August 1, 2013 20:15:16
عبدالوکیل کوچی
دورهء کوشانی ها بخش بزرگی از تاریخ آریانای کبیر را تشکیل میدهد. با آنکه موضوع مورد بحث ما بحث بزرگیست، چنانچه گنجانیدن یک تاریخ بزرگ در یک مقاله بدون شک کاستی های خواهد داشت، ولی بنا به پیشنهاد عده ی از دوستان بخصوص یکی از محصلین جوان دانشکده یا پوهنتون ولایت باستانی سمنگان، فشرده ی از تاریخ دورهء کوشانی ها ذیلا تقدیم میگردد.
* * *
طلایی ترین دورهء تمدن در سر زمین آریانای بزرگ دورهء کوشانی ها بوده است. مردم مستعد آن دوره نی فقط تنها مردان جنگی بوده اند بلکه به گواهی تاریخ در میان کوشانی ها هزاران عالم، دانشمند، پهلوانان، هنرمند، نقاش، مجسمه ساز، معمار، مهندس و غیره وجود داشت که گرد و غبار روزگار و فشار های دور و دراز تاریخ تا هنوز نتوانسته است که آثار تاریخی و آفریده های آن دوره را از انظار پنهان کند بلکه بسیاری از آثار گرانبهای بجا مانده از دوره کوشانیان به برکت کاوش های علمی و باستان شناسی در ولایات مختلف افغانستان بدست آمده است که بیانگر تاریخ درخشان آن دوره و نمادی از استواری و استعداد سرشار کوشانی ها میباشد چنانچه عده ی از زایرین و تاریخ نویسان شرق و غرب همچون هی وانگ تسونگ، سوماتسین و مستر کنو و غیره این تمدن بزرگ را به چشم حیرت نگریسته و ثبت یادداشت های تاریخی خود میکرده اند و صرفا با دیدن و مشاهدات آفرینش های آن دوره به خود میبالیدند آنگاه که برق تمدن در این سرزمین می درخشید تعدادی از کشور های دور و نزدیک جهان در زیر انبوه جنگلات خزیده بودند.
قبل از اینکه به موضوع قابل بحث پرداخته شود بهتر است با اندکی در رابطه به موقعیت و تاریخ کشورمان مسئله را آغاز کنیم تا رابطهء منطقی میان آریانا و کوشانی ها روشن گردد.
قرن ها و سالهای متمادی گذشت افغانستان این میهن باستانی ما از موجودیت و هستی خود نام های مختلفی به یاد گار گذاشته است. نخستین نام کشور ما آریانا بود و آریانا قدیم ترین نام کشور ما است که از عهد اوستا و زبان اوستایی (ایرنا ویجه) محل سر زمین آریا ها که بین سرچشمهء اکسوس وسر دریا، شمال آمو دریا و علاقه های مر و را تشکیل میدهد از چندین هزار سال در آن سر زمین وسیع زندگی میکرده اند.
چون منطقهء اولی ظهور پیدایش آنها بسیار سرد بود از پنج هزار سال قبل از میلاد به سر زمین باختر مهاجرت کردند و سه هزار سال آنجا در باختر ماندند و دو هزار سال قبل از میلاد بسوی جنوب هندو کش مهاجرت کردند که پس از مهاجرت در جنوب هندوکش سلطنت وسیعی را تشکیل دادند که بنام کاپیسا و پایتخت آن بنام کاپسی یا بگرام یاد میشد. علامه میر غلام محمد غبار مینوشت به گواهی تاریخ، نخستین نام کشور ما آریانا قلمرو وسیعتری را که از جریان رود خانه های پامیر و هندوکش آب میخورد بنام آریانا مسمی ساختند که از عهد اوستا هزار سال قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی حدوداً یکنیم هزار سال برین مملکت اطلاق میشد. بعد از قرن پنجم میلادی کشور ما طی یکهزار و چهار صد سال بنام خراسان یاد میشده است. سومین و آخرین نام وطن عزیز ما افغانستان است که در قرن نزدهم میلادی بالای آن گذاشته شد.
افغانستان با تاریخ کهن سالش فراز و نشیب ها و حالات گوناگونی از سر گذرانیده است. این کشور شاهراه تجارت و مدنیت ها، مدتی گذرگاه کشور گشایان و مهاجمان و گاهی هم میدان مسابقهء ابر قدرت ها بوده است. تاریخ گواه این حقیقت است که کشور ما افغانستان بعد از بین النهرین و سرزمین کلده مصر و سواحل شرقی مدیترانه و چین، پنجمین کانون مدنیت در جهان را احراز می نماید. سالهای سال و قرنهای قرن گذشته افغانستان جاده تجارتی بود که طی جادهء ابریشم شرق را به غرب و جنوب را به شمال پیوند میداده است و حیثیت چهار راهی مدنیت ها را بخود گرفته بود. اما با گذشت زمان لشکر های متعددی از بیگانگان و مهاجمان سرازیر شده سر زمین حاصلخیز ما را به انبار خاک مبدل ساختند. سه صد سال قبل از میلاد اسکندر، بعد از آن چنگیز، دو صد سال بعد از آن تیمور لنگ، خلاصه در اثر وحشت و دهشت پی در پی مهاجمان و جنگ های حیوانی بیگانه گان سبب انهدام شهر ها قتل عام نفوس عاطل و باطل شدن کشتزار ها می گردید. تحت تاثیر این گونه نا آرامی ها و دیگر عوامل بود که حکمرانان متعددی در این سر زمین به قدرت رسیدند و حکم راندند. برای وضاحت موضوع اگر مرور کوتاهی به سلسله حکم روایی ها در سرزمین آبایی ما داشته باشیم به هدف نزدیک خواهیم شد.
تاریخ، تشکیل دولت های واقع در سرزمین آبایی ما را از گذشته های دور تا قرن ششم قبل از میلاد به اینگونه معرفی کرده است.
سر آغاز دوره پیشدادیان یما فریدون کیانی ها کاوه کواتا، کیقباد، کیخسرو، خاندان اسپه کشتاسپ، ویست اسپه، لهر اسپه. پس از آن از قرن ششم قبل از میلاد دولت هخامنشی ها و دولت یونانی ها، از قرن ششم تا سوم قبل از میلاد یونانی باختری، کوشانی ها، یفتلی ها، از قرن سوم قبل از میلاد تا قرن ششم میلادی و از قرن هفتم تا نهم میلادی ترک ها، ساسانی ها، استیلای عرب ظهور اسلام، خلفای راشدین اموی ها، عباسی ها، ابو مسلم خراسانی، از قرن نهم میلادی تا سیزدهم میلادی طاهری ها، صفاری ها، غزنوی ها، سلجوقی ها، خوارزم شاهی ها، قرن سیزدهم میلادی چنگیز و ملک های کرت، چهاردهم و پانزدهم تیمور لنگ کورگانی، از قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی تجزیه و انحطاط دولت های شیبانی، صفوی، بابری هندی، قیام ها و مبارزات مردم و تاسیس دولت هوتکی ها در قندهار، تاسیس دولت محلی ابدالی در هرات، افغانستان و دولت نادر افشار، از قرن هجدهم تا بیستم دولت ابدالی سدوزایی ها، محمد زایی ها، سیاست های انگلیس و روس، استقلال کشور، ۱۹۱۹ میلادی، خاندان آل یحیی و در نیمه قرن چهارده خورشیدی رویداد جمهوریت، بریاست داوود خان، پس از آن رویداد هفتم ثور و به تعقیب آن رویداد هشتم ثور. ۱۳۷۱ خورشیدی.
طوریکه گفته آمدیم میر غلام محمد غبار مورخ شهیر کشور در رابطه به زمان حکم روایی کوشانیان در سرزمین آریانا چنین مینویسد، از سال ۴۰ تا ۲۲۰ میلادی قبایل ستی که اصلا در کاشغرستان ساکن و با چین همسایه بودند آنها در حوزهء سیحون، شمال بحیرهء خزر و شمال بحیرهء سیاه زیست میکردند که از قرن هفتم تا قرن سوم قبل از میلاد از تیانشان تا ارال گسترش یافتند.
کوشانی ها یا یوچی ها شرقی ترین قبایل ستی بوده اند. کوشانی ها پس از زد و خورد با (هوانگ نو ها) وارد اراضی بین النهرین سیحون و جیحون شدند یو چی ها در قرن اول قبل از میلاد جیحون را عبور و باختر را اشغال کردند. این مهاجرت ها که دایره وسیعی در آسیای مرکزی و جنوبی را در بر میگرفت در تشکیل تاریخ کشور ما موثر بوده است. هجوم و هجرت کوشانی ها در سر زمین آریانای قدیم که هزاران خانواده رخت اقامت افکندند جز ساکنین این کشور قرار گرفتند. یو چی ها بعد از آنکه در شمال کشور مستقر شدند هر طایفه بوسیله رییس خود اداره میشد. بالاخره رییس کوشانی ها توانست روسای سایر قبایل را تابع خود سازد و به این صورت دولت کوشانی در سرزمین آریانا به وجود آمد. اولین پادشاه مقتدر کوشانی (کوجولا کدفیزس) چندی پس از آن (ویما کدفیزس) شمال هندوستان را تسخیر کرد و راه ابریشم حدوداً در این زمان یعنی ۹۲ میلادی از شمال به جنوب باز میشود و مقتدر ترین پادشاهان کوشانی ها کنشکا است. که بین ۱۲۰ و ۱۶۰ میلادی سلطنت کرده است. در زمان این شخص بگرام بحیث شهر شاهی و پایتخت کشور قرار گرفت. پس از آن جانشینان کنشکای کبیر را سرزمین پر جاذبهء هند بخود کشید که اکثرا در آنجا ناپدید گردیدند و (اسوادوا) پادشاه متئاخر کوشانی ۱۸۲ ـــ ۲۲۰ میلادی است که در هند از بین رفت که جای آنرا حکومت های محلی در شمال و جنوب هندوکش گرفت که قوی ترین آن دولت کابلستان بود که از کاپیسا در جنوب هندو کش تا سواحل سند تسلط داشت.
در زمان کوشانی های بزرگ از قرن اول تا قرن سوم میلادی تعدد عقیده و مذهب مانند زردشتی، برهمنی، بودایی تحت حمایت دولت قرار داشت. کنشکا خود بودایی بود و در مسکو کاتش ارباب الانواع بودایی را نمایش میداد. زبان کوشانی ها (ختنی) خوانده میشد و رسم الخط این دوره (خروشتی) بود که از قرن پنجم قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی هزار سال عمر نمود که از بلخ تا موهنجو، دیرو، و از سیستان تا پنجاب رایج بود و آثار آن از بلخ، بامیان، و هده، کشف گردید. در این دوره علما، دانشمندان و هنرمندان طرف احترام و حمایت قرار داشتند. همچنان در این دوره طلایی صنعت کریک و باکتریان رواج داشت. مجسمه های بامیان، و دیگر استوپه ها در گوشه و نقاط کشور از عجایب عالم به شمار میرفت. مسکو کات دورهء کوشانیان از مناطق گردیز، تپهء مرنجان کابل، بگرام و کاپیسا بدست آمده است. تجارت این دوره از سواحل مدیترانه به چین از راه ابریشم واز آسیای میانه تا به هند وسعت داشت. موسیقی و رقص در زمان کوشانی ها مروج بود.
کوشانی های کوچک: پس از حملات همسایگان چینی از شرق و ساسانی ها از غرب و یفتلی ها از شمال جیحون کوشانی های کوچک بنا چار از شمال هندوکش به جنوب کشیدند. در طی این حوادث و در طول یک قرن قسمتی از کوشانی ها که در باختر بودند زیر ضربات ساکنین آسیای مرکزی قرار گرفتند و در جنوب هندوکش کشیدند سر دستهء دستجاتیکه در جنوب هندوکش فرود آمدند (کیدار) بود و او توانست دولت کوشانی های خورد را تاسیس کند. این دولت از کاپیسا تا سواحل رود سند اداره را در دست گرفت و تا ظهور یفتلی ها در قرن پنجم میلادی عمر نمود و سلسلهء حکمرانان آنها بنام کیداری شناخته شدند. به فرمودهء میر غلام محمد غبار گرچه تاریخ این دوره هنوز تاریک است ولی علی الرغم جنگ ها با ساسانی ها موجودیت خود را تا اوایل قرن پنجم حفظ کردند.
و اما علامه احمد علی کهزاد تاریخ نویس شهیر کشور ما در رابطه به دورهء کوشانیان از قول (مستر کنو) می نویسد که قرار قرائن چینی ها، یوچی ها را تقریبا در نیمه دوم قرن سوم قبل از میلاد می شناختند و بین آنها و اقوام دیگری موسوم به (هیوانگ نوها) مخالفت زیاد بود پس چنین معلوم میشود که قبایل یوچی ها بین (یوءن هوانگ) ) و (کلی لی) بود و باش داشتند. پس از زد و خورد های شدید وارد منطقهء سر دریا و آمو دریا شدند و به شهادت یکنفر دیگر از مورخین چینی (سوماتسین) معلوم میشود که تا ۱۲۵ قبل از میلاد یوچی ها تا به فرغانه نفوذ و نفوس داشتند. و مرکز شان شهر (لان شی) بود.
پس از آن یوچی ها در حوالیء ۷۰ قبل از میلاد رود اکسوس را عبور نموده به کمک (تاهیا) یا تخاری ها به باختر نفوذ پیدا کردند دو صد سال بعد رییس یکی از قبایل یوچی ها موسوم به (کیوـ تیشو ــ کیو) که رییس قبیله (کوی شوانگ) بود دیگر قبایل را مطیع خود ساخت و به خودش عنوان شاهی نهاد و اسم سلطنتش را بنام قبیله اش کوی شوانگ نهاد از این بعد جای کلمهء یو چی ها را در تاریخ کشور ما کوشانی ها گرفت. بعد از این قبایل کوشانی و آریانا با هم متحد شدند سلطنت وسیعی تشکیل دادند. در این مورد بنا به قول منابع چینی اولین شاه کوشانی (کوزولو) که بعد ها پارتیا نکانسی ــ کاوفو کابل ــ کی پن کاپیسا، را تصرف کردند. پس از آن مناطق (پوتا ها) (پوختو) را گرفتند. (کوجولو کدفیزس) اولین شاه کوشانی ها کابل را و پسرش (ویما کدفیزس) هند را متصرف شدند. معنی کلمهء کوشان که در مورد بزرگترین امپراطوری آریانا استعمال میشود در اثر لهجه های اقوام مختلفی که آنرا تلفظ کرده اند مانند کوشانا، کهوشانا، کیورشانا، عموما لهجه های محلی آریانا را نشان میدهد.
مستر (کنو) در این باره چنین مینوشت: اصلا این کلمه، کوشی و مبداء آن ستی میباشد. کوشی مفرد و جمع آن کوشانو است، کوشانا به مسکن کوشی یا کوشانی دلالت میکند، که از اکزوس و شمال سر دریا تا جنوب هندوکش شامل قلمرو بود و باش آنها بوده است. به این تفصیلات کلمهء کوشی به کلمهء یوچی دلالت میکند یعنی اسمی که چینی ها به آن داده اند.
علامه کهزاد به استناد منابع مستند تاریخی معتقد است که کوشانی ها در اثر مهاجرت ها با آریایی ها یکجا شدند وبا مرور زمان اقوام آریایی را تشکیل دادند. چنانچه یوچی ها ابتدا از حوزه رود (ایلی و تارم) به حوزه سر دریا و از آنجا به حوزهء اکسوس رسیدند وارد آریانا شدند بر علاوه اختلاطات نژادی و خطوط چهره و شکل سر و غیره که آریایی بودن کوشانی ها را ثابت میکند. مسکو کات، زبان و لهجه و غیره نیز بیان کنندهء مشترکات بسیاری با آریایی ها را نشان میدهد.
کوشانی ها با وقفه های مختلف هشت قرن عهد مسیح را در بر میگیرند. کوشانی ها چندین مرتبه در تاریخ مملکت ما پدیدار گردیدند و هر دفعه ظهور آنها در صحنه سیاست و اداره کشور فصل جدید مهم و بزرگ کشور بود که این دوره ها را سه فصل تشکیل میدهد.
اول دوره یا فصل کوشانی های بزرگ.
دوم دوره یا فصل کوشانی های خورد یا کیداری ها.
سوم دوره یا فصل اخفاد کوشانی های خورد یا رتبیل شاهان.
اول: دوره یا فصل اول کوشانی های بزرگ، طولانی ترین دورهء زمامداری بود دو قرن اول مسیح را در بر می گیرد. کوشانی های بزرگ طوری که گفته آمدیم شامل دو خاندان سلطنتی بودند که اول آن کدفیزس وخاندان دوم آن بنام کنشکا یاد میشده است. از خاندان اول بنام های کوجولو کدفیزس و و یما کدفیزس معروف اند و از خاندان دوم کنشکا شامل چندین نفر است. خاندان اول از حوالی ۴۰ تا ۲۶۰ مسیحی دوام کرده است.
دومین خاندان سلطنتی کوشانی ها ی بزرگ خاندانیست که بنام موسس آن کنشکا یاد میشود. علاوه بر این سلطان معروف مشتمل بر چندین نفر پادشاهان خورد و بزرگ است که اخفاد مستقیم کنشکا میباشند و اسمای اکثر آنها به ایشکا تمام میشود. کنیشکا بنام شاه شاهان نیز یاد میشده است. که پادشاهی او را به ۱۲۰ مسیحی نسبت می دهند و بزرگترین امپراطوری آسیای میانه و آسیای مرکزی را اداره می کرد و مرکز حکومتی آن شهر شاهی کاپیسا و کاپسی مرکز امپراطوری شاهان بزرگ کوشانی که میان مناطق شاداب جنوب هندوکش و رودخانه های خروشان پنجشیر، شتل، سالنگ و غوربند قرار دارد.
درین شهر آثار تاریخی زمان اسکندر و کوشانی ها بجا مانده است و در این شهر نمونه های از تمدن چهار مدنیت در یک طاق قرار داشت که به موجب قرار داشتن آن در تقاطع شاهراه جنوب و شمال یعنی هند و آسیای مرکزی و شاهراه شرق و غرب یعنی چین و حوزهء مدیترانه که در اثر رفت و آمد های بازرگانان و غیره مدنیت های مناطق یاد شده در این شهر باقی مانده است. پس از کنشکا، اسیشکا، هونیشکا، کنشکای دوم، آسودوا یکی پی دیگری در این سرزمین حکم روایی داشتند. باید گفت که مذهب، هنر، نقاشی، رسامی و صنعت گریک و بودیک در تمام قلمرو کشور که نمونه های بارز آن در قندز، سمنگان، تخار، بلخ، بامیان، کندهار، غزنی، وردک، ننگرهار، کابل و بگرام از عجایبات عالم بشمار میرود.
دوم: طوری که گفته آمدیم دوره یا فصل دوم کوشانی های کوچک یا کیداری ها، پس از سقوط کوشانی های بزرگ، شخص دیگری بنام (کیدار) از همان اخفاد کوشانی ها در باختر به سلطنت رسید و پس از جنگ ها با ساسانی ها و پس از سقوط تدریجی کوشانی های بزرگ که در اثر حملات ساسانی ها صورت گرفت کوشانی های باختر نیز به جنوب هندوکش مهاجرت کردند و با کوشانی های کابل یکجا شده و در حوالی کابل سلطنت مقتدر را تشکیل دادند که همین دولت به اسم موسس آن که کیدار نام داشت مسمی گردید. دولت کیداری یا کوشانی های کوچک بدون تعیین حد و حدود در قرن چهارم مسیحی قرار میگیرند.
سوم: دفعه سوم ظهور کوشانی ها دورهء اخفاد کوشانی های کوچک رتبیل شاهان است که میان این دوره و دورهء دوم کوشانی، دولت مقتدر یفتلی حایل شده است که مناصفهء قرن ششم مسیحی را در بر گرفته است. این دوره نیز متجاوزان را به عقب رانده اند و از اوایل قرن هفتم مسیحی باز اولاد کوشانی های کیداری از شاخه های بلند کوه ها فرود آمده اقلا در جنوب هندوکش دولت مقتدری را تشکیل می دهند. این همان دولت نیرومند رتبیل شاهان کابلی است که تا حوالی ۸۵۰ مسیحی سیادت کوشانی های اولیه و بزرگ و منجمله خاک مملکت را در مقابل حملات بیگانه محافظه میکنند. یکی از پادشاهان این دوره (کشا تریا) شاه رتبیل شاهان معاصر زمانی بود که خان های توکیو هندوکش (ترک) در صفحات شمال هندوکش در تخارستان حکمفرمایی داشتند در جنوب هندوکش سلطنت مرکزی کاپیسا بدست کسی بود که زایر چینی هیوان تسنگ او را کشاترایه یعنی از طبقهء نجبا یاد کرده است. او همچون پادشاه فرهنگ دوست، هنر پرور و مقتدر به قلمرو وسیعی حکم فرمایی داشت. تمام قلمرو ولایات آن دوره جنوب هندو کش از شرق تا غرب نیمه جنوبی آریانا مربوط قلمرو این پادشاه مقتدر بود. پادشاهان آن دوره پایتخت تابستانی ایشان شهر شاهی بگرام مرکز کاپیسا در جوار رود خروشان پنجشیر و پایتخت زمستانی آنها پشاور بود. این پادشاه در حوالی ۶۳۲ میلادی زندگی میکرد. همچنان در این دوره امیر نشینان در بامیان بنام (شیر) بامیان و در غرجستان بنام (شار) غرجستان امارت کرده اند.
در اخیر باید گفت که در زمان حکمروایی کوشانی ها مذاهب نه فقط من حیث عقاید، بلکه در اصلاحات امور و قوانین نقش مهم داشت و هزاران معابد در قلمرو آریانا تاسیس گردیده بود که نتنها مردم این سرزمین را بلکه زایرین دور دست جهان را بسوی خود میکشانیده است. صنعت گریک و بودیک در تمام سرزمین آریانا همراه با شقوق مختلف در تمام امور فرهنگی و کلتوری و زیست محلی نقش مهم داشته بود و از آفریده های عجایب آن دوره در کشور ها و مناطق دور دست جهان با قیمت های بزرگ همچون متبرکات انتقال داده میشد. گفته میتوان صنعت کریک و بودیک در آن دوره بعضی از دیگر کشور ها را از خواب قرون بیدار کرده بود. چنانچه رسم الخط و رسامی کتیبه سازی در چوب و سنگ، نماد ماندگار و افتخارات جاودانی آن دوره از کشور ما میباشد. کوشانی ها در زمان حکم روایی خود علما و دانشمندان، معماران، نقاشان، مجسمه سازان، موسیقی دانان و مهندسان را مورد لطف و حمایت خویش قرارداده و به این ترتیب شهر های بزرگ و مدنیت عظیم را از خود بجا گذاشتند که از آثار منقوله آن در موزیم های کشور و از آثار غیر منقولهء آن در سایر مناطق کشور تا هنوز از هستی شان میتوان یاد کرد.
امیدواریم کشور عزیز ما افغانستان بیاری آفریده گار و همکاری و همبستگی مردم ما از بلای جنگ هرچه زود تر رهایی یابد و در فضای صلح و برادری گنجینه ها و میراث های بجا مانده از نیاکان ما را باز سازی نموده و خورشید آرزو ها و آرمان های والای مردم مستضعف افغانستان بر فراز آرزو های انسانی و در فضای کشور جنت نشان ما همیشه و گرم بتابد. بار دیگر به جهانیان ثابت سازد که افغانستان مهد تمدن بیش از پنج هزار ساله بوده و تاریخ هزاران سالهء درخشانی دارد و جهانیان بیش از این بدانند که این خطه جای دلاوران و آزاده گان است.
زیر نویس ها:
۱ــ افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول میر غلام محمد غبار
۲ ـــ تاریخ افغانستان جلد دوم احمد علی کهزاد
۳ ـــ افغانستان در درازنای تاریخ نجی الله قاسمی
۴ ـــ یادداشت ها و برداشت های پراگندهء نگارنده
اهل افغانستانم
اولاد آریانم
فرزند خراسانم
قبل از همه انسانم
**********
از انسانیت شادم
از تعلق آزادم
فارغم ز تبعیض
جنس و قوم و نژادم
*************
آزادگی ما
ایستادگی ما
همبستگی ما
رمز بقای ماست
**********
خدای ما یکیست
وطن ما یکیست
نی سنی و نه شیعه
اما مسلمانم
************
دنیای انسانی
دوستی و همدلی
یا ری و برادری
بی حد و انتهاست
************
انسان و همدمیم
همه فرزند آدمیم
اعضای باهمیم
در اصل آفرینش از یک جوهریم
**************
اهل افغانستانم
اولاد آریانم
فرزند خراسانم
قبل از همه انسانم
عبدالوکیل کوچی
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat