عـبدالوکیل کــوچــی
آوای زن
صدای مادر میهن
که فریادش طنین همصدایی هاست میگوید
مگر زن بودنم جرم است و یا مادر بودن تقصیر
که باشم ساکت، خاموش، پایم بسته در زنجیر
و یا اندر فضای اختناق و حالت دلگیر
برای آنکه بنیاد ترا با شیرۀ جانم، به صد احساس و آرمانم
همش با جوهرِ انسانیت، با مهر پروردم
بساط زندگی را با محبت بر تو گستردم
جهان جان خود را در نفسهایت فدا کردم
لبانت را به خندیدن، زبانت را به گفتن آشنا کردم
مگر زن بودنم جرم است و مادر بودنم تقصیر
که آموزاندمت رفتن بسوی پیش
ولی آنگاه که ایستادی بپای خویش
بدیدم کاولین قربانی ات زن بود
همه خشم تو با من بود
که یا محکوم سنگسارم، و یا از فقر بیمارم
گهی از وحشیان قرن، گهی از خویش بیزارم
مگر زن بودنم جرم است و مادر بودنم تقصیر
که از آزادگی زنها، هراسانی چو اهریمن
چرا سه صد و شصت از تو، فقط یکروز آن از من
بیاد آور محبتهای مادر را
وفاداریی همسر را، پرستاریی خواهر را
مکن ستیزه با فرشتگان صلح و آزادی
منم فرزند زرغونه، ثریا و ملالی ها
خروش رهروان راه زهرا و اناهیتا
که از حماسه پیکار شان حماسه ها سازم
چو خورشید حقیقت هرکجا تابم
مگر زن بودنم جرم است و مادر بودنم تقصیر
که بر خیزم، شوم از قطره ها توفان
زنم آتش بجان دشمنان دانش و فرهنگ
که تا اندر جهان عاری از تبعیض
زن از قید اسارتها رها گردد
و آنگاه صد هزاران پرچم زیبای آزادی
به اوج قله های آرزو در اهتزاز آید
عبدالوکیل کوچی
دوشنبه، ۵ مارچ ۲۰۱۸
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat