زن بقای هست و بود کاینات
این سپهر بی ستون تا زمین سحره زار
از وجود مادر افلاک است اندیشه دار
این بهار و دشت های سبزه زار
این کنار آب دریا و صدای جویبار
و زوز پروانه ها و غلغل هر بالدار
رنگ و نمای شاخسار و شرشر هر ابشار
این نسیم خوشگوار
بادبان زلف بادیه
این سکوت دشت های بیکران
این فراز کوه ها
و قلعه های اتش زبان
این جنون بلند موجها
این گهر ها در دل این ابحار
دانه های لعل و دُر و مرجان
این فضای نیلگون
این افتاب این مهتاب
گردش سیاره گان
از کهکشان تا کهکشان
این ظهور نسل ادم
این شعور و عقل انسان
راز شگافتن در زمین
راه یافتن در فضا
زیستن در اسمان
زایشی از هدیه ای نور اطهر است
این صفات در ذات هستش اظهر است
او زن است او مادر است
زن خواهر است
زن همسر است
زن دختر است
ارشاد سجده دوم
بر حضورش اشهر است
مادر ابن خدا ست
همسر پیامبر است
جمله زاد هستی ما را زادگر است
او زن است، اری، زن است .
م ی هادی