Wednesday, June 19, 2013 20:08:25


نورالدین همسنگر

 

سروده هایی طنزی

احساس تند

 زخمی بدل فتاده، سرم درد می کند

جاریست خون ز چشم ترم درد می کند

روحم فسرده در کف بیداد روزگار

بغضی شده گره جگرم درد می کند

دام و قفس اسیر ببینم پرنده یی

از پویه مانده بال و پرم درد می کند

مرهم اگر بداغ دل کس نمی شوم

جان فتاده در شررم درد می کند

دستم نمیرسد به ستمگاه خصم دون

ز آن دست و پای بی هنرم درد می کند

دلها اگر ز نور محبت تهی بود

در خون تپیده دل به برم درد می کند

گر چاره ساز مشکل بیچاره نیستم

فکر و خیال بی ثمرم درد می کند

چشمم فتد به غربت بر باد رفته ای

بیدار مانده تا سحرم درد می کند

آندم وفا و صدق شود پایمال خس

قلبی شکسته در بدرم درد می کند

بینم خمیده قامتی در آستان یاس

احساس تند و شعله ورم درد می کند

نا گفته هایی در دل من داد میزند

نقش سکوت دور و برم درد می کند

درمان درد و محنت من چیست ای طبیب؟

از پای تا به عمق سرم درد می کند.

 

هالند - مارچ ۲۰۱۳

 

 مطلب آشنا

 خوش بحالم من سیاست می کنم

بی غم هر شب خواب راحت می کنم

طرح میریزم عجب برنامه ای

خویش را زین ره حمایت می کنم

می فریبم مردم بیچاره را

در خفا از دل خیانت می کنم

سفله گی ها را به ظاهر زیر پا

لیک میهن غرق ذلت می کنم

گر ز راه اختلاس پول آورم

سهم یاران را رعایت می کنم

سود می جویم ز اوضاع وطن

با زیانش رفع زحمت می کنم

مطلب آشنایم رفیق نیمه راه

دیده پنهان از حقیقت می کنم

با عدالت می ستیزم روز و شب

از خطا کاران حمایت می کنم

هم رکاب هر جنایت پیشه ای

با خوبی ها من عداوت می کنم

نا کسان را صاحبان زور و زر

پول مردم را چو غارت می کنم

فصل شادی را به غم آمیخته

لشکر غم را نظارت می کنم

دوستی را خاک بر سر می نهم

دشمنی ها را حراست می کنم

از تعصب بهره می گیرم مدام

همدلی ها را بغاوت می کنم

خوب را نقش بدی ها میدهم

خاک در چشم قضاوت می کنم

هستی مرد م به آتش ریخته

باغ خود را پر طراوت می کنم 

من بکار خویش بسکه ماهرم

بهر هر کاری جسارت می کنم

تا بدست آرم مراد خویش را

این وطن غرق جنایت می کنم.

 

هالند -جون ۲۰۱۳

 

نورالدین همسنگر

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org