محترم امین الله مفکر امینی
جمعه، ۷ نومبر ۲۰۰۸
تمنای سجده
نباشد برطبع نازک توهیچ گلی رانشان
بالف قامتت سروگرددزخجل قامت کمان
باین خصلت نباشد،چون توگل اندرجهان
صبح وشام عاشقان را راحت جانی ، توجان
غنچه گرخندان کنی، بیدارشود بخت خفتگان
اشک سرمه آلودت دُرابلق گردد بیگما ن
لب برلب مرده، گر بداری جان یابد جان
مسیحا را نیست باعجازجانبخشت نشان
عطرسُنبلت پیوند است با نسیم سحرگاهان
روح بخشیده فضای مکدر،بزمین وآسمان
بقامت سروی وبنازت نازبو نازد زآن
که نازنین تر ازتو گلی نباشد در جها ن
غنچه نتواند شُگفت، گربشگفی پسته دهان
بزلف سیاهت نیست هیچ شبی تاری رانشان
مهتاب ز خجلت بابر سیاه رخ دارد نهان
گرمه رخسارزابر سیاهت ، بنمایی عیا ن
مرااست تمنای سجده ای بر خال دو کمان
که مرا آید ز بوسه ای نکته یی سبحا ن
مفکر سجده کند بخالقی تو، اختری روشان
که شیفتگان عشق را برده یی دل وایمان
امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا !
برج اسد ۱۳۸۶
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat