پنجشنبه، ۴  دسمبر  ۲۰۰۸

زنان در غرب

از کدام حقوقی و آزادی های برخوردار اند؟

تهیه و تنظیم (پرستو- بهار)

sommer20_pic_34107tnja

اوضاع اسفناك زنان در غرب بالاخص آمریكا بسیار نگران كننده است در گزارش پیش رو گوشه ای از چگونگی وضعیت زنان و دختران را به تحریر آورده ایم. جرم و جنایت در آمریكا، از هر ۱۰۰۰ نفر، ۹۱۰ مورد بوده است. خشونت خانگی نسبت به زنان در سال ۲۰۰۷ نسبت به سال ۲۰۰۶، ۱۰ درصد افزایش داشته است. همچنین خشونت های که در پی مصرف الکول رخ می دهد ۱۲ درصد در سال ۲۰۰۶ نسبت به سال ۲۰۰۷ افزایش یافته است. بر اساس گزارشی از وزارت عدلیه آمریکا در طی یک سال اخیر اعلام شده است زنان زیادی قربانی یک مجرم می باشند و ضعف نیروی پولیس در امریکا باعث افزایش قربانیان می شود.۴/۵ درصد زندانیان در طی یک سال اخیر در آمریکا مجرمانی هستند که به خاطر تجاوز و سوء استفاده جنسی دستگیر شده اند و به طور کلی بر طبق گزارش وزیر عدلیه از ۱۵۷۸۶۱ زندانی ۷۰۰۰۰ زندانی به علت سوء استفاده جنسی دستگیر شده است. طبق این گزارش ۱/۲ درصد زندانی ها در زندان از هم سلولی هایشان سوء استفاده جنسی می کنند و ۹/۲ درصد زندانی ها قربانی سوء استفاده جنسی نگهبانان زندان می شوند۱۲ درصد زندانی ها مجرمین سوء استفاده های جنسی به کودکان هستند، در طی سه سال اخیر ۱۹۹ مورد خشونت جنسی نسبت به کودکان در آمریکا به وجود آمده است و اکثر کسانی که مجرمین خشونت جنسی و سوء استفاده های جنسی به کودکان هستند پیش از این به زنان و دختران جوان تجاوز می کردند به گونه مثال چندی قبل یك مرد آمریكایی به علت تجاوز به ۲۱۰ دختر بین سنین ۸ تا ۱۹ سال دستگیر شد.

ژرمن ۶۱ ساله با سه هم دست خود از ۵ سال پیش اقدام به تجاوز به دختران جوان كرده اند. به گزارش خبرگزاری لوموند فرانسه، وی چندی قبل به یكی از همدستان خود تجاوز كرده و به او آسیب های زیادی رساند و پس از این ماجرا تعهد آنها برای همكاری شكسته شد. قربانی كه زنی ۳۵ ساله بوده است به پولیس جرم هایی را كه مرتكب شده اند را گزارش می كند. ژرمن كارمند رسمی اداره پست آمریكا می باشد و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ نیز به عنوان راننده سرویس دختران مکتب كار می كرده كه عمده ترین جرم هایش در فاصله همین دو سال به وجود آمده است. وی در اكتبر ۲۰۰۴ به دختری ۱۷ ساله فلجی تجاوز كرده بوده و وی را در حالی كه بیهوش شده بود در پاركی نزدیك به مکتب رها كرد.

افزایش خشونت نسبت به زنان در ایالات متحده ی آمریکا همچنان ادامه دارد.۱۸ درصد از زنان آمریکایی روزانه مورد تجاوز قرار می گیرند که اغلب آنان زیر ۱۷ سال هستند. بر اساس آمار منتشر شده از هر مورد گزارش تجاوز، ۳۵ مورد تجاوز گزارش نمی شود. بر اساس مطالعات انجام شده ۴۲ درصد از زنان آمریکایی در محلات کار و تحصیل و کانونها و خیابانها مورد تجاوز می گیرند. ۲۰ درصد از زنان اعتراف کرده اند که مورد تجاوز دوستانشان قرار گرفته اند و ۴۲ درصد از مردان آمریکایی نیز اعتراف کرده اند که تجاوزاتشان واقعا وحشیانه و ظالمانه بوده است نسبت کثیری از دختران امریکایی قبل از سن ۱۳ سالگی به طرق مختلف بکارت خود را از دست می دهند.

بنابر ارقامی که مرکز قربانیان ملی به کمک حقوق قربانیان خشونت ارائه داده است: متوسط تجاوز در ایالت متحده امریکا ۱،۳ زن در هر یک دقیقه است یعنی ۶۸۰۰۰ زن در سال. این مرکز در ادامه افزود : در آمریکا از هر ۸ زن یک نفر از آنها مورد تجاوز قرار گرفته است یعنی به طور اجمالی حداقل دوازده میلیون و صد هزار زن را شامل می شود. این ارقام نشان می دهد که ۶۱ درصد از موارد تجاوز بر روی دختران کمتر از ۱۸ سال انجام گرفته است و ۲۹ درصد از آن بر روی کودکان کمتر از ۱۱ سال صورت گرفته است. ارقام، افزایش متوسط تجاوزات را در هر سال نشان می دهد.

یک پژوهش آمریکایی میگوید: این تجاوزات در فصل زمستان که زنان کمتر از منزل بیرون می آیند کاهش می یابد زیرا فرصت برخورد با آنها کمتر پیش می آید. به طور کلی می توان گفت عمده ترین قربانیان آمریکا زنان و دختران آمریکایی می باشند. طبق گزارش Insee به طور کلی زنان در برابر خشونتهای که به آنها می شود سکوت می کنند و از هر ۱۰ زن یک زن جرات بیان خشونت جنسی یا جسمی که به آنها شده است را می کنند. از هر دو خشونتی که به زنان می شود یک خشونت از طرف همسرانشان می باشد و سه چهارم مردان اروپایی نسبت به زنان خود خشونت می کنند و یک پنجم زنان اروپایی قربانی خشونت خانگی می شوند و مجرم از اعضای فامیل آنها می باشد و بیشتر آنها در برابر خشونتی که به آنها می شود سکوت می کنند. سازمان Insee در جنوری و مارچ سال ۲۰۰۷ تحقیقی را بر روی ۱۷۵۰۰۰ نفر آغاز کرد و نتیجه را چنین اعلام کرد که ۱۲ درصد قربانیان خشونت جنسی مشکل خود را به پولیس می گویند و ۸ درصد قربانیان خشونت جنسی نیز جرات بیان خشونتی که به آنها شده است را می کنند.۴۲ درصد زنان قربانی در اروپا خشونتی را که متحمل شده اند را به یک دوست نزدیک خود بازگو می کنند.۱۹ درصد به یک متخصص و مشاور و کمتر نزد پولیس شکایت می کنند. زنان قربانی یا مشکل خود را تحمل می کنند و یا خود سعی در انتقام گرفتن بر می آیند، آنان معتقد هستند پولیس هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و تنها مجرم را تحریک به خشونت بیشتر می کند. ۶ درصد از زنان اروپایی بین ۱۸ تا ۵۹ سال قربانی خشونت هستند و ۴۰ درصد این افراد در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ قربانی خشونت جنسی شده اند. به گزارش این سازمان خشونت جسمی مردان اروپایی به همسرانشان در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به اوج خود رسیده بود به طوری که هر روز شاهد زنانی کتک خورده بوده ایم و نیز بنابر نظر سنجی که وزارت کشور انگلستان جمع آوری نموده است مشخص گردید که ۸۰ درصد از زنان پولیس یعنی به نسبت چهار به پنج در شیفت های کاری خود در معرض مزاحمت های جنسی قرار می گیرند. در این نظر سنجی حدود ۱۸۰۰ پولیس زن شرکت داشتند که در ۱۰ اداره امنیت در انگلستان به کار خود مشغول بودند.

دکتر جنیفر براون محقق اجتماعی در این باره می گوید: آیا این آمار، آمار وحشتناکی نیست که از هر ۵ زن پولیس ۴ نفر از آنها در معرض مزاحمتهای جنسی باشند و آن هم چه زمانی؟ هنگام نوبتهای کاری شان که وظیفه شان برقراری امنیت است.!! و این حق کسانی است که امنیت جامعه را بر عهده دارند اما در مورد شب زنده دارانی که مراقبت از بیماران را برعهده دارند چگونه است ؟ طبق آماری که جمعیت روانشناسی انگلستان ارائه داده است حدود ۶۰ درصد از پرستاران که در نظر سنجی شرکت داشته اند از آزار و اذیتهای جنسی بیماران مرد خود رنج می برند. این تحقیق آشکار می کند که اغلب این مزاحمتها از طریق شوخی های بسیار زننده و وقیحانه و یا پیشنهاد به رابطه جنسی و اضافه بر آن از طریق تماس بدنی مستقیم صورت می گیرد و این تحقیق بیان می دارد که اغلب پرستاران نیزاز این رفتارها رنج می برند و ۷۶ درصد از آنها ترجیح می دهند که این مسائل را گزارش ندهند. نه درد بیماری و نه نزدیکی مرگ و نه فضای بیمارستان هیچ کدام آنها باعث نمی شود تا از رفتارهایی که عرق شرم بر پیشانی انسان می نشاند دست بر دارند. البته این تحقیق تنها درمورد بیماران سخن گفته و نامی از داکتران و پرستاران مرد همکار آنها سخنی به میان نیاورده است و نمی دانیم اگر آنها نیز به این آمار اضافه می شدند نسبت این تجاوزات چقدر افزوده می گردید؟!!

نزدیک به ۲۰۰ هزار دختر در نیپال که بسیاری از آنها زیر ۱۴ سال سن دارند به عنوان برده در هند خرید و فروش می شوند. لازم به ذكر است نیروی دریایی آمریكا سالهاست كه متهم به اهمیت ندادن و عدم رسیدگی مناسب به گزارشات رسیده از انواع سوء استفاده ها و تجاوزات به سربازان این نیرو و علی الخصوص زنان می باشد. و با اینكه به گفته ی آنها سیاست های جدیدی در حال اعمال است اما این سیستم دچار شكست شده است و در موضوع لوتر باخ این مسئله كاملا مشهود است. وقتی كه چند ماه گذشته لوتر باخ، سزار لورن را متهم به تجاوز به عنف كرد، افسران شروع به بررسی مسئله كردند اما هرگز هیچ اقدامی در حمایت و محافظت از جان لوتر باخ انجام ندادند. تنها دلیل آنها این است كه فكر می كردند لوتر باخ و لورن از دوستان یكدیگرند.

کاکای لوتر باخ از سوی دیگر به خبرنگاران اعلام كرده است كه برادر زاده اش هیچگونه ارتباطی با لورن نداشته است. او گفت: به او تجاوز شد، اما متاسفانه نیروی دریایی از او محافظت نكرد و هم اكنون او مرده است او هم چنین گفته است كه نیروی دریایی فعالانه او را تشویق می كردند كه دست از پی گیری این موضوع بردارد.۸۰ درصد از زنان امریکایی اعتقاد دارند که آزادی که زنان در ۳۰ سال اخیر به دست آورده اند باعث فرو پاشی و رفتارهای خشونت آمیز در سالهای کنونی می باشد. بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴، وقایع خشونت باری در ۲۲۰ مکتب آمریکا رخ داد که به مرگ ۲۵۳ تن انجامید.۷۴ درصد این وقایع همراه با استفاده از اسلحه انجام گرفته بود که بیشتر این موارد هفت تیر بوده است.

در سال تحصیلی ۹۹-۱۹۹۸- ۳۵۲۳ پسر به خاطر همراه داشتن اسلحه گرم، اخراج شدند. حدود ۸ درصد نوجوانان در مکاتب شهرهای بزرگ، به خاطر وحشت از حضور در مکاتب لااقل ماه یک مرتبه غیبت داشته اند و این ترس دلایل متفاوتی داشته است. بسیاری از دختران در مکاتب آمریکا دغدغه ها و مشکلاتشان بسیار بیشتر از دختران در شرق اروپا و استرالیا می باشند. برخی از این دختران ترک تحصیل می کنند به خاطر فرار از سوء استفاده های جنسی، عده ای دیگر به خاطر ترس از جانشان. برخی از پسران مکاتب آمریکایی شدیدا تحت تاثیر فیلم های خشن قرار می گیرند به طوری که برای انتقام به خاطر شکست رابطه عشقی شان منجر به قتل می شوند. در آمریکا دختران بسیاری قربانی خشونت مسلحانه شده اند.

در بین سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۴، هزاران دختر و زن آمریکایی در اثر انتقام جویی کشته شده اند و آنها نگران قربانی شدنشان هستند به طوری که احساس امنیت نمی کنند به این خاطر به شهرها و حتی کشور های دیگر پناهنده می شوند. روزانه بیش از ۱۲۰ زن و دختر آمریکایی در این کشور در درگیریهای مسلحانه کشته می شوند. دختران آمریکایی نسبت به دختران ۲۵ کشور توسعه یافته جهان، ۱۶ مرتبه بیشتر ممکن است با اسلحه گرم کشته شوند، و یا برخی از زنان و دختران که قربانی خشونت جنسی و یا خانوادگی شده اند با اسلحه خودکشی می کنند. بسیاری از خشونت های موجود در آمریکا به نوعی فراموش می شود و مورد پیگرد قانونی قرار نمی گیرد علی الخصوص اگر مجرم یکی از افراد مهم جامعه باشد. تعداد چشمگیری از دختران و پسران آمریکایی در سن بلوغ اقدام به خرید اسلحه می کنند که در جرم های مختلف از قبیل تجاوز، انتقام و خود کشی مورد استفاده قرار می گیرد.

 پسران عمدتا در سن ۱۶ و ۱۷ سالگی اقدام به خرید اسلحه می کنند به منظور انتقام و دختران که در این سن به خرید اسلحه می پردازند عمدتا برای خودکشی و برخی به منظور دفاع شخصی است. دو پژوهشگر بنامهای "ادلف زیلمان و گنینگز برایانت" دریافتند کسانی که به این امور پست مشغول هستند تجاوز را جزو جرایم جنایی محسوب نکرده و غرق در این امور شده و بدان معتاد می گردند و زشت ترین و پست ترین جنایتها را در انجام می دهند مانند تجاوز و شکنجه تجاوز شده ها و لواطت و تجاوز به کودکان و انجام همین اعمال بر روی جامدات و حیوانات و محارم.

به گزارشی گروه تحقیق پوهنتون johns Hopkins در ایالت متحده از تجارت زنان خبر داد و عنوان کرد دو میلیون زن و کودک به عنوان برده در سال خرید و فروش می شوند که ۱۲۰ هزار زن از اروپای شرقی به خاطر این منظور به کشورهای غربی مهاجرت می کنند و ۱۲ هزار زن به امریکا فرستاده می شوند که اغلب آنها مکزیکی هستند. بنابر نوشته روزنامه اخبار الخلیج بحرین، ۱۶ کشور در سال ۲۰۰۷ در قاچاق زنان دست داشتند: بحرین، قطر، کویت، عمان، مالزیا، الجزایر، کنیا، سعودی، سوریه، سودان، ونزوئلا، کوبا ،کوریای شمالی، ازبکستان و برما و تجارت انسان را سومین فعالیت تبهکاری در دنیا بعد از تجارت اسلحه و مواد مخدر دانسته است و اینکه روز به روز در حال گسترش است. بنابر این گزارش ۱۰ هزار دختر سریلانکایی بین ۶ و ۱۴ سال مجبور به فاحشه گری هستند همچنین این وضعیت در برما به ۲۰ هزار مورد در سال می رسد.

گفتنی است: ۱۶ هزار دالر قیمت زنانی است که از کشورهای شرق آسیا به آمریکا می روند تا در فاحشه خانه ها کار کنند. در مصر دختران را تحت عنوان ازدواج به عقد پیرمردانی از خلیج درآورده تا خانواده از سود آن استفاده کند و در واقع آن شکلی دگرگون از عصر بردگی است به طوری که طبق یکی از تحقیقات این ازدواجها گاه در روز به ۳۰۰ مورد و یا در تابستانها به ۵۰۰ مورد می رسد. به گفته یکی از این دختران که می گوید: به همراه پدرم کار می کردم تا اینکه پدرم من را در قبال ۳ هزار جنیه فروخت و خود ۱۰ هزار جنیه از خریدار گرفت و من با آن پیرمرد به کشورش رفتم و در آنجا لباس خدمتکارها را به من دادند و بعد از ۵ ماه طلاقم داد و من به خانه پدر و مادرم برگشتم و این چنین سناریوی دهشتناک و وحشیانه در زمان صدور کنیزان به اتمام می رسد. بر اساس تحقیقی در زمینه «اخلاقیات تبلیغات» چنین ارقام به دست آمد : ۹۳ درصد شرکتهای تبلیغاتی از زنان استفاده می کنند.۷۳ درصد از آن در خلال جنبش زنان ارائه می شود و بیش از نیمی از این تبلیغات مضامینی تحریک کننده دارند.

همچنین از زنان در تجارتی به نام تجارت برده سود می جویند که میلیونها سود را به جیب صاحبان آن سرازیر می کند: پولیس کشور چک ۴ زن و مرد را که گروهی را برای قاچاق دختران چکی به غرب تشکیل داده بودند دستگیر کردند و در واقع آنها به این دختران کار در موسیقی و رقص در باشگاههای شبانه در عوض پول قابل توجهی را وعده می دادند در حالیکه هدف اصلی آنان الزام و اجبار آنها به انجام روابط جنسی و فحشا و شرکت در فیلمهای مستهجن جنسی بوده است. گزارشی از سازمان مهاجرت بین المللی عنوان می دارد که حدود نیم میلیون زن برای کار در شبکه های فساد و فحشا فروخته می شوند و زنان اروپای شرقی دو سوم از آنان را تشکیل می دهند که بین ۱۸ و ۲۵ سال سن دارند. بنابر ارقام داده شده سود صاحبان و مجموعه های مافیایی که در این زمینه کار می کنند در ۱۰ سال گذشته به ۴۰۰ در صد رسیده است. شبکه های فساد و فحشا هم اکنون نیم میلیون زن را برای فروش عرضه می کنند که درآمد قاچاقچیان و دیگر دست اندرکاران این کار به ۱۳ میلیارد دالر در سال می رسد. سازمان مهاجرت بین المللی اعلام کرد که در سال ۱۹۹۷ حدود ۱۷۴ هزار زن از طریق بالکان از آسیای میانه به دولتهای اروپایی آورده شده اند. کارشناسان در سازمان ملل ابراز کردند که تجارت برده سومین جایگاه جهانی را در فعالیتهای غیر قانونی در دنیا داراست.

انجمنی که در برزیل توسط دفتر مبارزه با جرایم و مواد مخدر تشکیل شد و کارشناسان بین المللی و مسوولین اینترپول و پولیس اسکاتلند یارد در آن شرکت داشتند مشخص شد که این تجارت سالانه بیش از هفت میلیارد دالر را نصیب صاحبان خود می کند و قربانیان آن به چهار میلیون نفر رسیده اند که اغلب آنها سالانه به طور غیر قانونی مهاجرت می کنند و وزیر عدالت برزیل فحشا را به بیماری دوران (عصر) تعبیر کرده است. مرکز تحقیقات استراتژی جهانی در سال ۲۰۰۶ کشف کرد که تجارت انسان یکی از مصیبت های است که در اثر جنگ به وجود می آید و هیچ توجهی به تجارت زنان و دختران به خارج از عراق نشده است و زنان عراقی برای فرار از جهنم جنگ در عراق خود را به آسانی طعمه چنگالهای تاجران جنسی قرار می دهند و آنها نیز ایشان را در دولتهای مجاور مانند امارات، سوریه و یمن می فروشند.

این گزارش تاکید نمود عراق منبعی برای قاچاق زنان و کودکان به منظور بهره برداری جنسی به سوریه، یمن، قطر، امارات و ترکیه است. بنابر این گزارش دختران عراقی از مناطق روستایی اطراف شهرهای کرکوک، موصل و اربیل هستند و در روسپی خانه ها به کار گرفته می شوند.

این گزارش متذکر می شود که تجارت زنان در عراق از طریق قاچاق دختران جوان به دولتهای خلیج تحت پوشش ایجاد کار برای آنها در منازل انجام می گیرد و بعد آنها را مجبور می کنند تا بدن خود را در هوتلها و کاباره ها بفروشند و هم اکنون حدود سه هزار و پنجصد دختر در عراق مفقود اعلام شده اند و احتمال می دهند که آنها را برای بردگی جنسی به مناطق مختلف خاورمیانه فرستاده باشند. شبکه خبری اتحادی اقلیمی وابسته به سازمان ملل متحد تاکید داشت که قیمتها با توجه به مشتریان و عمر دختران متفاوت است و اینکه باکره هستند یا نه و طبیعتا روابط جنسی آنها خالی از خشونت نیست و رفتارهای غیر انسانی با آنها نزدیک به رفتار بردگانی که در قرون وسطی میزیسته اند دارند. این گزارش برخی از داستانها که واقعی هستند را ذکر می کند : یکی از این دختران به نام مریم با شانزده سال سن پدرش از طریق برخی افراد وادار می شود دخترش را به منظور کار در منازل دبی و به مبلغ شش هزار دالر به آنجا بفرستد و بعد از یک سال به خانه برگردد. با شرایط مالی سخت مریم و پدرش می پذیرند ولی بعد از سفر خود را در دبی در یک هوتل در برابر پیرمردی می بیند که به زور و با افزایش پول به خاطر باکره بودنش با وی همبستر می شود.مریم در آن زمان با بیست دختر دیگر زندگی می کند که هر روز توسط گروههای قاچاق زنان بهره برداری جنسی می شده اند و به قتل تهدیدشان می کردند البته آنها همیشه رد می کردند تا اینکه توانستند فرار کرده و به عراق برگردند و تحت مراقبت جمعیت آزادی زنان عراق قرار گیرند. یکی از فعالان در زمینه حقوق بشر بنام "شارلا مسبح" که پناهگاه زنان مورد تجاوز قرار گرفته را اداره می کند می گوید وضعیت بغرنج و وخیمی است و باید سازمانهای جهانی را مورد سرزنش قرار داد. او گفت : هوتل های در دبی هستند که در قاچاق دختران برای کار جنسی از خارج از دبی فعالیت دارند بعد از اینکه آنها را با وعده کار در منازل اغفال می کنند. وی افزود: برخی از دختران مجبور می شوند ده هزار دالر برای کار پیدا کردن بپردازند و ناگهان بعد از آن به زنانی روسپی تبدیل می شوند و در مقابل مبالغی بین شش دالر و شش هزار دالر به عنوان فاحشه کار می کنند که این قیمت بستگی به مشتری آنها دارد.

از طرفی دیگر ارقام از افتضاحی که مربوط به دولت ها است پرده بر می دارد. برخی منابع به دست آمده، نشان می دهد که رییس جمهور چین ماتسی تونگ با وزیر خارجه امریکا هنری کسنجر در سال ۱۹۷۳ بین گفت و گوهای خود به توافق رسیدند که ده میلیون زن چینی را به آمریکا صادر کنند. عجیب تر اینکه تونگ آن را هدیه بر نشمرد بلکه آن را نوعی از تجارت بین دو کشور محسوب نمود و چنین توجیه کرد: همان طور که می دانید چین کشور فقیری است و چیز زیادی ندارد و تنها چیزی که فراوان داریم زنان هستند و اگر دیگران بخواهند به آنها می دهیم. وی در این دیدار عنوان کرد: ما می توانیم ده میلیون زن چینی به شما بدهیم و کسینجر در پا سخ گفت در این مورد فکر می کنیم.

اما در عراق برده فروشی مخصوص زنان و کودکان از سال ۲۰۰۶ پدیدار گشت و تا کنون ادامه دارد و این پدیده ای است که امریکاییان برای عراقیان به وجود آوردند. از طرفی دیگر وزارت خارجه امریکا ابراز کرد هزاران زن از جنوب آسیا در بازارهای روسپی و گدایی کار می کنند و از آسیب های بدنی و بدرفتاری های جنسی رنج می برند و حقوقی ندارند و مدارک سفرشان مصادره شده و اجازه برگشت به کشورشان را هم ندارند. سازمان کار بین المللی درآمد بهره برداری جنسی از زنان و کودکان را حدود ۲۸ میلیارد دالر تخمین زده است و تاکید دارد که ۹۸ درصد تجارت بهره برداری اجباری جنسی زنان و دختران هستند. تحقیقات نشان می دهند بین ۴ یا ۵ هزار زن چینی در بازارهای فحشای لاس انجلس مشغول کارند و اغلب آنها فروخته و تجارت شده اند و تعداد زیادی نیز از کوریا و تایلند و برخی از جنوب شرق آسیا در روسپی خانه های امریکا مشغول به کار هستند.

بنابر تحقیقاتی که وزارت عدلیه امریکا درباره روسپی گری و فساد و فحشا انجام داد دریافت که این عمل تجارتی رایج و پر سود است که درآمد و سرمایه آن به هشت میلیارد دالر می رسد و با دیگر سازمانهای تبهکاری در ارتباط می باشد. این تجارت اشکال مختلفی را در بر می گیرد از چاپ کتابهای مستهجن گرفته تا مجلات و نوارهای ویدیویی و شبکه های ماهواره ای و اینترنت. طبق ارقام سازمان اطلاعات امریکا FBI روسپی گری سومین درآمد سازمانهای تبهکاری بعد از قاچاق مواد مخدر و قمار است و تقریبا از طریق مجلات و فیلمهای مستهجن ۸۵ درصد این درآمد را کسب می کنند. در عصر حاضر حداقل ۹۰۰ سینما مختص به فیلمهای مستهجن در امریکا دائر است و بیش از ۱۵۰۰ کتابفروشی و کلوپ فیلمها و مجلات مبتذل را خرید و فروش می کنند و این تعداد حتی ۳ برابر غذا خوری های معروف مکدونالد است. در گذشته امریکا با این پدیده با ایجاد سازمانها و قوانین مختلف مبارزه می کرد ولی در این نبرد شکست خورد بطوری که اکنون بر فیلمها نظارتی نمی شود و فیلمهای مستهجنی که در بند X قرار داشتند حالا در بند R هستند یعنی در سطح پایینتری هستند و فیلمهای مستهجن تر از آن وارد بازار شده اند. گروههایی با نام (17nc) با همین هدف شکل گرفتند و همچنین قانونی را که به داشتن عفت در روابط اشاره داشت دگرگون و تغییر شکل تا مردم راحت تر و بدون هیچ قید و بندی به چنین رفتارهای شرم آمیزی دست زنند.

 (1996commonication decency act of) مشخص است که امریکا رتبه اول را در ساخت و تولید موارد فساد و فحشا به خود اختصاص داده است. طبق ارقام سال ۲۰۰۰ این کشور سالانه ۱۵۹ مجله در این زمینه یعنی به تعداد ۸۰۰۰ جلد درسال چاپ می کند و تجارت اجاره کردن فیلمهای مستهجن از سال ۱۹۸۵ از ۷۵ میلیون به ۶۶۵ ملیون درسال ۱۹۹۵ رسید. صاحبان این تجارت دریافتند که برخی از مردم اگر از ننگ و آبرو ریزی نمی ترسیدند وارد این کار شده و حتی بر پرده سینما خود را نشان می دادند ولی با فشار حکومت تصمیم گرفتند ارسال این موارد را از طریق پست انجام دهند که برخی از مردم هم که هنوز دارای فطرتی پاک بوده و کمی غیرت و ننگ داشتند آنها را رد می کردند. ملاحظه می شود که صاحبان این تجارت دریافتند باید راههایی را برای رساندن این موارد به منازل مردم بصورت مستقیم و مخفیانه بیابند و در این راه هیچ چیزی بهتر از اینترنت نبود و اکنون این راه بسیار موفق بوده بطوری که صفحات مربوط به فساد و فحشا بی هیچ رقیبی در اول لیست بازدیدکنندگان اینترنت هستند.

توجه مردم روزبروز به اینترنت افزایش می یابد بطوری که وزارت تجارت امریکا تصریح کرد : در پایان سال ۱۹۹۷ تعداد صفحات به ۲۰۰ میلیون صفحه می رسیده و در سال ۱۹۹۸ به ۴۴۰ میلیون صفحه رسیده است و درسال ۱۹۹۸، ۶۵۰ میلیون صفحه را شامل می شده است در حالیکه صفحات فساد و سکس حجم کوچکی را اشغال کرده و به مانند این است که در شهری پر از خیابان مردم تنها از یک خیابان استفاده کنند. طبق ارقام که سازمان زوگبی (zogby) در مارچ ۲۰۰۰ انجام داد دریافت که حدود ۲۰ درصد از مردم امریکا از سایتهای سکسی دیدن می کنند و محقق "استیو واترز" می گوید اغلب این موارد با یک کنجکاوی ساده شروع شده و سپس به آن معتاد می شوند و عواقب وخیمی چون فاسد شدن روابط زناشویی و غیره را درپی دارد. همیشه این صفحات در اینترنت بی رقیب بوده اند.

فساد و فحشا در انحطاط ارزشها و گسترش جرایم: روانشناسی بنام "ادوارد دونرستین" عنوان می کند: کسانی که در کار فساد و فحشا هستند دچار خشونت بیش از حد و عدم توجه به مشکلات دیگران و تجاوز به دیگران می شوند. برخی محققین نیز بر این باورند که تماشای این موارد باعث تقبل تجاوز بر خود و اجبار دیگران به فاحشه گری و تمایل به تجاوز به دیگران شده و در نظر آنها این جرایم خورد و ناچیز به شمار می رود. چند تن ار محققین بر روی این موضوع «نقش موارد سکسی و مستهجن بر جرایم جنسی چیست » تحقیقی را انجام دادند (بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۹۷) و از نتایج این تحقیقات نسبت انحطاط اخلاقی عمومی بر حسب معیار خود غربیان ۲۸ درصد به دست آمد که شامل برهنگی و کنکاش از اعضای بدن دیگران توسط دوربینهای مخفی و لمس بدنی در اماکن شلوغ بود.

همچنین دریافتند افزایش خشونت و تجاوز در افرادی که از موارد فساد و فحشا استفاده می کنند ۳۰ درصد بیشتر است و نسبت انحطاط در روابط زناشویی و توانایی جنسی با همسرانشان به نسبت ۳۲ درصد کاهش یافته است و نسبت قبول تجاوز و بی توجهی به آن ۳۱ درصد افزایش یافته است. پولیس میشیگان تحقیقی را درمورد ۳۸۰۰۰ تجاوز در سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۹ انجام داد و مشخص شد که ۴۱ درصد از متجاوزین قبل و یا حین ارتکاب جرم به تماشای فیلم یا موارد فحشا و سکسی پرداخته اند. سازمان اطلاعات امریکا عنوان کرد که در ۸۰ درصد از موارد تجاوز موارد سکس و فیلمهای مستهجن را در منزل متجاوز و یا محل جرم کشف کرده اند. تعدادی از افسران پولیس تحقیقی را درباره تجاوز فردی و جمعی انجام دادند و دریافتند که فیلمهای مستهجن و دیگر موارد فحشا و سکس نقش اساسی و ملحوظی را در تحریک این افراد به ارتکاب به این جرایم داشته است.

دکتر "ویکتور کلاین" با پژوهش بر روی تعداد زیادی از افراد دریافت که موارد فساد و فحشا مانند فیلمهای مستهجن به سهولت و به وفور در دسترس مردم قرار می گیرد و برخی افراد مبالغ هنگفتی را برای آنها پرداخت می کنند. وی همچنین متوجه شد تماشای شبکه های مستهجن ماهواره ای نتایج وخیمی را به بار می آورد، مانند رفتارهای جنسی کودکان با خواهرهای کوچکتر و تجاوز جنسی به آنها. او همچنین دریافت چه بسا بسیاری از متجاوزین بد اخلاقی و یا عمل بدی از آنها بطور واضح سر نزند و فردی موفق از خود در جامعه جلوه دهد به عنوان مثال رئیس شرکت و فردی خیرخواه که بعدا مشخص شد او با چاقو یا اسلحه در دو منطقه وینکس و توسون به زنان تجاوز کرده است و تنها انگیزه این عمل وی تماشای فیلمهای مستهجن و غیر اخلاقی بوده است.

سازمان اطلاعات امریکا از ۲۴ مجرم زندانی که متهم به قتل و تجاوز بودند سوالاتی نمود و دریافت که ۸۱ درصد از آنها فیلمهای مستهجن دیده و پس از آن اقدام به انجام همان اعمال با دیگران کرده اند مانند مردی بنام «ارتور گری بیشوب» که به ۵ کودک تجاوز کرده و سپس آنها را به قتل رسانده بود و کوچکترین قربانی وی ۴ سال داشت بنام دنی دیویس و وی چنان به این جرایم عادت کرده بود که از انجام آنها واهمه ای نداشت. مثلا یکی از کودکانی را که کشته بود در موتر گذاشته و سرکار می رود و نان چاشت خود را خورده و سپس که خلوت شده بود جسد را در جایی رها می کند.

یکی دیگر از قربانیانش «کیم پترسون» ۱۱ ساله بود وی ابتدا او را با فیر گلوله به قتل رسانده و سپس به وی تجاوز می کند یکی از افسران که این مرد را دیده بود عنوان می کند وی مردی بسیار آرام و مهربان و خوش برخورد و ساده به نظر می رسد و اصلا چنین نشان نمی دهد. وی بعد از دستگیری و محکوم شدنش اعتراف می کند: گر چه در کودکی قادر به چنین اعمالی نبودم ولی همیشه آرزو و اشتیاق رابطه جنسی، لواطت و چنین جرایمی را داشتم تا به آنها تحقق بخشم. درمورد ابزار و وسائل مستهجن گفت: اثر آنها بر من بسیار وحشتناک بود و من اکنون هم جنس باز و متجاوز به کودکان و قاتل هستم و هیچکدام از اینها انجام نمی گرفت اگر آن امکانات نبود.

مثال دیگر آدم کش خونخواری است که در تمام امریکا مشهور شده بود بنام «تد باندی» وی مرد قانون، زیبا، جذاب و خوش اخلاق بود. وی را بعد از اینکه چهل زن را مورد تجاوز قرار داده و کشته بود دستگیر کردند وی تنها به شکنجه، خفه کردن و تجاوز به قربانیانش اکتفا نمی کرد بلکه انواع جنایتهای وحشتناک را بر روی آنها اعمال می کرد او آنها را دندان می گرفت و گوشتشان را می خورد و دیگران را با چاقو پاره پاره می کرد. کوچکترین قربانی او کودکی ده ساله بود او را ابتدا ربود و شکنجه داد و تجاوز کرد و گوشتش را خورد و بعد از دار آویزانش کرد و جسدش را رها کرد تا در تعفن خوکها بگندد. وی بعد از اینکه جای دندانهایش بر روی جسدی کشف شد محکوم گردید او به مدت زیادی ادعای بیگناهی می کرد بطوری که حتی اغلب افراد حرف او را باور کرده بودند ولی به گناهان خود اعتراف و به دار آویخته شد و در پایان گفت: شما مرا می کشید و جامعه را از شر من رها خواهید کرد ولی مادامی که تصاویر مستهجن و سکس در دسترس مردم باشد افرادی مثل من زیاد هستند و شما نمی توانید این مشکل را حل کنید.

همچنین او گفت: در ابتدای تماشای صحنه های مبتذل دیدن صحنه های مستهجن را محکوم می کنیم تا اینکه کار سختتر و سختتر می شود و بالاخره به حد بالای تحریک می رسی تا جاییکه دیگر این تصاویر تو را اشباع و ارضا نمی کند و آن وقت با خودت می گویی می توان همین اعمال را خود حتی بهتر از آن فیلمها و صحنه ها انجام داد و خود را ارضا کرد؟ در روز قبل از اعدامش به دکتر جیمز دابسون اعتراف کرد: زننده ترین فیلمهای مستهجن مواردی است که تجاوز جنسی همراه با خشونت در آن باشد زیرا این دو عامل با هم تاثیری می گذارند که غیر قابل وصف است و نفرت انگیز ترین و زشتترین رفتارها را باعث می شود. و در این مدت زندان فهمیدم اغلب افرادی که به این عمل دست می زدند غرق تماشای این گونه موارد شده بودند. از این موارد که افراد به خاطر تماشای فیلم یا مجله و یا شبکه های ماهواره ای مبتذل به چنین اعمالی دست می زنند فراوانند و ما به همین بسنده می کنیم.

عواقب فساد و فحشا و تاثیر آن بر جامعه: بنابر ار قام وزارت عدلیه امریکا انتشار و فراوانی موارد فساد و فحشا چون فیلمهای مبتذل باعث گسترش دیگر جرایم در جامعه می شود. در تحقیقی که در فینیکس اریزونا در سال ۱۹۷۹ انجام شد مشاهده شد مناطقی که به تجارت موارد فساد و فحشا مشغول بودند جرایم مالی آنها به نسبت ۴۰ درصد و جرایم تجاوز به نسبت ۵۰۰ درصد بیشتر از دیگر مناطق است. همین تحقیق در تگزاس نشان داد که در اینگونه مناطق ارتکاب به جرایم جنسی بین ۱۷۷ درصد تا ۴۸۲ درصد در مقایسه با دیگر مناطق است. اغلب کسانیکه پخش کننده و توزیع کننده و یا به عبارتی تاجر این موارد هستند در دیگر جرایم نیز دست دارند. همان طور که گفتیم ارتکاب به اعمال ضد اخلاقی باعث از هم پاشیدگی خانواده ها و ضعف توانایی مردان در برابر همسرانشان و گسترش زنا و دیگر عواقب ناپسند در خانه و جامعه می گردد. ارقامها نشان می دهند ۳۳ درصد ار تجاوز شدگان به خودکشی فکر می کنند و یا خود کشی می کنند.۸۰ درصد از پسرانی که مورد تجاوز قرار می گیرند معتاد به مواد مخدر و یا مشروبات الکولی می شوند.۵۰ درصد از آنها به خودکشی فکر می کنند و ۲۳ درصد از آنها اقدام به خودکشی می کنند و ۷۰ درصد باقی عمرشان را با مشکلات روانی سر می کنند. اغلب کسانی که به موارد مستهجن معتاد هستند به مواد مخدر و مشروبات نیز معتادند. عمق این فاجعه اجتماعی غیر قابل اندازه گیری است اغلب قربانیان مجرم را می شناسند، او یا محرم و یا دوست نزدیک او و یا دوست خانوادگی آنهاست و گاهی این تجاوزات مدتها ادامه می یابد بطوریکه حد متوسط آن به ۶ یا ۷ سال نیز می انجامد در حالیکه اولین تجربه تجاوز شان در ۶ سالگی بوده است.

محققی بنام «دیوید ویت» از پوهنتون اکرون اوهایو درباره انتشار و گسترش فحشا دربین جوانان ۱۶ تا ۲۰ ساله از ۱۹۹۴۰ تا ۱۹۹۰ پرداخت و این نتایج حاصل گردید :

زنان مردان سال

۲۰ درصد ۴۰ درصد ۱۹۴۰

۲۱ درصد ۴۲ درصد ۱۹۵۰

۲۵ درصد ۶۰ درصد ۱۹۶۰

۴۰ درصد ۶۰ درصد ۱۹۷۰

۶۴ درصد ۷۷ درصد ۱۹۸۰

۷۰ درصد ۸۵ درصد ۱۹۹۰

درباره زنای افراد ازدواج کرده آمده که ۵۰ درصد از مردان و ۲۵ درصد از زنان به زنای بعد از ازدواج اعتراف کرده اند. آنچه که قبلا ذکر کردیم انتظار داریم که در این گونه جوامع بیماری طاعون و دیگر بیماریها چون سفلیس، هربس (زرد زخم، نوعی بیماری پوستی) سیلان و ایدز و دیگر بیماریها (herpes، gonorrhea،chlamydia،aids ،syphillisمنتشر شده باشد. به عنوان مثال بیماری سفلیس که باعث عقیم شدن است و همچنین بیماری های مغزی در دوران ۱۹۳۰ شایع گردید و این بیماری جز از طریق رابطه نامشروع منتقل نمی شود.

در سال ۱۹۸۱ طبق ارقام ۳۲۵ هزار بیمار مبتلا به سفلیس در امریکا شناسایی شد و هرساله ۲،۵ میلیون جوان، به بیماریهای جنسی مختلف مبتلا می گردند. بدون شک بیماری عصر همان بیماری ایدز است و بسیاری از محققین تصریح کرده اند که ۸۰ درصد از این بیماران از طریق رابطه جنسی و روابط نامشروع به این درد مبتلا شده اند. بنابر ارقام فقط تا سال ۳۱/۱۲/۱۹۹۹، ۴۳۰۴۴۱ نفر جان خود را بخاطر این بیماری از دست داده اند و بیماری ایدز در سال ۲۰۰۲ جایگاه پنجم را در لیست علل مرگ افراد بین ۲۵ تا ۴۴ ساله ها به خود اختصاص داده است. این ارقام حتی از مجموع تعداد کشته شدگان امریکا در جنگهای ویتنام و کوریا هم بیشتر است و در شهرهای نیویارک و لاس آنجلس و سانفرانسیسکو بیماری ایدز علت اصلی مرگ و میر دختران و پسران است.

آنطور که مشخص است اولین بار این بیماری در غرب و بین همجنس بازان خود را نشان داد در دو شهر سانفرانسیسکو و نیویارک و بعد از آن به زناکاران منتقل شد البته در دهه ۱۹۸۰ تبلیغات گسترده ای در این زمینه (منع فحشا) انجام شد و تعداد مبتلایان کاهش یافت ولی با کم شدن مبتلایان دوباره برخی همجنسبازان به این کار رو آوردند. این بیماریها تبعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متعددی رابه دنبال دارد به عنوان مثال هزینه تداوی این بیماری (که شفایی ندارد) تا زمان مرگ بیش از ۱۲۰ هزار دالر است و همچنین این بیماری باعث مصیبتها و بحرانهای خانوادگی، اجتماعی، و افزایش نسبت بیکاری و انتشار فقر و دیگر تبعات بد است. به دلیل آزادی نامحدود برای فرد و از دست دادن ارزشهای اجتماعی و روحانی خواه مسیحی باشد یا اسلامی، جامعه به سوی مادیات کشیده می شود و معنای انسانیت را از دست می دهد و در منجلاب مشکلات می افتد. بنابر گزارشات صحی اروپا، گسترش روابط جنسی از جمله بیماری سفلیس که یک نوع بیماری وحشتناک جنسی است اروپا را در قرن ۱۹ به وحشت انداخته است.

 بر اساس گزارش خبرگزاری cnn، بنابر ارقام ثبت شده از تعداد مبتلایان مشخص می شود که این بیماری به شکلی وسیع در بین مردان به خصوص همجنس بازان افزایش یافته است و تمایل به روابط جنسی باعث تعدد روابط و گسترش ایدز شده است. دکتر مارتیا فان دیلامار متخصص بیماریهای تناسلی از کنگره اروپایی پیشگیری و تسلط بر امراض گفت: این بیماری در گذشته بیماری نادری بود ولی نمی توانیم فعلا این حرف را بزنیم. او گفت: سفلیس به خاطر گسترش آزادی جنسی و تعدد روابط، بیماری شایعی در قرن ۱۹ بود و این بیماری منجر به مرگ افراد زیادی در تاریخ شده است و حتی بزرگانی مثل: شارل بودلیر و موسیقیدان: روبرت شومان و نقاش بول گوگان به آن مبتلا شده بودند اما انتشار پنی سیلین در سال ۱۹۵۰ آن را از بین برد. اما در دهه اخیر به خاطر آزادی جنسی این بیماری برگشته است، مخصوصا در شهرهای اروپایی و معروف و مخصوصا امستردام و لندن و پاریس و برلین. این ارقام ثبت شده در انگلستان در سال ۲۰۰۶ در مقایسه با ده سال قبل ده برابر افزایش یافته است، اما در فرانسه تعداد مبتلایان نسبت به ۳ سال گذشته ۱۶ برابر افزایش یافته است.

دیلامار اظهار داشت که ارقام ثبت شده در اروپا در دوران اول داکتران این بیماری را به خوبی تشخیص نمی دادند. وی ادامه داد: تعداد زیادی از مبتلایان، مردان همجنس باز در شهرها بوده اند اما غفلت از مقابله با این پدیده آن را به وباء جنسی جدید تبدیل کرده است زیرا گزارشات انگلیسی نشان می دهد مبتلایان بین زنان و مردان مساوی است.

برخی کارشناسان گسترش بیماری سفلیس با روابط متعدد جنسی را به یکدیگر مربوط می دانند و از طرفی انتشار روابط جنسی بدون وسائل پیشگیرانه در بین مبتلایان به ایدز امری است که انتقال بیماری سفلیس را آسانتر می کند و البته فقر و سهولت انتقال، نقش بیشتری در انتشار بیماریهای جنسی دارد تا آزادی جنسی. تحقیقات نشان می دهد که مردم در کشورهای غربی تعداد بیشتری شریک جنسی دارند تا در کشورهای جهان سوم.

در تمام دنیا روابط بر داشتن یک شریک جنسی پا برجاست ولی تعدد شریکهای جنسی در دولتهای ثروتمند بیشتر است، البته بر حسب نتیجه ای که مجله لانسیت منتشر ساخت. علیرغم آن تعداد مبتلایان به ایدز و بیماریهای جنسی در کشورهای در حال رشد بیشتر است و این نتایج تحقیقاتی است که مرکز انگلیسی بر روی ۵۹ کشور انجام داد. این تحقیق نشان می دهد که فقر و سهولت تنقل و فراوانی آن در انتشار این بیماریها نقش بیشتری از آزادی جنسی دارد. این مرکز افزود: برخلاف اعتقاد رایج روابط جنسی اولیه در جوانی به نسبت در هر کشوری متفاوت است و معمولا فعالیت جنسی بین سنین ۱۹ و ۱۵ سالگی شروع شده و در مردان زودتر از زنان ظهور می کند. نسبت کسانی که بیش از یک شریک جنسی دارند، یک سوم آنها در کشورهای ثروتمند است مخصوصا کسانی که عمرشان کمتر از ۲۵ سال است.۸۷ درصد می گویند: اگر چرخ تاریخ به عقب بر گردد در خواست مساوات بین زنان و مردان را یک توطئه اجتماعی علیه ایالات متحده محسوب کرده و در برابر آن می ایستادیم.

۸۰ درصد از آنها عنوان می کنند که به سختی مسوولیتهای کاری و وظایف همسر و فرزندان خود را به طور همزمان انجام می دهیم و ۸۷ درصد از زنان شاغل در کشورهای اروپایی، امریکایی، جاپان و کانادا ترجیح می دهند در خانه بمانند.۱۲ میلیون مورد طلاق به خاطر شغل زنان در غرب انجام شده است. در ایالت متحده در یک سال: ۵۶۰۰ کودک به خاطر ضرب و جرح مادران شاغلشان به بیمارستان مراجعه می کنند. تحقیقات ثابت کرده است که تعدادی از زنان شاغل به دلیل رسیدن به بلند پروازی های خود سن بارداری خود را تا سن ۴۰ سالگی به تاخیر می اندازند و دانشمندان معتقدند که این افزایش سن، خطر ناباروری را افزایش می دهد و همچنین نسبت بارداری زنان در سن ۴۰ سالگی فقط به ۱۰ درصد می رسد تا جاییکه نصف تخمکها در این سن از ناحیه کروموزومی غیر طبیعی می شود و این تخمکهای غیر طبیعی در سن ۴۲ سالگی به ۹۰ درصد می رسد. بنابر تحقیقی که بر روی ۱۶۴۷ زن موفق در کار انجام دادند ۴۲ درصد از زنان موفق در شرکتهای امریکایی همواره بدون فرزند بعد از سن ۴۰ سالگی به سر می برند و این نسبت در میان زنانی که حقوقشان به ۱۰۰ هزار دالر یا بیشتر می رسد به ۴۹ درصد می رسد. همچنین گزارشی دیگری در همین رابطه عنوان می کند که ناباروری در ۲۰ سال اخیر در حال افزایش است و یک زن از ۵5 زن که بین ۴۰ و ۵۰ سال سن دارند بدون فرزند به سر می برند.

بیتوجهی امریكاییها به عنصر دین در ازدواجها

عنصر دین در اکثر خانواده های امریکایی مساله ای مهم نیست به همین دلیل آخرین ارقام و ارقام در مورد ادیان زنان و شوهران امریکایی نمایانگر تفاوت دین و یا شاخه های مذهب در این خانواده هاست. ارقام تهیه شده توسط موسسه "KLAFF" در سال ۱۹۹۵ میلادی نشان می دهد ۱۶% از مردان یهودی در امریکا که در سال ۱۹۶۵ ازدواج کرده اند، زنانی غیر یهودی دارند. این ارقام در سال های بعد به شدت افزایش یافته است. در گزارش این موسسه آمده است ۶۹% از مردان یهودی که در سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ میلادی ازدواج کرده اند، دارای همسران غیر یهودی هستند. در همین راستا جیمز دیویدسون نیز در سال ۱۹۹۸ میلادی پژوهشی در این زمینه انجام داده که براساس آن، بیش از ۳۰% از ازدواج هایی که در کلیساهای کاتولیکی در سال ۱۹۹۷ میلادی انجام شده، شامل همسرانی با ادیان و مذاهب مختلف بوده است. وی در ادامه می افزاید: البته نسبت اینگونه ازدواج ها در شهرهای مختلف که دارای ادیان گوناگون و متنوع هستند، متفاوت است. برای نمونه در شهر براونسویل در ایالت تگزاس 6% ازدواج ها اینگونه بوده است، در حالیکه در شهر بارلنگتاون در ایالت فیریمونت این آمار به ۷۱% می رسد.

دیویدسون در ادامه گزارش خود می گوید علت پایین بودن این ارقام در ایالت تگزاس كاتولیك بودن بیش از ۸۰% شهروندان آن است. همچنین به دلیل اینكه شهروندان این ایالت با پیروان ادیان و مذاهب دیگر کمتر سروکار دارند، اینگونه ازدواج ها کمتر صورت می گیرد.

گفتنی است مؤسسات دینی در سراسر جهان، پیروان ادیان و مذاهب خود را به چنین ازدواج هایی تشویق نمی کنند و از این مسأله نگرانند. علت اصلی نگرانی این مؤسسات، آینده دینی فرزندان این خانواده ها است. برخی از زوج ها برای حل چنین مشکل با توافق طرفین، یکی از آنان تغییر دین داده و یا مذهب دیگری را برای خود برگزیده تا در آینده در تربیت کودکان هم مشکلی برای آنان پیش نیاید. در حالت هایی که فرد بخواهد تغییر دین و یا مذهب دهد، یک تعداد اقدامات نیاز است که در برخی حالات کمی سخت است. البته تغییر مذهب از تغییر دین آسانتر است. برای نمونه هنگامیکه فردی بخواهد از مذهبی به مذهب پروتستانتی روی بیاورد، تنها کافیست برخی عبادت ها از جمله نماز مخصوصی را در کلیسای جدید پروتستانتها به جا بیاورد. اما اگر فردی بخواهد تغییر دین بدهد عملیات بسیار دشوارتری را باید پشت سر بگذارد. برای نمونه اگر یک مسیحی بخواهد دین یهودی را برای خود انتخاب کند، ابتدا باید ختنه شود و سپس یک نام یهودی برای خود انتخاب کند و در حمام مقدس خود را بشوید تا به اصطلاح از گذشته خود پاک شود.

تغییر دین از ادیان مختلف به دین مبین اسلام بسیار آسان است و تنها فرد با گفتن شهادتین مسلمان می شود. ارقام نشان می دهد که بیشترین تغییر ادیان که در کشورهای غربی و به ویژه امریکا صورت می گیرد، روی آوردن به دین اسلام است. گفتنی است تغییر دین تنها با انگیزه ازدواج، نشاندهنده کم اهمیت شدن عنصر دین در زندگی مردم امریکایی است.

 

از هشت مارچ، خانه و خانواده و گزارش های تحلیلی از وضعیت زنان بهره برداری گردیده است.

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org