استاد عبدالله «وفا»
عبدالله «وفا» نورستانی
وطن در تنور داغ
در حیرتم چسان که ترا خواب برده است ؟! نی نی نه خواب بلکه ترا آب برده است
غافل ز حال خویش و وطن در تنور داغ ای وای من که گوهر نا یاب برده است
سلسا ل و شا ما مه و آثار با شکوه دار و ندار ما همه ؛ سیلا ب برده است
واحسرتا ! که ملک خراسان و آریا ن سیلا ب برده است و به گرداب برده است
گلهای این دیار همه پا ما ل ظلم گشت این ظلم و این ستم ز دلم تاب برده است
حقا که آه و نا له و زاری ز حد گذشت این آه وشور، شکوه به مهتا ب برده است
گفتم که پاسدار ! سلا مت بزی به عمر دیدی که فرش کهنه ز محراب برده است
کی دیده ام «وفا» و محبت ز روز گار
این مرده زنده گی ز رخم آب برده است
اتریش- ویانا،
۱۲/۰۲/۲۰۱۲
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat