دوشنبه، ۹ نوامبر  ۲۰۰۹

زندگی

زندگی

تلخ است و شور

ای وای! زندگی شوم

باز با چه بی‌ حرمتی بر تنم

تیغ جفا زدی

نشدی خسته از رنگ و ریا

با تبسم غرور دریدی قلبم را

چه بنامم ترا؟

تقدیر، بخت و یا هم شانس

نیافتی همدم بهتر ز من، نگون بخت

تبر جفایت هردم دسته می ‌شود برایم

ز روزنه امید نور بر آمد

بر قامتم

خمیدۀ ز احسان تن بی رمقم

آه! نور در چشمانم تار شد

کور شدم ز درد تنهایی

نکن عطا، نور به چشمم

و شور به قلبم

دیگر نه نالم از تو

مرا چنین است تقدیر

ز بد اندیش نه گیرم سراغ

طالع ز ازل ندارم

دیگر نخواهم پناه

چه بهانه کنم

ز درد سوزم

نگویم آخ

صالحه (رشیدی)

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org