سه شنبه، ۴ جنوری ۲۰۱۱


نذیر ظفر

 

 

 زمستان! فصل تو فصل زیان نیست

 

زمستان! آمدی اما ندانی

ازین بیچاره مردم زنده گانی

زمستان! باز با سردی رسیدی

براهت پا برهنه گان ندیدی؟

زمستان! فصل تو فصل زیان نیست

درین خطه؛ عزیز و مهربان نیست

زمستان! بی ذغال و آرد مردم

جگر از غم به زیر کارد مردم

زمستان! هر که شوق برف دارد

ز برفبازی هزاران حرف دارد

زمستان! پا برهنه برفبازی

نشاید کرد جز غمنامه سازی

زمستان! ما هوای سرد داریم

به دل ها غصه ها و درد داریم

زمستان! هر که میگوید زمستان:

بود مرگ و غم و درد غریبان

زمستان! درد ما بسیار باشد

ز دست مفسد و غدار باشد

زمستان! دردما چوب و ذغال نیست

غم ما برف و باران و شمال نیست

زمستان! همدلی زین جا رمیده

از آنرو پُر ز اشک است هر دو دیده

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org