شنبه، ۶ نومبر ۲۰۱۰
احسان لمر
تاریخ ارسال به «اصالت»:
Sat, November 6, 2010 15:48
صد سال قبل از امروز جنبش روشن و بیدارگری در افغانستان و حتی تمام شرق در حال جوش و خروش بود و آن نهضتی پیروان سید افغان یا هواداران علم و بیداری، آگاه سازی آزاد سازی و نبرد با استعمار، استثمار و ارتجاع میباشد. در افغانستان هم همان گونه که اطلاع دارید از عمق حلقه های بیدار و بیدارگر، روحانیت متعهد و روشنفکر آزاده و با ایمان تشکلی بمیان آمد. اما با کمال تأثر و تأسف به توطئه درباریان، اعمال استعمار و سیاه ترین ارتجاع و حافظ منافع بیگانگان، این نهضت سرکوب و بهترین انقلابیون وطن قربانی قدم نخست آن شدند مانند: مولوی محمد سرور واصف، سعدالله خان الکوزائی، عبدالقیوم خان الکوزائی، عبدالرحمن الکوزائی، محمد عثمانخان پروانی، محمد ایوبخان پوپلزائی، جوهر شاه خان غوربندی، لعل محمد خان تگاوی و دیگران اما در همین وقت عدهء به اصطلاح روحانیت در همکاری و خدمت دربار و شاه وابسته، عیاش و زنباره بوده و بر جنایات پدرش عبدالرحمن خان مهر سکوت بر لب زده و لقب «سراج الملت والدین» را برایش اعطا نمودند.
صفحه عوض شد، استقلال کشور گرفته شد، مشروطه خواهان قدرت را بدست گرفتند، در همین زمان عامل استعمار وقت و حافظ منافع شان با داشتن پُست بزرگ و لقب اعتماد الدوله همه چیز را می پذیرفت جز «مشروطیت» بنااً از روحانیت بزرگ خواست تا وی را در شرفیابی به حضور شاه همرائی و دست رد بر دموکراسی و مشروطیت و بیداری و بیدارگری بزنند. آنهم نتیجه نداد توطئه و دسیسه را شروع کردند تا بالاخره پکتیا، شینوار بعد شمالی را تحریک و قیام شوم و بد فرجام را حمایه نمودند. فضل عمرخان مجددی، عبدالله جان و برادرش غفور جان مجددی با همدستی شمس الحق مجددی، بزرگجان مجددی، میاگلجان آخوند زاده تگاب و عبدالغنی خان (مولوی قلعهء بلند)، احمد علی لودین، و دیگران حبیب الله کلکانی را تحریک به شورش نهایت ارتجاعی، عـقب گرا و سیاه بر ضد جنبش امانی نمودند که این حرکت شوم و بقول روشنفکران آنوقـت "فاجعۀ تاریخی" آغاز سرکوب نهایت خونین جنبشهای جوان کشور گردید جامعه افغانی عمداً بحالت قرون وسطی و حتی ما قبل از آن نگهداشته شد که در نتیجه پیشگوئی های زنده یاد غبار جامه عمل پوشید:
"نگهداشتن مملکت در حالت عقب ماندگی قرون وسطائی، جلوگیری از توسعهء معارف ملی، کشتن روح شهامت و مقاومت ملی در برابر استبداد داخلی و نفوذ انگلیس، هچنین بغرض تضعیف ملت، ایجاد نفاقهای داخلی از نظر زبان و مذهب و نژاد و منطقه و قبیله سیاست روز دولت بود.
"با انهدام دولـت امانیه و انهدام تحولات اجتماعی، پلان یک تخریب و ویرانی های متداوم در پیش است و متحمل است که استبداد داخلی و استعمار خارجی افغانستان را برای مدت طولانی واژگونه نگهدارد. پس البته در کشور ریشه وطنپرستان مبارز از بیخ کشیده خواهد شد. فقر عمومی آغاز خواهد گردید. وحدت ملی افغانستان بواسطه تولید نفاق عـمومی بنامهای پشتون و تاجک، هـزاره و ازبک، سنی و شیعه و امثال آن برهم خواهد خورد.
و بالاخره فضای دیگر و قـشر دیگر ایجاد خواهـد گردید که به منافع و مصالح مردم افغانستان ارتباطی نداشته و به ساز دیگران خواهد رقصید."
نمونهء از عمق وطندوستی و سلامتی وجدان آن شیفته گان وطن و مردم را در خاطرات شادروان رحیم شیون ضیائی چنین میخوانیم: "یکی از مسائل مورد مناقشه سرحدی بین افغانستان و روسیه شوروی مساله تعلق داشتن جزیره (درقد) بود.
. . . در سال ۱۹۱۷ ـ ۱۹۱۸ هنگامی که هیئت افغانی که در رأس آن محمد انور بسمل فرزند ناظر صفر خان قرار داشت برای پیشبرد این مذاکرات به بخارا رفته بود پادشاه بخارا به محمد انور بسمل رشوه یک میلیون تنکه (واحد پولی آنزمان بخارا که معادل هر تنکه سی پول افغانی میشد. ا. ل) را در قبال پذیرش جزیره در قد پیشنهاد نمود، محمد انور بسمل مثل یک فرزند صادق و وطنپرست این پیشنهاد امیر بخارا را با جدیت رد کرد و اظهار داشت که قرار داد قرار داد است و باید آنرا مراعا ت نمود."۱
بسمل و برادران در دوره ی نادرخان با تمام فامیل حتی اطفال صغیر شان زندانی شدند. آنها در زندان بودند که نادرخان بقتل رسید، در اجتماع صدارت که غرض ابلاغ محکومیت قاتل و دهها بیگناه ی دیگر دایر شده بود محمد غوث نائب سالار و یک ملای عضو جمعیت العلما و بعداً عبدالاحد مایار وردکی رئیس شورا، عبدالغنی گردیزی قلعه بیگی خواستار اعدام چهار نفر دیگر هم بودند که عبارتند از محمد انور بسمل، عبدالهادی داوی، محمد سرور جویا و غلام محمد غبار. درین جریان فضل احمد خان مجددی حضرت شوربازار صدا مینماید که: "بجرم کشتن پادشاه اگر اعدام نشوند باید بجرم دهریت اعدام شوند. نامبرده در مجلس وزرا و همین روز ادعا داشت که میر سید قاسم خان هم کفر گفته است این ادعاهای جعلی را صرف حضرت شوربازار، که وزیر عدلیه حکومت هاشم خان بود اطلاع داشت و بس ولی تا کنون از تمام آنانی که با ایشان آشنائی نزدیک و ارتباط داشتند تائید نشده است.
استاد قاسم افغان در دعوت رسمی در قصر ستور که اعلیحضرت امان الله خان هم حضور داشتند مورد توجه دابس سفیر بریتانیه واقع شده و از ایشان پرسد آیا به کدام آلات موسیقی بیشتر مهارت دارند استاد گفتند در همه، باز پرسید در پیانو هم که استاد جواب مثبت دادند، او از استاد در خواست نمود که یکی از کمپوز های شانرا به وی یاد بدهند، استاد گفتند: "به شرطی که هر نغمه ی را که من به یک سمت پرده های پیانو شروع کنم شما بطرف دیگر پرده های پیانو، عین همان نغمه را بنوازید "دابس قبول نمود و استاد نواختن ترانه استقلال را شروع و بعد با صدای بلند و رسا بخواندن شروع نمودند که:
مکتب ماست جای استقلال
درس ما نکته های استقلال. ۲
استاد با عزت تمام و آبرومندانه زندگی نمودند، و هرگز محنت نپذیرفتند، گرچند تیکه داران دین موسیقی و هنر را بنظر خفت نگریسته و مردم را به حرام بودن آن متوجه مینمودند ولی یکبار هم از غیر انسانی و غیر اسلامی بودن آنچه در زندانهای دهمزنگ، سرای موتی، سرای بادام، محبس ارگ و ولایات در دوره ی هاشم خان صدراعظم میگذشت چیزی به زبان نیآوردند و نمی آورند.
در کشور ما در ادامه ی فساد، تقلب، خیانت، غارت، چپاولها و صدهای دیگر نظیر اینها روز نامه ی "نیویارک تایمز" مورخ شنبه ۲۳ اکتبر ۲۰۱۰ خبری را نشر نمود که همچو بمبی در جامعه ی افغانی انفجار نمود، رژیم شونیست آخند های ایران آنرا رد وغلط خواند. عمر داودزی همرزم و هم مکتب گلبدین حکمتیار، خرم، زردا و سکش بوده که در داخل طیاره ی کرزی از فدا حسین مالکی، سفیر ایران در کابل در ماه اگست گذشته به طور مستقیم پول گرفته است. داوود زی در گذشته سفیر افغانستان در تهران بوده است.
"نویسنده گزارش افزوده است که این پولهای یورو بوده که در میان چندین پاکت بصورت یک بستۀ پلاستیکی به داوودزی داده شد." نیویورک تایمز افزوده که یک مقام دیگر افغان تایید کرده است که رئیس دفتر آقای کرزی یک چمدان بزرگ پر از پول را به خانه خود برده است. "۳
اما رئیس جمهور کرزی گفت که ظرف ۹ سال اخیر، کشورهای متعددی به فغانستان پول نقد کمک کرده اند که جمهوری اسلامی ایران نیز از این جمع مستثنا نیست. کرزی گفت: "ایران، سالی یک بار یا دو بار، گاهی پنج صد هزار، گاهی ششصد هزار یورو کمک میکند." او افزود: "این کمک، رسمی است و داوودزی، به امر من این پول را می گیرد."۴ آنچه بیشرمانه تر است اینکه کرزی در ادامه میگوید، «من کمک ایران را به جورج بوش گفته بودم» یعنی ارباب آفرینش گررژیم مافیای مواد مخدره، مفسد، مرتشع، اختلاسگر، قوم پرست، و نیوطالبی، از آن مطلع بود.
"در ماه مارچ سال گذشته رنگین دادفر سپنتا وزیر سابق کابینهء افغانستان که از علاقه مندان امریکا نمیباشد، در جریان مسافرت به تهران به همتای ایرانی اش گفت که از چادر های دراز که خانمهای ایرانی می پوشند خوشش می آید. هنگامی که وی ایران را ترک میکرد، مقامات وزارت خارجهء ایران یک بسته را به وی داده، گفتند که یک چادر به طور تحفه برای خانمش تقدیم شده است. زمانی که سپنتا و خانمش تحفه را باز کردند. دیده شد که چادر بدور ۵۰۰۰۰ دالر نوت های جدید و کاغذ پیچ، پیچیده شده است. آقای سپنتا فوراً حامد کرزی را در جریان قرار داده، پیشنهاد مسترد ساختن پولها را به ایرانیها کرد. ولی آقای کرزی از سپنتا خواست در مورد پول خاموشی اختیار کرده، ایران را شرمسار و بر آشفته نسازد و پولرا در برنامه های وزارت خارجه مصرف کند.
یک وزیر سابق کابینهء افغانستان می گوید که تقریباً همهء ملاقات های مقامات افغانی و ایران با تقدیم خریطه های پول نقد پایان یافته است.
مجلهء نیوزیک می نویسد: تهران با برخی سیاستمداران با نفوذ مربوط به گروپ های مشخص قومی تاجک و هزاره، تخم مناسبات عمیق و فرا تر از پول را کاشته است. ایران در سالیان ۱۹۹۰ بر ضد طالبان، وسیعاً از اتحاد شمال که از تاجک ها و هزاره ها تشکیل شده بودند، حمایت میکرد. ایران با آن قوماندانان سابق بشمول معاون دوم رییس جمهور آقای کریم خلیلی که سابق یک جنگسالار هزاره بود، ارتباط دارد." ۵
کرزی در اپریل سال گذشته قانون «احوال شخصيه شيعيان افغانستان» را امضا و توشیح نمود که: این قانون جنجال برانگيز برای خانواده های شيعه افغانستان، ممانعت دیگری بر زنان است که باید برای خروج از منزل، فرا گيری درس و تعليم و یا رفتن بکار، اجازه همسر و یا پدر خود را داشته باشند. این قانون همچنان تجاوز مرد به همسرش را مجاز ميداند. در ماده؛ صدو سی و دوم این قانون چنين آمده است (بر زن واجب است تا در صورت تمایل مرد به استمتاعات جنسی از او تمکين کند. مرد مکلفیت خود نزدیکی با او را به تاخير نياندازد.) این فقره می افزاید: "زوج (شوهر) مکلف است در غير ایام سفر، حد اقل از هر چهار شب، یک شب با زوجه (زن) اش در فراش واحد بيتوته کند، مگر اینکه برای یکی از زوجين مضر و یا یکی از آنها مبتلا به مرضی مقاربتی باشند. " در فقره چهارم ماده صد و سی و سوم این قانون آمده است: "زوجه (زن) بدون اذن زوج (شوهر) نمیتواند از منزل بيرون شود، مگر اینکه عسر و حرج یا مشقت داشته باشد که بمقدار دفع عسر و حرج یا مشقت بدون اذن شوهر میتواند بيرون برود و درصورت اختلاف، محکمه حکم کند." این قانون که، تا بينهایت، در تضاد شدید با حقوق زنان قرار دارد، بستر مناسبی است برای افزایش انواع خشونتهای دیگر و زندگی زنان را بد تر از امروز آسيب پذیر خواهد کرد. این قانون سریعاً زنان را وادار کرده تا هر جبر را از سوی مردان یا شوهران خود قبول نمایند، آزادی های زنان سلب شده، زمينه سازی نقض بيشتر حقوق زنان را درپی دارد. روند نادیده گرفتن نقش زنان در این جامعه که سرنوشت زنان تنها و تنها با مذهبيون رقم زده ميشود، در حقيقت پایمال کردن حقوق زنان با رفتار های از نوع طالبان، کماکان در حال بازتوليد است. بحث حقوق زن در اوضاع بدوی دولت کنونی صرف یک پروژه است برای تداوم و کسب قدرت به این نام." ۶
"وزارت تعليم و تربيه در گزارش سال ۲۰۰۴ میلادی خويش مي نويسد: ”اين وزارت طي دوسال اخير در حدود بيست و پنج ميليون كتاب درسي را به حله طبع آرسته است” مگر اين وزارت در قبال كيفيت اين كتب مهر سكوت بر لب نهاده است.
اسفبار تر از همه اینکه امروز آژانس خبری مهر ایران گزارش داد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران کتب درسی افغانستان را چاپ خواهد کرد. آژانس مهر ایران می افزاید: کتاب های درسی موجود در مکاتب افغانستان با آن که با هزینه هنگفتی به چاپ رسیده، بدلیل ضعف ها و اشتباه های زیادی که در آنها وجود دارد، همواره مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته است. مگر آژانس نامبرده نمیگوید که این لغزش ها و اشتباهات از کجا سر چشمه می گیرد و چرا پول هنگفت افغانهای مظلوم به بهانه چاپ کتب درسی توسط خارجی ها از جمله ایرانی ها یغما می شود؟؟؟" ۷
بعد از اعدام دسته جمعی چهل و هشت افغان بیگناه از جانب رژیم خونخوار ایران و انعکاس آن در مطبوعات کرزی در یک کنفرانس مطبوعاتی در مخالفت به اعترض افغانها گفت: "تظاهرات علیه یک کشور دوست و برادر به نظر من کار درستی نیست" او در ادامه افزود "آنهایکه جرم مرتکب می شوند و طبق قانون ايران زندانی میشوند و جزا میبينند، دولت افغانستان در اين مورد اعتراضی ندارد."۸
رژیم فاسد مافیائی حاکم افغانستان آنقدر ضمیر و وجدانشان استراحت است که وقتی رمضان بشر دوست بر ضد این جنایات ایران سخنی گفت «فداحسین مالکی سفیر فوق العاده و نماینده تام الاختیار» رژیم آخوندی با زیر پا کردن نزاکت و مقرره دپلماتیک گویا افغانستان جز امپراطوری خمینی، خامنه ی باشد به آقای الکو لوی څارنوال افغانستان هدایت میدهد که وکیل نامبرده را که بر ضد ایران مطالبی گفته بود "بر اساس اقدامات حقوقی، و قانونی پیگرد قانونی بعمل آرند" ۹ در حالیکه هیچ سفارتی در جهان حق ارسال نامه ی مستقیم به مراجع کشور ثالث را بدون از چینل وزارت خارجه شان ندارد.
"پوليس ايران ماره مثل چارپايان خو ميدادن و سرما خرسوارى ميکدن. اين ادعاى على محمد ۳۰ ساله باشندۀ قريۀ آهنگران ولسوالى ميرامور ولايت دايکندى است که تازه از ايران رد مرز شده و در شهر زرنج (مرکز ولايت نيمروز) به سر ميبرد. وى ميگويد که دو روز قبل، قاچاقبر او را از نيمروز به ايران بُرد، اما پوليس ویرا با چند تن ديگر دستگير نمود و به اردوگاه (کمپ) زاهدان انتقال داد. على محمد به آژانس خبرى پژواک گفت که پوليس در اردوگاه به آنها دشنام ميداد و حتى او را مجبور ساخت که در برابر ديگران نيمه برهنه رقص کند، اگر اينکار را نمیکرد مورد لت و کوب قرار ميگرفت." ۱۰ چنین است «اسلام ایرانی» احمدی نژاد زیرا او گفته بود که: «پذیرفتن اسلام توسط ایرانیان بدلیل متمدن تر و پیشرفته تر بودن این ملت از کسانی بود که اسلام را به آنها عرضه کردند." و ما «متمدن تر» و «پیشرفته تر» بودن رژیم را در سطور قبلی ملاحظه نمودیم.
"لیام فاکس وزیر دفاع جدید انگلستان در یک مصاحبه تازهء خود علناً به افغانستان توهین کرده و افغانستان را کشور عقب ماندهء قرن سیزدهم خطاب کرده است. فاکس روز گذشته در مصاحبهء خود با روزنامهء تایمز گفت: حضور نظامی انگلستان در افغانستان ارتباطی با کمک های بشر دوستانه با آن کشور ندارد. فاکس افزود: ((هدف از حضور نظامی ما در افغانستان تمرین سیاسی در یک کشور عقب مانده قرن سیزدهم نیست بلکه ما نیرو های نظامی خود را با هدف حمایت از مردم بریتانیا و منافع بین المللی خود در این کشور مستقر کرده ایم" ۱۱
"واشنگتن پُست در شماره امروز «۲۷ اگست ۲۰۱۰» خود نوشته است که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، بشمار قابل ملاحظه ی از کارمندان کاخ ریاست جمهوری افغانستان مخفیانه پول می دهد. این روزنامه از قول یک مقام آمریکایی نوشته است که نیمی از کسانی که در کاخ ریاست جمهوری کار می کنند در فهرست حقوق بگیران سیا هستند، از این میان عده ای به صورت منظم حقوق می گیرند و با عده دیگر رابطه های غیر رسمیتری وجود دارد، صرفا در این حد که سیا مطمئن باشد هر موقعی که بخواهد به آنها و اطلاعاتشان دسترسی خواهد داشت.
ماجرای نفوذ سیا به کاخ ریاست جمهوری بعد از آن رسانه ای شد که چند روز پیش نیروهای امنیت ملی افغانستان یک عضو شورای امنیت ملی اینکشور را در کابل به اتهام دست داشتن در فساد اداری باز داشت کردند. این مقام افغان که ضیا صالحی نام دارد، هفت ساعت پس از دستگیری به دستور مستقیم حامد کرزی آزاد شد." ۱۲
"روزنامه وال استریت ژورنال به نقل از یک سخنگوی دادستانی نیویورک نوشته است که آنها مدارک کافی در اختیار دارند که نشان میدهد محمود کرزی از پرداخت مالیات طفره رفته است.
این روزنامه به نقل از مقام های دادستانی نیویورک نوشته است که محمود کرزی در حال حاضر دوازده میلیون دلار سرمایه دارد، در حالی که او در سال ۲۰۰۱ در رستورانی در همین شهر مشغول بود.
به نوشته این روزنامه آقای کرزی بیست در صد از دارایی اش را هم در برنامه ساخت و ساز خانه در دشتی در حومه شهر قندهار به کار انداخته است.
محمود کرزی برادر بزرگتر حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان است. او سالهای قبل و پیش از سقوط طالبان در آمریکا بود و تابعیت آمریکایی دارد.
بعد از سقوط طالبان به افغانستان بازگشت و سرگرم کار در عرصه های اقتصادی شد.
یکی از مهم ترین برنامه های اقتصادی محمود کرزی سرمایه گذاری و احیای کارخانه تولید سیمنت پلخمری در شمال افغانستان است.
محمود کرزی تا کنون ظاهرا از سیاست افغانستان و حاشیه های آن به دور و سرگرم کارهای بازرگانی و اقتصادی بوده است.
پیش از این ولی کرزی برادر کوچکتر حامد کرزی که رئیس شورای ولایت قندهار است، از سوی شماری از مقام های آمریکایی متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر شده بود."۱۳
آقای کرزی رئیس جمهور استان شرقی ایران، و یا صوبه سرحد پاکستان (یعنی افغانستان) توجه نمائید که شما در بدل «سالی یک بار یا دوبار، گاهی پنجصد هزار، گاهی ششصد هزار یورو کمک» ایران چه نیست که نادیده نمیگیرد، ولی توجه نموده اید که اینمرد متمدن و civilisé و از بزرگترین دموکراسی جهان چه فرموده و شما چرا بیدار نمیشوید. علت را ملت افغان میداند که چون برای دوام و ابقای مقام شما «استخاره» شده بود و جناب حضرت صاحب گفتند "معلوم است که استخاره کردیم، بما یک اشاراتی شد از طرف خداوند که به همین (کرزی) رای بدهید" با داشتن چنین بزرگ مردان در پهلوی تان خطری متوجه شما نیست، و اتهام «کفر گفتن» و «دهری» بر انسانهای با وجدان، وطنپرست، مردم دوست، با شرف و با عزت، خدمتگذار واقعی مردم و در یک کلام بیدارگران وارد دانسته میشود چنانچه سید جمال الدین افغان هم کافر بود ولی شما ازین تکفیر منزه میباشید. ولی بدبختانه ما می بینیم که واقعاً فضای دیگر و قـشر دیگر ایجاد گردید که به منافع و مصالح مردم افغانستان ارتباطی نداشته و بساز دیگران میرقصید. چه دیگران رژیمهای پاکستان یا ایران باشند یا اعراب یاغربیها.
خوشحال خان خټک بابا شاعر حماسی و مبارز سترگ فرموده بودند که:
اشتری یابد اگر افغان حر
با یراق و ساز و انبار در
همت دونش از آن بار شتر
میشود خشنود بر زنگ شتر
* * *
منابع:
۱ ـ محمد رحیم شیون ضیائی ــ برگهای از تاریخ معاصر وطن ما ــ تـنظیم محترم ولی نوری بخش هفتم سایت ا فغان جرمن، قابل یاد آوریست که قبلاً این اثر را جناب غلام سخی غیرت ترجمه و محترم عبدالشکور حکم بادامه چاپ اول در کابل ۱۹۷۸ م در پشاور بار دوم در ۲۰۰۱ نشر نموده بودند.
۲ ـ عبدالوهاب مددی ـ سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان ـ چاپ اول سال ۱۳۷۵ مشهد ص ۱۱۹
۳ ـ بی بی سی مورخ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۰.
۴ ـ بی بی سی دوشنبه ۲۵ اکتبر ۲۰۱۰.
۵ ـ رادیو آزادی ۰۲. ۱۱. ۲۰۱۰.
۶ ـ لیزا سروش ۱۰ اپریل ۲۰۰۹ افغان جرمن انلاین.
۷ ـ احمد فريد ثمين سایت ویسا اگست ۲۰۰۹.
۸ ـ حمید انوری ۱۹ می ۲۰۱۰ افغان جرمن انلاین.
۹ ـ عبدالجلیل جمیلی ۱۱ جون ۲۰۱۰ افغان جرمن.
۱۰ ـ آژانس خبری پژواک ۱۱ نومبر ۲۰۰۹.
۱۱ ـ سایت انترنت ویسا، ۲۵. ۰۵. ۲۰۱۰.
۱۲ ـ بی بی سی جمعه ۲۷ اگست ۲۰۱۰
۱۳ ـ بی بی سی دوشنبه ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰.