دوشنبه، ۱۲ جنوری ۲۰۱۴
جمال عبدالناصر نورزاد
درنگی بر وضعیت سیاسی و نظامی افغانستان
(افغانستان نیازمند چترامنیتی مطمئن برای آینده است)
عبدالناصر نورزاد استاد دانشکده زبان وادبیات دانشگاه کابل
شرائط کنونی در افغانستان به گونه ی در حال تکوین است که تحلیل آن مستلزم بینش واقع گرایانه و بررسی دقیق است. فقر، نابسامانی، نا امنی، بیکاری، مداخلات بیگانه ها و ده ها چالش دیگر گریبان گیر این کشور است. جنگ ناتو به رهبری امریکا و هم پیمانانش در دسمبر سال ۲۰۱۴ ختم شد انتقال مسوولیت های امنیتی هم تکمیل گردید. نظامیان افغان صاحب میدان جنگ افغانستان شدند. تحمل تلفات بی پیشینه این نظامیان حکایه از شدت نبرد ها در افغانستان دارد. نبردی که نه تنها ابعاد داخلی دارد بل قدرت های بیرونی هم در آن نقش مهم را بازی میکنند.
بعد از اعلام خروج بخش زیادی از نیروهای خارجی از افغانستان تا بایان سال ۲۰۱۴ و سپردن مسوولیت های امنیتی و تامین سراسر کشور به نظامیان افغان، دامنه نا امنی ها را تا حد قابل نگرانی افزایش داشته است. این در واقع زنگ خطری برای نظامیان افغان بود که می بایست با تحمل و قبول خطرات و حملات بیشتر، آماده دفاع مستقلانه از کشور باشند. بالاخره ۲۰۱۴ رسید و سناریو خروج هم تکمیل گردید. ولی این سال متفاوت تر از سال های گذشته خونبارترین سال برای نظامیان و غیر نظامیان افغانستان لقب گرفت. حملات سنگین و تهاجمی گروه های شورشی و هراس افگن همزمان با خروج نیروهای خارجی و قبول مسولیت ها از طرف نیروهای افغان نه تنها جنوب و جنوب شرق کشور را نا آرام ساخت بل دامنه های آن تا شمال و غرب افغانستان نیز وسعت یافت. جنگ تمام عیار و میدانی شورشی های هراس افگن در سال ۲۰۱۴ پرده از حمایت وسیع کشور های بیرونی برداشت. این شورشی ها که قبلا با تاکتیک کمین و شبیخون به طریق جنگ و گریز متوسل می شدند در این سال با تغییر تاکتیک جنگی نه تنها دامنه های میدان جنگ را وسعت دادند بل در صدد تصرف برخی از نقاط کشور بر آمدند. حملات بالای ولسوالی سنگین ولایت هلمند، شیندند ولایت هرات و اخیرا حمله گروه های چند هزار نفری طالبان و گروه های هراس افگن خارجی، بالای ولسوالی دانگام ولایت کنر عمق این درگیری ها را به تصویر کشید. ولی شجاعت متانت و ایستاده گی نیروهای امنیتی افغان با وجود امکانات اندک موجب دفع و طرد این حملات خصمانه شد و همه این حملات به فضل خداوند متعال و همت نیروهای مبارز و دلیر افغان عقب زده شد. نکته جالب این است که هراز گاهی دشمنان افغان با تحلیل سطحی از وضعیت فکر میکردند که کار افغانستان ختم است. این دشمنان فکر می کردند که با خروج نیروهای خارجی و سپردن مسوولیت های امنیتی و با درنظرداشت کمبودات و نارسایی ها در قسمت تجهیزات نیروهای امنیتی با حملات برق آسا همزمان چندین ولایت را سقوط داده و حاکمیت کابل را با خطر مواجه می سازند. غافل از اینکه شکست نظامی نیازمند شکست سیاسی است. در حالیکه مردم افغانستان با وجود مشکلات در میدان سیاست پیروز شدند و قادر به انتقال مسالمت آمیز قدرت شدند. این ضربه سختی بود به دشمنان این کشور. این نبرد ها یاد آور خاطرات گذشته ها است. در گذشته ها نیز دشمنان این کشور با ارتکاب اشتباهات بزرگ سیاسی و نظامی در صدد بودند تا از راه زور این مردم قهرمان را محکوم به شکست بسازند. جنگ سنگین جلال آباد در واپسین سال های حاکمیت دوکتور نجیب الله گذشته از ماهیت نظام، هیکل نیرومند نیروهای امنیتی آنزمان افغانستان را به نمایش کشید و سبقی شد برای دشمنان افغانستان.
در این شکی نیست که تمام این تحرکات نیروی مغرض و دشمن به منظور کسب منافع درون سازمانی خودشان است. جنگ نیابتی با توسل به افزار های استخباراتی و نظامی، آتش جنگ را در افغانستان برای سالیان متمادی شعله ور ساخته و آنرا شدت بخشیده است. کشور های بیرونی نفع شانرا در شدت گرفتن جنگ می بینند و با حمایت از گروه های افراطی در صدد برنده شدن در این جنگ هستند. حمایت دوامدار و لوژیستکی از این گروه ها موجب قوت گیری شان شده و نیروهای امنیتی افغان را با چالش مواجه ساخته ولی علی رغم این چالش ها نیروهای امنیتی افغانستان بر چالش ها فایق آمدند. ولی تنها راه حل این بن بست توسل به ابزارها و راه های نظامی نیست بل نیازمند یک دید درازمدت و بزرگ سیاسی نظامی است. این دید بزرگ سیاسی نظامی باید چند فاکتور را فاکتور را شامل شود:
اول انسجام سیاسی و فکری سیاسیون و دولتمردان افغانستان: که شامل داشتن دیدگاه واحد و منسجم میباشد.دولتمردان افغانستان در سیزده سال گذشته یک دید واحد از نظر سیاسی در مورد افراطیون جنگ طلب نداشته یکی این گروه های هراس افگن را برادر دیگری مخالف سیاسی دیگر دشمنان مردم افغانستان و اخر الامر تروریست خطاب میکنند. این خالیگاه باعث می شود تا کشور های دیگر بیرونی و همسایه از این فقدان تیوریکی سیاسی استفاده برده به حمایت از گروه های مخالف بپردازند. اختلافات و تقابل دیدگاه ها در مورد این گروه های هراس افگن در میان دولتمردان افغانستان عقبه جبهه های نظامی را متزلزل ساخته و روحیه مبارزه را در میان نیروهای امنیتی افغانستان ضعیف می سازد.
دوم تقویت عقبه سیاسی جبهات جنگ: این مورد با کمی تشابه با مورد اولی نیازمند فکر واحد سیاسی در میان دولتمردان افغانستان مبنی بر داشتن تعریف واضح و روشن از دشمن است. عدم تعریف روشن از دشمن منجر به سردرگمی در میان نیروهای امنیتی شده و نحوه مبارزه و مهار چالش های امنیتی را دشوار می سازد.
سوم تقویت و نقش دادن بیشتر به نیروهای استخباراتی در جنگ کنونی: نقش استخبارات و جدی گرفتن اطلاعات استخباراتی در جنگ منجربه دستاورد های بزرگ در عرصه جنگی می شود. اگر چه نیروهای استخباراتی افغانستان که تجارب ده ها سال نبرد را با بیرونی ها دارند ظرفیت های خوبی را نمایش میدهد ولی عدم صلاحیت کافی در عرصه عمل بر اساس اطلاعات دست این نیروها را بسته است. در گذشته اگر نیروهای امنیتی خوب عمل میکردند علت آن تحلیل جامع و دقیق از وضعیت دشمن و منابع تمویل آن بود ولی متاسفانه در حکومت کنونی استخبارات افغانستان با وجود داشتن ظرفیت های خوب اطلاعاتی نقش کمتر را در جنگ استخباراتی افغانستان بازی میکند. دلیل این کار هم امریکائیان و متحدان شان است که نمی خواهند تا این نیروها پیروز میدان جنگ باشند.
چهارم قناعت جامعه بین الملل مبنی بر وارد کردن فشار های لازم بر منابع تمویل تروریزم در بیرون از مرز ها: حالا دیگر برای همگان بقدر کافی واضح است که تروریزم از کجا منشا می گیرد و از کجا تمویل می شود. تجهیزات، ظرفیت های جنگی و امکانات پولی و لوژیستیکی را برای این نیروها کدام کشور ها فراهم می سازند! اگر تا اینجا اتفاق نظر وجود دارد که کشور های دیگر بخصوص همسایگان ما در تجهیزو تمویل هراس افگنی نقش دارند پس باید دولتمردان افغانستان با توسل به ابزار های سیاسی به اقناع متحدان افغانستان بپردازند. تا زمانیکه این نظر در نزد جامعه ملل مورد تائید قرار نگیرد که جنگ بر ضد نیروهای امنیتی افغانستان از سوی حلقات بیرونی اداره و کنترول می شود ادامه جنگ یگانه گزینه باقی مانده خواهد بود.
پنجم فراهم آوری تسلیحات نظامی لازم برای نیروهای امنیتی افغان جهت دفاع مستقلانه از کشور: مشکلات عمده فرا راه نیروهای امنیتی افغان وجود دارد که به باید به آنها پرداخته شود. برای مهار حداقل چالش های موجود امنیتی در کشور پیشنهادات ذیل مطرح میگردد:
- فراهم آوری تخنیک و تسلیحات لازم جنگی: نبود سلاح های سنگین حمایه لازم هوایی و کمبود وسایل استخباراتی در نزد نیروهای امنیتی افغان کار این نیروها را تا حد قابل ملاحظه ی دشوار ساخته است. باید برای مهار این دشواری ها تجهیزات و تسلیحات لازم نظامی فراهم گردد تا بتواند پاسخگوی نیازمندی های این نیروها در میدان جنگ باشد.
- ایجاد یک مرکز سوق و اداره واحد نظامی برای پیشبرد امور جنگی: موجودیت چنین مرکز در شرائط کنونی که در کشور جنگ جریان دارد ضروری میباشد. رییس جمهور کشور منحیث سر قومندان علی قوت های مسلح مسولیت رهبری امور نظامی-امنیتی کشور را دارد. این مرکز باید متشکل از تمام مسولین امنیتی مانند وزیر دفاع، داخله، رییس عمومی امنیت ملی، وزیر مبارزه علیه مواد مخدرو رییس ارگان های محل بوده که تمام این اعضا تحت ریاست سر قومندان علی گزارشات بیست و چهار ساعته را به این مرکز فراهم نموده و با غور و بررسی وضیعت امنیتی کشور به اتخاذ تصامیم پرداخته شود. ولی متاسفانه در حال حاضر که کشور در یک حالت جنگی بسر میبرد فقدان این چنین مرکز خلا های بزرگ امنیتی را ایجاد کرده و دامنه نا امنی ها را گسترده تر ساخته است.
- ایجاد یک مرکز تحلیل استراتیژیک استخباراتی برای انسجام فعالیت ضد هراس افگنی: ریاست عمومی امنیت ملی، وزارت های دفاع، داخله و ادارات ذیربط باید در جهت هماهنگی فعالیت های شان دست به ایجاد چنین مرکز بزنند. این مرکز با تحلیل از وضعیت نیروهای دشمن محل استخدام و تمویل نیروهای هراس افگن که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در برابر نیروهای امنیتی قرار دارند دست به مهار تحرکات زده و میزان خشونت ها را پائین آورده و از شدت جنگ در میدان های جنگ بکاهد.
- بلند بردن ظرفیت های اطلاعاتی نظامی این نیروها: نقش بیشتر استخبارات افغانستان در میدان جنگ و تحولات نظامی در کشور و هم حمایت بیدریغ از نظامیان موجب تغییر در بن بست نظامی سیاسی خواهد شد. قسمی که قبلا تذکر یافت عقبه متزلزل سیاسی نبود، اراده لازم برای مهار دشمن و نبود یک استراتیژی لازم و موثر نظامی موجب بد تر شدن وضیعت در کشور شده است. اگر این خلاها پر گردد به یقین کشور از بن بست موجود خارج خواهد شد.
از سوی دیگر یک سلسله اقدامات سیاسی لازم است تا به مشکلات کنونی در کشور نقطه پایان گذاشته شود مثلا:
اول تصویر واضح و بیطرفانه دولت افغانستان مبنی بر عدم شریک بودن و دخیل بودن در رقابت های که در حال حاضر میان قدرت های بزرگ و همسایه های افغانستان جریان دارد. دولت افغانستان باید این پیام را به همسایه های خود بدهد که افغانستان مشمول هیچ نوع استراتیژی رقابتی و استخباراتی کشور های دیگر نبوده و میدان کشمکش این کشورها نخواهد بود. ولی متاسفانه در طول سیزده سال گذشته افغانستان به میدان گرم این رقابت ها مبدل شده و در فرجام حاصل آن قربانی دادن افغان های بی گناه بوده است. بر علاوه محصور ماندن افغانستان از طرف قدرت های اتومی (همسایه) خطرات جدی را متوجه آینده امنیت افغانستان می سازد. در آینده افغانستان با عبور از مرحله جنگ و بحران با خطرات برون مرزی قدرت های اتومی مواجه خواهد بود. این مشکل در حال حاضر در نزد دولتمردان افغانستان بزرگ جلوه نمی کند ولی در درازمدت تاثیرات عمیقی بر اوضاع و احوال افغانستان خواهد داشت.
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)