(تهیه و ترتیب از ع . ق . فضلی)
سپهسالار وزیر محمد اکبر خــــان
«بعد از آنکه امیر دوست محمد خان در سال ۱۸۴۳ دوباره پادشاه شد، وزیر محمد اکبر خان اداره پدر را بدبد و درک کرد که امیر از دولت انگلیس مرعوب شده و قادر به هیچ اقدام دلیرانه برای اعاده ولایات شرقی و از دست رفته کشور نیست. پس خود به شکل یک قوت دست چپی در دربار پدر قرار گرفت و رجال رشید و فاتح افغانی هم در دور او حلقه بستند. وزیر که از تخلیص نایب امین الله خان عاجز بود، محمد شاه خان غلجائی و سردار سلطان احمد خان ناراضی را که کابل را ترک کرده و با قشون سرداران قندهار بر ضد امیر عسکر کشیده بود، با امیر آشتی و رجعت داد. وزیر اکبر خان در توسعه و تنظیم قلمرو پدر پرداخت و بامیان و دایزنگی و دایکندی را در ۱۸۴۴ با آرامش به مرکز متصل کرد. وزیر بنام رسیدگی از امور ننگرهار و لغمان که ظاهراً در تیول و جاگیر او بود، به شرق کشور سفر کرد. در اینجا وزیر اکبر خان به اجتماع قشون داوطلب پرداخت و از طرف محمد شاه خان و غلجائی ها تائید شد. وزیر علناً سوقیات تا کناره سند و استرداد ولایات شرقی افغانستان را شعار داد، زیرا او می دید که دولت سیکهه زیر ضربات انگلیسی خُرد شده می رود و اینک سلطه انگلیس در سواحل چپ رود سند کشیده می شد. و گر از طرف افغانستان تغافل به عمل می آمد هر لحظه قوای انگلیس با عبور از دریای سند تمام ولایات ساحلی افغانستان را اشغال می کرد. ولی امیر دوست محمد خان به عجله فرامینی به عنوان روسای عشایر افغانی ارسال و آنان را از هر همراهی با وزیر اکبر خان باز داشت.
وزیر اکبر خان که خودش را عقیدتاً محکوم اوامر پدر و پادشاه می دانست، با تاثر از شرق به کابل برگشت، اما بیکار ننشست و کتباً با وزیر یار محمد خان حکمدار هرات در تماس آمد و توسط او راه روابط دوستانه را با ایران باز کرد. بالاخره این ارتباط منجر به این شد که وزیر یار محمد خان دختر خود «بوبو جان» را به وزیر اکبر خان داد و «گوهر» دختر کاکای وزیر اکبر خان را برای سعید محمد پسر خود گرفت. و هم هر دو وزیر با دولت قاجاری ایران موفق به عقد یک قرارداد دفاعی شدند. هر دو وزیر تعیین کرده بودند که طرفین از دو جبهه در سال ۱۸۴۶ به قندهار حمله کرده و آن حکومت برزخ را از بین بردارند تا کابل و هرات با هم اتصال یابد. اینست که وزیر یار محمد خان به گرشک حمله کرد و وزیر اکبر خان از کابل در صدد حمله به قندهار برآمد. اما امیر دوست محمد خان که پابند تعهدات خود با انگلیس- راجع به استقلال قندهار- بود از حرکت وزیر اکبر خان جداً جلوگیری کرد و وزیر یار محمد خان هم به هرات برگشت. در ۱۸۴۶ مردم تگاو به رهبری معاذالله خان و صاحب زاده جانان و صاحبزاده فتح خان بر ضد امیر دوست محمد خان قیام کردند، و قشون اعزامی امیر را با برادرش نواب جبار خان در طی شباخونی در هم شکستند. مگر وزیر محمد اکبر خان شخصاً به تگاو رفته، صاحبزاده ها را در جنگ بکشت و مالیات را معین کرده به کابل برگشت. در همین سال بود که مردم اشپان و ماماخیل در ننگرهار بر ضد امیر قیام کردند.
امیر مجبور بود که وزیر محمد اکبر خان را برای اطفای قیام اعزام کند. وزیر اکبر خان چنین چیزی را طالب بود، لهذا فوراً به جلال آباد کشیده، قیام کننده گان را به مدارا در جای شان نشاند و خود باز در صدد تجمع قوا به غرض مارش در سواحل سند و استرداد ولایات از دست رفته افغانی برآمد. زیرا پنجاب در تزلزل افتاده و قشون انگلیس حکومت سکهه را مغلوب کرده بود. البته امیر دوست محمد خان چنین چیزی نمیخواست و در پی جلوگیری از فعالیت وزیر برآمد. در چنین وقتی وزیر اکبر خان دچار تب ملاریائی شد و توسط گولی های زهرآگین یک طبیب هندی مسموم شده و در ظرف چند ساعتی به نفع دولت انگلیس چشم از جهان پوشید. (زمستان ۱۲۶۳ قمری مساوی ۱۸۴۶) میت وزیر به راه کابل به بلخ منتقل و در روضه مزار شریف مدفون شد.
با مرگ وزیر اکبر خان، در کابل از تمام رهبران بزرگ انقلاب خالی شد. زیرا میر مسجدی خان و وزیر اکبر خان مسموم عبدالله خان مقتول، نایب امین الله خان محبوس، سردار سلطان احمد خان و یک عده قهرمانان دیگر از دربار رانده شده بودند.
بعد از مرگ وزیر، محمد شاه خان هم امیر را ترک کرد و در جلال آباد با قوای که قبلاً به غرض استرداد خاکهای مشرقی کشور و جلوگیری از نفوذ انگلیس فراهم شده بود، علناً بر ضد امیر دوست محمد خان قیام کرد. مرگ وزیر تمام مردم و رجال وطن پرست افغانستان را متاثر کرد. زیرا همه او را مرکز آمال استقلال کشور می دانستند نه پدر او را که همیشه در برابر تجاوزات انگلیس عقب می کشید. خصوصاً در مرگ وزیر (به غلط) افواء شد که امیر او را به واسطه اختلاف نظر سیاسی که بین پسر و پدر وجود داشت، مسموم کرده است. لهذا موقعیت امیر در نظر مردم تنزل کرد و طرف انزجار عمومی قرار گرفت. پس امیر فوراً برادر عینی وزیر «سردار غلام حیدر خان» را که در غزنه مقابل انگلیس جنگیده بود، با عنوان ولیعهدی جانشین وزیر اعلان کرد: گفت که او آمر سپاه افغانی و مختار امور دولت و سیاست است. همچنین دو فوج عسکر متعلقه وزیر را با حکومت ننگرهار و لغمان به غلام حیدر خان داد، در حالیکه امیر قبلاً عنوان ولیعهدی خود را از ترس اعتراض انگلیس به وزیر اکبر خان نداده بود، در هر حال این نقشه امیر عجالتاً برای او سودمند افتاد، طرفداران وزیر در دور ولیعهد جمع شدند، و اتصالا او را طبق طرح وزیر اکبر خان به عسکر کشی در سواحل سند و استرداد ولایات افغانی تاکید می کردند. امیر دوست محمد خان هم در زیر فشار آرای عامه مجبور بود که سر رضا بجنباند. گرچه هرگز جرئت چنین اقدامی نداشت.
تنها کسی که اعتماد به امیر نکرد، همان محمد شاه خان غلجائی بود که در قلعه بدیع آباد لغمان نشسته و می گفت امیر دوست محمد خان طرفدار دولت انگلیس است و لیاقت پادشاهی افغانستان را ندارد. مردم غلجائی بین کابل و ننگرهار و هم جبارخیلها در عقب این مرد ایستاده بودند. پس تصادم بین طرفین امیر حتمی شده بود. اینست که امیر در ۱۸۴۷ قشون بر ضد محمد شاه خان سوق کرد، اما در برخورد نخستین قشون امیر در هم شکست. امیر که پادشاهی خود را در خطر میدید مجدداً در تهیه یک سپاه قوی برآمد و در اپریل ۱۸۴۸ شخصاً با یک قشون منظم و غیر منظم ۲۵ هزار نفری به ولایات ننگرهار مارش کرد. ولیعهد با سپاهی به لغمان کشیده برادر محمد شاه خان (دوست محمد خان) را در قلعه بدیع آباد زیر محاصره قرار داد.
جنگ بین محمد شاه خان و امیر دوست محمد خان در علاقه های ننگرهار، و بین غلام حیدر و دوست محمد خان در لغمان طول کشید. در چنین وقتی عبدالعزیز خان رئیس جبارخیل ها که در یک صف با محمد شاه خان می جنگید، از قشون محمد شاه خان جدا شد و به امیر پیوست. این حرکت قوای محمد شاه خان را درهم شکست و او . . . به کوه «کاشمن» کشید. اما امیر شخصاً تعقیب کرد و کاشمن را محاصره کرد. دوست محمد خان که از شکست برادر شنید، دل از دست داد و قلعه بدیع آباد از طرف ولیعهد مسخر شد. دوست محمد خان توانست خودش را در کاشمن نزد برادر محصور برساند. چون دفاع از یک کوه بی غله و دانه ممکن نبود، محمد شاه خان به ناچار با آل و عیال خود از کاشمن به «قراچغان» رفت و به جبال دست نارس- بین لغمان و نورستان- پناهنده شد. بدینصورت داستان قهرمان دیگری پایان یافت.»
(افغانستان در مسیر تاریخ- برگهای ۵۷۵- ۵۷۷)
تهیه، ترتیب و تدوین دیجیتال از ع . ق . فضـلی
۵ جون ۲۰۲۰
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.
Copyright©2006Esalat