مطالب نشر شده در «دیدگاه ها» بیانگر دیدگاه «اصالت» نمیباشد.
*
* *
تاریخ ارسال به «اصالت»
Sun, January 17, 2010 16:38
"شماری از احزاب در افغانستان خواستار تجدید نظر در استراتژی اوباما شدند"؟؟؟
نجیب الله عظیمی
با مشاهدهء چنین یک عنوان در یک مضمون در بی بی سی علاقه گرفتم، که آنرا مطالعه نمایم.
مضمون در بی بی سی
شمارى از احزاب سياسى و یک نهاد مدنی در افغانستان خواستار تجدید نظر در ستراتيژى جديد رئيس جمهوری آمريکا شده و می گویند این استراتژی کاستی هایی دارد، که باید بر طرف شود. نماينده گان برخی از احزاب سیاسی در یک گرد همایی در کابل، اعزام نيرو هاى اضافى آمریکا و ناتو به افغانستان را به معنى ادامه جنگ در اين کشور خوانده و خواستار مذاکره با مخالفان مسلح شده اند. شرکت کننده گان این گردهمایی همچنین پيشنهاد کردند، که برای گفتگو با “طالبان” باید لویه جرگه برگزار شود. خواست دیگر این احزاب حذف نام رهبران “طالبان” و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شماری از فرماندهان این گروه ها از فهرست سیاه آمریکا است. پیش از این نیز شمارى از حلقات سياسى و نهادهای اجتماعى برای برگزاری گفتگو بین دولت افغانستان و “طالبان” تلاشهای کردند ولی این تلاش ها ظاهرا نتیجه مشخصی را به دنبال نداشت. آقای کرزی نیز در مراسم سوگند دور دوم ریاست جمهوری خود، از برگزاری لویه جرگه برای یافتن راه حل روشنی برای گفتگو با “طالبان”، یاد کرد. و گفت چنین نشستی را برگزار خواهد کرد.
تدویر لویه جرگه ویژه؟
مسوولان این احزاب و نهاد های اجتماعی می گویند این جرگه باید پس از مراحل خاص برگزار شود و تحت تاثیر هیچ جناح و یا هم رئیس جمهوری افغانستان قرار نداشته باشد. کسانی که امروز خواستار برگزاری لویه جرگه برای حل معضل جنگ در افغانستان شده اند، تاکید می کنند، که برای یافتن راهکار روشن مذاکره با “طالبان” به لویه جرگه ویژه ای نیاز است. شرکت کننده گان این نشست از جامعه جهانی خواستند که نام مخالفان را از فهرست سیاه حذف کنند تا آنها بتوانند شامل روند سیاسی افغانستان شوند. درحال حاضر ملا عمر رهبر “طالبان”، گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و شماری از فرماندهان و افراد نزدیک به این افراد در فهرست سیاه آمریکا هستند و برای دست گیری ملا عمر و حکمتیار جوایزی نیز اعلام شده است.
خلاصه در مضمون بالا در بی بی سی عمدتآ بالای این موضوعات تماس گرفته شده:
یک: تجدید نظر در استراتیژی امریکا، یعنی عدم اعزام نیرو های اضافی به افغانستان.
دو: حذف نام رهبران “طالبان” و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شماری از فرماندهان این گروه ها از فهرست سیاه، غرض گفتگو با آنها
سه: برگزاری جرگهء مخصوص غرض شمولیت (“طالبان”) همین (جانیان یا تروریستان) به روند سیاسی در افغانستان
با ختم آن مضمون بی بی سی شعری از شاعری وطنم به ذهنم خطور کرد، که چه خوب گفته:
اظهار عجز پیش ستم پیشه ابلهیست
اشک کباب باعث طغیان آتش است
هموطنان عزیز می خواهم نکات نظر خود را در مواردی که در مضمون بی بی سی در بالا تذکر داده شده بیان نمایم.
یک: تجدید نظر در استراتیژی امریکا، یعنی جلوگیری از اعزام نیرو های اضافی به افغانستان:
پاکستان با وجودی همه مشکلات داخلی خود در تبانی با رژیم های مرتجع عربی توانسته، که تاکنون این جنگ مخفی را علیه امریکا و اروپا به کمک وهابیون عرب به پیش به برد، تا که برای امریکا و جهان ثابت نماید، که افغانها لیاقت و ارزش دفاع و حمایه را ندارد و در اصل همه افغانها همین “طالبان” بی فرهنگ میباشند و بس، باید آنها را رها کرد؟؟؟
نظر آقای کرزی در بارهء “طالبان”:
در شرایطی که حامد کرزی از “طالبان” میخواهد از در دوستی با دولت مرکزی وارد شوند، ملا عمر بار دیگر از مجاهدین(!) خویش می خواهد، تا هرگونه ارتباط خود را با دولت قطع نموده و به جنگ شان دوام بدهند. من متیقن هستم، در حالیکه اکثریت از مردم افغانستان و خصوصآ زنان افغان ضد طالب و امارات “طالبان” میباشند، کی ها و چگونه و به همین ساده گی و ساده نگری می خواهند امارات “طالبان”ی را دوباره در افغانستان احیا نمایند؟؟؟
موقف مجاهدین(!) در بارهء دعوت از “طالبان”:
امروز حتی برای همین مجاهدین(!) سابق که امروز ادارهء کشور را مجددآ طوری تحفه این بار از جانب امریکائیان بدست آورده اند به بسیار خوبی میدانند، که یکی از خواست های دیرینه و دقیق حکومت پاکستان و پاکستانیان شامل ادارهء استخبارتی آن کشور میباشد، که نوکران گوش به فرمان شان را (همین “طالبان”) در اداره امور دولت افغانستان اگر بزور هم شود شامل نمایند!؟
همین مجاهدین(!) سابق به بسیار خوبی حالا می دانند، که جهان به سرکرده گی امریکا و انگلیس این بار می خواهند باز هم اداره و سرنوشت افغانها و افغانستان را نه بدست آنها، بلکه بدست رقیبان آنها یعنی همان "“طالبان”" جانی تر از آنها بسپارند، ولی صدای اعتراض خود را بلند نمی نمایند؟؟؟
چون همین مجاهدین(!) پول کافی از حمایه گران شان در بانک ها خارج از کشور حواله و انتقال داده اند این بار حتی آمدن تشنه به خون آنها نیز آنها را نه می هرساند و حتی حاضر به معامله با آنها نیز می باشند.
“طالبان” در کراچی:
بار ها در نشرات مختلف و از آن جمله در انترنت نیز نشر گردیده: "که بسیاری از جنرالهای آی اس آی، ملا عمر و حتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی مدعی شدند، که سازمان اطلاعات پاکستان (آی اس آی) برای حفظ جان رهبر “طالبان” از حملات موشکی آمریکا، وی را به کراچی منتقل کرده است."
واشنگتن پیشتر اعلام کرده بود که ملا عمر در اطراف کویته است، اما به تازگی دو نفر از مقامهای ارشد سیا روز جمعه در گفتگو با واشنگتن تایمز ادعا کردند، که سازمان اطلاعات پاکستان اواخر ماه رمضان، ملا عمر را به کراچی منتقل کرده است.
ادارهء استخبارتی پاکستان یا آی ایس آی با وجود ادامه این همه شواهد اتهامات ادارهء استخباراتی سیا علیه خود را رد می کند. باوجودی که سردمداران پاکستان همیشه و تاکنون با لجاجت تمام این ادعا را همیشه رد نموده و می نمایند، ولی این دیگر برای هیچ طفلی در افغانستان پنهان نمانده است. که رهبران “طالبان” و القاعده در کجا پنهان می باشند؟
هدف از حذف نام رهبران “طالبان” و حزب اسلامی از فهرست سیاه آمریکا:
عالمی بلخی نماینده کابل در پارلمان معتقد است که بزرگترین مانع برسر راه مذاکره با “طالبان”، وجود نام سران آنها در لیست سیاه شورای امنیت است. عالمی بلخی گفت، که: «در لیست سیاه شورای امنیت ملل متحد، از “طالبان” به عنوان تروریست نام برده شده و این موضوع مانعی است بر سر راه همراه شدن “طالبان” با دولت افغانستان»
وی هر چند مدعی شد که بارها مذاکره با “طالبان” صورت گرفته اما افزود: «عربستان چندی پیش تصمیم داشت میانجی گری کند و آمریکا با وساطت آی اس آی با “طالبان” در پاکستان مذاکره کرد و احتمال دارد تا در اجلاس لندن نیز این موضوع مطرح گردد.»
عالمی بلخی با اشاره به کنفرانس لندن، بیان داشت: «به منظور مذاکره با “طالبان”، اجلاس لندن می تواند پیشنهاد کند، که شورای امنیت در مورد حضور نام برخی از اعضای “طالبان” در لیست سیاه تجدید نظر نماید تا این افراد از این لیست خارج شوند.»
هموطنان عزیز و شرافتمند!
من نمیدانم که این چگونه گردهمایی خواهد باشد، که بتواند تقاضای حذف نام رهبران “طالبان” و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شماری از فرماندهان این گروه ها را از فهرست سیاه آمریکا نمایند؟؟؟
آیا افغانستان کشوریست که قانون اساسی ندارد؟
آیا هر مجلسی در هر گوشهء دنیا که به خاطری افغانستان دایر گریدد باید به خود حق بدهد که هرچه که دلشان به خواهند تقاضا نمایند و زمینهء اجرا و عملی آن نیز باید مساعد گردانیده شود؟
آیا همین نمایندهء پارلمان آغای علمی بلخی و نماینده گان همین احزاب سیاسی که «گویا چنین تقاضای را» نموده اند درک اینرا ندارند، که از کی ها دعوت عودت مجدد را به عمل می آوردند؟
آیا همین ها نمی دانند که از کسانی دعوت به عمل می آورند، که فردا خود آنها را دیگر اجازهء فعالیت نداده و ایشان را بزور به ترک پایتخت مجبور خواهند کرد؟
موقف امریکا و انگلیس ها در بارهء “طالبان”:
این عقیده به میان می آید، که تبلیغ حذف نام رهبران طالب و گلبدین و غیره نه تنها با حمایه و پشتیبانی مقامات امریکایی و انگلیسی صورت گرفته و می گیرد، بلکه کاری دست نشانده گان حکومت کرزی، نماینده گان چاپلوس و جاسوس کشور های همسایه، تکنوکراتهای فاسد و بدنام امریکایی و انگلیسی تشریف آورده از امریکا و انگلستان، گلبدینی های شامل در قدرت در کابل و مافیای جدیدآ بدور آن رسیده بوده باشد، که نمی خواهند قدرت باد آوردهء شانرا در افغانستان به مفت از دست بدهند؟؟؟!!!
موقف امریکا و انگلیس در مورد این خواست و تقاضا چه بوده و می باشد؟؟؟
پس امریکا و انگلیس خودی شان باید شکست خود را در افغانستان به پذیرند؟؟؟
و اینکه برای تأمین کدام هدف به افغانستان سرازیر شده و لشکر کشیده بودند، باید برای جهانیان و مردم افغانستان توضیح بدهند؟؟؟
به نظرم که نکات نظر دایر کننده گان آن جلسه (تجدید نظر در استراتیژی، گفتگو با “طالبان”، حذف نام رهبران “طالبان” و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شماری از فرماندهان این گروه ها از فهرست سیاه، برگزاری جرگه برای پلو خوران) با نکات نظر این یکی از بلند ترین مقام های انگلیس در بارهء “طالبان” مشابهت فراوان دارند:
به گزارش الجزيره، ديويد ميليبند وزير امورخارجه انگليس در اجلاس پارلماني ناتو كه در ادينبورگ اسكاتلند برگزار شد، گفت: بنا بر تجربيات تاريخي ميتوان اغلب اعضاي “طالبان” را به توقف مبارزات ترغيب كرد او افزود: «دولت افغانستان نياز دارد تا با اعضاي ارشد “طالبان” مذاكره كند و آنها را متقاعد به ترك القاعده كرده و راهي پيش پاي آنها باز بگذارد تا بتوانند اهداف خود را به صورت مسالمت آميز دنبال كنند.»
او با اشاره به اين مساله كه درسهاي تاريخي در اين باره صراحت دارند، گفت: «دشمنان خونين دوران اشغال افغانستان توسط نيروهاي ارتش شوروي و زمان جنگهاي داخلي اكنون در دولت افغانستان با يكديگر كار ميكنند. تعدادي از اعضاي “طالبان” نيز اكنون در پارلمان حضور دارند. »
وزير امورخارجه انگليس دوام داده می گوید: "زماني وقتش فرا برسد ضروري است كه اعضاي كنوني “طالبان” نيز به همين مسير هدايت شوند.»
نه تنها امروز من، بلکه به نظر من بسیاری از تحلیل گران همین گونه می اندیشند، که همین مسئله، یعنی شمولیت “طالبان” در قدرت ریشه در سیاست های اصلی دولت های امریکا و انگلیس غرض رضایت پاکستانیان دارند، که با چنین ساده سازی و ساده نگری به یکی از حیاتی ترین از سوال های زنده گی مردم افغانستان می نگرند.
تدویر جرگهء به اصطلاح مخصوص:
به استثنای جرگه شیر سرخ و جرگه پغمان دوران امیر امان الله خان، و یکی دو جرگهء دیگر در دههء هشتاد متباقی ما شاهد جرگه های نام نهادی بودیم، که هیچ کدام آنها دردی از مردم افغانستان را در دوران های بعدی دوا نه نموده اند. این دیگر یک واقعیت تلخ میباشد و باید آنرا پذیرفت واین نیز نباید بدور از امکان دانست، که در آینده نیز چنین نه گردد؟؟؟
تدویر جرگهء مخصوص راه حل نبوده و یک گردهمایی تشریفاتی نمی تواند معضلهء بی نهایت حساس و سرنوشت ساز موجود در کشور را حل و فصل نماید. باید واقع بین بود و واقعیت های موجود «کشوری قصداً ویران شده» را از نظر بدور نداشت.
خروج نیرو های خارجی از افغانستان و عواقب آن:
وریانت اول:
این نیز یک واقعیت میباشد، که به تعقیب خروج امریکا و اروپائیان از کابل فروپاشی حتمی حکومت پوشالی کرزی آغاز خواهد گردید و این دولت فاسد نیروی مقاومت را در برابر حملات وحشیانه و جنگ های بدوی های تربیه شدهء آن طرف سرحد کشور را نخواهد داشت و فروپاشی آن از جنوب کشور آغاز گردیده و به کابل ختم خواهد گردید.
همین آقای حامد کرزی، که تا هنوز هم کلمهء رهبران جهاد(!) را به کار میبرد، در قدم اول همین جنگسالاران، رهزنان، غارتگران، قاتلین مردم و غیره و غیره فرار خواهند نمود چنانکه در سال ۱۹۹۶ یکباری چنین نمودند.
وریانت دوم:
گرچه که همسایه گان حریص افغانستان هنوز هم در خواب و خیال یکدهه پیش بوده و می اندیشند، که در افغانستان دیگر نیروی پیدا نخواهد گردید، که مقابل این وحشیان بدوی و افراطی استاده گی و مقاومت خواهند نمود، ولی من متیقینم که نیروی پیدا خواهد گردید، که مقابل این جنبش قرون وسطایی ایستاده خواهد گردید و مقاومت در نکات مختلف کشور آغاز خواهد شد.
نتیجه گیری:
۱: آمریکا و جهان متمدن طوریکه در آغاز حملهء شان تذکر داده بودند، باید همه تلاشهای خود را به خرج دهند، تا زمینهء صلح واقعی و دوام دار، باز سازی و مدنیت و روشنگری واقعاً در داخل افغانستان، مناطق پشتون افغانستان و پاکستان راه پیدا کند و مردمان هر دو طرف زمینهء کار یابی را بدست بیآورند.
۲: دولت آمریکا و انگلیس از سیاست های دو رویه و دو جانبه شان و مصلحت طلبانهء شان با پاکستان غرض رضایت آنها دست کشیده و با بازی های گربه و موش شان با آن کشور خاتمه داده و پاکستان را متوجه به وظایف شان نمایند. هم امریکا و هم انگلیس چنین توانایی را دارند، باید از آن استفاده نمایند.
۳: همین کشور های مقتدر فعلی جهان باید جلو هر نوع تبلیغ و توطئه علیهء افغانها و پشتونها را در هر دو طرف سرحد را در مجموع گرفته و به مشوره و تقاضا انسانی هر دو کشور احترام مساویانه و قابل قبول برای هر دو قایل گردند.
۴: مقام های آمریکایی با استفاده از نفوذ و صلاحیت های شان در ارتباط شان با سازمان استخبارتی پاکستان و از طریق آن شبکه های دیگری، چون القاعده را در مناطق سرحدی پاکستان، گلبدین حکمتیار و جلال الدین حقانی را هشدار داده و واقعآ آگاهی دهند و از آنها جداً تقاضا نمایند، که با احترام به قانون اساسی افغانستان رسماً از جنگ دست کشیده و بدون کدام پیش شرط داخل مذاکره گردند. در غیر آن این همه بازی های دو رنگه با افغانستان و افغانها به معنی بدست گذاری سرنوشت افغانها بدست پاکستانیان بوده و مفهوم دیگری را نه تنها برای من، بلکه برای سایر افغان های داخل و خارج کشور ندارند.
ختم
نجیب الله عظیمی