ا . م . شیری

 

بخش نخست

ترجمه: ا. م. شیری

٣٠ دلو ١٣٩۴

ما از صلح و تقویت رابطۀ کاری با همه کشورها پشتیبانی می‌ کنیم.

«سیاست خارجی اتحاد شوروی شفاف و روشن است:

ــ ما از صلح و تقویت رابطۀ کاری با همه کشورها پشتیبانی می ‌کنیم و تا زمانیکه آنها چنین رابطه را با اتحاد شوروی حفظ کنند، تا زمانیکه برای ضربه ‌زدن به منافع کشور ما سعی نکنند، در این موضع خواهیم ایستاد.

ــ ما در موضع صلح ‌آمیز، دوستانه و حسن ‌همجواری با همه کشورهای همسایه دارای مرز مشترک با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی ایستاده‌ ایم و تا زمانیکه آنها چنین رابطه را با اتحاد شوروی حفظ کنند، تا زمانیکه بطور مسقیم یا غیرمستقیم برای آسیب ‌زدن به تمامیت و مصونیت مرزی اتحاد شوروی سعی نکنند، در این موضع خواهیم ایستاد.

ــ ما از همه خلق‌ ها که قربانی تجاوز شده و در راه استقلال میهن خود مبارزه می ‌کنند، پشتیبانی می‌ کنیم.

ــ ما از تهدیدات متجاوزان نمی‌ هراسیم و آماده‌ ایم هر ضربه جنگ ‌افروزان و تهدید‌ کنندگان مصونیت مرزهای اتحاد شوروی را با دو ضربه متقابل پاسخ دهیم.

چنین است سیاست خارجی اتحاد شوروی»! ((از گزارش ی. و. استالین به کنگره هجدهم حزب در باره کار کمیته مرکزی حزب کمونیست سراسری (بلشویک)، ١٠ مارس ١٩٣٩)).

بگذار شجاعت اجداد بزرگ ما در جنگ کبیر میهنی الهام‌ بخش ما باشد!

رفقای ارتش سرخ و ملوانان سرخ، فرماندهان و کارکنان اداره سیاسی، مردان و زنان پارتیزان! همه جهان به شما بمثابه یک نیروی قادر به نابودی انبوه درندگان آلمان اشغالگر می‌ نگرد. خلق‌ های به بردگی گرفته شده اروپا، گرفتار شدگان در زیر یوغ اشغالگران آلمان به شما بعنوان ناجیان خود می ‌نگرند. مأموریت بزرگ آزادی ‌بخشی سهم ما شد. سزاوار این مأموریت باشید! جنگ شما، جنگ عدالت، جنگ آزادی ‌بخش است. بگذار سیمای شجاعانه اجداد بزرگ ما- الکساندر نِوسکی، دمیتری دونسکی، کوزما مینین، دمیتری پاژارسکی، الکساندر سووروف، میخائیل کوتوزوف در این جنگ الهام‌ بخش شما باشد! بگذار پرچم ظفرنمون لنین کبیر شما را تحت تأثیر قرار دهد! (از سخنرانی ی. و. استالین در میدان سرخ، ٧ نوامبر ١٩۴١).

خطر جنگ اقدام مشترک ائتلاف ضد هیتلری را بمنظور رهایی بشریت از بازگشت به توحش و خشونتهای قرون وسطی به یک ضرورت مبرم بدل کرده است.

«می‌ گویند ائتلاف انگلیس- شوروی- آمریکا شانس بزرگی برای پیروزی دارد و آن، در صورت نبود یک نقص ارگانیک قادر به تضعیف و گسترش ائتلاف، قطعی بود. نارسائی، بعقیده آنها این است که این ائتلاف از عناصر ناهمگون دارای ایدئولوژی متفاوت تشکیل یافته، که این تفاوت هم ائتلاف را از امکان سازماندهی اقدام مشترک علیه دشمن مشرک محروم می ‌کند.

بگمانم، این اظهارات صحیح نیستند.

انکار تفاوت در ایدئولوژی و ساختار اجتماعی کشورهای عضو ائتلاف انگلیس- شوروی- آمریکا مضحک است. اما آیا این وضع امکان و ضرورت اقدام مشترک اعضای ائتلاف علیه دشمن مشترک که آنها را با خطر بردگی مواجه نموده، منتفی می‌ سازد؟ قطعا، نه. علاوه بر آن، واقعیت خطر جدی، اقدام مشترک اعضای ائتلاف برای نجات بشریت از بازگشت به توحش و خشونتهای قرون وسطی را الزامی ساخته است. آیا برنامه اقدام ائتلاف انگلیس- شوروی- آمریکا برای سازماندهی مبارزه مشترک بر علیه استبداد هیتلری و کسب پیروزی کافی نیست؟ تصور می‌ کنم که کاملا کافیست» (از متن گزارش ی. و. استالین به نشست باشکوه شورای نمایندگان زحمتکشان مسکو با سازمانهای حزبی و اجتماعی شهر مسکو، ۶ نوامبر ١٩۴٢).

میهن‌ پرستان همه کشورها برای مبارزه با سلطه‌ جویی جهانی هیتلریزم موظفند خلقهای آزادیخواه را در یک جبهه واحد متحد سازند.

«ج- آن، (انحلال کمینترن- تحریریه) کار میهن ‌پرستان آزادی ‌خواه کشورها را برای متحد کردن نیروهای مترقی کشور خود، مستقل از وابستگی حزبی یا اعتقادات دینی آنها در یک جبهۀ ملی- آزادی ‌بخش برای تشدید مبارزه بر علیه فاشیسم تسهیل می ‌کند.

د- آن، کار میهن ‌پرستان همه کشورها را برای متحد کردن خلقهای آزادی ‌خواه در یک جبهۀ بین المللی برای مبارزه علیه خطر سلطه‌ جویی جهانی هیتلریزم تسهیل می ‌کند، راه دوستی خلقها را بر پایۀ برابر حقوقی هموار می‌سازد.

به عقیده من، همه این اوضاع، در مجموع به تحکیم و تقویت جبهۀ واحد متحدان و سایر خلقهای متحد در مبارزه آنها برای پیروزی بر استبداد هیتلری منجر می‌گردد (از پاسخ ی. و. استالین به آقای کینگ ٢٣ مه ١٩۴٣).

قدرت میهن‌ پرستی شوروی از اخلاص و وفاداری خلق‌ ها به میهن شورایی خود نشأت می گیرد!

شاهکارهای خلقهای اتحاد شوروی در پشتجبهه با شاهکارهای جاودانه نیروهای مسلح  ما در جبهه‌ها برابری می کند، از میهن ‌پرستی گرم و حیات ‌بخش شوروی منبعث می‌ شود.

سرچشمه قدرت میهن‌ پرستی شوروی نه نژاد پرستی یا تعصبات ناسیونالیستی، بلکه، ارادت و وفاداری عمیق خلقها به میهن شورائی خود، اتحاد برادرانه زحمتکشان همه خلقهای کشور ما می باشد. میهن‌پرستی شوروی با سنن ملی خلقها و منافع حیاتی مشترک همۀ زحمتکشان اتحاد شوروی بطور هارمونیک همآهنگ است. میهن ‌پرستی شوروی همۀ ملتها و خلقهای کشور ما را نه متفرق، بلکه، برعکس، در یک خانواده برادرانۀ واحد متحد می ‌سازد. این است شالودۀ دوستی خلل ‌ناپذیر و رو به تحکیم خلقهای اتحاد شوروی. در عین حال، خلقهای اتحاد شوروی به حقوق و استقلال ممالک خارجی احترام می ‌گذارد و آمادگی خود را برای زندگی صلح‌ آمیز و دوستانه با خلقهای کشورهای همسایه همیشه اعلام کرده است. این مبنای روابط رو به توسعه و تقویت کشور ما با خلقهای آزادی‌ خواه را باید دید» (از متن گزارش ی. و. استالین به نشست باشکوه شورای نمایندگان زحمتکشان مسکو با سازمانهای حزبی و اجتماعی شهر مسکو، ۶ نوامبر ١٩۴٢).

ناممکن ساختن جنگ جدید و تهاجم جدید مهمترین وظیفه است.

«پیروزی در جنگ با آلمان یعنی انجام وظیفه بزرگ تاریخی. اما پیروزی در جنگ بمعنی تأمین صلح پایدار و آینده امن برای خلقها نیست. مهم ‌ترین وظیفه نه فقط پیروزی، بلکه، ناممکن ساختن وقوع جنگ جدید و تهاجم جدید است،- اگر نه برای همیشه، بلکه، حداقل برای دورۀ زمانی طولانی» (از متن گزارش ی. و. استالین به نشست باشکوه شورای نمایندگان زحمتکشان مسکو با سازمانهای حزبی و اجتماعی شهر مسکو، ۶ نوامبر ١٩۴٢).

خلق کبیر روس- برجسته ‌ترین ملت در میان همۀ ملت‌های اتحاد شوروی

«علاقه‌ مندم باده را بسلامتی خلقهای شوروی ما، و پیش از همه، بسلامتی خلق روس بلند کنم. من قبل از هر چیز به این سبب بسلامتی خلق روس می‌ نوشم، که آن، برجسته‌ ترین ملت در میان همۀ ملت ‌های اتحاد شوروی شمرده می ‌شود. من به این سبب بسلامتی خلق روس باده بلند می‌ کنم که در این جنگ، بمثابه نیروی پیشرو اتحاد شوروی در میان همۀ ملت‌ های اتحاد شوروی عمل کرد.

من نه تنها به سبب نقش رهبری، بلکه به سبب ذکاوت، شخصیت استوار و بردباری خلق روس باده بلند می ‌کنم.

اشتباهات دولت ما کم نبود، هنگامی که ارتش ما در سالهای ١٩۴١- ١٩۴٢ از روستاها و شهرهای اوکراین، بلاروس، مولداوی، استان لنینگراد، حوزه بالتیک، جمهوری کارلیا- فنلاند عقب ‌نشینی کرد، عقب‌ نشینی کرد برای اینکه چارۀ دیگری نداشت، ما اوضاع مأیوس ‌کننده‌ای داشتیم. اگر ملت دیگری بود، می گفت شما انتظارات ما را بجا نیآوردید، ما دولت دیگری سر کار می آوریم که بتواند با آلمان قرار صلح ببندد و آرامش ما را تأمین کند. اما خلق روس به این راه نرفت. زیرا، به صحت سیاست دولت خود اطمینان داشت، و برای تار و مار کردن آلمان، راه از خودگذشتگی را در پیش گرفت. و این اعتماد خلق روس به دولت شوروی همان نیروی تعیین‌ کننده بود که موجب پیروزی تاریخی بر دشمن بشریت- فاشیسم گردید.

سپاس از خلق روس بخاطر این اعتماد!

بسلامتی خلق روس!» (از سخنرانی ی. و. استالین در مراسم پذیرایی از فرماندهی ارتش سرخ در کرملین در ٢۴ مه سال ١٩۴۵).

شکست ارتش روسیه در جنگ روسیه- ژاپن در سال ١٩٠۴ اثرات سنگینی در خاطره خلق باقی گذاشت.

ژاپن در سال ١٩٠۴، در جنگ روسیه- ژاپن به کشور ما حمله کرد. همان طور که واضح است در ماه فوریه سال ١٩٠۴ زمانی که هنوز مذاکره بین ژاپن و روسیه ادامه داشت، ژاپن با استفاده از ضعف دولت تزاری، بطور غیرمنتظره و عهد شکنانه، بدون اعلان جنگ، به کشور ما هجوم آورد و با حمله به اسکادران روسیه در منطقه بندر آرتور و منهدم کردن چند کشتی جنگی روسیه شرایط مساعد جبهه خود را فراهم آورد. در این حمله سه کشتی جنگی درجه یک روسیه را از رده خارج ساخت... همانطور که معلوم است، روسیه در جنگ با ژاپن شکست خورد. ژاپن نیز سعی کرد از شکست روسیه تزاری برای تصرف ساخالین جنوبی، تحکیم جای پای خود در جزایر کوریل استفاده نماید و، بدین نحو، راه خروج ما به اقیانوس در شرق و در ادامه، همه راههای ورود ما به بنادر کامچاتکا و چوکوتکای شوروی را مسدود نماید. روشن بود، که ژاپن قصد داشت کل شرق دور را از روسیه جدا کند...

اما شکست نیروهای روسیه در سال ١٩٠۴ در دورۀ جنگ روسیه- ژاپن اثرات سنگینی در خاطره خلق باقی گذاشت. آن شکست، یک لکه سیاه برای کشور ما بود. خلق ما باور داشت و منتظر فرارسیدن روز شکست ژاپن و محو آن لکۀ سیاه بود. ما، نسل سالمندان چهل سال در انتظار این روز نشستیم. بالاخره آن روز فرارسید. امروز ژاپن به مغلوبیت خود اذعان نموده و معاهده تسلیم بی‌ قید و شرط را امضاء کرد.

این بمعنی آن است که ساخالین جنوبی و جزایر کوریل به اتحاد شوروی ملحق می شوند و بعد از این، آنها وسیله جدایی اتحاد شوروی از اقیانوس و پایگاه حمله ژاپن به شرق دور کشور ما نخواهد بود. بلکه برعکس، آنها به واسطه پیوند اتحاد شوروی با اقیانوس و پایگاه دفاعی میهن ما در مقابل تجاوز ژاپن بدل شدند» (از متن پیام ی. و. استالین به خلق، ٢ سپتامبر ١٩۴۵).

جنگ جهانی دوم بر خلاف جنگ جهانی اول از همان ابتدای شروع خود جنبۀ ضد فاشیستی و آزادی ‌بخش بخود گرفت.

«بدین نحو، در نتیجۀ بحران اوّل نظام سرمایه‌ داری جهانی جنگ جهانی اول و در نتیجۀ بحران دوم، جنگ جهانی دوم روی داد.

البته، این بمعنی آن نیست که جنگ جهانی دوم رونوشت جنگ جهانی اول است. برعکس، جنگ جهانی دوم بلحاظ ماهیت خود بطرز محوسی با جنگ اول تفاوت دارد. لازم به توجه است که دولتهای عمده فاشیستی (آلمان، ایتالیا و ژاپن) قبل از آنکه به کشورهای متحد هجوم بیاورند، در داخل کشور خود آزادی‌های بورژوا- دمکراتیک را از بین بردند، رژیم تروریستی برقرار ساختند و با زیر پا نهادن اصول توسعه مستقل و آزاد کشورهای کوچک، اشغال سرزمینهای دیگران را مبنای سیاست خود قرار دادند و سلطه بر جهان و گسترش نظام فاشیستی در سراسر جهان را هدف آشکار خود اعلام کردند. بر این اساس، کشورهای محور با اشغال چکوسلاواکی و مناطق مرکزی چین نشان دادند که آنها آماده‌ اند تهدیدات خود را ببهای بردگی همۀ خلقهای آزادی‌ خواه به مرحلۀ اجرا درآورند. به همین سبب، مبارزه بر علیه کشورهای محور در جنگ جهانی دوم متفاوت از جنگ اول، از همان ابتدای شروع، ماهیت آزادی‌ بخش بخود گرفت که برقراری آزادیهای دمکراتیک یکی از اهداف آن بود. ورود اتحاد شوروی به جنگ علیه کشورهای محور فقط توانست ماهیت ضد فاشیستی و آزادی‌بخش جنگ جهانی دوم را تقویت نماید و تقویت هم کرد.

ائتلاف اتحاد شوروی، ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای آزادی‌ خواه که بعدها نقش تعیین‌ کننده در تار و مار کردن نیروهای مسلح کشورهای محور ایفا کرد، بر همین اساس تشکیل گردید.

چنین است پاسخ سؤال مربوط به منشاء و ماهیت جنگ جهانی دوم» (از متن سخنرانی ی. و. استالین در اجتماع پیش از انتخاباتی انتخاب کنندگان حوزۀ انتخاباتی استالین شهر مسکو، ٩ فوریه سال ١٩۴۶).

ادامه دارد...

 

 

  

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org