سه شنبه، ۱۷ جولای ۲۰۱۲
برگردان: ا. م. شیری
۲۵تير ۱٣۹۱
همه ساله «جامعه» باصطلاح «بین المللی»، روز ۱۱ ژوئیه را بنام روز یادبود قربانیان نسل کشی بوسنیائیها گویا بدست صربها برگزار می کند. بطوریکه «رسانه های جهانی» تأکید می کنند، در این روز، پس از سقوط شهر صربرنیتسا، ارتش صربهای بوسنی در حدود ۸ هزار نفر شهروند غیرنظامی را بازداشت کرد. بر اساس ادعای رسانه ها، حادثه صربرنیتسا عظیم ترین جنایت جنگی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا بحساب می آید. داداگاه بین المللی یوگسلاوی سابق این مدعا را بر اساس «واقعیتها» که بعدها مورد تأئید دادگاه بین المللی سازمان ملل متحد قرار گرفت، در حضور خبرنگاران تأئید کرد. بنظر می رسد که همه چیز روشن است...
و اما پس از اتخاذ این تصمیمات، در بوسنی و یکسری کشورهای اروپائی قوانینی مبنی بر مسئولیت جنائی در مقابل «انکار واقعیت نسل کشی، معین شده از سوی محاکم بین المللی» به تصویب رسیدند. اگر فورا این دو ستون عدالت بین المللی، واقعیت نسل کشی در صربرنیتسا را تأئید می کردند، نتیجه چه می شد؟ و از اینجا «جزئیات» قابل تأملی آغاز می شود. اولا- واقعیت نسل کشی در داداگاه بین المللی یوگسلاوی سابق مجموعا در یک پرونده، پرونده ژنرال رادیسلاو کرستیچ تأئید شد. اما در پرونده رادیسلاو کرستیچ مشخص نشده بود که چه کسی نسل کشی را طراحی کرد و چه کسی آن را به اجرا در آورد. ژنرال کرستیچ به اتهام همدستی در نسل کشی نامعین، بدون اطلاع از برنامه ریزی و اجرای آن محکوم گردید. در تمام پروسه های محاکمه، هیچ کس دیگری به جرم نسل کشی محاکمه نشد. آنچه که به دادگاه بین المللی سازمان ملل متحد مربوط می شود، این است که آن، بطور کلی به پرونده صربرنیتسا رسیدگی نکرد، بلکه به «واقعیت» مورد تأئید دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق استناد کرد. یعنی، نه دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، نه دادگاه بین المللی سازمان ملل متحد هیچگونه واقعیتی دال بر نسل کشی را مشخص نکردند! اما اینک چنان بر این «واقعیتها» اصرار دارند که هیچ کس (از بیم مجازات جنائی) حق ندارد آن را به چالش بکشد!
هر سال که می گذرد، داستان «نسل کشی بوسنیائیها در صربرنیتسا» بطور فزاینده ای از هم می پاشد و چون باور به این افسانه مشکل می شود، تدابیر شدیدی برای کتمان ابدی واقعیت حوادث صربرنیتسا اتخاذ می گردد.
اولا- دادگاه جنائی لاهه هیچ کیفرخواستی برای هیچ شخصی باتهام ارتکاب نسل کشی علیه صربها صادر نکرد. مطالعات بی طرفانه پژوهشگران نشان می دهند، که اتفاقا صربها قربانیان اصلی جنگهای بوسنی بودند. اما و در باره جنگ بوسنی بطور کلی، و در مورد حوادث صربرنیتسا بویژه، دادستان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق تصوری را ایجاد کرده است که انگار هیچ جنایتی برعلیه صربها اتفاق نیافتاده است! با این وجود، سردسته جنایتکاران جنگی در بوسنی- ناصر اوریچ- را ظاهرسازانه به جنایت علیه کروواسیها متهم کردند! حتی شاهدان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق گواهی دادند که تا وقوع حوادث ماه ژوئیه سال ۱۹۹۵، دقیقا صربها قربانی نسل کشی گردیدند و ناصر اوریچ هم قصاب اصلی آن بود!
ثانیا- دیوان کیفری لاهه برای مکتوم نگاه داشتن واقعیت به هر کاری، حتی به پروسه های تحت بررسی نیز متوسل می شود. سال ۲۰۱۲ نقش مهمی در افشای این افسانه بازی کرد. شاهد عینی صربرنیتسا، در واقع «شاهد اصلی دادگاه لاهه» دراژن اردمویچ از لیست شاهدان پرونده رادوان کاراجیچ، رئیس جمهور سابق جمهوری صرب بوسنی حذف گردید. دلیل آن روشن است. او بسیار پیش از محاکمه کاراجیچ، شاهد خطرناکی «برای دادستانی!) بحساب می آمد. ولی کاراجیچ موفق شد اردمویچ را به سالن دادگاه بیاورد، و توانست ضربه جدیدی بر «حقیقت» بدنام، جرم از مدتها پیش «ثابت شده» صربهای بوسنی وارد آورد. بالآخره، و در خود بوسنی کارهای زیادی برای «اثبات واقعیت»، در واقع برای کتمان حقیقت انجام می شود. تمامی نهادهای قضائی دیوانعالی رسیدگی به جنایت جنگی در بوسنی و هرزه گوین که در حال حاضر پروند صربرنیتسا را بررسی می کنند، دوستانه تصمیم گرفتند شاهد عینی، دراژن اردمویچ را حذف کنند! در رابطه با پرونده دوشکو اویچ و دیگران هم چنین کردند.ا البته این هم قابل درک است. زیرا، بر خلاف کاراجیچ، متهمان این پرونده ها در محل وقوع حادثه بودند، همراه اردمویچ با هم خدمت می کردند، و اردمویچ نمی توانست بازپرسی چندجانبه آنها را تحمل کند. پس از چهار ماه مرحله دفاعی رادوان کاراجیچ آغاز می شود، این مرحله، یقینا، اطلاعات جدیدی را که حتی قبلا نمی توانستند یا نمی خواستند در اختیار دیگر متهمان قرار دهند، بدست خواهد داد. مسئله بر سر این است که تقریبا همه متهمان برای روشن کردن واقعیت پرونده آماده اند. خود شیوه آنگلو- ساکسونی محاکمه نشان می دهد که دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، نه تنها قصد روشن کردن حقایق را ندارد، بلکه فقط در پی حل این مسئله است که آیا این متهمان در وقوع این یا آن جنایت مقصرند یا نه. اتفاقی نیست که مثلا، «شاهد عینی» صربرنیتسا، اردمویچ در جریان بازپرسی همه جانبه سلابادان میلوشوویچ با مشکلات عدیده ای مواجه گردید. ضمن اینکه خود وکلا اغلب در همه هفت مورد محاکمات، بر مسائل کاملا آشکار چشم فروبستند.
بالاخره، جریان محاکمه ژنرال ملادیچ می تواند خطرناکترین ضربه را به «افسانه صربرنیتسا» وارد آورد. همین روزها ادای شهادت شاهدان شروع شد. ۹ ماه ژوئیه اولین شاهد، اودین پاشیچ، در دادگاه حاضر شد و شهادت داد. لازم به گفتن است که داددستان نمایش قابل تأملی را سازمان داده است. در این صحنه، فرد جوانی در میان هق هق گریه ها، از دردها و رنجهای خود در جریان جنگ بوسنی در ماه نوابر سال ۱۹۹۲ صحبت می کرد. دادستان نیز بسختی جلوی اشکهایش خودش را می گرفت. رئیس دادگاه برای آرام کردن شاهد، ساعت تنفس اعلام کرد.
و اما، برخی نکات نشاندهنده این واقعیت که، شاهد حتی یک لحظه هم کنترل خود را از دست نمی داد، نمی توانست از چشم ناظر با تجربه پنهان بماند. علاوه بر آن، او بهتر از همه شاهدان بر خودش مسلط بود. یکی از چالشهای دائمی دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق ضرورت پاسگوئی به پرسش قاضی، (نه متهم یا وکیل او) می باشد. این، در واقعیت امر، چون برای هر کس طبیعتا مشکل است که درست به پرسش سؤال کننده جواب دهد، بنابر این، حتی شاهدانی که این سناریو حفظ کرده و آن را اجرا می کنند، دو باره به گفتگوی «عادی» با سؤال کننده باز می گردند. مسئله دیگر اینکه، تلاش مستمر شاهدان برای دادن پاسخ سریع به سؤالات، بطوریکه حتی مترجمان از ترجمه آنها عاجز می ماندند. گاهی اتفاق می افتاد که این مسئله را دهها بار به شاهدان تذکر می دادند ولی، شاهدان فقط ۵- ۱۰ دقیقه این تذکرات راعایت می کردند، و شاهد دوباره به مکث «طبیعی» بین سؤال و جوابی که در زندگی معمولی عادت کرده است، بر می گشت. بدین ترتیب، اودین پاشیچ، شاهد، هیچگاه لزوم پاسخگوئی به چه کسی را از یاد نبرد، و حتی یکبار هم از مکث لازم خارج نشد. یعنی شاهد، مطمئنا، کاملا بر اوضاع مسلط بود، و اشکال حرکات ظاهری او روحیه واقعی درونی وی را منعکس نمی کرد.
در ارتباط با این مهم نیست اودین پاشیچ چه داستانی تعریف کرد و به هیچ ارتباطی بین جنایت روی داده و ژنرال ملادیچ اشاره نکرد. شاهد مرتب تأکید می کرد که «صربها» به این جنایت دست زدند. چنین «مدرکی» بیشتر نشانه نفرت به ملت دیگر(بعبارت دقیق تر، به پیروان ادیان دیگر، با احتساب این که بوسنیائی ها فقط بلحاظ تعلق دینی با صربها تفاوت دارند) بجای سرزنش ژنرال ملادیچ شمرده می شود. صرفنظر از هق هق دائمی، شهادت شاهد در مواردی، مثلا، وقتی که وی مسئله مشاهده «تانکهای با آرم ستاره سرخ» را توضیح می داد، مضحک هم بود. این بخش سریال، برای آرامش روح بود نه برای دادگاه. با این وجود، کاملا واضح است که با چنین شاهدی رسیدن به چنین هدفی ممکن نیست. اولین شاهد بخش اصلی محاکمه در دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق می بایست نقش واگذار شده به او را بازی می کرد. بلیطهای تئاتر دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق از چند قبل، پیش فروش شده بود! لازم به گفتن است سناریو به روی صحنه رفت.
آنچه به متهم کردن ژنرال رادکو ملادیچ به نسل کشی اتفاق افتاده در صربرنیتسا مربوط می شود، این است که اولین شهادت را باید شاهد مخفی «ار ام ۲۵۵» (RM-255) ۱۳ ژوئیه بدهد. در هر حال، صرفنظر از آن که هنوز در جلسه دادگاه شهادت هیچیک از شهود شنیده نشده بود، نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ یکسری حکمهائی در محکومیت وی صادر کرده بود. در دیوان کیفری لاهه این کار، مثلا، بر اساس «واقعیت های به اثبات رسیده در محاکمات دیگر»، بسهولت انجام می شود. نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ مثلا، «معین کرده است» که «پس از تصرف صربرنیتسا در ۱۱ ژوئیه سال ۱۹۹۵، واحدهای ارتش صربهای بوسنی با آتش زدن خانه های مسلمانان بوسنی» کارزار خود را آغاز کردند یا «پس از ورود نیروهای صرب به پاتوچاری، مسلمانان با ترور، کشتار و تجاوز مواجه شدند». بعبارت دیگر، یعنی جرم ارتش صربهای بوسنی هر چند که حتی یک شاهد در دادگاه ژنرال شهادت نداده، «محرز» و اعلام شده است. افزون بر آن، اینک متهم باید بی گناهی خود را ثابت کند. اساس فعالیت دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، بر فرضیه مجرمیت مبتنی است! چنین است عالی ترین معیار «عدالت بین المللی» معاصر!
و قطعا همه واقعیتهای مربوط به حادثه صربرنیتسا روشن خواهد شد. تا کنون واضح است که نسخه غربی و مورد حمایت طرف بوسنی و «تأئید شده» از سوی محاکم بین المللی، بر مبنای جعلیات تنظیم شده است. سنگین ترین ضربه بر آن، در جریان محاکمه رادوان کاراجیچ و راتکو ملادیچ وارد خواهد آمد. در اینجا شعار اصلی وکیل ژنرال ملادیچ را یادآوری می کنیم. او گفت: «ما از روشن شدن حقایق نمی ترسیم! بگذار کسانی که نه تنها در باره «صربهای جنایتکار» افسانه ها ساختند، «جنگ در بوسنی را سازماندهی کرده و یوگسلاوی را تجزیه نمودند، از آن بترسند».
* * * * *
پی نوشت مترجم
علاوه برهمه آنچه که محققان و پژوهشگران بی غرض تاکنون در باره حوادث منجر به تجزیه یوگسلاوی و نقش رژیمهای فوق ارتجاعی غرب امپریالیستی در کشتارها و نسل کشیهای دهشتناک سالهای تجزیه بالکان و دیگر نقاط جهان نوشته اند، بنظر می رسد پاسخ صریح و بی پرده به این سؤال اساسی که: در سالهای ۹۰ قرن گذشته میلادی در جهان چه اتفاق افتاد و چه نیرویی در خت کنهسال دوستی و برادری بین خلقها و ملتها، بین پیروان ادیان و مذاهب مختلف را که در طول قرون و اعصار متمادی با هم و در کنار هم، در صلح و دوستی و برادری زندگی می کردند، بر افکند و بجای آن نهال دشمنی بین آنها کاشت و با خون زنان و کودکان، پیران و جوانان مطلقا بیگناه آن را آبیاری کرد، همه وقایع و حقایق، از جمله، مربوط به حوادث یوگسلاوی و عاملان آنها روشن خواهد شد و روشن خواهد شد که چگونه تروریستهای «حقوق بشری» و «دموکراسی خواهی» تحت فرمان امپریالیسم جهانی، اجساد قربانیان خود را بهمراه میت مردگان طبیعی بیرون کشیده شده از سردخانه های بیمارستانها و گورستانها، در انظارعمومی بعنوان قربانیان خشونت دولتهای «نامطلوب» نشان دادند تا به اهداف کثیف استعمارگران غرب، جامه عمل بپوشانند.
روند حوادث و رویدادهای امروزی جهان همه حکایت از آن دارند که دور نیست آن روز که با تابش اولین اشعه های آفتاب حقیقت، این کاشته بی ریشه ارتجاع امپریالیستی، بسرعت خواهد خشکید و همان ملتها و خلقها، باورمندان به ادیان و مذاب مختلف از همان فردای دفن امپریالیسم جهانی باز هم در کمال صمیمیت و صفا، مودت و برادری سرنوشت خود را بهم گره خواهند زد.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat