زنگِ خطر
اي رفيق
اي همراه و همرزم
اي هموطن،
خبر دار
در ديار من و تو
كرگسان و لاشخوران
هيولاي دد منشق
كرده است لانه
آدم خوران قرن
ديو هاي وحشي
چسپيده چون طفيلي ها
در گوشت و خون انسان سرزمين،
ميخورند گوشت مردم و ميمكند خون آدميان،
هرروز بيشتر از روز ديگر،
در كوچه و پس كوچه،
در خيابان ها
خطرِ بزرگتر مردم را
تا به دربِ خانه ها دنبال ميكند
ترس و خوف و وحشت خواب جانانه را
از چشمان مردم ربوده
دزدان، طالب و داعش
مافيا و زورمندان
نوكران زرخريد و بي رحم
چو جوكها در شاه رگهاي مردم چسپيده
وهر روز با وارد كردن زخم هاي تازه
درد و ناله و ماتم ميآفرينند
و زنده گي را بر من و تو و همه اي مردم
دشوار و پر ز زشتي ها نموده اند.
اي رفيق و اي هموطن!
نگذار،
كه طفيلي ها جوانه زنند و همه گير شوند،
اين ملك زيبا و قهرمان را دامنگير شوند،
برخيز و قامت بلند كن
پرچم صلح و آزادي را
اتحاد و وحدت را،
دوستي و برادري را،
احساس عالي انساني و وطن دوستي را
به قله هاي بلند و بلند تر
درهر گوشه و كنار
در دور دست ها، در دره ها و كوه پايه ها،
بر افراشته نگهدار.
و بهار نو و زنده گي نو را
شادي و خوشي را، زيبايي و انسانيت را
نويدبخش شٓو
و درد و غم را،
هيولاي ماتم را،
با تمام گند و تعفنش از بيخ و بن نابود كن.
موفقيت، صحت و سلامتي و سعادت نصيب تان باد.
م كارگر ١ مارچ ٢٠١٥
Wed, 18 Nov 2015 20:42:53
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat