امین الله مفکر امینی

 

طنز:

او بیادر چه رقم زمانه شده!

 

پریشان خاطر با دوستش آزرده خاطر، که باهم دوستان صمیمی بودند بعد از سالها جدایی تصادفا در یکی از فروشگاه های شهر کابل (فروشگاه بزرگ افغان) دیـدن کردند.

بعد از سلام العلیکم، با همدیگر، پریشان خاطر چنین ادامه داد.

پریشان خاطر: ببین برادر گلم آزرده خاطر جان، تو که دوست منی و مرا دقیق می شناسی، در گفتار و رفتار من کدام نقیصه می بینی، یعنی منظور کدام پله بینی ها.

آزرده خاطر :او پریشان خاطر برادر عزیز! تو این چه گپ ها است که میزنی، بگو که پله بینی یعنی چه؟

پریشان خاطر: ببین آزرده خاطر جان، خوب میفهمی که من چی میگویم، من این را میگویم که به هر طرف که پلهء ترازو گرانی کند، همان طرف توهم نگاه کنی.

اینست مفهوم پله بینی.

 آزرده خاطر: خو پریشان خاطر گل، حالا فهمیدم، ولی بگو که این حرف را بمـن چرا میگویی، من خو بــکدام طرف خم و چم نشده ام و تو نیز، هر دوی ما همان پریشان خاطر و آزرده خاطر که بوده ایم، هنوز هم استیم. ببین نام تو و نام مـن از ابتدای که این اسم ها را داشته ایم، حالا نیز داریم، همان عقیدهء ثابت که داشته ایم بانسان و انسان بودن، حالا همان طور انسان دوست، مردم دوست و میهن دوست استیم.

پریشان خاطر: نی جان بیادر او آزرده خاطر عزیز! اینطور که میگویی نیـست و بسیار کسان، اینطور نیستند. طور مثال ببین، این برادران مجاهد ما، که سالها داد از جهاد زدند، و گفتند که هله که دین در خطر است، اسلام در خطر است و نمیدانم روسها وطن را اشغال کرده، کمونست ها آمده و غیره و غیره بالاخره چنین چیزها را بهانه قرار داده خود به پاکستان و ایران گریختند و عده ای وطنپرستان و مردم بیگناه ما را نیز با خود مجبور به فرار کردند و سرانجام، به زور آی اس آی پاکستان و سیا و دیگر برادران چلتاری شان، و تعلیمات اسلامی مانند آنها، قدرت را بــــه خون هزاران هزار مردم بیگناه ما بدست آوردند و با تمام کار های غیر انسانــی و غیر مذهبی و قانونی که کردند، نامهای این جنگهای ویران کن را و چور و چپاول را و آتش سوزی ها و عصمت دری ها را، جهاد نامیدند. حالا تو خود بگو که ایـن چه رقم زمانه شده است؟ و مردم ما نیز زور و پول و قدرت شانرا دیده به پیروی شان، به آنها کور کورانه رای دادند، و اطاعت کردند. آیا این پله بینی نیست، پــس چه است؟

آزرده خاطر! والله پریشان خاطرگل! شف شف نی شفتالو، بکلی راست گفتی. حـال باش که من هم، از این پله بینی ها، و منافقین چیز های بتو بگویم و تایید کنم گپـــهای ترا که واقعا چه زمانه شده.

پریشان خاطر! برو آزرده خاطر گل! به زخم ها من دیگر نمک نپاش.

آزرده خاطر! ببین پریشان خاطر گل! اگر من و تو با هم درد دل نکنیم و تو از دردهای خود نگویی و من از خود پس هر دوی ما همان پریشان خاطر و آزرده خاطر که بـوده ایم همانطور سالها به همین اسم باقی خواهیم ماند.

پریشان خاطر! خوب ببخشی او آزرده خاطر گل! تو نیز راست میگویی، و بگو ببینم تو چه درد دل داری.

آزرده خاطر: ببین اینها (یعنی برادران که خود را مجاهد گفته اند و سر دسته هـای شان که خود را وارثین دین اسلام و مذهب نیز گفته اند و میگویند، در طی سالهـای حکومت رانی و دولت داری شان چه چیز ها بود که نکردند. از چور و تاراج دارایی های عامه گرفته تا خصوصی، ولی جای تعجب در این است که با وجود این اعمـال شان، در هر دوره، که خود ها را کاندید کرده اند، بحیث رییس جمهور و نمیدانم عضو این کابینه و وزیر این وزارت و آن وزارت و والی این ولایت و آن ولایت، همه انتخاب و یا انتصاب شده اند وخوبتر اینکه عده ای زیادی از این وابستگان جهادی، بعضویـت پارلمان نیز راه یافته اند و مردم ما هنوز در خواب خرگوش بوده اند و استند.

 پریشان خاطر! او آزرده خاطر! چیزهایی که مــن هم گفتم ترا به خدا و همـــان رفاقـت و دوستی ما قسم است و ترا به هر چیزی که باور داری قسم است، کــــه من هم راست نگفته ام.

آزرده خاطر! او پریشان خاطر گل، کی گفته که راست نگفتی، تو بکلی راست گفتی و من نیز. ولی این مردمان خوش باور ما، نمیدانم چه وقت می فهمند ؟

آزرده خاطر ادامه میدهد: یک چیز دیگر هم برایت میگویم: ببین کـــه باز هم، میدان کار و زار انتخاباتی روی دست گرفته شده و با وجود که در لیست انتخاب نمایـندهء های شان که کیها رییس جمهور باشند و کیها معاونین، کــشمکش ها و عدم اتحاد نظر وجود دارد، به نفر های که خود ها را کاندید کرده اند، نظر کن که همان کاسـه لیسان و چپاولگران، دیروز چطور دُرافشانی میکنند، گویی که اینها قطعا آن آدمهای دیروز نبودند و چطور حرفهای وطن دوستی میزنند و هر کدام برنامه ریزی های آبادی وطن را از طریق امواج رادیویی، تلویزیونی و سایر منابع خبر رسانی شخصــی و گروهی داخل و خارج براه انداخته اند و باز هم توسط دار و دسته های شان و یـــــــا چمچه های شان یعنی به حمایت مادی و معنوی شان، سخت تلاش دارند که یکی پی دیـگری باز هم بالای مردم بیچارهء ما حکمرانی کنند و خواستـــهای شیطانی خود و با داران شانرا، باز بر ملت مظلوم و بیچارهء ما بقبولانند و آنها را باز و باز فریب بدهند و آن عده ایکه وطنپرست اند، بیچاره ها مجال حقیقت گویی ها را نیز از ترس این جلادان ندارند.

پریشان خاطر! تو هم راستی میگویی او آزرده خاطر عزیز! حالا باید گفت که ببین حافظ شیرازی، شاعر مشهور فارسی زبان، چه خوب گفته است:

اسپ تازی شده مـــــجروح به زیر پالان طوق زرین همه در گردن خـر می بینم آزرده خاطر! آفرین بتو پریشان خاطر گل! حالا بیا که چه کنیم، راه و چاره را بسنجیم پریشان خاطر! او بیادر راه و چارهء دیگر، اگر از دست من و تو و دیگران ساختــه نیست، اینقدر خو ما هر دو را بلا نزده که بنویسیم و بنویسم و بگوییم و بگوییم تا باشد چشم های دل و دیده های مردم بیدار شوند و از خواب غفلت بیدار شوند و با مراجعـه به سوابق، این کاندیدان و اعمال شان که چه ها کرده اند در گذشته، از دریچهء یک وجـدان سالم ببینند. حج ها و عبادت های شانرا فدای، قضاوت های نا سالم نکنند. رفتن بهشت بخدا باساس اعمال سالم و قضاوت های سالم و خوب را خوب گفتن و بد را بد گفتـن است. و باید نماینده های وطنپرست، با تحصیل و صدیق و تجربه دیده را بگمارند.

آزرده خاطر! نگو دیگه، نگو دیگه او پریشان خاطر گل که دل مرا کفانــدی و پریشان خاطر ادامه میدهد:

یک چیز دیگر هم بگویم که در این روز ها نمیدانم لیست کشتگان تقریبا پنج هزار نفر را نیز بنام اینکه در دوران انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۵۸ بدون کدام گناه بقتـــل رسیده اند در همه جای نشر و شایع کرده اند.

 آزرده خاطر! او پریشان خاطر گل! همین را، خو راست میگویند، آیا در دور حفیظ الله امین خونخوار و باندیست، هزاران نفر بیگناه روانه زندان نبودند، آیا ترا نیز به نـــام اینکه چرا پریشان خاطر نامت را گذاشتی و مرا نیز که آزرده خاطر نامم بود تعقیــب نکرده بودند و از ما سوال نکرده بودند باند امین که چرا شـما در این دورهء حکومت من آزرده خاطر و پریشان خاطر نام تانرا گذاشته اید؟ در دوره من چه کمبود و نواقص است که چنین اسم ها را بالای خود گذاشته اید. و تو شاهد استی که ما گفتم که بابا، این نامها از زمان تولد بما گذاشته شده و اگر باور ندارید بروید پدران ما را از قبـــر بکشید و پرسان کنید که چرا این نامها بر ما گذاشته اند. همین بود که با دیدن تذکـــــره های من و تو، از چنگ شان نجات یافتیم. عمده تر اینکه این حفیظه الله امین، جلاد و باندش را میگویند که حتی از زندانی کردن و کشتار رفقای حزبی شان یعنی خلقیها و پرچمی های شان نیز دریغ نکردند.

 پریشان خاطر: والله راست گفتی آزرده خاطرعزیز! حالا من میدانم که رهبر حزبــی ها یعنی همان ببرک کارمل حق به جانب بود که گـــفته بود در یکی از بیاناتش کـــه حفیظ لله امین، جاسوس سیا و قاتل هزاران هزار مردم بیگناه وطن، بجزای اعمال مذکور رسانیده شد.

 آزرده خاطر! والله این حرفت را تایید میکنم و من بیانیه ببرک کارمل، رهبر حـزب دموکراتیک خلق افغانستان را بگوش خود شنیده ام واگرتو باورنداری برو بــــــه سایتهای انترنتی و بخصوص یک سایت بنام «اصالت» است در آن تمام گفته ها و سخن های این رهبر با خرد تذکر رفته از حمایه و احترام بدین اسلام و دفاع از حقوق مردم و حفظ استقلال و حاکمیت ملی و غیره، تذکرات روشن دارد، بخوان و آنگاه باور کن.

آزرده خاطر ادامه میدهد. این گفته های تو راسـت میباشد ولی من حیران استم کـــه چرا لیست بیشتر از ده ها هزار نفر بیگناه مردم میهن ما و خصوصا لیست کشتگــان ده ها هزار نفر از شهروندان کابل و خصوصا مردمان بیگناه ملیت هزارهء مـــا در افشار کابل، تایمنی وات و سه دوکان چنداول کابل، که از طرف این مجاهدین بنـام در دورهء اشغال و حکومتداری شان کشته شده، تهیه نشده و بسمع مردمان بیـــچاره که دختران، پدران، مادران، برادران و خواهران و پیر و جوان را بقتل رسانیدند، تهیه و نشر نکردند و باز چرا این سر دسته های بنام جهادی که لیست شان غرض محکمه از طرف سازمان ملل متحد و منابع دفاع از حقوق بشر، تهیه گردیده بود و در لیست سیاه گنجانیده شده بود و تقاضای محاکمهء آنها شده بود و از طرف پارلمان شان بنام اینکه: در جنگ نان و حلوا توزیع نمی شود، و آنرا جهاد نام گذاشته بودند به چنین منابع نشراتی در داخل و خارج نشر نشده و بدسترس گذاشته نشده و گذاشته نمیشود.

پریشان خاطر! او بیادر گپ های تو و من بکلی راست است، همه میدانند ولی این را هم باید من و تو دقیقا بفهمیم که توقع ترتیب این لیست ها را از کیها داری. آیا اینها یعنـی همین حکمرانان فعلی و مجاهدین بنام که در این قتل و قتال ها، عصمت دری ها سهم داشتند و باعث بربادی مردم و میهن شده اندو با عث حضور قوای ناتو و مـتحدین آن هم شده اند و بیاری قوای نظامی و کمک های سر شار پولی شان، بـه بقـــای شان هم ادامه داده اند و میدهند. امکان دارد چنین لیست قربانیان هشـتم ثور ۱۳۷۱ را ترتیب دهند! ابدا نمیدهند.

آزرده خاطر میگیرید و پریشان خاطر هم می گیرید، یکی دیگر را در آغوش مـــی گیرند و میگویند، باید یقین داشته باشیم که روزی اولاد صادق وطن و آنهایی که بخاطر من و تو و همهء مردمان بیگناه وطن، جانهای شیرین شانرا در جبهات گرم و ســرد از دست داده اند و بنام کفر و ضد دین و مذهب بنا حق قلمداد شده اند، روی کار می آیند و بکمک همین مردمان نجیب وطن و مسلمانان واقعی میهن، و خاصتا بکــمک و دفاع جوانان وطنپرست و اتحاد شان در یک سنگر، بخاطر آزادی وطن و مردم و حفــــظ نوامیس ملی، بقدرت میرسند. میگویند دیر آید درست آید.

 

2013-24-09

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org