شورای امنیت سازمان ملل متحد

جائیکه آقای خلیلزاد از سیاست های امریکا نمایندگی میکند.


 یوسف آرینتا

"شورای امنیت سازمان ملل متحد" مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی است. منشورملل متحد (نظامنامه) توانائیهایی شورای امنیت را با ایجاد نیروهای حافظ صلح، مجازات تحریم رژیمها و تائید از کابرد نیروی نظامی تعین میکند. اعمال توانائیها آن بوسیله قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل پیاده میشود. تطبیق تحریمها بر رژیمها معمولاً از جانب کمسیون شورای امنیت که مشتمل از همه اعضای  شورا اند نظارت میگردد ولی، با اصول و شیوه های متفاوت. ازدستورنامه های تائید شده برای حفظ صلح معمولاً به شورای امنیت بغرض بحث گذارش داده میشود. گردهمائیهای و رونوشت (تَرا- نوشت) های شورای امنیت برای به روی عموم مردم معمولاً باز است. در جنوری ۱۹۴۷ اولین اجلاس شورای امنیت درچرچ هاوس در لندن دایر شد.

بخش پنجم منشور سازمان ملل حضورهمه وقت پنج عضو دایمی شورای امنیت را که عبارت کشورهای چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده امریکاست در مقر ملل متحد در نیویارک برای رسیدگی به مسائل عاجل حتمی میداند. "زلمی خلیلزاد نماینده دایمی ایالات متحده  یکی از پنج عضو دایمی شورای امنیت است".

ده عضوغیردایمی شورای امنیت به حساب نمایندگی از منطقه های جهان که در سال ۲۰۰۸ انتخاب شدند اینها اند. بلجیم، بوکینا فاسو، کوستاریکا، کروئشیا، اندونیری، لیبی، پاناما، افریقای جنوبی، و ویتنام. تا سال ۲۰۰۰ اسرائیل یگانه عضو سازمان ملل متحد که در هیچ یک از گروپهای منطقوی شامل نبود. زیرا عده ای از کشورهای عربی مانع شمول اسرائیل در گروپ منطقه بود. از سال دوهزار اسرائیل به جمع گروپ اروپائی غربی پیوست. آنجائیکه برای اسرائیل شرائط و امکانات محدود میشود صدایش از گروپ اروپائی و یا نمایندگی امریکا در شورای امنیت بیرون میشود.

مطابق به ماده ۲۷ منشور ملل متحد همه تصامیم به تائید اکثریت نُه عضو نیاز دارد. تائید منفی یا به اصطلاح (وتو) از جانب اعضای دایمی، تطبیق تصمیم وفیصله اکثریت را خنثی میکند. از سال ۱۹۸۴ به این طرف چین ۳، فرانسه ۳، روسیه ۴، بریتانیا ۱۰ و ایالات متحده ۴۳ فیصله شورای امنیت را ویتو کرده اند. به این معنی که ۶۳ مورد از فیصله های جمعی شورای امنیت به این فیصدی از جانب قدرتهای بزرگ "عضو دایمی شورای امنیت" وتو شده است. چین ۵.۵%، فرانسه۵.۵% روسیه ۶.۵%، بریتانیا ۱۵% ایالات متحده ۷۲%. بیشترین موارد و تو از طرحهای سائر کشورها بوسیله ایالات متحده و بریتانیا که بیشتر با اسرائیل نزدیک اند صورت گرفته است.

