استـاد (صـبـاح)

 

آیا تروریزم، اسلام افراطی، قتل و ویرانگری با هم برادر نیستند؟؟؟

حرف های ناگفته پیرامون یکی از طولانی ترین جنگهای تاریخ و نقش افراطیون بنیادگرا درین جنگ خانمانسوز «بخشی از کارنامه افراطیون اسلامی زیر نام دین، جهاد و مقاومت، کتاب تاریخ خونین افغانستان»

هر زمان شیشه ی ما بشکند از سنگ دیگر

هر زمان میهن ما در گرو جنگ دیگر

هر زمان کشور ما طعمه ی نیرنگ کسی

هر زمان مردم ما در تلک «لنگ» دیگر

دین چو کالاست به بازار سیاست، اینجا

گاه یکی چنگ زند گاه دیگری چنگ دیگر

این چه وحشت، این چه نیرنگ و جفا

که همه عمر برقصند و به آهنگ دیگر

هیچ کس نیست که از بهر وطن کار کند

همه در تاریخ کشور شده اند ننگ دیگر

ز پی قدرت و ثروت همه سرگردانند

 روز یک رنگ دیگرند و فردا رنگ دیگر

به سخن گفتن بیهوده همه استاد اند

 صبح یک انگ زنند و چاشتها انگ دیگر

پیر و مرشد همگی پیرو شهوت شده اند

همه چسپیده به شوخ دیگر و شنگ دیگر.

تا که این مردم بیکاره به قدرت باشند

گاه یک زنگ خطر خیزد و گاه زنگ دیگر..

میدهند بیگانه گان رنگ رنگ سلاح نو

بهری جنگ افروزان هر روز تفنگ دیگر

تا به کی شیشه ی ما بشکند از سنگ کسی ؟؟

تا به کی مردم ما طعمه ی نیرنگ دیگر؟؟.

ترور و بنیادگرایی در ادبیات سیاسی و روابط بین الملل به كاربرد سیستماتیك ارعاب و خشونت پیش بینی ناپذیر بر ضد حكومتها، سازمانها و ملتها برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی اطلاق می شود. گرچه می توان پیشینه تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد؛ اما آنچه اكنون از آن به عنوان تروریسم یاد می شود با تروریسم دوران جنگ سرد كاملاً متفاوت است چه آنكه تروریسم در آن دوران عملیاتی پراكنده، محدود و نسبتاً مشخص بوده كه بیشتر جنبه داخلی داشته و به طور عمده متوجه رهبران و دیپلمات ها می شده و به عنوان بخشی از روابط بین الملل مورد حمایت یكی از دو قطب بوده است.

واژه‌ ی تروریسم به لحاظ معنایی مناقشه برانگیز است و تعاریف مختلفی از آن ارائه شده و هیچ یك از تعاریف این واژه به لحاظ جهانی پذیرفته نشده است. فرهنگ لغت انگلیسی آكسفورد تروریسم را خط مشی‌ كه هدف آن حمله از طریق ایجاد وحشت در مخالفان، به كارگیری روش‌ های تهدید و حاكم كردن ارعاب یا وضعیت وحشت آفرین می ‌باشد، تعریف كرده است. تروریسم واژه‌ ای است كه بسیار سخت معنا می ‌پذیرد و به مدلول عینی و مشخصی ارجاع نمی‌ دهد و برای توصیف خشونت مورد كاربرد دشمن به مثابه‌ ی امری غیراخلاقی و شیطانی به كار می ‌رود.

هیچ گروهی تا كنون خود را تروریست نخوانده است. چه در زمانی که گروه های اسلامی افراطی تحت نام "جهاد" و بعدها "مقاومت" همه روزه مصروف تخریب و سوزاندن موسسات عام المنفعه از قبیل ادارات دولتی، دفاتر سازمانهای کمک رسانی، مکاتب، شفاخانه ها، ویرانی پل و پلچک ها و نهادهای جامعه مدنی و ترور و انفجارهای ویرانگر بودند و بعدها بنام "مقاومت" اکثریت پل و پلچکها و راه های عبور و مرور مردم ماین گذاری و تخریب گردید، خصوصا پس از این كه ایالات متحده جنگ بر ضد ترور خود را در واكنش به حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی به راه انداخت، كاربرد این واژه از گستره ‌یی وسیع ‌تر برخوردار شد. تعاریف ارائه شده از واژه تروریسم دربرگیرنده‌ ی برخی معیارهای مشترك هستند كه عبارتند از:

- ترور اقدامی خشونت آمیز است؛

- انگیزه اقدام تروریستی سیاسی یا مذهبی

- هدف تروریسم، شهروندان غیر نظامی

- هدف تروریسم ایجاد رعب و وحشت

- هدف تروریسم ارعاب حكومت و جامعه

- فرد یا گروه تروریست، غیر دولتی هستند؛

- اقدام تروریستی اقدامی غیرقانونی بوده.

هیچ یك از این معیارها به لحاظ جهانی به عنوان معیارهایی ضروری یا كافی برای تعریف تروریسم شناخته نشده ‌اند. واژه تروریسم ازواژه Terrorisme كه در قرن هجدهم در فرانسه مطرح شد، برگرفته شده است. اصل این واژه از فعل ‌های Terrere (به معنای ترساندن) و Deterrere (به معنای ترساندن از) در زبان لاتین مشتق شده است. كاربرد معاصر این واژه به سال ۱۷۹۵ بر می ‌گردد كه از این واژه برای توصیف اقدامات ژاكوبن ‌ها در فرانسه استفاده می‌ شد. جهان هنوز در توضیح ریشه ها و دلایل ترور ۱۱ سپتامبر، حیران و فاقد زبان مشتركی است.

عده ای بر این نظر اند كه این، واكنشی است در برابرتحمیل یكجانبه و عجولانهء ارزش های دموكراتیك جوامع غربی به جوامع اسلامی. برخی از «ستیز فرهنگ ها» سخن می گویند و اقدامات خشونت باری نظیر این ترورها را نیز حاصل خشم و دشمنی و بعضاً بغض و كین نسبت به ثروت و قدرت و فرهنگ مدرن در جهان اسلام و بویژه در میان عرب ها می دانند و عده ای دیگر عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر را ناشی از ناسازگاری، حقارت و احساس یأس ِ انسان های می دانند كه در اثر مواجهه با دگرگونی های پرشتاب و بنیادین در راستای مدرنیزاسیون، شاهدند كه چگونه ارزش ها و ُسـنّت های مقدّس شان بی اعتبار می شوند و روند میرائی و زوال را می پیمایند.

بنیادگرائی اسلامی را می توان واكنش قهرآمیز مسلمانان افراطی در مقابله با نفوذ فرهنگ و ارزش های غرب دانست.

بنیادگرائی اسلامی، اساساً یك ایدئولوژی جهان سومی است و به همین جهت در كشورهای دموكراتیك و پیشرفته و صنعتی، پایگاهی ندارد. این ایدئولوژی از آغاز قرن بیستم و همزمان با حضور روز افزون کشورهای استعماری غرب در كشورهای مسلمان آشكار شد كه در مصر و سوریه بصورت گروه «اخوان المسلمین» و در افغانستان تحت نام "جهاد"، "مقاومت"، "طالب" و گروه های دیگ رتروریستی ظاهر گردید.

مسئله دیگر، مفهوم «شهادت»، در اسلام است كه نوعی حقانیّت دینی و تاریخی به «شهید» می دهد كه طی آن، اگر چه فرد (شهید) از زندگی دُنیوی دست می شوید، اما با شهادت خویش به «لقاالله» نائل می گردد و در «آن دنیا» جاوید می مانَد. این چنین است كه بقولی «شهید، قلب تاریخ است» یا گفته دیگر «شهید، شمع تاریخ است». اعتقاد به «شهادت»، از خودبیگانگی فرد را دامن می زند و در ارتكاب عمل باعث نوعی «بی حسی اخلاقی» می گردد كه طی آن، هر عمل و جنایتی «مشروع» می شود. بنیادگرایی اسلامی - بصورت جنبشی تمام خواه و ایدئولوژیك چه در حوزهء عمل و چه در حوزهء عقاید، شباهت های فراوانی با توتالیتاریسم و خصوصاً فاشیسم دارد.

جهاد چیست؟ و چه معنا میدهد؟؟؟

به نام دین حدین دین را شکستند

دو بال مرغ آمین را شکستند

به مذهب و به مردم کینه دارند

چو چنگیر کیش و آئین را شکستند.

"مجاهد" کیست؟ و دست آوردهای "جهاد" چیست ؟

"مجاهد" به خاطر چوکی و پیسه "جهاد" کرد، غریب و بیچاره را کشت، بی پدر و بی مادر و یتیم بیوه وطن را مهاجر کرد، این جهاد است؟؟؟ امریکایی، انگلیس، جرمنی، عربی، پاکستانی و ایرانی و حدود ۵۰ کشور را در وطن آوردند، این جهاد است؟؟؟ با شوروی پروتوکول کردند، همرای امریکا پیمان بستند، در عربستان به قران سوگند یاد کردند، از پاکستان فرمان بردند، از ایران بوجی های دالر گرفتند. شیرپور را چپاول نمودند، زمین و دارایی های ملی و شخصی را تاراج کردند، فرزندان خویشرا در غرب فرستادند، آیا همین جهاد است؟؟؟ بلدنگ و قصر بنا کردند، رشوت خوردند، زور گویی نمودند، راه گرفتند، موتر شیشه سیاه و تعقیبی دارند و چریک (بچه) نگه میدارند و چریک می رقصانند، همین جهاد است؟؟؟

جهاد واژه عربی است و این نام در طول قرنها شامل دو معنی متفاوت بوده است. یکی تند روی بیشتر و دیگری تند روی کمتر. اولی بر این باور است که مسلمانان قرائتی را باید کافر دانست و واجب القتل. (اینست که میبینیم افغانها- الجزائریها- و مصریها مصروف جنگ و ستیز و کشتار جهاد هستند.) دومین معنی جهاد همانست که صوفیها و درویشان به آن استعان دارند. اینها معنی قانونی و واقعی جهاد را طرد میکنند - از لشکر کشی بیزارند- و از مسلمین میخواهند که از مال و منال این دنیا چشم بپوشند تا رستگار شوند.

جهاد در معنی کشور گشائی آن همیشه از جنبه های اساسی زندگی مسلمانان بوده است. باین دستاویز بود که در سال ۶۳۲ مسلمانان سرتاسر شبه جزیره عربستان را تحت تسلط داشتند. باین جهت است که مسلمانان یک قرن بعد ازین تاریخ سر زمین وسیعی را که از افغانستان تا اسپانیا امتداد داشت باشغال خود درآورده بودند. پس از آنهم با تحریک و توجیه جهاد بود که سرزمینهای دیگری از قبیل بالکان- هندوستان- سودان- و آسیای صغیر هم بتصرف مسلمین در آمد.

امروز جهاد مهمترین سرچشمه تروریزم بوده و مشوق حرکتهای خشونت آمیز توسط گروههای خود جوش "جهادی" میباشد. چند نمونه از این گروههای "جهادی" اینها هستند:

جبهه اسلامی بین المللی برای جهاد علیه یهودان و صلیبیان .

لشکر جهاد. این یکی مسئول کشتار بیش از ده هزار تن مسیحی اندونزیا.

حرکت الجهاد اسلامی. پیش قراول خشونتهای کشمیر.

جهاد اسلامی فلسطینی. درنده ترین گروه تروریستی

جهاد اسلامی مصری. مسئول قتل انور السادات و شمار فزونی از دیگران و . . .

"جنگ و جهاد اسلامی و شرعی" در پاکستان، سربریدن، شلاق کوبیها، حملات انتحاری و مردم ستیزی .

"جهاد" و "مجاهد" و "طالب" در افغانستان، ویرانی و بربادی، حملات انتحاری و افراط گرایی، قتل و خونریزی، دزدی و چپاولگری، وحشت و دهشت، پولپرستی، کرسی طلبی و چپاول زمین و دارایی ملت . . .

جهاد اسلامی یمنی. مسئول کشتن مبلغان دینی مسیحی.

تعدادی از اندیشمندان بر خلاف سر دسته های که از نام جهاد مصروف قتل و ویرانگری اند ؛ سه استاد پوهنتون آمریکائی در مورد جنگی نبودن مفهوم جهاد چنین میگویند:

- ابراهیم الرابی استاد الهیات پوهنتون هارتفورد میگوید: جهاد تلاشیست علیه وسوسه های درونی و علیه همه مبانی وسوسه در اجتماع.

- داکتر فرید ایسک استاد الاهیات پوهنتون آبرن میگوید: جهاد یعنی مبارزه علیه ستم جنسی اپارتاید جنسی. جهاد یعنی هواداری از حقوق زنان.

- بروس لارنس استاد الهیات پوهنتون دوک میگوید: جهاد یعنی محصل درسخوانی باش- همکار بهتری باش- شریک بهتری باش. مهمتر از همه اینها بر خشم غریزی خودت غلبه کن.

چه خوب میشد اگر روزی جهاد به مرحله ی از تکامل میرسید که تنها خواستش تشویق مسلمین بود برای غلبه بر خشم غریزی. بازگشت از بیراهه تروریزم و کشور گشائی و برده داری تنها با همت خود مسلمانان و اذعان آنها بواقعیات تلخ و انکار ناپذیر مفهوم تاریخی جهاد امکان پذیر است.

از اینها گذشته مسلمانان همراه با عذر خواهی از قربانیان "جهاد" دست بساختن یک زیر بنای غیر خشونت آمیز جهاد اسلامی بزنند (که البته این را باید سخت ترین مرحله دانست) و از راه اندازی "جهاد" قتل و کشتار دست بردارند. متاسفانه چنین حس پشیمانی هنوز بین مسلمانان رسوخ نکرده است: "جهاد" خشونت بار همچنان و تا آینده ای نامعلوم ادامه خواهد داشت.

نوت: بهره از منابع خبری، روزنامه ها، رادیو تلویزیون و وبگاه های تحلیلی و تحقیقی و در کتاب همه منابع و ماخذ تذکر گردیده است . ادامه دارد . . .

  

Sat, 17 Oct 2015 18:42:53

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org