چهارشنبه، ۲ جنوری ۲۰۰۸
معلم یونس
سیاست بوقلمون
وسیلۀ رسیدن به اهدافِ کاذب !
بعد از سال ۱۳۷۱ هجری شمسی کوشش نمودم تا خویشرا از سیاست به دور نگاه داشته و صرف به مثابه یک انسان متعهد به خواست ها و ارادۀ برحق مردم ما که همانا اعمار جامعۀ مرفه میباشد، از طرُق مختلف به شکلی از اشکال بدون حضور در یکی از سازمانهای سیاسی، مصدر خدمت به وطن و مردم شریف خویش گردم، اما حسب عادت قبلی ام اسناد و مدارک بسیاری از جریاناتِ سیاسی را به خصوص سازمانهای سیاسی جدا شده از پیکر ح.د.خ.ا. و به همین ترتیب کتاب ها و آثار آنعده از اعضای دفتر سیاسی ح.د.خ.ا.، کادر ها و فعالان حزبی و دولتی را که در رابطه به حوادث و فعالیتهای حزب، پیش از هفت ثور و بعد از آن و هم بعد از انتقال قدرت که این روند باعث تغیرات کُلی در سیستم سیاسی کشور ما گردید، به مطالعه میگیرم. در بسیاری ازین نبشته ها نسخه های را میتوان دریافت که راه های بیرونرفت از مشکلات و وضع موجود کشور را به شکلی علمی بررسی و طرح های سازنده را پیشکش نموده اند و اما در بعضی این نبشته ها فقط اغراض و استفاده جوئی سیاسی مشهود است و زمانیکه چنین آثار و نبشته ها را با دقت مطالعه و به خوانش بگیرید، در می یابید که نه تنها اغراض در آن نهفته است بلکه این یادداشت ها به مثابۀ وسیلهً رسیدن به اهداف کاذب ایشان نیز میباشد .
فعالان و حزبیهای سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) در جریان تقریباً شانزده سال بی صبرانه انتظار داشتند تا یادداشتی را از رهبری حزب که خطاب به اعضای حزب باشد و در آن علل حوادث اخیر که باعث سقوط حاکمیت ح.د.خ.ا. (حزب وطن) گردید، دریافت نمایند، اما متأسفانه یادداشت ها، آثار و نبشته های بیشمار به این ارتباط از طریق امکانات بدست داشته بعضی کادر های سابق رهبری حزبی و دولتی حاکمیت ح.د.خ.ا. به دست نشر رسید که نویسنده صرف خویشرا از سیر حوادث اتفاق افتاده برائت داده و دیگران را عامل .....................
این نبشته ها برعلاوۀ اینکه نیات کادرها را درمقابل بعضی از اعضای دفتر سیاسی حزب، کادر های رهبری حزبی و دولتی تغیر مثبت نداد، بل فاصله بین ایشانرا نیز چندین مرتبه ازدیاد بخشید، برعلاوه، یکتعداد کادرها بعضی هدایات را از ذهن خالی خویش بیرون و غرض خوشنودی یکتعداد رهبران سابق حزب اظهار می نمایند و عمداً وقصداً بی اعتمادی را بین اعضا و رهبری حزب سابق دموکراتیک خلق افغانستان ایجاد می نمایند، چنانچه در جلسۀ اخیر هالند نهضت فراگیر، توده یی در قسمتی از اظهار نظر شخصی خویش از نام رهبر اصیل ح.د.خ.ا. چنین سوء استفاده نموده، گفت :
"رفيق ببرک کارمل با آرزومندی قلبي شان در راستای وحدت و يکپارچه گي نيروهای ميهن پرست تلاش به خرج داده و برای ايجاد يک جريان فراگير همواره توصيه مي نمودند و درين راه هيچ خسته گي را نمي شناختند. چنانچه زماني که زنده ياد رفيق کارمل در شهرک حيرتان اقامت داشتند، برای من به سفر در ماسکو هدايت دادند تا با رفيق نور و ساير رفقای رهبری اين آرمان و خواست ايشان را برسانم و من با حضورداشت رفقا ياسين صادقي، انور فرزام، حيات الله زيارمل و قاسم آسمايي، اين پيام رفيق کارمل را به آنها پيشکش کردم".
حال سوال پیدا میشود که جناب توده یی، شما چرا این هدایت رفیق گرامی کارمل را تقریباً یازده سال در سینه خویش نگهداشتید و حال کدام سیاره به زمین میخورد، که این هدایت را در محضر عام خاطر نشان می سازید؟ آیا هدف تان از چنین اظهار نظر این است که باید رهبری نهضت را به محترم نور احمد نور واگذار شوید، زیرا از دید شما او یگانه رهبر مستعد میباشد؟ و اگر چنین است، پس جناب توده یی، شما چرا یازده سال تمام را در ضدیت با محترم نور احمد نور سپری نمودید و چرا این مدت را با رفیق بریالی جهت ایجاد یک جریان سیاسی دیگر مصروف بودید؟ و چرا این وظیفه را زمانیکه شما در محضر رفقای فوق الذکر به محترم نور گفتید، محترم نور تا الحال این وظیفه را اجرا نکرده است ؟ آیا شما میدانید که در جریان این یازده سال چه تغیرات در داخل کشور رونما گردیده است ؟
جناب توده یی، کفایت میکند، هر کس می داند که شیر سفید و دوغ ترش است .
یاد دارم روزی را که در پلینوم کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) در منزل تحتانی وزارت خارجه، رفیق انجینر نعمت الله و دوستم در مورد دعوت محترمانهً رفیق گرامی کارمل از اتحاد شوروی وقت به افغانستان برای رفیق شهید دوکتور نجیب الله پیشنهاد نمودند و بعد از سه روز در محضر ما در حزب، رفیق گرامی داکتر صاحب اناهیتا راتب زاد و محترم سلیمان لایق و رفیق نجیب الله با رفیق کارمل صحبت تیلفونی داشتند و رفیق نجیب الله رفیق کارمل را به مثابۀ زعیم ملی به کشور دعوت نمودند و شخصاً رفیق نجیب برای مسؤولان وظیفه داد تا از امدن زعیم ملی کشور استقبال گرم نموده و خود در میدان هوائی کابل غرض پذیرائی ایشان رود .
به یاد دارید جناب توده یی، که شما و امثال شما در مکتب مکرویان ازین پروسه چگونه استفاده جوئی نمودید و چگونه این پروسه را سبوتاژ نمودید و نخواستید که از زعیم ملی کشور به شکلی رسمی از طرف رهبری حزبی و دولتی وقت استقبال گرم صورت گیرد و باز یک بار دیگر در تشدید اختلافها بین آن دو رفیق نقش ادا نمودید. (توزیع شب نامه ها را در ان شب هر عضو حزب به یاد دارند).
حال هم با استفاده از همان بازی کهنه می خواهید ذهنیت کادر های وفادار به رفیق گرامی کارمل را نسبت به رهبر ایشان خدشه دار سازید .
جناب توده یی، برعلاوۀ شما، در این جریان یک تعداد کادرها هم با رهبر خویش در حیرتان و مسکو داخل تماس بودند و از ایشان هدایات دریافت می نمودند .
رفیق عزیز ببرک کارمل در حیرتان همیش به دیموکراسی بین رفقا تأکید می ورزید و اظهار عقیده مینمودند "هر آنچه مشوره ها و هدایات من، که در شرایط فعلی جامعه، عملی نمیباشد، شما آنرا عملی ننمایید". و هیچگاه از این شکل هدایات که شما از نام ایشان استفاده می نمائید، برای رفقا از طرف ایشان داده نشده و بهتر است که چنین هدایات را از زبان کسانیکه همیش نه به مثابۀ فرزند، بلکه بمثابه یک رفیق درپهلوی رفیق کارمل قرار داشتند، رفیق کاوۀ عزیز پسر و رفیق میر عصمت الله سادات داماد رفیق کارمل عزیز، بشنوید. جناب توده یی، محترم نور احمد نور در آن وقت و بعد از آن، آنقدر از رفقا و حزب فاصله گرفته بود، که جرئت اشتراک در مراسم ترحیم رفیق گرامی و رهبر اصیل ح.د.خ.ا. را که در کشور آلمان برگذار گردیده بود، نداشت و نظر به تأکید یک تعداد رفقا او ناگزیر به رفتن گردید، که عکس العمل رفقا را خود محترم نور در آنجا مشاهده نمود، چه رسد به رهبری این نهضت.
رفیق گرامی و رهبر اصیل حزب دموکراتیک خلق افغانستان همیش بر وحدت رفقا و انسجام دوبارۀ حزبی ها تأکید می ورزید ولی شما و محترم نور احمد نور همیش در فصل چنین تأکیدات گام می بردارید، شما کدام گام عملی را در این راستا برداشته اید؟
اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان رهبر مستحق و دلسوز خویشرا بلاخره در می یابند، به بت سازی و رهبر سازی شما نیازی نیست .