"شیشه را گر بشکنی هر زره اش یک خنجر است"
یکشنبه، ۱۷ اگست ۲۰۰۸
محمد
یعقوب هادی
شام هنگام ۱۱ آگست برای فرا رسیدن ساعت ۹ - ۳۰ دقیقه شب در مقابل تلویزیون آریانای کابل برای تماشای برنامه حقیقت لحظه شماری میکردیم. بلاخره انتظار لحظه ها پایان یافت. اما نگاه مان را از پزیرائی گوینده ای حقیقت در آنشب محروم ساخته بودند.
برنامه ایکه تحت عنوان حقیقت جریان پیدا کرد، هرچند که محتوای آن برنامه هم بازگوئی حقیقت بود و حقیقت اثر خود را بر طرزاجرای برنامه به گونه ای دیگر گذاشته بود، لیکن با دیدن جای خالی آن فیاض حقیقت که با آوردن بلا های شبگیر و نمایش چهره اصلی آنان در صفحه شیشه ائی تلویزیون آخ از دل مردم بیرون میکشید. اما در آنشب آهی دیگر کشیدیم.
آه که آنشب دزدان شبگیر آرام خوابیدند.
آه که آنشب چشمان راه کشیده ای آن دزدان را در شیشه تلویزیون ندیدیم، که در جستجوی وجدان های شان راه میپالیدند.
آه که نفس های عمیق ما در سینه ای ما تنگ ماند.
هیچ عجب نیست که این حکومت آدمکشان، قاچاقچیان، تروریستان، تجاوز کاران به اطفال و کودکان و نوامیس مردم در مورد یک گوینده، یک حقیقت گو و یک فرد مسلح با قلم، دوسیه میسازد. او را به زندان می اندازد، و به محکمه راجع میکند. از چنین یک حکومت جز این چه توقع میتوان داشت ؟
چنین لجام گسیختگی ها ی تیم کاری این حکومت مافیائی دقیق وواضح بیانگر ساخت وساز های مشترک آنان است. ازاینرو رییس امنیت یعنی وزیر فرهنگ؟ و وزیر فرهنگ؟ (در حقیقت وزیر فرنگ) یعنی رییس جمهور و به همینگونه سایر حلقات مافیائی، بازیگران دایره وی این بازی ها میباشند.
اگر چنین نبود مثلأ در مورد محترم نصیر فیاض بعد از افشا سازی هریک از این دزدان شبگیر کم از کم یکی از این ادارات به سهم خود اقدامی در اینمورد باید انجام میدادند. که انجام ندادند و نخواهند داد.
این در حالی است که نصیر فیاض گوینده برنامه حقیقت قابل مجازات نی بلکه قابل مکافات بود و است.
من شاهد بیان آرزوهای قلبی دها تن (مادران، پدران، خواهران، و برادران) میباشم که بعد از ختم برنامه حقیقت برای این گوینده حقیقت دوعا تحفه میکردند و میگفتند و میگویند خداوند او را برای خانواده اش و مردم ما نگهدارد.
اکنون دیگر برای درک ماهیت این حکومت مافیائی جستجوئی در کار نیست. زیرا همه میدانند که در مجموع تدابیرایمینی این اداره مافیائی برای ادامه حیات حاکمیت خودشان با چه سازش های انجام میشود. آنان همانطوریکه از چنین اقدامات بزدلانه خود شرم ندارند. مانند شیران خانه روز های شرمناک را در تاریخ حکومت مداری خود نیز ثبت تاریخ نموده اند.
یکی از این روز های شرمناک برای این شیران خانه رسوائی هشت ثور بود. مردم بیاد دارند بعد از آنکه فاجعه (رسم دوش) هشت ثور واقع شد. مسوولین نیروی های امنیتی از طرف پارلمان که یکتعداد آنان پیش قراول فرار هم بودند مورد استیضاح قرار گرفتند. در مورد تدابیر وزیر دفاع؟ قبلأ یادداشتی تحت عنوان (کسیکه از خانه ای شخصی خود دفاع کرده نتواند توقوع دفاع از کشور از او زاید است) به نشر رسیده است.
و اما رییس صاحب امنیت با ارایه گزارش بعد از حادثه، چند قطعه عکس را به گفته خودش که با "صفا کاری طب عدلی" اخذ شده بود در یک دوسیه آورده بود، به وکلا در شورا نشان میداد که دفاع من نادیده گی ها، و راز های محرم در همین دوسیه است. و آنرا تدابیر امنیتی خود تشریح کرده و به بهانه افشا نکردن راز های مملکت به اصطلاح جان خلاصی میکرد.
گویند دو شخص با هم دعوا داشتند، یکی از انها دست به جیب خود محکم گرفته بود و تکان میداد و هی میگفت : ترا میکشم و پول همین جیب را به سرت برباد میکنم. کسانی که همانجا بودند گفتند بیایید ببینیم که چه مقدار پول در کیسه دارد که خون بهای یک قتل را میدهد. او را محکم گرفتند و پولش را کشیدند حساب کردند که سه روپیه بود.
دوسیه محرم رئیس صاحب امنیت چیزی بیش از این قصه نبود. رئیس امنیت همینقدر جان خلاصی را باید یاد میداشت. او حتی با این چال مسوولیت آینده را هم رفع نمود و گفت که :
هیچ تضمینی ندارد تا در انتخابات آینده پارلمانی و ریاست جمهوری چنین چیزی با حضوراین چنین سیستم تکرار نخواهد شد، و در مجموع سیستم را مقصر میدانست و هیچکسی هم سوال ننمود که هدف او از گفتن "این سیستم" چه بود؟
جناب رئیس امنیت در عین حال بهترین تدابیر را برای تامین امنیت اعدام چند نفر میدانست که اگر اعدام میشدند دنیا گل و گلزار بود و فضیحت "رسم دوش" به وقوع نمی پیوست.
با نظرداشت این روحیه مسلط بر وجدان این گروپ مافیائی به اقدامات پیش گیرنده آنان برای بقای حاکمیت مافیائی خودشان وقتی توجه شود چیزی که به مشاهده میرسد فقط توطئه است وبس. واین توطئه ها برعلیه آنانی انجام میشود که قلم بدست دارند نه تفنگ.
مانند توطئه علیه غوث زلمی نطاق و ژورنالست معرف، توطئه و به زندان کشیدن کامبخش دانش آموز جوان کشور و غیره.
و اکنون در مورد گوینده برنامه حقیقت برای سرزنش دیگران او را نیز باید به زندان اندازند و برایش دوسیه بسازند.
در حالیکه تفنگداران، تروریستان، آدمکشان و قاچاقچیان مانند گلبدین حکمتیار حزب خود را در کابل رسمی میسازد و نماینده او آقای عبدالهادی (ارغندیوال) رئیس حزب اسلامی معرفی میشود و از تمام اعمال آن حزب در گذشته و حال در مطبوعات دفاع میکند و این در حالی است که گروپ گلبدین حکمتیار و شخص او در لیست تروریستان شامل میباشند که همین حالا هم مسوولیت یک سلسله انفجارات و انفلاقات را در پهلوی القاعده میپذیرند.
لیست سازی ها و نام گذاری کشور هایکه خود آنان نام این جانیان را بالا "کشیدند" و اکنون میخواهند آن نام هارا در ظاهرازبین ببرند به اصطلاح بر جایش باشد. علاوه بر آن آنان جواب قتل شصت وپنجهزار مردم کابل را با راکت پرانی های شان، صرف در یک مرحله کوتاه به امتداد وحشت و دهشت شان همچنان بی شرمانه قابل توجیه میدانند. از اینرو آقای عبدالهادی (ارغندیوال) در یکی از مصاحبه های خود در تلویزیون پیام افغان در برنامه ای آقای عمر (خطاب) بنام "سپینی خبری" این توجیه را "عریان" بیان کرد. و در برابر سوالی گفت با توجیه که آنان از این عملکرد دارند مسوولیت این کشتار را می پزیرند.
حالا هم مجرم وجود دارد و هم اعتراف به جرم و هم قاضی که مردم است. اما چیزیکه وجود ندارد حکومت مردم است تا اجراات کند.
و اما توجیه آنان چه خواهد بود ؟ البته که دین است. دین چیست ؟ دین راه و طریقه به منظور تأمین زندگی انسان در روی زمین است. منظورآنان از دین کدام دین است؟ منظور آنان از دین، دین اسلام است. اسلام چیست؟ اسلام سلامتی و تسلیمی به حق است. سلامتی چه کسی و تسلیمی به کدام حق ؟ سلامتی انسان و تسلیمی به خدا و حقوق خلیفه خدا. چرا اسلام آمد ؟ بخاطر رفع ستمی که در جامعه رواج داشت.
حالا کدام یک از این جواب ها مختصر با اعمال دین مداران اسلامی در کشور ما تطابق دارد.
وقتی دین این است پس آنان چه کسانی اند. یا دین غیر از این است و یا آنان غیر از آنچه به ظاهر دیده میشوند.
محمد یعقوب هادی