یکشنبه، ۲۸ جولای ۲۰۱۳

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 

(بحرانِ افغانستان) و (روشنفکران)
زمان «هوتک»

26.07.2013

 

در نوشتۀ حاضر در حد توان تلاش صورت خواهد گرفت، که از دید اندیشمندان در پیرامون مفاهیمی چون:

جامعه مدنی، فرهنگ، دموکراسی، کثرت گرایی، آزادی، اخلاق مسئولیت، روشنفکر . . . و نقش سیاسیون دموکرات ــ ملی، تحصیل کرده ها، چیزفهمان و بخصوص روشنفکران در جامعه، تماس گرفته شود و

آیا در جامعه افغانی فرهنگ دموکراسی وجود دارد؟

که طبعاً جواب مثبت است چون در هر جامعه اکثریت قاطع مردمش روحاً آمادۀ پذیرش فرهنگ دموکراسی میباشند.

آیا برای بیرون رفت از بحران افغانستان راه حل وجود دارد؟

بحرانی که در شرایط امروز برای محو آن به ایجاد یک نیروی آگاه سراسری ضرورت مبرم است و تلاش برای ایجاد آن وظیفهِ هر چیز فهم و وطنپرست میباشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با سقوط جمهوری افغانستان در ۸ ثور ۱۳۷۱ و فروپاشی حزب وطن، قبلاً حزب دموکراتیک خلق افغانستان، که در اثر یک دسیسۀ داخلی و عمدتاً خارجی (روسیه، ازبکستان، تاجکستان، بخصوص پاکستان و ایران) صورت گرفت، تنظیم های "جهادی" به قدرت رسیدند. فعالیت حزب وطن را (شورای قیادی "مجاهدین") غیرقانونی اعلان کرد و دارایی آن به "دولت" تعلق گرفت!!

در تمام دوران حاکمیت تنظیم های "جهادی" (صبغت الله مجددی و برهان الدین ربانی) در افغانستان جنگ داخلی به معنای واقعی کلمه جریان داشت تا، که (آی اس آی) پاکستان به کمک مالی امریکا و متحدینش گروه "طالبان" را ایجاد و به قدرت رساندند. گروهِ که میخواستند انسان افغانستان را به گفتۀ ژان ژاک روسو (۱) به وضع طبیعی و اولی اش برگرداند. آنها، می خواستند داستان انسان در مسیر تاریخ را، که همچون آهوان . . . در دشتها می دوید و می رمید و از ترس جان خود قرار و آرام نداشت و اسیر سرپنجۀ جانوران خون آشام بود، تکرار نمایند.

دهۀ اخیر قرن ۲۰، که با گسستی دوگانه در تاریخش:

یکی، فرو ریختن ایدئولوژی کمونیسم (نه نابودی آن) و

دیگری، از هم پاشی سیستم سوسیالیستی (بلوک شوروی)، امریکا را به «آقا و بادار» جهان مبدل گردانید و این گسست برای ما آموزاند، که در ارزشیابی مجدد میراثهای فکری خود، برخورد نقادانه و مشقات شک را جانشین سهولت جزمیت سازیم. (۲)

در آغاز قرن ۲۱، امریکا شوکه دید و صدها میلیون انسان در سر تا سر جهان از طریق گیرنده های تلویزیونی خود به طور مستقیم حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را دنبال کردند. بهت و حیرت ناشی از گستردگی دامنۀ این حملات و شوک ناشی از شدت این اعمال خشونت آمیز باعث شد که بینندگان تلویزیونی از جمله مفسران خبری انگشت به دهان بمانند. عدم دسترسی به اطلاعات بخاطر رفتار مقامات امریکایی باعث شده بود که کانالهای تلویزیونی فقط به نمایش تصاویر خشونت بار برخورد هواپیماهای انتحاری به برجهای مرکز تجارت جهانی و انهدام آنان بسنده کنند. بخاطر بهت و حیرتی که بدنبال دیدن این تصاویر به همه دست داده بود، اخبار فقط به توصیفی وقایعی محدود می شد که در همان لحظات اولیه به اطلاع همگان رسیده بود و از بیان شدت و گستردگی این حوادث خودداری می شد.

چندین هزار انسان در روز ۱۱ سپتامبر جان خود را از دست دادند و به انتقام خون آنها یک جنگ در افغانستان براه افتاد. اما با اینحال این حوادث همچنان مرموز و اسرار آمیز باقی ماندند، در حالیکه آکنده از شگفتی، ابهام و تناقض بودند.(۳)

امریکا به ادعای اینکه طرح ریزی عملیات در افغانستان توسط گروه تروریستی "القاعده" تحت رهبری اسامه بن لادن صورت گرفته، از گروه "طالبان" سپردن اسامه را خواستگار شدند، اما گروه "طالبان" این تقاضای امریکایی ها را رد کردند.

جورج دبلیو بوش بیانیه تلویزیونی خود را بتاریخ ۷ اکتوبر ۲۰۰۱ با جملۀ «جنگ شروع شده است»، ایراد کرد:

«به دستور شخص بنده، نیروهای نظامی ایالات متحده حمله به اردوگاههای تروریستی القاعده و تأسیسات نظامی رژیم طالبان در افغانستان را آغاز کردند. این حملات به دقت طرح ریزی شده اند تا کشور افغانستان به عنوان پایگاه عملیات دشمن قرار نگیرد و همچنین به توان نظامی دولت طالبان ضربه وارد آید. دوستان خوب دیگر بخصوص کانادا، استرالیا، آلمان و فرانسه متعهد شده اند که نیروهای شان را به تدریج وارد این عملیات کنند. بیش از چهل کشور خاور نزدیک و آسیایی با حق عبور و فرود هواپیماهای مان در خاک کشور شان موافقت کرده اند. بسیاری از آنان اطلاعات سرویسهای امنیتی کشور شان را در اختیار ما قرار داده اند. ما از طرف خواست و ارادۀ همۀ مردم جهان مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفته ایم.

بیش از دو هفته است که درخواستهای مان را به طور روشن و مشخص به اطلاع طالبان رسانده ایم: تمام اردوگاههای تمرین تروریستها را تعطیل کنید؛ سران شبکۀ القاعده را تسلیم کنید و تمام اتباع خارجی از جمله امریکاییان را که ناحق در کشور تان زندانی شده اند، آزاد کنید. اما آنان به هیچیک ازاین درخواستها پاسخ ندادند و اینک طالبان باید بهای آنرا بپردازند.

ملت محروم افغانستان به این بهانه متوجۀ سخاوت و بخشندگی ایالات متحده و متحدانش خواهد شد . . .

ایالات متحده یک کشور دوست و رفیق برای مردم افغان است . . .

ایالات متحده دشمن کسانی است که به تروریستها و بربرهای جنایتکاری کمک می کنند . . .

ما به میل خود به این مأموریت تن نداده ایم، بلکه مجبور به این کار شده ایم.»(۴)

با وجود اینکه گروه "طالبان"، بیشترین بخش خاک افغانستان را تحت کنترول خود داشتند ولی امارت اسلامی را که تأسیس کردند، بر اساس قوانین قرون وسطایی اداره می شد و فقط از طرف پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته شده بود. اما دولت برهان الدین ربانی که بخش کوچکی از خاک افغانستان را تحت کنترول داشت، از نظر بین المللی رئیس جمهور قانونی افغانستان محسوب می شد.

بلی! حملات ۱۱ سپتامبر این فرصت را فراهم ساخت که لشکر کشی کلاسیک جنرال ها تحت پوشش عملیات قانونی انجام شود.

نیروی هوایی امریکا در حمایت از نیروهای ضد "طالبان" که آنان را با دالر تطمیع کرده بودند، اهداف مشخص را بمباران کردند و گروه "طالبان" را شکست دادند و جنگ با قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل خاتمه یافت. این قطعنامه چارچوب مذاکرات بن اول را مشخص کرد. در نتیجه به ریاست حامد کرزی دولت موقت تشکیل گردید، کابینه اش مشخص شد و به تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۰۱ توسط قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل شکل قانونی به خود گرفت. در نتیجه «بازی بزرگ» در منطقه بار دیگر از سر گرفته شد، چون منطقۀ آسیای مرکزی ذخایر نفت و گاز با ارزشی دارد. در کوههای این منطقه منرالهای نادر و قیمتی یافت می شود و سرانجام اینکه در این منطقه خشخاش کشت می شود، چنانچه دیدیم که در مدت ۱۲ سال کشت خشخاش در یک تجارت بین المللی موفقانه توانست راه خود را به بازار جهانی بخصوص امریکای شمالی باز کند.(۵)

ائتلاف شمال، تکنوکرات های افغان در غرب و مردم افغانستان از شکست گروه "طالبان" و اینکه امریکاییها و متحدینش برایشان جمهوری اسلامی میسازند، خوش و راضی بودند.

اما اینکه جمهوری افلاطونی یا جمهوری تیپ امریکایی؟

چون در جمهوری افلاطونی «یک نکتهء عمده یی که اساس بحث بشمار می آید، تحقیق در این است که می توان جامعه یی را تصور کرد که درآن عدالت تام و کامل برقرار باشد؟»(۶)

چیزی که در جمهوری تیپ امریکایی اثری از آن وجود ندارد.

به هر صورت امریکاییها و متحدینش داخل خاک افغانستان شدند و مصمم گردیدند تا برای افغانها:

ــ قانون اساسی بسازند،

ــ بر بنیاد مواد قانون اساسی قوای سه گانه دولت (مُقنِنه، اجرائیه، قضأیه) را ایجاد نمایند،

ــ انتخابات شفاف را ترویج دهند،

ــ دموکراسی را اعاده کنند،

ــ کثرت گرایی را ترویج دهند،

ــ نقش روشنفکران را برجسته بسازند و . . .

سرانجام افغانستان را در تمام عرصه ها بازسازی نمایند.

ادامه دارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ــ کانت در برابر کسانی که از گفتۀ روسو برداشت غلط کرده بودند، این را دست آورد بارز روسو دانست و یادآور شد که: «مسلماً پذیرفته نیست این نظر عبوسانۀ روسو در بارۀ نوع بشر را که به ترکِ وضع طبیعی جسارت ورزیده است، ستایشی از بازگشت به این وضع در جنگل تلقی کنیم. نوشته های او بدون تردید پیشنهاد نمی کند که انسان باید به وضع طبیعی بازگردد بلکه می رساند که انسان از همین جایی که اکنون کسب کرده است به عقب بنگرد.» نوشتۀ ارنست کاسیرر «روسو، کانت، گوته»، ترجمۀ حسن شمس آوری و کاظم فیروزمند، ۱۳۷۴، تهران، ص ــ ۵۸.

۲ ــ متأثر از کتاب رامین جهان بگلو، «مدرنیته، دموکراسی و روشنفکران»، ۱۳۷۴، تهران، ص ـ ۷.

۳ ــ نوشتۀ تیری میسان، «فریب دهشتناک»، ترجمۀ دنیا مملکت دوست، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص ـ ۷ و ۸.

(همچنان تیری میسان، در مقدمه(ص ـ ۸) یادآور می شود، که در رابطه با حادثۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در بیشتر جاها سوالات مان بی پاسخ میماند، بناءً نمی توانیم دروغهای مقامات امریکایی را باور کنیم و مشروعیت پاسخ تند امریکائیان به افغانستان و «جنگ بر ضد محور شرارت» را زیر سوال میبرد و خواننده را دعوت میکند که کار ما را بعنوان یک حقیقت مطلق و قطعی در نظر نگیرید. بلکه از شما دعوت می کنیم که در بارۀ گفته هایمان شک و تردید کنید. هیچگاه به چیزی جز عقل سلیم و انتقادی خود اعتماد نکنید . . . در دورانی که ایالات متحده محور شر و خیر را از یکدیگر جدا می کند، وظیفۀ خود می دانیم که این مطلب را یادآوری کنیم که آزادی، باوراندن یک بینش ساده به مردم جهان نیست، بلکه آزادی شناخت و گسترش دامنۀ اختیارات انسانی و افزایش اصلاحات میباشد.

۴ ــ همان کتاب، ص ــ ۱۰۵ و ۱۰۶.

۵ ــ همان کتاب، از ص ــ ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۱ و ۱۱۵ گرفته شده است.

۶ ــ دکتر عبدالحسین زرین کوب، «یاداشت ها و اندیشه ها»، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ص ــ ۲۲۵.

 

 «اصالت» مطابق پالیسی نشراتی خود در تصرف، ویرایش و تصحیحات لازم انشائی و تخنیکی در متن نوشته ها و مقاله ها

 دست باز دارد و این حق را به خود محفوظ میدارد !