یکشنبه، ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰


نذیر ظفر

 

زندانی شیرخواره

 

نوشتۀ نذیر ظفر

 

اهداء به شیر خوارۀ معصوم عزت الله

 

زندان؛ محبس و بندیخانه عبارت است از محل نگهداری مجرمین و تبهکاران و محکومان که در هر کشوری وجود دارد و باید هم برای مجرمین و تبهکاران باشد؛ اما گاهی اتفاق می افتتد که تبهکاران بیرون ازین محوطه در عیش و نوش قرار دارند و عده یی بی واسطه یا به اصطلاح عامیانه کم بغل؛ در زندانها بسر میبرند و منکر نباید بود که عده یی هم مجرمین اند که زندانی اند.

مرد سالاری و اسارت زن که میراث قرون وسطی و قبل از آن است؛ در کشور ما یکجا با سیر تکنالوژی قرن ۲۱ نفس میکشد و با وجودیکه بانوان شیر دل افغان قهرمانانه در نبرد اند و بر این لوح نا قبول خط بطلان میکشند؛ اما دشمنان نهضت و ترقی پیوسته درین راه سنگ اندازی میکنند و کار بجایی کشیده که زنان؛ غیر اینکه زندانی میشوند اطفال شان را نیز با ایشان محبوس میکنند که زندان بادام باغ (زندان زنانه) نمونه مثال است که اخیراً درین زمینه گزارشی ارایه شد از طریق سرویس خبری بی بی سی و چند ماه قبل طفلی درین زندان به دنیا آمد که وی را عزت الله نام نهادند و شنیدن و دیدن آن هر نوع دل سنگی را آب میکند و افسانۀ جنایی دیگری را در صفحات تاریخ جنایت کاران قلم می زند.

آری! طفل معصومی که هیچ نوع تقصیر ندارد؛ در زندان بدنیا میاید و تا آخر عمر این رنج بی مداوا را بدوش میکشد؛ و هر سالگردش؛ گردش یک اندوه بیش نیست . . . . .

سرودۀ خویش را به این شیرخواره معصوم (عزت الله جان) اهداء میدارم و از بارگاه خداوند عادل استدعا میکنم تا این نوزاد معصوم را یاری نموده و آینده یی درخشان و با عظمت نصیبش نماید. آمین یا رب العالمین!

 

منم آن طفلک شیر خوار افغان

تولد یافتم در کنج زندان

اگر چه عزت الله نام دارم

به ذلت زنده گی ناکام دارم

همین زندان که جای مجرمین است

مکان نا خوش روی زمین است

بشر از بودن آن عار دارد

و لیکن صد هزار اسرار دارد

منی شیرخواره؛ یک طفل صغیرم

بری باشد ز هر عیبی ضمیرم

بجز مادر مرا کس آشنا نیست

به هیچ قانون؛ ز دست من گناه نیست

بدست سرنوشت نا پدیدار

منم اینجا به درد و غم گرفتار

ملا و قاضی در فکر قضاء اند

همه غافل ز مخلوق خدا اند

اگر جرمی بود از مادر من

چرا؟ جورش بیاید در سر من

اگر جرم پدر باشد درین کار

مرا از آن نباشد جرم کردار

منی بادام؛ در بادام باغم

نمی آید کسی اینجا سراغم

سراغ من به غیر اشک مادر

نیاید از محبت یار دیگر

درین جا؛ حجره های مجرمان است

تمام کودکان با مادران است

چپاول پیشه گان آزاد باشند

به کار و زنده گی دلشاد باشند

به عشرت در سرای خویش باشند

همه با اقربای خویش  باشند

ولی؛ ما کودکان پاک و معصوم

به اشک و گریه با اندوه و مغموم

نظر دوزیم هر سویی به حسرت

نمی آید کسی از بهر نصرت

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org