پنجشنبه، ۲۵ فبروری ۲۰۱۰
دکتور فرید طهماس
یک نامه و دو طنز به سایت وزین «اصالت»
سلام به گرداننده گان محترم سایت وزین «اصالت»،
در سایت محترم شما مطلب افشا کننده یی زیر عنوان "فلم مستند انتقال قدرت به مخالفان دولت" را دیدم. دیدن بعضی از صحنه های تراژدی ــ کمیدی آن، بخصوص فعالیت و دویدن دویدنهای آقای استاد مُحَمّد امان اشکریز (میرزا قلم) هنگام ثبت اعلامیه های تلویزیونی، که ذره یی از طنز تاریخی ــ سیاسی کشورم میتواند محسوب گردد، مرا به یاد طنز گونهء منظوم گونه یی انداخت که آن را چند سال پیش زیرنام "کیسه مال شماره ــ ۲" به اقتفای شعر طنز " کیسه مال" ــ اثر محترم هارون یوسفی گویندهء رادیوی بی ـ بی ـ سی نوشته بودم و پسانها آن را برای نشر به سایت وزین "روزنه" فرستادم. گرچه به صفت یک ژورنالیست، از نشر مکرر مطالب خود احساس خرسندی نمیکنم، لیکن یگان وقت مجبور میشوم یگان چیزکی را (شاید از بی مطلبی) به نشرِ دوباره بفرستم.
آن طنز زیبا و منظوم آقای هارون یوسفی بود که نوشتن این طنزگونه گک را برایم آسان ساخت.
با پوزش از دوست گرامی هارون جان، اینک هردوی آن را که از دیدگاه من تا حدودی مکمِل یکدیگر اند، جهت نشر به سایت محترم «اصالت» فرستادم، تا یکبار دیگر تصوری کوچک از کیسه و کیسه مالی (البته به مفهوم مجازی آن)، در ذهن خواننده گان گرانقدر ایجاد شده باشد.
کیسه مال
طنزی از هارون یوسفی
کیسه میکنم چه روان کیسه
میکنم
من در حمام دارالامان کیسه میکنم
نی فکر جاه و چوکی و نی منصب و مقام
آسوده از متاع جهان کیسه میکنم
از تار تارِ کیسۀ من چرک میچکد
آزاده
ام ز چرک زمان کیسه میکنم
آدم کجاست؟ جان برادر ز بخت شور
شد سالها که
پشت خران کیسه میکنم
از زور دست و پنجه خود جیره میخورم
بی کنفرانس و
نطق و بیان کیسه میکنم
از کیسه مالی، کیسه من پر زمفلسیست
تف میکنم به
مال جهان کیسه میکنم
شبها که میروم، لب گلخن به خواب ناز
در خواب، دست و
پای زنان کیسه میکنم
من کیسه مال نامی و مشهور کابلم
بی خطکشی
و طرح و
پلان کیسه میکنم
٭٭٭
طنزی از فرید طهماس
آهسته، نرم نرم جهان کیسه می کنم
"من کیسه می کـنم چه روان کیسه
می کنم"
گاهی در آسـیا،
گهی در قارهء یوروپ
گاهی چنین و گاه چـنان کیسه
می کنم
یکسوی آب گرم و دگـر سوی آب سرد
در بین گرم و سرد چه سان کیسه می
کنم!
آنجا کباب می خورم٬ اینجــــا شراب ناب
"تف می کنم به مال جهان٬
کیسه می کنم"
وقتی کـه مست می شوم از دست میخوری
مستانه
پـــــــــای پیر مغان کیسه می کنم
سر میــــــــــــــدهم سرود دلاویز شرق
را
از غرب٬ شرق را به زبان کیسه می کنم
هرجـــا فکاهی ام به لب و کیسه
ام به دست
خندان به حــــــــال بیخبران٬ کیسه می
کنم
از کیسه کیسه
کــــردن من لیف لیف گشت
آن را که از تهء دل و جـــان کیسه می کنم
از
ناف تا به شانـــــه و از شانـــه تا به
ناف
گاهــــــی بدون مرز و کران کیسه
می کنم
در هر کجای روی زمین مینــــــــــهم قدم
در هر حمام گــــــــرم
زمان کیسه می کنم
تا در«بهشت غرب» بگــــــــیرند دست من
عمریست پای
دوزخیـــــــــــان کیسه می کنم
در گفــته با «فرید» م و در کـــرِده با
فرنگ
این است رمز بازیــــگران! کیسه می کنم
اینسوی پرده در صف
دهقـــــــــان و کارگر
آنسوی پرده٬ دخترِ خــــــــــان کیسه می
کنم
خوب است یا بد است، تفاوت نمی کند
من روی اقتضای
زمــــــــــان کیسه می کنم
بی لُنگ و لیف و خشت وِ گِل و طاس و سنگ
پای
صابون صفت همــین و همــــان کیسه می کنم
من کیسه میکنــــــــــم٬
نکـــــــنم زنده نیستم
من جسم را به خاطـــــــر جـان کیسه می
کنم
جز
کیــــــسه مالی نیست دگر کـــــار٬ کارِ
من
جز چرک نیست حاصـــل ازآن٬ کیسه می
کنم
یک کیسه مال نیست کـــــــــــه تا کیسه
ام کند
خود چرکم و مگر
دگــــــران کیسه می کنم
"من کیسه مـــــال نـــــــامی و مشهور
کابلم"
"من در
حمـــــــام دارالامان کیسه می کنم"
٭٭٭
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat