زنگِ خطر

••••••••••

اي رفيق

اي همراه و همرزم

اي هموطن،

خبر دار

در ديار من و تو

كرگسان و لاشخوران

هيولاي دد منشق

كرده است لانه

آدم خوران قرن

ديو هاي وحشي 

چسپيده چون طفيلي ها

در گوشت و خون انسان سرزمين،

ميخورند گوشت مردم و ميمكند خون آدميان،

هرروز بيشتر از روز ديگر،

در كوچه و پس كوچه،

در خيابان ها 

خطرِ بزرگتر مردم را 

تا به دربِ خانه ها دنبال ميكند

ترس و خوف و وحشت خواب جانانه را

از چشمان مردم ربوده

دزدان، طالب و داعش

مافيا و زورمندان 

نوكران زرخريد و بي رحم

چو جوكها در شاه رگهاي مردم چسپيده

وهر روز با وارد كردن زخم هاي تازه 

درد و ناله و ماتم ميآفرينند

و زنده گي را  بر من و تو و همه اي مردم 

دشوار و پر ز زشتي ها نموده اند.

اي رفيق و اي هموطن!

 نگذار،

كه طفيلي ها جوانه زنند و همه گير شوند، 

اين ملك زيبا و قهرمان را دامنگير شوند،

برخيز و قامت بلند كن

پرچم صلح و آزادي را 

اتحاد و وحدت را،

دوستي و برادري را،

احساس عالي انساني و وطن دوستي را

به قله هاي بلند و بلند تر 

درهر گوشه و كنار 

در دور دست ها، در دره ها و كوه پايه ها،

بر افراشته نگهدار

و بهار نو و زنده گي نو را

شادي و خوشي را، زيبايي و انسانيت را

نويدبخش شٓو

و درد و غم را،

 هيولاي ماتم را،

با تمام گند و تعفنش از بيخ و بن نابود كن.

 

موفقيت، صحت و سلامتي و سعادت نصيب تان باد.

  م كارگر ١ مارچ ٢٠١٥

Wed, 18 Nov 2015 20:42:53

 

 

 

توجه:

 

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org