 در هفته پیش درحمله یک جوان مسلح فلسطینی به یک مدرسه دینی در اسرائیل وکشته شدن ۸ تن اسرائیلی "خلیلزاد" نماینده امریکا در شورای امنیت آن عمل فلسطینها را با حضور در برابر رسانه های بین المللی شدیداً نکوهش کرد. ولی، از کشته شدن بیش از ۱۳۰ نفر سالخورده گان، جوانان و اطفال و به اسارت کشیدن صدها جوان فلسطینی درهمان هفته پیش بوسیله حمله ارتش اسرائیل به نوار غزه حرفی نداشت که بگوید. هر زمانی که کاندولیزا رایس وزیرخارجه ایالات متحده سفرصلح "مضحکه اناپولس" به تل اویو دارد همزمان برنامه های حمله اسرائیل به سرزمینهای فلسطین و یا لبنان  از سر گرفته میشود و فاجعه ها تکرار میشود. در عین زمان فعالیت ها و گفتگوها در شورای امنیت به سمت های دیگر مانند مسئله دارفور، فعالیتهای هسته ئی ایران، جنگ عراق، غائله سومالی، معضلات امنیتی افغانستان، حزب الله لبنان ، مناقشات ترکیه با عراق و در مورد پی کا کا کشانیده میشود. در بسیاری موارد اظهارنظرات آغای خلیلزاد را در رسانه ها بهمراه دارد که شیوه عملکرد سیاست نوع آمریکائی را تبارز میدهند. ادعا قطعاً این نیست که آغای خلیل زاد منحیث یک مسلمان زاده از داعیه فلسطینیهای مسلمان دفاع کنند ونیز مسئله روی این نیست که او منحیث یک امریکائی خیلی راضی و خوش بخت (پراود) مصلحت کشورش را اغماض کند بلکه به مصابه یک تحصیلکرده در کشور عربی لبنان( دانشگاه امریکائی بیروت) و یک کارشناس سیاسی امور منطقه با آگاهی از تاریخ، فرهنگ و غائله مردم  سرکوب شده و آواره سرزمینهای که بوسیله صهیونیستها عمداً اشغال شده است چگونه ازواقعیت های تاریخ و تغیرجغرافیای فزیکی منطقه چشم میپوشد و با جعلکاری های سیاست درتضاد حقیقت های دیروز، امروز و فردا خودش را همرا وهمسفرمیسازد. یادم آمد ازبحثی که چند سال پیش با یکی از دوستان بسیارخوب و چیز فهم روزهای جوانی در امریکا داشتم. در آن زمان من حرفهای او را زیاد جدی نگرفتم. دوستم کار، درامد و زندگی مادی بسیار خوب داشت. ولی از دید روانی در وضع چندان خوب نبود. با مردم و حتی اعضای خانواده اش کم حرف وگوشه گیربود. دیده میشد که از مایه فرهنگی گذشته اش خالی شده است، از وجود نابرابری های روانی اش و اینکه چرا در طی سالهای زندگی در امریکا به سمت یکنوع ورشکستگی روانی رفته است آگاه بود. همین آگاهی بود که او را زنده نگه داشته بود و گرنه با وضعیکه او داشت باید سالها پیش خود کشی میکرد. او با نشست با من به خاطری نیازداشت تا لحظه های ولو کوتاه و دوسه روزه با ترک مصروفیت های روزمره اش به گذشته برگردد، یادها و خاطره های آن دوران را یکبار دیگر ته وسر وتجدید کند. آن بازگشت و نوسازی ذهنی، برای حافظه اش یکمقدار انرژی کوتاه مدت میداد و چند صباحی ذهنش را عوض میکرد. او ادعا میکرد که در سر زمین امریکا خون، احساس وحتی سلولهای دماغ را عوض میشود. پولسازی و انسان مصرفی شدن، فرهنگ بومی شما را با نرمش غیر قابل رویت میکند. تفکرانسان" پولساز ومصرفی" برای  یک امریکائی یک پدیده روزمره گی است. این پدیده است که تازه امریکائی شده ها را با گذشته اش بیگانه و دشمن میسازد. خصلتی که پیشتر آنرا نداشت و نمیشناخت. این خصلت برتری جوئی است که در ظرفیت کلانش آنرا قدرت برتر یا "امپریالزم" میگویند. بهر شیوه ممکن باید پول بیشتربدست آورد و راهای مصرف های کلان را آزمایش کرد وامریکائی خوب بود. آن دوست من به این باوربود که در امریکا همه آموزه ها را نا خودآگاه در راه پولسازی به خدمت میگیری و تمام وکمال نظام اندیشه وفکرت را به جریان موج غلو سرمایه در جامعه امریکا میسپاری. عملکرد آغای خلیلزاد در شورای امنیت  باخالی شدن فرهنگ بومی وآموزه مدرسه تازه " پولسازی و مصرف" درستی برداشت آن دوستم را خوبم را میرساند. ولی باید به خاطر داشت، اصالت قدرت در روند کلی و طبیعی جهان جدا از فرهنگ همیشه زیز پرسش میرود.

 

پایان

 

۸ مارچ ۲۰۰۸

  

Sunday 9 March 2008 17:01:08

www.esalat.org