یکشنبه، ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰

 



رحیم آریا

 

یادداشت ها در باره تئوری انقلاب کیوبا

 

نوشته آرنستو رافائل چه گوارا

تاریخ نوشتار: هشتم اکتبر، ۱۹۶۰ میلادی

برگردان: رحیم آریا

 

انقلاب کیوبا یک رویداد استثنائی در دنیا است. البته شماری از مردم این انقلاب را به عنوان  نشانه ای مثبتی از یک جنبش انقلابی نمی پذیرند. ولادیمیر ایلیچ لنین در این باره قولی مشهوری دارد: (بدون داشتن یک تئوری انقلابی، یک جنبش انقلابی نمی تواند  به وجود بیاید).

 باید اذهان داشت که تئوری انقلابی نماینگر حقیقت های اجتماعی است.  اگر تئوری انقلابی وجود هم نداشته باشد، پیروزی انقلاب با در نظرداشت تفسیر درست حقیقت های تاریخی و رهبری درست نیروی انقلابی مسیر است. باید گفت که هر انقلاب دارای گرایش های متفاوتی است که در جریان فعالیت انقلابی روشن می شود.

که اگر رهبران انقلابی از دانش کافی و افکار انقلابی درست بهره مند باشند، می توانند که از بروز خطاها و اشتباه ها جلوگیری نمایند.

رهبران چپ گرای کیوبا با این که دانش کافی از انقلاب نداشته اند و اما با اتکا بر درک ژرف حقیقت های اجتماع، پیوند نزدیک با مردم و استواری خدشه ناپذیر، توانسته اند که تئوری کامل انقلابی را برای کیوبا تهیه نمایند.

انقلاب کیوبا یک موضوع قابل توجه در تاریخ معاصر دنیا است. اهمیت این انقلاب در این است که یک گروه از پیکار جویان انقلابی، ارتش قدرتمندی را با تمام ساز و برگ اش درهم شکستند.

 ما نگران اندیشه انقلابی خود و صادر کردن آن به دیگران نیستیم.  ما در تلاش استیم که انقلاب کیوبا را برای دیگران نیز تفسیر نماییم.

انقلاب جمهوری کیوبا دو مرحله بسیار حساس را پشت سر گذاشت. نخست پیکار انقلابی که تا جنوری سال ۱۹۵۹ ادامه یافت و دیگرش فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پساانقلاب!

می توان این دو مرحله را از دید تاریخی نیز وارد بحث کرد. ما در این دستنویس به دنبال تحلیل نیستیم، بل ما دید تکاملی انقلاب کیوبا و پیوند مردم را با رهبران انقلابی به بحث می گذاریم.

هر زمانی که از ما پرسیده می شود که ایا ما مارکیست اسیتم و یا خیر، پاسخ ما به گونه ای است که یک فیزیک‌دان یا بیولوژیست در پاسخ به این پرسش که آیا مکتب نیوتون یا پاستور را می پذیرید، برای شما می دهد. بیائید نخست از همه، بحث کوچکی در مورد یکی از تفکرات مهم جهانی داشته باشیم. اندیشه مارکسیزم!

به نظر من یک مارکسیت باید به اندازه ای به مارکسیزم اعتقاد داشته باشد که یک فزیک دان به نیوتن و یک شمیای دان به پاستور دارد. در جهان معاصر ما انکشافات بزرگی در علوم اجتماعی و سیاسی صورت گرفته است. در علوم طبعی، در گذشته ها ریاضی چینی، هندی، عربی و غیره وجود داشت، اما امروز دیگر ریاضی مرزی ندارد. در علوم طبعی فثاغورس یونانی، گلیله ایتالیایی، نیوتن انگلیسی، گیوس آلمانی، لوبچسفکی روس و دیگران وجود داشته اند. در علوم اجتماعی و سیاسی نیز متفکران بزرگی از دموکراتس تا مارکس وجود داشته اند که نظر ها و پژوهش های شان تاریخ علوم اجتماعی و سیاسی را غنی تر ساخته است. شایسته گی مارکس در این است که وی تغییر بنیادی در تاریخ اندیشه های بشری وارد کرد. مارکس تاریخ را تفسیر، تحلیل و درک کرد. اما در کنار این همه، مارکس ایجاد گر یک اندیشه انقلابی نیز است. مارکس می گوید که جهان را نباید تفسیر کرد بل آن را باید شکل داد. او اعتقاد دارد که انسان فرمان روا محیط اش و سازنده سرنوشت اش است.

. اندیشه های مارکس و انگلیس، پرورش دهنده شخصیت های بزرگی چون لنین و مائو دوتسه دونگ گردید.

انقلاب کیوبا الهام گرفته اندیشه های مارکس است. انقلاب کیوبا بر تفسیر درست از اندیشه مارکس استوار است.

خوب، بیایید دوباره به  انقلاب کیوبا بازگردیم!

تاریخ همواره مملو از مبارزات انقلابی است. ما انقلابی های عمل گرا، فعالیت خود را بر اساس اندیشه مارکس آغاز نمودیم. ما تلاش کرده ایم در برابر ساختار کهنه قدرت مبارزه نماییم و با حمایت از مردم، آنان را به خوشبختی رهنمود شویم.

نکته مهم در انقلاب کیوبا همانا مارکس گرای در اندیشه انقلاب کیوبا است.

نبرد انقلابی ما شکل دهنده اجتماع کیوبا بود. این نبرد ها، رهبران ما را به کاراگاهان با خرد سیاسی نیز مبدل ساخت.  

پیش از اشغال گرانما توسط انقلابیون، اجتماع کیوبا تفکر ساده لوحانه ای در مورد نبرد ما در برابر دیکتاتوری باتسیتا داشت. اعتماد ما هنوز در پرده ای از ابهام قرا رداشت. به گمان توده های کیوبائی، نبرد چریک های کیوبائی یک نبرد مصرفی و بد هدف است.

اشغال گرانما، باعث تغییر دید توده ها در برابر ما شد. اندیشه های ما به توده ها اشکار شد و مردم دانستند که بخش بزرگی از مردم کیوبا، چریک های انقلابی را حمایت می نمایند.

نبرد چریک ها باعث نزدیکی مردم شهر ها وحمایت کننده گروه چریکی و کشاورزان گردید. هراس کشاورزان از خشونت دولتی، آنان را به زیر چتر حمایت چریک ها راند. 

خشونت هر چه بیشتر دولتی و نابود کردن خانه ها و محصولات کشاورزی، کشاورزان را ودار میکرد تا با چریک ها همکاری بیشتر نموده و آنان را بیشتر به پیروزی امیدوار سازند.

 

در جریان یک ماه و نیم دو واحد از انقلابیون( ۲۴۰ نفر چریک)  موفق به قلع و قمع هزاران سرباز دولتی در نواحی کمگوی شدند. آنان توانستند که راه شان را به سوی جزیره لاسولاس باز کنند.

گرچه به نظر عجیب می نماید که دو واحد نظامی کوچک بدون افزارهای جنگی پیشرفته موفق به شکست یک ارتش خوب و آموزش دیده شده باشند اما خوشبختانه این یک واقعیت است.

انقلابیون از به خطر انداختن جان شان برای کشور و مردم شان هراسی به دل راه نمی دادند.

در حالی که سربازان دشمن برای منافع شان، برای حقوق شان و پانسیون شان وارد میدان نبرد شده بودند. آنان به زنده گی شان قیمت بخشیده و حاضر نبودند که جان شان را در نبرد با چریک ها از دست بدهند.

همان بود که به تاریخ سی و یکم ماه دسامبر سال ۱۹۵۸ میلادی انقلاب کیوبا صورت گرفت.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org