سه شنبه، ۶ مارچ ۲۰۱۲

زن، موجود بهشتی!؟

به مناسبتِ ۸ مارچ، روز جهانی زن


صالحه رشیدی

 

بگذار برای زن این "موجود بهشتی" از بدبختی و اسارت گذشته های نه چندان دور بنویسم، از سده های نه چندان دورِ دور، آن زمانیکه از جهالت زنده به گور شدند و آن زمانیکه نذر و قربانی برای رفع "بلا" و "خشم طوفان" رود نیل شدند که رود نیل جز دختر باکره چیزی دیگری را نمی پذیرفت، و آن زمانیکه شیخ های عرب در حرم سرای ها زن را بازیچه ی هوس های خود ساختند و يا هم آن زمانیکه زن را به عنوان "ترقی" و "تمدن" به رقص و پایکوبی و صحنه های برهنه در بازارِ تجارت کشیدند و یا هم زمانیکه پردۀ ظلمت بنام "حجاب اسلامی" چشمان زن را بستند و یا با شلاق به سر زن بنام اجرای "شریعت" کوفتند و این زمانیکه در بدل ظلم و جنایت پدر و یا برادر دختر (زن) را در بد دادند و مانند نوگلی در باد خزان قرار گرفت و پر پر شد و یا هم برای مردی کهن سال در برابر دالر و کلدار به فروش رسید، آیا این موجود بهشتی سزاوار همین ستایش است؟

زن باید به نام زن بودن و جسم ضعییف و تن زیبا و ظریف این مظالم را بدوش کشد، بدون اعتقاد بر اینکه اگر زن نمی بود دانشمندان و نوابغ پا به عرصه هستی نمی ماندند و دنیا تنگ و تار چون زندان می بود و پیامبران با همه حرمت برایش ارج و ارزش قایل نمی شد و در آیات قران نیز یادی از آن نمی شد پس ستایش کنید وفادری، قهرمانی و عاطفه زن را که مادر و خواهر است، نمی توان ظلم و جفای گذشته ها را با تحول و تغییرامروز فراموش کرد اما امروز هم در رابطه به وضعیت زنان در سراسر جهان، به ویژه کشور های اسلامی، نوشته ها و گفتار بی ثبات پیوسته صفحه ها را رنگین ساخته و در هر زمان نظر به حکومت و نظام های حاکم در جامعه جور و ستم و شکنجه ها به شکل و انواعی مختلف موجود بوده و زنان هم بی بهره از خشونت نبوده، بلکه قربانی بیش هم نبوده، در زمان اعراب جاهل دختر را زنده به گور می کردند و یا برای فرو نشاندن طوفانی شدن رود نیل باید دختر باکره ی را قربانی می کردند؛ در اکثر کشور های اسلامی با تولد دختر، زن لعنت و نفرین میشد، اما امروز به شکل دیگری خشونت در برابر زن صورت میگیرد، واقعاً دردناک است که در این عصر "طلایی" که برای انسانها همه چیز مساعد است اما فکر شان در قرن های ماقبل از انسانیت و بشریت سیر دارد؛ در تایلند، با قطعه قطعه کردن دختر جوان هژده ساله خدای خود را آرامش می دهند، آیا خدایای شان جسم مرد را نمی خواهند و این خدایا همیش با کشتن زن آرامش را بدست میاوردند و برای بنده های خود هم عطا میکنند؟ باز داستان های وحشتبار کشور ما به گونه ی دیگری است که عاطفه و انسان بودن از سرزمین ما و از وجود یک تعداد مردان فرار کرده و از انسانیت فاصله گرفتند؛ حتی برای جامعهء جهانی و تمام زنان سوال برانگیز شده است، به طور مثال، کشتن نادیه انجمن شاعره بادرد، بریدن بینی و گوش های عایشه، سنگسار صدیقه به جرم عاشق شدن و هم تازه ترین قصه وحشتناک می توان از سحر گل باشنده ولایت بغلان و خود سوزی سادات نو عروس هرات و خانمی که انگشتش را مرد خود خواه و خون آشام برای آرامش روان خود یعنی مریضی سالار بودن، مرد بودن، سر پرست بودن خورده است، اینها مواردی اند که در صفحه های تلویزیون برملا شده، صد ها و هزار ها جنایتی که روزانه در قریه های دور از چشم مردم انجام میشود نمیدانم که عاطفه انسانها در رابطه به زن که همه از یک زن تولد شده اند به کجا فرار کرده است؟ همه رامی توان ناشی از عقب مانی جامعه دانست و در طول جنگ های تحمیلی انسان ها به حیوانات وحشی مبدل شده اند که عوامل مختلف را می توان عنوان کرد، اما با نظام فاسد چه باید کرد؟ در هفته های گذشته، وزیر اطلاعات فرهنگ، که سخت تحت تاثیر و فرمان روحانیون ایران قرار دارد و همیش منافع ایران را نسبت به منافع وطن ترجیح داده، اعلان کرد، خانم های که در رسانه ها گوینده اند باید از آرایش غلیظ خود داری کنند و روسری به سر داشته باشند، در حالی که تمام خانم ها در افغانستان روسری به سر دارند، اما نی به شکل خانم های ایرانی و ترکی، و یا فیصله شورای علما تمام تلاش ها و فعالیت شان در عرصه محدود ساختن زندگی برای زنان است نی برای بهبود و زمینه سازی فعالیت، رشد و ترقی زنان، تا متکی بخود باشند و از تمام امتیازات شهروندی بهره مند شوند. در همین گونه فضا چه پیامی می توان برای زنان وطن داشت؟

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org