سـید داوود مصباح
شنبه، ۳۱ دسامبر ۲۰۱۶
پنجاه و دومین سالروز تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان را حضور شما رفقای ارجمند رفیق انجنیر «همت» عزیز و رفیق «فضلی» عزیز از صمیم قلب مبارک باد و شاد باش می گویم و از طریق شما به تمام رفقا و ادامه دهنده گان راه «کارمل» فقید به عرض میرسانم.
۱۱ جدی ۱۳۴۳ش / اول جنوری ۱۹۶۵م
با طلوع آفتاب صبح کابل ۱۱ جدی شهروندان کابل با همدیگر این رویداد عظیم و شجاعانه را می ستود و در دولت استبدادی خاندان یحیی دایر شدن کنگره موسس «جمعیت خلق» را از نادر رخداد تاریخ افغانستان ارزیابی می کردند. کوه و برزن کابل پر بود از این رخداد. اسم و شهرت نور محمد تره کی و ببرک کارمل نام آشنایی بود که سر زبانها میگشت. سخنان پرشور ببرک کارمل در پارلمان در گوش ها و خاطره ها بود و شهریان با لبخند پر احترام ابراز نظر می کردند. بلی، کارمل مرد عمل است، او با شجاعت در پارلمان خیانت، استبداد و مظالم دولت را تشریح و افشاء می کرد.
این که حزب بعد از کار و تلاش پیگیر ۱۶ ماهه شخصیت های رزمنده ای انقلابی قبل از تدویر کنگره مؤسس با چه دشواری ها و گفتمان و تحلیل اوضاع کشور ادامه یافت و سرانجام در ۱۱ جدی ۱۳۴۳ ش کنگره (جمعیت دموکراتیک خلق) تدویر یافت، بزرگان حزب در زمینه کتاب ها نگاشته اند که بحث روی چگونگی آن در این مقاله زاید است. آنچه که الزامی است که روی آن بحث صورت بگیرد که از وظایف کنونی نیروها و شخصیت های مترقی و پیشرو منجمله اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان می باشد. در اوضاع کنونی میهن که در بست در اشغال امریکا و ناتو و متحدان آن قرار دارد، احزاب، سازمانها و شخصیت های مترقی در همسویی با همدیگر راه بیرون رفت از وضع موجود را در یابند و تعیین نمایند. افغانستان با عبور از مراحل چور و چپاول و کشتار و ویرانی تا دوران سیاه بنیاد گرایی طالبی و بیش از ۱۶ سال اشغال صد سال عقب رفت و تمام منابع و دست آورد های صنعتی و تولیدی خود را از دست داده و تحجّر و بنیاد گرایی جایگزین پارینه فرهنگ ملی گردیده است. اکنون معادن و منابع طبیعی ما در تصرف و اشغال امریکا و ناتو و متحدان آن است امپریالیست های متجاوز امریکا از این همه جنایاتی که در این ۱۶ سال در افغانستان انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که برای کشانیدن بنیاد گرایی و نا آرامی در آسیای میانه و درگیر کردن چین و روسیه با آوردن گلبدین در حاکمیت در ائتلاف با گروه های طالب و داعش زمینه فعالیت های بنیاد گرایی و تروریزم را توسعه بخشیده، عملا یک حکومت تروریست در افغانستان تشکیل دهند. زمینه اجتماعی زوال یافته برای ظهور چنین ویروس های مخرب و ضد بشری در افغانستان مساعد گردیده است، چنانچه که اگر یک هموطن با دریشی به میدان شهر برود یک پسرک نوجوان با پتو و پکول در مقابل می ایستد و با عتاب و بی ادبانه می گوید «تو مسلمان نیستی که دریشی کفری پوشیده ای و ریش خود را هم تراشیده ای؟) انحطاط فکری تا این حد سقوط کرده است. در چنین محیط تشکیل یک حکومت تا مغز استخوان متحجّر و خرافاتی و بنیادگرا و سلفی ممکن است که امریکا می خواهد بوجود بیاورد. چهره حکومت ساخت پنتاگون و سیا در افغانستان فردا عبارت است از: (گلبدین + طالب + داعش + چپاولگران جهادی و تکنوکرات های اجنت دو تابعیته). اگر به مدت ۲۴ سال حکومت جهادی و طالبی و کرزی و ع غ را مورد ارزیابی قرار دهیم با وضاحت فساد و گندگی، جنایات و چور و چپاول در تار و پود این حکومت های رهزنان قولدور را فرا گرفته است. این حکومت ها مایه ای ننگ و شرمساری برای افغانستان بوده و است. مدت ۲۴ سال است که حکومت دزدان، رهزنان، اجیران جنگی، چپاول گران و افراد بیسواد عوام الناس جاهل با مداخله نظامی امریکا و ناتو و شرکای جهانی شان برقرار است. یک نسل از هم میهنان در آرزوی صلح و آرامش است. بیکاری و فقر و بی سرپناهی بیداد می کند، گروگان گیری، بدمستی اشرار بی وطن بی سرنوشتی جوانان تحصیل یافته، انحصار کار دولتی در قبضه تیکه داران قومی و رهزنان به اصطلاح جهادی کار را به جنون رسانیده. در کشوری که ۸۰ درصد بودجه آن متکی به کمک های خارجی است استخدام مشاورین بیشمار نا کارآمد با حقوق دلاری، اشتراک فعال کارمندان بلند پایه دولتی بکار قاچاق و ترافیک مواد مخدر. حمایت مستقیم و علنی مقامات دولتی از گروه طالبان، داعش و بنیاد گرایان جنایت کار تنظیمی، فساد گسترده اداری و رشوه ستانی و اختلاس و صدها فن و چال قطاع الطریقی کار باند های حاکم بر سرنوشت مردم افغانستان است. در دیگر کشور های جهان ولو این که یک رژیم مثل «پنوشه» یک عنصر ضد بشری به قدرت می رسد باز هم آنقدر وطن فروش نیست که کشور خود را به تاراج بگذارد و برای تجزیه کشور خود معامله کند و یا کشور خود را در بدل پول به اختیار دیگر کشورها قرار دهد. این که ما می گوییم که ۲۴ سال است افغانستان در اختیار خارجی های تجاوز گر و خراب کار قرار دارد و عاملین یا حکومت های دست نشانده را از این جهت وطن فروش مینامیم و این وطن فروشان نه تنها که کشور را به اختیار ۴۰ کشور سرمایه داری قرا داده بلکه مأمن امن گروه های تروریستی نیز ساخته اند. کار این وطن فروشان بجایی رسیده که طبق برنامه جدید امریکا، شمال و شمال شرق افغانستان را به اختیار گروه های تروریستی داعش، القاعده و طالبان قرار بدهند تا در آسیای میانه عملیات تروریستی و نا امنی ایجاد نمایند و نیروهای و نهادهای مردمی که در برابر گروه های تروریستی و سلفی مقاومت می نمایند از سر راه حضور گروههای تروریستی صاف نماید که مخالفت با جنرال دوستم هم از همین جهت است. طبق برنامه امریکایی باید جنرال دوستم از دولت حذف و از سر راه کاروان های تروریستی کنار زده شود. ملاقات سفرای امپریالیستی با اشرف غنی هم موید این واقعیت است. تجاوز نظامی امپریالیسم امریکا و حضور نظامی و تاسیس ده ها پایگاه در این مدت ۱۶ سال، اکنون بی پرده تر و عریان تر از گذشته مرتکب جنایات و خراب کاری در افغانستان می گردد. امریکا بیش از ۱۸ زندان مخفی از جمله زندان مخفی برای زنان و نوجوانان کشور ما دارند این نشان دهنده بی غیرتی و بی ناموسی اشرار بی وطن است که بی خیال تحت حمایت امپریالیست های جنایتکار در شبستان ظلمانی قدرت لمیده اند. ننگ و نفرت بر چنین حکام بی غیرت و وطن فروش.
چه باید کرد؟!
افغانستان در این ۲۴ سال حکومت دجالان بی فرهنگ و وطن فروش به ویژه در این مدت ۱۶ سال اشغال کشور توسط امپریالیست های امریکا و ناتو و متحدان جهانی کشورهای سرمایه داری صد سال به عقب برگشته است. در چنین شرایط و اوضاع آشفته دو هدف اولیه و عمده پیش روی هموطنان با درک و درد، قرار دارد. یکی استقلال کشور یعنی جنبش آزادی بخش. دوم، مرحله بعدی و بعد از کسب استقلال است که مربوط به الغاء سیستم استثمار و بهره کشی سودا گرانه از نیروی کار انسانی و مرحله ای اعمار جامعه طراز نوین طبقه کار گر میهن است که عبارت از جنبش رهایی بخش است.
در رهبری و به پیروزی رساندن استقلال و آزادی مربوط می شود به تمام شخصیت های و نهاد های ملی، آزادیخواه، دموکراتیک و وطن خواه اعم از بورژوازی ملی، شخصیت های کاریز ماتیک، دموکرات ها و نیرو های مترقی انقلابی و احزاب و سازمانهای چپ رادیکال انقلابی و آرمان گرا. در یک جبهه ملی وطنی و تشکیل «مجلس موسسان» برای ساختار یک دولت ملی دموکراتیک با قاعده های وسیع ملی و مترقی، سمت و سو دهنده پرشتاب ساختار نوین اقتصادی و بازیابی فرهنگ ملی و ترقی خواه در کشور با سیاست فعال دوستی و صلح و صفا با مردمان جهان و متعهد به منشور سازمان ملل و نهاد های بشر دوستانه در سطح جهان و دوری و اجتناب از هر گونه پیمان های مخرب ضد بشری و انحصارات سرمایه داری و بانک های غارت گر سرمایه داری.
مرحله دوم، جنبش های رهایی بخش است که مربوط میشود به احزاب چپ رادیکال آرمان گرای انقلابی. جنبش رهایی بخش یک اصل اجتناب ناپذیر بافت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جهان ما را تشکیل می دهد. پادزهر سرمایه داری امپریالیستی، جنبش های رهایی بخش است یعنی رهایی انسان از استثمار و بهره کشی استثمار گرانه سرمایه داری از نیروی کار انسان. بشریت برای بقا نیاز دارد که سیستم های غارت گرانه سرمای داری را نابود کنند و خود و محیط خویش را از نابودی رهایی بخشند. این یک اصل اساسی جهان ما و رهایی سیاره ما از تخریب و نابودی است. سرمایه داری اقتصاد، فرهنگ، طبیعت و محیط زیست و منابع غذایی، صلح و آرامش خلق های سیاره ما را تخریب می نمایند و با جنگ ها و تجاوزات عریان مسلحانه میلیونها تن اورانیوم و فسفر سفید و دیگر مواد زهری و خطرناک را به شمول پخش ویروس های ساخت امریکا محیط زیست را تخریب می نمایند. پس راهی نیست جز آنکه بشریت برای زندگی و بقای خود در روی زمین برای بر داشتن سیستم سرمایه داری متوسل به «جنبش های رهایی بخش» شوند. کشورهای سرمایه داری برای بیرون رفت از بحران شدید کنونی جهان سرمایه داری آخرین تلاش های خود را برای استمرار سرمایه داری می نمایند، البته که جهان سرمایه داری خود بخود از بین نمیرود و به اشکالی راه استمرار خود را می یابد. برچیدن سیستم سرمایه داری مربوط به روند شتابنده جنبش کمونیستی جهانی می باشد، چون درک کلی بشریت از صلح و سوسیالیسم بحد بالای ارتقاء یافته و باور همگانی از سیستم سرمایه داری به شدت رو به زوال است، میتواند زمینه هم آهنگی و اتحاد و همبستگی انترناسیونالیستی را افزایش دهد. افغانستان هم یکی از کشورهای جهان است که مردم آن باوجود محافظه کار بودن و تبلیغات وسیع ضد صلح و سوسیالیسم، حد اکثر با مشاهده و مطالعه ۲۴ ساله اعمال و جنایات غیر قابل تصور گروه های به اصطلاح اسلامی و جهادی و غیره ترفند های تبلیغاتی با سوء استفاده از باور های دینی و مذهبی، ماهیت خود را نشان داده و کمتر مردم میهن دیگر به حرف ها و تبلیغات آنان باور دارند. از جانب دیگر خلق افغانستان به شدت نیازمند رهایی از فقر و بی سرپناهی و بیکاری و اعمار جامعه نوین فارغ از استثمار و استبداد اند. اعمار جامعه فارغ از استثمار انسان از انسان و «از هر کس به قدر توان و به هر کس به اندازه نیازش» و ساختن افغانستان مدرن و صلح جو، مترقی، متکی بخود و سرافراز و پرشکوه و متمدن، از وظایف مرحله پیروزی جنبش رهایی بخش می باشد. بدون شک که پرچمدار جنبش رهایی بخش فرزندان اصالتمند و رسالتمند «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» به فرموده تاریخی ببرک کارمل فقید «نیروی که بتواند علیرغم دست اندازی های امپریالیسم جنایت کار امریکا، اعمار افغانستان نوین را بعهده بگیرد همین حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان، همین فرزندان وارسته و انقلابی و فداکار حزب ما یعنی حزب کارگران و زحمتکشان کشور «حزب دموکراتیک خلق افغانستان می باشد . . .»
اکنون که بیش از نیم قرن از تأسیس این گردان پیش آهنگ طبقه ای کارگر و زحمتکشان میهن میگذرد نه تنها که تمام رزمنده گان این حزب آماده رهایی کشور است، بلکه نسل جوان از این انقلابیون پا به میدان مبارزه نهاده اند که با فراگیری جهان بینی علمی بدون امراض قبلی فراکسیونی در سازمان جوانان دموکراتیک خلق افغانستان متشکل و آماده به ادامه راه انقلاب ناتمام ماست.
در سال نو ۲۰۱۷م اعضای راستین «ح.د.خ.ا.» روز تأسیس کنگره موسس «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» را تجلیل می نمایند که در ضمن عرض تبریک و شادباش حضور همه اعضای رزمنده حزب و هموطنان رنج دیده میهن به آرزوی همبستگی همه بخش های پراکنده و پیوستن شان به پیکر واحد «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» این سخن را با این شعار به پایان میرسانیم که:
بیایید به پاس رنج های بیکران خلق افغانستان همه احزاب، سازمان، نهادهای ترقی خواه و دموکرات و شخصیت های ملی صادق و میهن دوست همه باهم در یک جبهه میهنی به پا خیزیم و میهن را از چنگ غارت گران امپریالیستی و مزدوران داخلی آن نجات دهیم.
خجسته باد پنجاه و دومین سالروز اساسگذاری ح.د.خ.ا.!
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat