ناشر افکار دموکراتیکِ خلق افغانستان

اهداء به فرزند اصیل خلق افغانستان ببرک کارمل بانی ح.د.خ.ا. و رهبر زحمتکشان کشور

 




 

 

 

 

 

 

 »در این روز وقت آن رسیده که با حقانیت اعلام بداریم که برای نخستین بار در طول تاریخ نهضت آزادی بخش خلق افغان تنها سالگرد یک حزب سیاسی در افغانستان تجلیل میگردد، یک حزب سیاسی ایکه بحیث حزب طراز نوین پرولتاریا و تمام زحمتکشان کشور، حزب سپاهیان وطنپرست افغان، حزب مدافعان مصالح ملی وطن و استقلال ملی افغانستان، حزب خدمتگزار صدیق خلق و وطن واحد مان افغانستان نوین و انقلابی، حزب پاسخگوی منافع تمام مردم زحمتکش تمام ملیتها، اقوام و قبایل کشور، حزب انترناسیونالیست راستین، حزب کشاف راههای مهیب و خوفناک جامعه فیودالی - قبیله ای که در هر قدم با غولهای وحشی ارتجاع، امپریالیزم خون آشام و هژمونیزم شریر می رزمیده است، حزبی که دژ استبداد سلطنتی و رژیم اشرافی ملاک - بیروکراتیک و بورژوازی تجاری کمپرادور را واژگون ساخت و پرچم سرخ خلق - درفش انقلاب ثور و مرحلۀ نوین آنرا به ارادۀ خلق و برای آزادی و سعادت خلق دلیرانه و قهرمانانه، با قیام مسلحانۀ انقلابی برافراشت، حزبی که اکنون در خط مقدم سنگر آتشین پیکار طبقاتی زحمتکشان افغان، ملهم از قهرمانان آزادیخواه افغان، ملهم از اکتوبر کبیر و رهبر پرولتاریای جهان لنین بزرگ - این دوست صدیق و نجیب افغانها و خلقهای شرق علیه جنگ اعلام ناشده ای ارتجاع و امپریالیزم در رأس امپریالیزم آمریکا بی امان می رزمد، یورش می برد و پیروز میگردد و بسوی ساختمان جامعۀ نوین، بسوی صلح و سوسیالیزم با مارش ظفرآفرین انترناسیونال هشیارانه، شجاعانه، خردمندانه و در کادر اصول، بی ترس و بیهراس به پیش میتازد».

از سخنرانی رهبر بزرگ و خردمند حزب ما رفیق ببرک کارمل

 در جلسه باشکوه بیستمین سالگرد ح.د.خ.ا.، جدی ۱۳۶۳

 

 «رفقا!

راهی را که حزب ما طی بیست سال طی کرده است، راه مهیب و سهمگین ، راه پیچیده و دشوار و نامکشوف بود. حزب در روند تشکل و تکامل خویش با یک سلسله دشواریها و موانع عینی و ذهنی برخورد نمود. عقب ماندگی عمومی و عدم رشد لازم مناسبات اجتماعی- اقتصادی سطح نازل تشکل شعور و بیداری سیاسی- طبقاتی اقشار زحمتکشان و عدم رشد لازم قوام ملی و فرهنگی به طور ناگذیر تأثیرات نامطلوب را در حزب میگذاشت، بدین جهت حزب دارای ضعف های قابل توجه بود. ترکیب اجتماعی حزب عمدتاً به روشنفکران محدود میگردید. آگاهی طبقاتی- سیاسی اعضای حزب و آمادگی تئوریک مارکسیستی- لینینستی آنان و انطباق خلاق آن در شرایط مشخص افغانستان در سطح نازل قرار داشت.

پراگماتیزم مائوئیستی و نعره های ماجراجویانه و فتنه گرانۀ مائوئیزم در یک جبهه با ارتجاع سیاه و اعمال امپریالیزم وضع سیاسی را از لحاط درک حقایق انقلابی و اصولیت انقلابی مبهم و غبارآلود میساخت. وضع نیمه علنی حزب ایجاد ساختار سازمانی وسیع و توسعۀ ارتباطات آن با توده ها را دشوار میساخت. در محیط حزبی تأثیرات نیرومند بلندپروازی های خودخواهانۀ روشنفکری شخصی، منافع گروهی و ناسیونالیستی و قبیلوی، بیماری های خرده گیری و خرده کاری و محفل بازی های خرده بورژوائی محسوس بود. نباید فراموش کرد که سرویسهای مخصوص امپریالیستی و محافل حاکمۀ سلطنتی اجنت های خودرا بغرض درهم شکستن وحدت و قابلیت رزمی حزب نیز به درون حزب نفوذ میدادند.

همۀ اینها بالای وضع حزب در دوران سالهای قبل از انقلاب تأثیر انداخته انشعابات را در صفوف حزب تحریک میکرد. در آنزمان هنوز پختگی لازم و کرکتر پختۀ انقلابی لازم و درک لازم از نقاط مشترک حزب در شرایط جامعه که میتوانست از انشعابات جلوگیری کند، وجود نداشت.»

 

از سخنرانی رهبر بزرگ و خردمند حزب ما رفیق ببرک کارمل

در جلسه باشکوه بیستمین سالگرد ح.د.خ.ا. ، جدی ۱۳۶۳ 

 

 

»متاسفانه در عمل دیده میشود که بسیاری از کمیته های حزبی و رهبری آنها این حقیقت صریح را درک نمیکنند. احساس میگردد که آنها نمیتوانند بقای سکتاریزم، توجه بیش از حد به صحنه های خورد و ریزۀ درون حزبی، تصادمات شخصی، گفتگو ها، آوازه ها و افواهات و غیره را رفع کنند. توجه آنها معمولاً به مسایل کوچک معطوف گردیده و مسایل عمده و جدی را فراموش میکنند. متأسفانه این نوع برخورد خرده بورژوازی و روشنفکرانه، خطرناک و مهیب تا هنوز هم در وجود رفقای ما ریشه دارد. ما نتوانسته ایم در سراسر حزب خصلت های پرولتری و مردمی مبتنی بر اصول ایدیولوژیک طبقه کارگر را تعمیم بخشیم.»

از سخنان ناب و نقادانۀ رهبر بزرگ زحمتکشان افغانستان رفیق ببرک کارمل در پلینوم ۱۴

 کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. مورخ ۲۹ سنبله ۱۳۶۳ 

 

 

فرخنده باد چهل و هفتمین سالگرد تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 

". . . فراخوان سراسری «اصالت» را بخاطر تدویر کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا. بدیدهء قدر مینگرم و کامیابی های شانرا در این زمینه ها بیشتر از پیش میطلبم، . . . بیایید از همین فرصت ها صرفا بخاطر تامین منافع توده های میلیونی زحمتکشان میهن عزیز و همه خلق های ستم دیده آن سعی بلیغ در تدویر چنین فراخون سراسری «اصالت» بخاطر تدویر کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا. بطور یکدستهء واحد لبیک بگوییم و آنرا واقعا به یک جنبش و پیوند خلل نا پذیر مبدل نماییم."

امین الله مفکر امینی

 

  اول جنوری ۲۰۱۲ عیسوی مطابق به یازدهم جدی ۱۳۹۰ هجری شمسی ما را در آستانه تجلیل از یاد بود ۴۷ مین سالروز تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی یازدهم جدی سال ۱۳۴۳ هجری شمسی مطابق به اول جنوری سال ۱۹۶۵ قرار میدهد. حزبی که سنگپایه های آن بخاطر احیای حقوق زحمتکشــان، کارگرا ن دهقانان، کسبه کاران و بالاخره همه اقوام و ملیتهای ساکن در میهن عـــزیز مــان افغانستان قبلها بنا گذاشته شده بود و با تدوین و تصویب قانون اساسی میزان ۱۳۴۳ عملا به صحنه مبارزات سیاسی متبارز شد و به فعالیت های خستگی ناپذیرش بــه خاطر تامین اهداف فوق متشبث گردید. ایجاد این حزب مترقی سیاسی که با کمــال جرات میتوان آنرا حزب قهرمانان و شهیدان نام گذاشت پروسه تحقق پذیری اهداف عالی انسانی بود که قبلها در زمان سلطه اهل نادری، چنین مرام ها و شبیه آن توسط مشروطه خواهان قسما پی ریزی و در دوره جنبش ویش زلمییان و بطور اخص در زمان محصلی رفیق گران ارج رفیق ببرک کارمل بحیث محصل حقوق پوهنـــتون کابل و رهبری اش بحیث رییس اتحادیه محصلین پوهنتون آندوره درسال ۱۳۳۰ بـــه روند تکاملی خود پا گذاشت که مبتکرین این جنبش و یاران وفاداررفیق کارمل عزیز هریک عبدالرحمن محمودی و میر غلام محمد غبار بشمول شخص رفیق ببـــــرک کارمل راهی زندان قلعه کرنیل دهمزنگ گردیده و بخاطر پاداش این خواستهـــای انسانی شان که صرفا بخاطر آبادی میهن و رهایی خلقهای ستمدیده آن بود چه ظلم و استبدادی بود که متحمل نگردیدند.

ایجاد این حزب مترقی سیاسی یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان یک پروسهء تصادفی نبود، بلکه علما تنظیم شده و با اهداف و تشکیلات خاص غایوی و سازمانی توام بود که هدف یا اهداف غایی اش همانا سرنگونی رژیم فرتوت اهل نـــــادری از یکطرف و از طرفی ایجاد یک حکومت واقعا دموکراسی بر مبنای صلح، برادری و برابری تمام اقوام و ملیت های مختلف ساکن در میهن عزیزم، استوار بود.

حضور چنین حزب سیاسی مترقی با اهداف والای انسانی و با چنین تشکیلات منظم و خواسته های غایوی مشخص که در برنامه عمل آن منعکس بود توسط صادقترین فرزندان دلیر میهن چون رفیق ببرک کارمل عزیز، رفیق شهید نورمحمد تره کی، رفیق شهید میر اکبرخیبر، رفیق دستگیر پنجشیری رفیق طاهر بدخشی، رفیق صالح محمد زیری پی ریزی شد و بعدا با بسط و توسعهء آن با شایسته ترین فرزندان دیگر میهن در سطح رهبری و منجمله با حضور رفقای چون رفیق شهید دکتـــــور نجیب و خاصتا بخاطر تنویر زنان نجیب میهن بسازماندهی و کار و پیکــــــار انقلابی محترمه دکتور اناهیتا راتب زاد، کادرها و صفوف رزمنده اش، راهش را به طرف تعمیل مشی مرامی اش که حاوی تغییرات کلی و بنیادی در تمام عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم میهن عزیزمـــا بود به پــــــیش گرفت کاین حرکت، آتش خصم و کینه و انتقام جوییها را بجسم و جان اربابان با نفوذ، منفعت جو و خود خواه و حامی امتیازات و خواستهای شخصی مشتعل نمود و سبب قهر و غضب این دسته ها گردیده و این ضدیــت آنها برضد منافع مردم از سطــــح ملی و منطقه گرفته تا سطوح بین المللی اثرگذار شد که باالاثر باعث ایجاد گروپـــــهای غارتگران و قطاع الطریقان و سارقین و عصمت درنده گان تحت پوشش مدافعــــین واقعی اسلام گردید. که این گروپهـــای دهشت افگن از سنن پسندیدهء مردم میهـن عزیز ما و همچنان استفاده بردن از سـطح نازل دانش سیاسی و بیداری سیاسی و خاصتا تقوای آنان سوء استفاده ها نمودند و عده ای را بزور و عده ای را بفریب و عده ای را با اقناع خواهشات نفسانی بدور خـود جمع نموده و بتشکیل تنظیمهای چند گانهء اسلامی پرداختند.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد از اینکه بحیث یک حزب سیاسی مترقــــی مردمی، عملا گامهای مثبــت و خلل ناپذیر را جهت تحقق اسناد مرامی و تشکیلاتــی اش به پیش گذاشت، با محاسبات دقیق از کارنامه های ضد انسانی اهل نــادری و صاحبان امتیازات شخصی و وابستگان بدربار سلطنتی و حامیان ملــی و بین المللی آن از طریق سازماندهی میتنگ ها و مــارشهای خیابانی و مبارزات پارلمانی اش دست بکار شد و در رشد اذهان خلقهای ستمدیده میهن عزیزمان پرداخت.

گروه های ارتجاعی و نوکران امپریالیزم بازهم از همان حربهء کهنه یعنــی استفاده از پوشش دین و مذهب بطور کاذب کار گرفتند و این حربه، همان بازی شیطانی یی بود که دورهء درخشان امانیه را بنام کفر و الحاد از هم متلاشی نمودند زیرا ارتجاع نمیتوانست بپذیزد که حزب و یا سازمان سیاسی یی متبارز شود که وصول بـــــه آرزوهای غیر انسانی شان را اعم از مادی و معنوی سد شود. لذا آنها ابدا سازگار باسناد مرامی و تشکیلاتی حزب قهرمان ما یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان نبودند و لذا در راه سرنگونی آن بهر وسیله ایکه لازم بود متوصل شدند. یکی از این وسیله ها تجهیز نیرو های ضد انقلاب با سلاح عصری و تخریبی بود. دیگرش تمویل منابع پولی سرشار برای آنها بود و دیگرش شستشوی دماغی و فکری این دار و دسته ها و اعضای گروپ های "جهادی" بود که بیایید اسلام شما در خطر است!

به هر ترتیب، حزب با همان تشکیلات سازمانی و اهداف غایوی اش تحت رهبری خردمندانه رهبرانش و کادرهای ورزیده و صفوف قهرمانش خستگی نا پذیر بـــه پیش گام گذاشتند. از رفتن به سلول های زندان نهراسیدند. از رفتن بپایه ها و چوبه های دار نهراسیدند، از انواع تبعید ها و کشتار و ترورها نهراسیدند، سر تسلیم به تطمیع شدن هیچ نوع وسیله های مادی و معنوی تن در ندادند و بالاخره صداهای رسای شانرا بخاطر افشای اعمال جنایتکارانه اهل نادری، پارلمان سلطنتــــــــی نیز نتوانستند مانع شود ولو با لت و کوب رهبران با خرد ح.د.خ.ا.، رفیق ببــرک کارمل و محترمه دکتورس اناهیتا راتب زاد زن قهرمان و شجاع وطن و بنیــان گذار سازمان دموکراتیک زنان نیز همراه بود بهر ترتیب حزب محبوب ما بــا کار و پیکار قهرمانانه اش توسط اعضای با شرفش از سطح رهبری تا صفــــوف و بخصوص با پشتیبانی خلقهای ستمدیده و وطندوست میهن، انقلاب ۷ ثور ۱۳۵۷ را بارمغان آورد.

دستاورد های انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ چشم گیر بود توزیع زمین به دهاقین کم زمین و بی زمین، منع دختر فروشی ها و اخذ جیز و جوره های کمر شکن خلاف موازین اسلام توزیع رایگان کوپون های مواد ارتزاقی به کارگران، اجیران و مامورین دولت. اعمار منازل مسکونی خاصتا اعمار پنحصد فامیلی های خیرخانه بفامیلهای شهدا توسط کار داوطلبانه اعضای حزب، ایجاد کوپراتیفهای زراعتی بخاطر تقویه بنیه مادی دهقانا ن و کارگران زراعتی، بسیج آنها بچنین کوپراتیفها ایجاد کورس های سواد آموزی در سراسر کشور بخاطـر آموختن سواد و هم بحیث یک جنبش عمومی تعمیم سواد در کشور اعم از زنان و مردان اعمار صد هــــا مساجد در مراکز ولایات میهن ایجاد مکاتب مسلکی و ثانوی، فراهم آوری زمینه های تحصیلات فنی و مسلکی برای هنرمندان در داخل کشور و خـــارج از آن و نصب هنرمندان به چوکی ها و مقام های دولتی، سهم دادن زنان به کار و پیکار به مقامهای اداری و نظامی کشور اعم از اردو، پولیس و وزارت امنیت دولتی و دیگر موسسات خصوصی و دولتی و عمدتا دفاع بخاطر تمامیت ارضی و استقلال میهــن از شر تجاوزگران و بخصوص در سطح منطقه پاکستان. همهء اینها اگر دستاورد ها نام ندارد پس چه چیزی میتوان بآنها نام گذاشت. آیا چور و چپاول و آتش سوزی ها ر ؟ آیا به آتش کشیدن آثار عتیقه و باستانی را؟ آیا اختطاف و عصمت دریها را؟ آیا قطاع الطریقی ها و سرقت های اموال خصوصی و عامه را؟ آیا به زور و جبر نا بالغان را به قید نکاح در آوردن ها را؟ آیا زنان شرافتمند میهن را بزور در چار دیوار خانه ها قید کردن و از آموختن علم و دانش منع کردن؟ آیا بفرزندان میهن لواطت کردن ها را؟ آیا کشت بیحد و اندازه مواد مخدره را؟ و امثال این ها هزاران اعمال ضد انسانی دیگر را. بلی هموطن! این همان روش های غـــیر انسانی بود و است که توسط جیره خواران ارتجاع ملی و بین المللی در میهـــــــن عزیزما و بالای زنان و مردان اعم از پیر و جوان، دختران و پسران با عصمــت میهن، مادران و پدران غیور میهن عملی شده است آیا توقع مردم از تحول ۸ ثور ۱۹۹۲ همین بود که توسط باصطلاح مجاهدین که خودها را حامییان واقعی دین و مذهب و آیین مقدم اسلام ما میگفتند، عملی گردید.

هموطنان شرافتمند میهن! هیچ انسانی با خرد که ذرهء از آیین مقــدس اسلام و اسلامیت با خبر اند این چنین اعمال ضد انسانی و بشری را مدافع اسلام ندانسته و نمیدانند آیا هنوز هم برای کارنامه های ضد انسانی و بشری این دسته هــای خرابکار و قطاع الطریقان که هزاران ویدیو از این چنین اعمال شان در مقیاس ملی و بین المللی حتی با آوازهای عدهء ازرهبران شان وجود دارد، اسناد دیگری در کار است؟ آیا تجمع این حامییان کاذب اسلام در میزهای مذاکره با رهبران پاکستانی شان و حتی نشست های شان با همان رهبران روسیه ایکه آنرا کفر میدانستند، سند شده نمیتواند؟ بلی، اینها همه اسناد تاریخی اند که الزام آنها را بخاطر معاملهء شان بر ضدیت استقلال سیاسی و ضدیت با منافع واقعی اسلام و خاصتا ضدیت با شرف و شان خلق های نجیب میهن میرساند و عمدتا نتیجهء انکار نا پذیرش همانا حضور تقریبا ۴۲ کشور اجنبی و خاصتا و خاصتا حضور قوتهای ناتو تحت رهبری ایالت متحده امریکا در میهن عزیزمان افغانستان میباشد.

 من در این بحث مختصر تکرار احسن گفته چند سخنی از گفته های رهبران گران ارج حزب محبوبم را برگرفته شده ازسایت پرمحتوای «اصالت» و نوشتارهای خودم طور نمونه تذکر میدهم: ( سخنرانی رفیق ببرک کارمل از تربیون پارلمان سلطنتی: خلق ستمدیده وطن! طبقات حاکم داوطلبانه از قدرت صرف نظر نمیکنند، باید بخاطر نجات تان بیدار شوید، با هم متحد و متشکل شوید. دشمنان آشتی نا پذیر تانرا و خدمتگذاران صدیق تانرا بشناسید بی ترس مبارزه کنید ).

تذکراتی دیگری از بیانیه ها و سخنرانی های رفیق ببرک کارمل: (وطنداران رنج کشیده و مسلمان افغانستان السلام علیکم! مردان و زنان قهرمـان کشور! از همه اولتر اجازه دهید تا قبل از ارایه مشی سیاسی دولت و حکومـــــت جمهوری دموکراتیک افغانستان، از طرف خود اینجانب ببرک کارمل عمیقترین تاثرات و همدردیها، عظیم ترین احترامات و درودهای آتشین را بمناسبت رنج های بیکران و اشکهای خونین شما بمناسبت حبس و زندانی و تبعید و مهاجرت هـــــای جبری، زجر و شکنجه های وحشیانه، غیر انسانی، شهادت و کشتار جمعی ده ها هزار مادران و پدران ما، خواهران و برادران ما، دختران و پسران و کودکان مـا که ازطرف حفیظ الله امین میرغضب و بدستور مستقیم این جلاد آدم کش بعمل آمد به پیشگاه شما تقدیم بدارم ).

(یکبار دگر رسما و علنا شورای انقلابی و حکومت جمهوری دموکراتیک افعانستان قاطعانه و صادقانه آزادی عام و تام عقاید، مذهب و رسوم و سنن ملی مردم کشور را، آزادی کامل اجرای مراسم و عبادات مذهبی مردم را اعم از اهل تسنن و تشیـع را بر طبق اصول دین مبین اسلام در مساجد، تکیه خانه ها، خانقاه ها از آزادی انجام مشاعیر دیگر مذهب را که بحیث ارثیه میراث نیاکان شان باقیمــانده، آزادی تمام را که باصول انسانی و انسان دوستی تضادی ندارند، مصونیت و امنیت جامعه اسلامی را و مردم ما را به مخاطره نمی اندازد، اعلام میدارم. )

همچنان دکتور نجیب الله شهید رئیس حزب "وطن" در یکی از سخنرانی های شان از تالار جبهه ملی پدر وطن چنین تذکر داده بودند: (این شیوه کار امریکایی است که همیشه نیروهای وطنپرست را بدست فراموشی گذاشته و اتکا به همان نیرو های افراطی راستگرا میدارند و هرگــــــــــاه افراطیون تسلط پیدا نمایند جایی برای هیچ از روشنفکران، وطنپرستان، دانشمندان استادان، معلمین و علمای واقعی دین، که هدف شان تامین صلح در کشور میباشد نخواهد بود ). ما امروز عملا تاثیرات این گفته های پر بار شانرا با گوشت و پوست و استخوان خویش حس میکنیم.

البته من در اینجا بازهم به تکرار احسن گفته ای یکی از وطنپرستان ما را که تعلقی به جریان سیاسی ح.د.خ.ا. هم نداشته اند، نمودی از ابراز نظریه در باره ایــــــــن دار و دسته های البته مجاهدین نام نهاد به خوانش میگذارم: (نویسندهء محترم مهرالدین مشید در سایت پرمحتوای آریایی در بخش موضوعات اجتماعی آن سایت تحت عنوان استفاده ابزاری از جهاد، ادامه بحرانها و بی سر انجامیها در کشور، چنین تذکراتی بعمل آورده اند: (به همگان هویداست که چگونه گروه های جهادی، . . . بر یکدیگر راکت ریختنـــــد و مردم بیدفاع را چه داخل شهر کابل، چه در چارآسیاب و لوگر، چه در کمری و بگرامی و جاه های دیگر به بهانه های گوناگون براکت های کور بستند که در تاریخ نبرد های خود خواهانه، کمتر نظیر آنرا میتوان یافت. جالبتر اینکه هرکدام خویشرا برحق از دیگری میشمردند، بر یکدیگر اتهامات می بستند هر کدام سنگ اسلام خواهی را بیشتر از دیگری به سینه می کوبیدند که حتی به خطوه هم حاضر نبودند تا از مواضع صد در صد اسلامی خود عدول نمایند هر یک با ریش های بلند و عمامه های زیبا و آراسته مقدرات ملتی را به باد دادند . . .).

خلاصه این دار و دسته های باصطلاح جهادی با حمایه مادی و معنوی دشمنان داخلی میهن و دشمنان آن در سطح منطقه و جهان و بخصوص پاکستان و ایـــــران توانستند دستاوردهای انقلاب ثور ۱۳۵۷ را ظاهرا از بین رفته جلوه دهند و با تبلیغ های پوچ و میان خالی خودها و عاری از حقـــایق بآن خط بطلان کشیدند ولی آنها غافل از این گفته بودند که آفتاب را نمیتوان با دو انگشت پنهان نمود زیرا تجاوزات این دار و دسته ها و کشت و کشتار هزاران و هزاران باشندگان کابل و کابلی ها و کشت و کشتار هزاران هموطن شرافتمند ملیت زحمتکش هزاره در چنداول کابل و افشار کابل و به همین منوال در سراسر میهن از یاد هیچ هموطنی شرافتمند و با تقوای ما نخواهد رفت. خلاصه مردم از تاریخ آموختند و باز هم خواهند آموخت که دشمنان واقعی اسلام و اسلامیت کیها بودند آنها این را هم بخوبی درک کرده و میکنند که دشمنان ضد ترقی و تعالی و دشمنان ضــــد استقلال و تمامیت ارضی و آزادی کیها بوده اند آنها نمیتوانند از جنگ مشرقــی که با ورود دقیق عساکر پاکستانی به خاطر اشغال آن و به همکاری این مجاهدین نامنهاد صورت گرفت از یاد ببرند و دفاع مستقلانه آن ولایت زیبای مشرقی مارا که بعد از خروج نیروهای شوروی توسط اردوی قهرمان میهن و برهبری همان اعضای خردمند حزب و سپاهیان قهرمانش و سهم قهرمانانه ای سربازان میهــن عزیز ما صورت گرفت هم از یاد ببرند.

به عقیدهء شخص این قلم بدست، البته فشردهء از دستاورد های حزب قهرمان ما و اهداف غایوی و تشیکلاتی آن و اینکه این پروسه ها چطور و با پرداخت کدام قیمت های مادی و معنوی عملی شد و بعدا چطور از هم پاشید و همچنان اظهار نظـــر خیلی ها مختصر به کارنامه های تخریبی مجاهدین نام نهاد از زمان بقدرت رسیدن یعنی هشتم ثور ۱۹۹۲ تا حال، قسما کافی بنظر میرسد و البته کسانیکه میخواهند زیادتر و زیادتر معلوماتی داشته باشند میتوانند به همه سایت های حقیقت گو و وطن پرست انترنتی چه در داخل میهن و چه خارج از آن مراجعه نمایند.

حالا آمدیم بر سر تجلیل از چهل و هفتمین سالروز تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان من در قدم اول کار و پیکار انقلابی همه دسته های مترقی جدا شده از بدنهء حزب محبوبم را یعنی ح.د.خ.ا. را که گرچه با ساختارهای تشکیلاتی متفاوت ولی تقریبا اهداف غایوی قسما مشابه بخاطر تامین وحدت رزمیده و میرزمند مــی ستایم و بخصوص کار و پیکار اصالتداران را در این زمینه ها رجحان میدهم و اینکه سایت «اصالت» را با تصویر رفیق گرامی ببرک کارمل عزیز از ابتدای ایجاد سایت مزین نموده و آنرا بنام آن رهبر عزیز توده ها، اهداء نموده است در خور تقدیر و تمجید میباشد و به همین ترتیب فراخوان سراسری «اصالت» را بخاطر تدویر کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا. بدیدهء قدر مینگرم و کامیابی های شانرا در این زمینه ها بیشتر از پیش میطلبم، اینکه تدویر این کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا. تا چه حد و چه اندازه خاصتا در این مقطع خاص زمانی و مکانی از اهمیت خاص برخوردار است نمیتوانم به تفصیل صحبت کنم ولی تا جاییکه شخصا من میدانم همه نیرو های جوان اعم از مردان و زنان در داخل کشور و بخصوص همه اعضای قهرمان حزب شهیدان ما بخاطر بازهم نجات مردم و میهن و خاصتا حاکمیت ملی استقلال به تدویر عملی چنین کنفرانس سراسری نیاز مبرم داشته و خواسته های شانرا با صراحت کلام در این مورد به پیش کشیده اند آیا باز هم تعلل لازم است که البتــه میتوانم با صراحت کلام بگویم که دیگر بس است بیایید از همین فرصت ها صرفا بخاطر تامین منافع توده های میلیونی زحمتکشان میهن عزیز و همه خلق های ستم دیده آن سعی بلیغ در تدویر چنین فراخون سراسری «اصالت» بخاطر تدویر کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا. بطور یکدستهء واحد لبیک بگوییم و آنرا واقعا به یک جنبش و پیوند خلل نا پذیر مبدل نماییم.

در اخیر با این چند شعار صحبتم را در این موارد قطع میدارم:

به پیش به سوی تعمیل اهداف غایوی ح.د.خ.ا. که در اولین اسناد مرامی اش درج است با نظرداشت شرایط زمانی و مکانی.

به پیش بخاطر وحدت و انسجام اعضای صدیق و وفادار ح.د.خ.ا.!

به پیش در راه تأمین صلح و استقرار یک حکومت واقعا دموکراسی!

به پیش به سوی آزادی و دفاع از استقلال و حاکمیت ملی و سیاسی خلقهای میهن عزیزمان افغانستان!

 

 

 

قبل از مطالعه . . .!

 

۱- در اول جنوری ۲۰۱۰ - چهل و پنجمین- سالگرد تأسیس ح.د.خ.ا.، گزارش مختصری اما دقیق و واقعبینانه ای از تاریخچۀ حزب، شامل مبارزات خستگی ناپذیر علیه انحرافات درون حزبی، تجاوزات امپریالیستی و اجیران تروریست فروخته شده و معامله گران سیاسی نگاشته شد که در سایت وزین «اصالت» انتشار یافت.

و اکنون اول جنوری ۲۰۱۲- چهل و هفتمین- سالگرد حزب، مناسب خواهد بود که "توافقات" ژنیو- اپریل ۱۹۸۸- را از جوانب مورد بررسی دقیق قرار داده، ماهیت و محتوای سازش کاری آنرا برملا ساخت که چگونه داوطلبانه به خلع سلاح رهبری حزبی و دولتی و معامله گری فروش وطن منجر گردید!

حقایق و واقعیت های تاریخی باید متداوم و با صراحت، بر اساس دلایل و فاکت ها به دسترس هموطنان زحمتکش گذاشته شود، تا از عوامل بدبختی های تسلط و غارتگری اشغالگران امپریالیستی و کسانیکه در اثر سازشکاری با دشمنان وطن باعث چنین ماجرای دردناک و اسارت بیگانه گردیدند، آگاهی بدست آورند . . .!

دوستان و دشمنان خودرا درست بشناسند!

۲- این موضوع بخشی را از اثر قلمی اینجانب (در راه آزادی، دموکراسی، ترقی اجتماعی، حاکمیت ملی و قانون . . !) که تا کنون به هیچ "سایتی" و یا نشراتی به چاپ نرسیده است، تشکیل میدهد . . و بعد از تعدیلات همه جانبه، و اضافه برخی فاکت ها و موارد جدیدی که به دست آمده است، این گزارش مختصر تهیه و آماده گردید. . .

۱ جنوری ۲۰۱۲، فرانکفورت

محمد طاهر نسیم

*    *    *

کانون توطئه و تروریزم!

 

از آوان ایجاد پاکستان توسط دستگاه استخبارات استعمار انگلیس، به حیث یک پایگاه نظامی بریتانیا در توطئه سازی، مداخلات تخریبکارانه در منطقه به ویژه علیه کشورهای افغانستان، هندوستان و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بوده است.

پاکستان در سال ۱۹۷۴- علناً- حمایت خودرا از مخالفان رژیم محمد داؤود رئیس جمهور افغانستان-وقت- که عمدتاً متشکل از بنیادگرایان "اسلامی" و برخی گروههای مائویستی بودند، پرداخت. برای آنها مراکز آموزشی نظامی در خاک خود ایجاد، و آنها را تسلیح، تمویل و رهبری نمود، و در جهت بی ثبات سازی افغانستان و سرنگونی رژیم و تأسیس حکومت گویا "اسلامی" طرفدار خویش استفاده میکرد.

تنظیم ها و گروههای تروریستی "جهادی" کسانی بودند که توسط سی آی ای و استخبارات نظامی پاکستان آی ایس آی آموزش نظامی و تروریستی می دیدند و با کمک های هنگفت مالی و نظامی و مشورتی در مراحل مختلف مجهز می شدند، و فعالیت های دهشت افگنی را به راه می انداختند.

ادعا ها که گویا "جهاد" یک واکنش از به اصطلاح "اشغال نظامی" افغانستان توسط شوروی بوده، کاملاً دور از حقیقت است. این یک بهانه ای برای مداخلات بعدی بوده است.

تنظیم های تروریستی آماده شده و تسلیح یافته در پاکستان از سال های پیش ۱۹۷۳-۱۹۷۸ تحت رهنمائی و سازماندهی دستگاههای نظامی و استخباراتی به فعالیت آغاز کردند.

اغتشاشات و تخریباتی را در کنرها، پکتیا، لغمان، لوگر، بدخشان و پنجشیر به راه انداختند. به تاریخ ۲۳ جولای ۱۹۷۵ بر پنجشیر حمله کردند، و ۱۵ ساعت تخریبات خودرا ادامه دادند. از همان تاریخ این گروهها از کمک های مالی، نظامی و آموزشی و حمایت آمریکا، کشورهای غربی، ایران، چین و عموم ارتجاع منطقه بویژه کشورهای خلیج و ادارات استخباراتی و اطلاعاتی آنان برخوردار شدند. آنان یکماه بعد از قیام اپریل ۱۹۷۸ بیش از پیش به دریافت کمک های مالی و نظامی کشورهای امپریالیستی توسط پاکستان، و به فراگیری آموزش گوریلائی موفق گردیدند.

در جنوری ۱۹۷۹ کنفرانس سرکردگان تنظیم های مزدور در پاکستان دایر، و کمیته به اصطلاح "جهادی" ایجاد گردید. در این کنفرانس پلان حملات مسلحانه خرابکاری با تواریخ منظم و مشخص علیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به سازماندهی آی ایس آی و کمک های گسترده سی آی ای به دست آوردند. توسط همین کمیته شورشی وسیعی در ماه مارچ ۱۹۷۹ در هرات به راه انداخته شد! و از سران تنظیم در وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن، در یک سطح بلند پذیرائی بعمل آمد، و یک هیأت نظامی چینائی از آنان در "خیبر" دیدن نمود!

راجا انور ژورنالیست پاکستانی در کتاب خود "تراژیدی افغانستان" نوشته است: "تا سال ۱۹۷۸ در پاکستان هشت اردوگاه آموزشی ایجاد شده بود که در آنها اداره استخبارات نظامی پاکستان- آی ایس آی- مهاجرین سادۀ افغانی را به جنگجویان چریکی مبدل میساخت"! "بر طبق منابع غربی از جمله افراد آموزش یافته درین اردوگاهها، و مسلح با اسلحه چینائی متشکل از پنجهزار نفر جنگجو، تحت رهبری حزب اسلامی به ولایت کنرها اعزام گردیدند، و به اسعدآباد مرکز آنولایت حمله ور شدند، و سپس لوای کوهی آسمار را به تصرف خویش درآوردند."

یکی از خبرنگاران پاکستانی به تاریخ ۲۷ جنوری ۱۹۷۹ در مصاحبه ای با حفیظ الله امین، چنین اظهار داشت:

". . . شب گذشته بی بی سی خبر داد که یکی از خبرنگاران آن در پاکستان از یکی از کمپ های آموزشی نزدیک سرحد افغانی در خاک پاکستان در علاقه "خیبر" بازدید بعمل آورده است که در آنجا گوریلا های حزب اسلامی بمنظور اعزام شان به افغانستان تحت تعلیمات نظامی قرار داشتند، و چنین پایگاهها . . . توسط عساکر پاکستانی محافظت میشدند . . ."!

جورج آرنی در اثر خود "افغانستان گذرگاه کشورگشایان" نگاشته است:

". . . سازمان جاسوسی مرکزی ایالات متحد آمریکا- سی آی ای- نیز قبل از ورود قطعات شوروی به افغانستان، مجاهدین افغانی را کمک میکرد . . در ماه اپریل ۱۹۷۹ مامورین عالیرتبه سی آی ای با رهبران تنظیم ها در \اکستان ملاقات نمودند و از ماه سپتامبر همان سال کمک های نقدی آمریکا به حسابات بانکی رهبران شورشی مخفیانه انتقال می یافت. . . "، ". . . بریژینسکی مشاور امنیتی کارتر در شورای امنیت ملی فیصله نامه ای را به تصویب رسانید که در آن گفته شده بود، آمریکائی ها باید بیشتر با افغانها همدردی نشان دهند که مصمم اند استقلال کشورخودرا حفظ کنند! ولی موقف آمریکا و پاکستان، این بود که سلاح های آمریکائی در آن موقع به اختیار مجاهدین- آشکارا- صورت نگیرد . . ."!

جورج آرنی باز هم می افزاید: ". . . سی آی ای در حصه تهیه سلاح از کشورهای دیگر حیثیت دلالی را داشت و یا مستقیماً خریداری میکرد . ."

دگروال محمد یوسف رئیس شعبۀ افغانی در آی ایس آی، در کتاب خود "فاجعۀ قرن ما"- تلک خرس- به جنایات خود اعتراف نموده، میگوید: ". . . من منحیث رئیس شعبه افغانی در آی ایس آی، نه تنها مسئوولیت آموزش و تسلیح مجاهدین را به عهده داشتم، بلکه عملیات ایشانرا در داخل افغانستان نیز پی ریزی میکردم. هدف این بود افغانستان را به حیث ویتنام شوروی ها درآورم . . افغانستان باید آهسته، آهسته به آتش کشانیده شود . . ."!

 

*     *     *

 

تحکیم حاکمیت قانون . . و تفاهم سالم . .!

 

با وجود شرایط و اوضاع دشوار داخلی کشور، در نتیجۀ شعله ور سازی جنگ تحمیلی اعلام ناشده امپریالیستی و مداخلات خارجی، و فعالیت های خرابکارانۀ تروریستان "جهادی" و ایجاد موانع در راه اصلاحات بنیادی ملی و دموکراتیک و اخلال امنیت و ثبات در کشور . . رهبری حزبی و دولتی افغانستان- بویژه بعد از شش جدی- با حوصله مندی و از موضع نیرو و توانمندی به اقدامات صلح آمیز در راه خدمت به مردم و توده های وسیع زحمتکش، فراهم آوری زمینه های بهبود زنده گی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، و تحکیم حاکمیت قانون، عدالت، صلح و ثبات، ادامه میداد. تدابیر نطامی و امنیتی ذیضرورت را در جهت حفاظت استقلال تمامیت ارضی، و حاکمیت، اتخاذ مینمود . . علاوه بر قوای مسلح- اردو، امنیت و څارندوی- گروههای سپاهیان انقلاب، و دفاع خودی جهت حفاظت و حراست محلات بود و باش زحمتکشان، موسسات عام المنفعه و دولتی، کاروانهای ترانسپورتی مسافرین و تجارتی . . و غیره تشکل یافت.

و قبل از آن بتاریخ ۲۷ دسمبر ۱۹۷۹ طی اعلامیه ای مشی سیاسی دولت ج.د.ا. در رابطه به زنده گی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم و چگونگی پیشبرد فعالیت های دولتی و دفاع از استقلال، تمامیت ارضی، روشن گردید.

متعاقباً اصول اساسی ج.د.ا. بمثابۀ قانون اساسی موقت کشور بتاریخ ۱۶ اپریل ۱۹۸۰ توسط "شورای انقلابی" مورد بررسی و تصویب قرار گرفت. این قانون پایه های اساسی تشکیل یک نظام سیاسی دموکراتیک و مترقی را تا هنگام طرح و تدوین قانون اساسی- دایم- به جا گذاشت، و در آن دفاع از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، اعتقاد و احترام به دین مقدس اسلام و رعایت آزادی کامل اجرای مناسک دینی مردم، پیشبینی شده بود. و به منظور تقویت و تحکیم پایه های دموکراتیک و مترقی نظام در جامعه، سازمانهای دموکراتیک جوانان، زنان، پیشآهنگان، نویسنده گان، ژورنالیستان، اتحادیه های صنفی کارگران کسبه و پیشه وران، معلمان، استادان، دکتوران . . . و . . . و غیره ایجاد و در ساختار بخش های مختلف زنده گی جامعه سهمی گسترده ای برایشان قایل گردیده شد.

و بتاریخ ۲۱ اپریل ۱۹۸۰، تعدیلات واقعبینانه ای مطابق با شرایط در بیرق رسمی و نشان دولتی صورت گرفت و مراسم برافراشتن رسماً اجرا گردید. و در ۱۵ جون ۱۹۸۱، گامی مهمی در جهت ایجاد وحدت، تفاهم و همآهنگی سیاسی و اجتماعی مردم زحمتکش افغانستان با اعلام تشکیل جبهۀ ملی پدروطن، برداشته شد.

با وجود موضعگیری های لجوجانه تنظیم های "جهادی" فروخته شده و ادامه تخریبات علیه دولت ج.د.ا.، اما رهبری حزبی و دولتی به اقدامات صلح آمیز خود متکی بر نیرو و توانمندی، ادامه میداد، و از تاریخ ۲۷ دسمبر ۱۹۷۹ تا ۱۵ جنوری ۱۹۸۰ در حدود ۱۶ هزار زندانی در کابل و ولایات آزاد شدند. از جمله تعداد کثیری از بنیاد گرایان اسلامی وابسته به تنظیم های "اخوانی" بشمول برخی از رهبران ایشان نیز در جمله آزاد شده گان بودند، مانند عبدالرب رسول سیاف. همانگونه که اعلام شده بود، آزادی زندانیان بدون هیچ گونه قید و شرط و تبعیض، به طور آگاهانه انجام یافت. در ۶ جنوری ۱۹۸۰ بر طبق مشی قبلاً اعلام شده ای دولت از طریق رسانه های گروهی، چنین ابلاغ گردیده بود: ". . عفو تمام زندانیان سیاسی که از دم ساطور خونین امین میرغضب سالم باقی مانده اند، بدون درنظرداشت طبقه، مذهب، زبان، قوم، ملیت ایدیولوژی و اختلاف سیاسی و سازمانی اعلام میگردد . .!"!

بتاریخ ۲۵ جنوری ۱۹۸۰، اعلامیۀ خاص شورای انقلابی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان در ارتباط آزادی کامل اجرای مناسک مذهبی در کشور، صادر و در آن اعلام گردی: ". . کسانیکه بخواهند نسبت به معتقدات دینی و مذاهب، نسبت به سنن و عنعنات مردم ما بی احترامی کنند، مردم مسلمان مانرا بنا بر معتقداتشان مورد تحقیر و توهین و تحت فشار قرار دهند و علیه دین مقدس اسلام قرار گیرند قانوناً جلب و بر طبق قوانین دولتی مجازات خواهند شد . .".

چنانچه دربارۀ مداخلات بیشرمانۀ پاکستان، دولت ج.د.ا. مذاکراتی را در ماه جون ۱۹۸۲ آغاز، و پیشنهادات سازنده ای را ارائیه نمود، اما پاکستان نظیر سیاست کجرو همیشه گی، و به دستور باداران خود رو گشتاند. و از سوی دیگر هیأت های عالیرتبه حزبی و دولتی ج.د.ا. به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اعزام گردید که یکی از آنها در اکتوبر ۱۹۸۵ بود، و در رابطه به اوضاع افغانستان، و خطراتیکه به آن روبرو هستند، تبادل نظر صورت گرفت.

 

راه اصولی تفاهم و مصالحه ملی

 

رهبری حزبی و دولتی در راأس شادروان رفیق ببرک کارمل آهسته، آهسته با توانمندی در روند راه ایجاد تفاهم و تحقق وحدت ملی، بشکل علمی و اصولی پیش میرفت و راه های سالمی را با نظرداشت حفاظت استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و دموکراتیک کشور، و دست آوردهای- ملکی و نظامی- اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، جستجو میکرد.

از لحاظ موضعگیری واقعبینانه علمی، مسئله افغانستان- یا اوضاع اطراف افغانستان- میتوانست با دقت و از موضع توانمندی بین یک دولت رسمی و قانونی با قدرت، شناخته شده بین المللی، که ساختار جامعه، و حفاظت استقلال، تمامیت ارضی و امنیت را به دوش داشت، و گروههای مخالف دولتی وابسته به جامعه قرون وسطائی و به دولت های بیگانه، قرار دارند، و از آنها انواع کمک های مالی و نظامی، پلانها و آموزش تخریبکاری، در جهت سرنگونی سازی دولت، به دست می آورند تفاهماتی در راه صلح و آرامش آغاز شود، در صورتیکه از منازعه مسلحانه دست بردار شوند . . باید چنین پدیده ای اصولی مدنظر گرفته میشد، که مذاکره و تفاهم بین دولت قانونی، رسماً شناخته شده از یکسو، و........ تخطی گر از قانون و صلاحیت های حاکمیت دولت قانونی، از سوی دیگر میباشد.

دولت ملی و دموکراتیک رسمی به ریاست رفیق "کارمل" از این دیدگاه علمی، قانونی و درست، پیش میرفت که از یکسو به حیثیت، مقام قانونی و اعتبار دولت، حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی، لطمه ای وارد نشود. سیل کمک ها، تدارکات و فعالیت های خرابکارانه و مداخلات متوقف و قطع گردد، و در صورتیکه "مخالفین" با نظرات مستدل، و دارای حقانیت به تفاهم بپردازند، میتواند مورد بررسی جدی قرار گیرد.

و بر همین اساس در ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵ شورای انقلابی ج.د.ا. تیزیسهای دهگانۀ پیشنهادی رفیق "کارمل" را مورد بررسی قرار داده، تصویب نمود. در دهمین فقرۀ آن پیرامون راه صلح آمیز حل و فصل اوضاع افغانستان اختصاص داشت.

در پایان فقرۀ اول چنین نتیجه گیری بعمل آمده بود: ". . .هدف اساسی ما اینست که راه را برای شرایطی در سرتاسر کشور هموار سازیم، تا بدینوسیله تمام مسایل مورد بحث در کشور، در فضای انسانی، آزاد و دموکراتیک با احساس اعتماد، همکاری، همآهنگی، برابری و برادری بگونۀ جمعی و مسالمت آمیز بر پایۀ اصل منافع ملی و مصالحۀ ملی بدون توسل به توسل به سلاح، حل و فصل گردد . . ."

درین سند پروسۀ سازماندهی روند مصالحه و آشتی ملی در چوکات دولت ملی و دموکراتیک- وقت- و پابندی به قانونیت و حاکمیت قانون ارائه شد، که میتوانست مورد تفاهم و بررسی قرار گیرد:

۱- از تمام جناحها رسماً دعوت به مصالحه و آشتی ملی بعمل آید.

۲- مسئله شرکت طیف وسیعی از متحدین سیاسی در مقامات رهبری کننده دولت.

۳- در برابر مخالفین مسلح راه های مذاکره و مفاهمه باز گذاشته شود.

۴- در صورت قبول مصالحه، اعلام عفو عمومی تعهد میگردد.

۵- خروج فوری نیروهای شوروی از افغانستان بمجرد قطع مداخله از خارج (عمدتاً از پاکستان)- انجام میگیرد.

۶- به خاطر بازگشت داوطلبانه مهاجرین از خارج (عمدتاً از پاکستان) تضمینات ارائه میشود.

 

اقدامات به سوی سازش و فروپاشی!

 

اما فعالیت های توطئه سازی، مصالحه گری، فراکسیونی، گروهبازی و گرایشهای گوناگون انحرافی و خیانت در بخش های گسترده ای از زنده گی حزب و دولت ریشه دوانده بود که جلوگیری از آن آسان نبود. قراریکه تشخیص گردیده بود، حزب و دولت به سوی تزلزل و پاشیده گی- عملاً- کشانیده میشد.

معامله گری و سازشکاری در هرجا سایه افگنده بود. ادارات استخباراتی و اطلاعاتی کشورهای امپریالیستی و همسایه، و حتی نماینده گان سازمان ملل متحد و هیئت های اعزامی شان بیشتر در ایجاد و گسترش خرابکاری، تیره گی اوضاع تشنجات و درز اندازیها، مذبوحانه تلاش میورزیدند، و فعالیت های تروریستی را بیشتر سازماندهی و کمک میکردند!

پلینوم منحوس هجدهم . . .!

در تلاطم همین اوضاع پیچیده و دشوار، پلینوم منحوس هجدهم و دسیسه کاری به تاریخ ۶ می ۱۹۸۶ سازماندهی و انعقاد یافت و پلان خفه سازی جنبش ملی و دموکراتیک و در رأس ح.د.خ.ا. و ماهیت مترقی آن، به راه انداخته شد! رهبر، مؤسس و دولت مدار ورزیده رفیق ببرک کارمل از مقام رهبری با عده ای از کادرهای توانا، وفادار و پابند به اصول به کنار رانده شدند! تمام پُسکه زده گان و هیاکل پوسیده بار دیگر بر سر کار، قدرت و رهبری حزب و دولت، قد علم کردند! و راه را برای سازش کاریهای آینده باز نمودند! در نتیجه، با رسیدن داکتر نجیب الله در رأس رهبری حزبی توسط پلینوم ۱۸، با آن ساختار تشکیلاتی مبتذل و نتائیج بعدی خود، و صدور اعلامیه ۱۶ جنوری ۱۹۷۸ دارای محتوای گویا "مشی مصالحه ملی" و رو گشتاندن از تزیسهای شادروان کارمل، و اشغال ریاست شورای انقلابی توسط داکتر نجیب الله- ۳۰ سپتمبر ۱۹۸۷- و برگذاری کنفرانس حزبی و اجرای تعدیلات در برنامه عمل و اساسنامه و تصویب آن- ۲۰ اکتوبر ۱۹۸۷، تعدیلات در قانون اساسی جدید و تصویب آن و مقرری نجیب الله به حیث رئیس جمهور- لویه جرگه ۳۰ نوامبر ۱۹۷۸- تغییرات و تعدیلات در ارگانهای حزبی و دولتی، و جابجا ساختن کادرهای حزبی و دولتی مطابق به خواست و نیازمندیهای رهبری جدید و شرایط زائیده شده بعد از پلینوم، و متوقف ساختن سایر پروگرامها و پروژه های تحولات عمده بنیادی، در حقیقت حزب و دولت مترقی افغانستان، ماهیت و محتوای ترقیخواهانه خودرا از دست داد، و به یک سیستم بورژوا- لیبرال مبدل گردید! لیبرالیزم و انارشیزم در تمام سطوح تبارز یافت!

چنانچه اقدامات بعدی در امضای "توافقات" ژنیو- ۱۴ اپریل ۱۹۸۸- که در واقعیت امر سازشاتی به نفع مخالفین دولت جمهوری افغانستان انجامید، و تعدیلات بعدی در قانون اساسی- لویه جرگه ۲۹ جون ۱۹۸۸ و تدویر دومین "کنگره" ح.د.خ.ا. و تعدیلات در برنامه عمل و اساسنامه حزب و تغییر نام حزب به "حزب وطن"- جون ۱۹۹۰- آن پروسه را تکامل و استحکام بخشید. پایه های ساختار حزب و دولت به ناتوانی، تزلزل و واژگون سازی روبرو گردید! زیرا کلیه نیرو و توانمندی خودرا از دست داد.

ادامه دارد . . .

 

 

 

 "حزب مادر" در گذرگاه چهل و هفت سال حیات سیاسی

پیش نظرمختصر

اینک بازهم سال گشت ح د خ ا فرا رسید. متعهدین آرمانهای آن بازهم میخواهند سپاس گذار وپاسدار این تاسیس باشند. نویسنده احساس میکنم این فصل سال گشت بیشتر از کلمات وجملات یاد بودی نیازمند اظهار نظر ها وارایه طرح ها برای حل معضلات و مشکلات دامنگیر نیرو های باز مانده این حزب که درموقعیت ها و موقف های متفاوت در تداوم مبارزه آرمانی آن حزب فعال اند میباشد. بدین ملحوظ این قلم چه کردهای ح د خ ا را که در مراحل مختلف حیات سیاسی خود به انجام رسانیده به تاریخ رجعت میدهد و بصورت عموم در این نوشتار بیشتر به مساله حیات درون حزبی توجه خواهد داشت.

هویتی که ماندگاراست

چهل وهفت سال نزدیک به نیم قرن تاریخی از حیات آن مجموعه سیاسی گذشت،که نام ماندگار ح د خ ا را با شایسته گی تمام در تاریخ مبارزات سیاسی سر زمین ما به ثبت رسانید. اینک سال دیگر و فصل یاد بود دیگرفرا رسید. وباز هم "حزب مادر"( ح د خ ا) فرزندان خود را فرا میخواند تا حقیقت او را باز خوانی نمایند. این باز خوانی که اگر از یک جهت به روال معمول روادید یاد بودی است از جهت دیگر بازگوئی ازتجربه تاریخی مبارزات سیاسی درکشوروآموزه سیاسی وتاریخی از فضای سیاسی کشورماست.

تجربه و آموزه های سیاسی و تاریخی حکایت از آن دارد که ح د خ ا، اهداف وبرنامه های آن بخشی از تاریخ سیاسی کشور ماست. هرآن زمانی که به باز خوانی تاریخ سیاسی کشور پرداخته شود تاسیس ح د خ ا را در اوضاع مسلط تاریخی وقت، به حیث ضرورت تاریخی مورد بحث قرار میدهد. پیوست به ضرورت ایجاد ح د خ ا بر علاوه آنکه در قبال سرنوشت انسانی در محدوده جغرافیای کشوری خود مان هویت تاریخی خود را به اساس اندیشه باوری ترقیخواهانه و عدالتخوهانه به تعریف میگذارد. در عین حال به اساس این اندیشه باوری سمت گیری این حزب در سطح جهانی نیز مشخص میشود. از این جهت تمام مسایل پیرامون چه کرد های این حزب در کنش ها وواکنش های این حزب نسبت به سیاست های خورد وبزرگ در منطقه وجهان ودر عین حال کنش ها وواکنش های متضاد نیرو های متخاصم نسبت به این حزب، از جهت سمت پتی ها وانتی پتی های جهانی مورد بحث میگیرد. لذا مسالهء پیروزیها وشکست ها ومشکلات فرا راه مبارزه آرمانی این حزب را نمیتوان از تاثیر پذیری سیاست های منطقوی و جهانی جدا محاسبه نمود. البته که عنصر زمینه ساز را برای این تاثیر گذاری همچنان نمیتوان در محاسبات خود از نظر دور داشته باشیم. لذا برای باز کردن این بحث باید به اسناد تاریخی مراجعه شود. اسنادی که تمام حیات سیاسی این حزب را از بدو مبارزات مخفی ونیمه مخفی ، ازدوران حاکمیت دولتی وکنار رفتن از حاکمیت دولتی باز گوئی میکند.

احوال کنونی از نظر نویسنده

اکنون که به سکوی گرامیداشت تاسیس ح د خ ا تجدید تعهد آرمانی میکنیم، و به چگونگی حیات حزبی خود در ح د خ ا در حالی میپردازیم، که این مجموعه بزرگ سیاسی در نتیجه عوامل تاثیر پذیر در شرایط حاضر فاعل تشکیلاتی نیست، پس ناگزیر باید عوامل این نبودن و ناشدن را وباز گوئی سایر معضلات ومشکلات را که در فصل سالگرد ها میتواند مطرح باشد ، اکنون در وجود سازمانهای جستجو نمائیم که بر بستر همین هویت ایجاد شده اند.

از مدت زمان چهل و هفت سال که از جاودانگی ( ح د خ ا) میگذرد، بیست سال تمام اعضای آن بعد از یک سکوت، دوران پراگنده گی وچند دستگی را هنوزدر گذر دارند. وهنوز هم از انسجام اعضای آن حزب سخن بر زبان داریم واراده داریم تا یگانگی اعضای آن حزب در یک تشکل واحد بوجود بیائید.

حالا سوال اینجاست، از آنجا که احزاب در مفاهیم سیاسی خود یک وسیله برای اهداف وآرمانهای مطرح است، کدام مفاهیم جاذب در حزب دموکراتیک خلق افغانستان به عنوان یک تشکل وسلیوی وجود داشت ودارد که با وجود ایجاد تشکلات جداگانه سیاسی، نه این تشکلات میتوانند از دایره مفاهیم جاذب آن حزب دور بروند ونه آنانیکه بنا به دلایل مطرح خودشان در این تشکلات وابستگی ندارند؟ مشاهده میکنیم که همهء ما (احزاب وشخصیت های مستقل سیاسی) بصورت کل آینده نگری را در مفاهیم معنوی آن حزب با بیان پیامد حزب بزرگ دیروز، خانواده بزرگ، گذشته سیاسی وتاریخی، امتداد مبارزهء دادخواهانه و مفاهیم همگون و مترادف آن، به بحث میگیریم. وقتی برای دریافت باز یافت های خود در این خصوص به برداشت جامعه همچنان نگاه کنیم درمتن جامعه هم، ذهنیت مردم، این پیوستگی ووابستگی در قضاوت شان متداول شده است

هرچند متاسفانه ، با دریغ ودرد، شوربختانه وصد افسوس از میان همین لشکر دیروز، کسانی هم استند که روح دیگر در وجود شان دمیده است. به باورنویسنده که این آرمان بریده هاحساب شان از سپاهیان آرمان باور ما حتی اگر در وابستگی وسیله ها در کنار ما قرارداشته باشند، جدا باید محاسبه شود.

ما از یک اصطلاح جدید در قاموس ادبیات سیاسی ما بهرهء خوب نگرفتیم. اصطلاحی که تقریبآ ورد زبان همه شده که "ما حزبی

های دیروز نیستیم" تحت همین عنوان همه خوبی های دیروز را خود خواهانه بر باد میدهیم. متاسفانه در این خود خواهی آنقدر غرق میشویم که گاهی هم حتی یک تشکل سیاسی را یک شخص در وجود خودخلاصه میسازد. اما مسئولین تشکیلاتی در پناه این خلاصه گریها مرض ها وغرض های خود شانرا دنبال میکنند. یکی از عوامل اساسی این پراگنده گی های چندین باره همین مساله است. با چنین برداشت ها هر روز حتی در درون انسجام های "تشکلی محدود" بیشتر پراگنده میشویم.

ما در گذرگاه زمان در مسیر جاده ای به جستجوی دریافت خانواده سیاسی خود استیم که عده ای بریده از این خانواده که در واقع تشکیل خانواده جداگانه نموده اند خیانت های شانرا به آرمانهای ح د خ ا به اعضای اصلی خانواده نسبت میدهند. برای اینکه صریح وروشن حرف بزنیم باید این مرز بندیهای جداگانه را مشخص سازیم. این مرز بندیها عبارت از:

1- حلقه آرمان گرائی ح د خ ا که بدنه اصلی است، و نود ونو در صد سازمانها وشخصیت های انفرادی در جاذبه وشعاع این هویت موضع سازمانی و سیاسی اختیار نموده وفعال میباشند.

2- شاخه خلق ح د خ ا که سابقه تاریخی دارد.

3- شاخه وطن که شاخه جدیدح د خ ا میباشد. این شاخه تمام پل های عقبی را در پیوند با ح د خ ا ویران نموده اند.

همه بخوبی میدانیم که این شاخه ذکر شده آخر از تمام رابطه های هویت خانوادهء اصیل خود بریده تا آنجا که گاهی به حیث دشمن به ح د خ ا نگاه میکند. آنچه را ما در این خصوص تجربه نمودیم که این شاخه بعد از دست برد به یک جلسه معمول حزبی(پلینوم) به تمام تعهدات آرمانی که با ح د خ ا داشتند وداع کردند وتا نهایت در اعمال مشهود این روحیه را منعکس ساختند که دیگر متعهد دیروز نیستند. آنان به تمام تعهدات خود در ح د خ ا پشت پازدند. سیاست های ملی ح د خ ا مانند سیاست مصاله ملی که در پلینوم شانزدهم قانونمند مطرح شد به انحراف کشانیدند، وتا امروز در "ابعاد نامنکشف" آن به گفتهء خود آنان سرگردان استند. گاهی طرح های ناخوانده سازمان ملل متحد را برای پنهان ساختن خیانت های شان به آرمانهای ح د خ ا توجیه میکنند ، کدام سازمان ملل متحد؟ همان سازمان ملل متحد که حضورنظامی کشورهای سود جوی سرمایه داری جهان را به افغانستان همین اکنون تامین نموده است وما نتائیج آنرا ومقاصد آنرا با چشم سر مشاهده میکنیم. وگاهی هم عدم حضور شانرا در شرایط بحرانی کشور که در نتیجه سیاست بازیهای محرمانه شان بوجود آمده بود، تفسیرخود غرضانه میکنند. واقعیت اینرا نشان میدهد که در نتیجه پلان های محرمانه آنان وضعیت چنان انکشاف نمود که در غیاب افراد مسئول شماره یک این پلانها معاون ریس جمهور تحویل آبرومندانه قدرت را با جوانب که اینها طرح مصالحه را با آنان مطرح میکردند به انجام رسانید. اما این حلقه خود غرض آرام ننشست واین ناگزیری واگذاری را که در اثر سیاست بازیهای محرمانه خود شان بوجود آمده بودکودتا خواندند. این چه نوع کودتای است که قدرت را از خود بگیرید برای دیگران بدهید. اما چرا از این موضع یک سانتی متر هم دور نمیروند؟ به خاطری که دیگر هیچ نوع توجیه خود غرضانه برای دشمنی های عقده مندانه شان با ح د خ ا با رهبری آن وبا شخصیت های وفادار آن حزب برایشان باقی نمی ماند. همین افراد شاخه وطن که یگان تن آن گاهی در یک جمله ساده میگوید ح د خ ا افتخار گذشته شان بود به پاس همین افتخار گذشته یک بار هم نشده که کدام مقاله فشرده چه در سالگردهای آن حزب چه در یاد بود ها از رهبران آن حزب، از طرف آنها به نشر رسیده باشد. اخیرآ از میان آنها آقائی در آستانه چهل و هفت سالگی فصل سالگرد ح د خ ا نوشت که: "از نقد ح د خ ا حزب وطن برآمد" یعنی هر چه برآمد پاک صاف حزب وطن است و باقی که نه برآمد بازمانده نقد است. اگر نقد همین است که ببرک کارمل رهبر حزب وریس جمهور را به تبعید ببرند وداکتر نجیب الله را بیاورند منشی حزب وریس جمهور بسازند. پس حفیظ الله امین هم با همین شیوه نقد را بجا کرده بود. چرا که ازاینگونه شیوه که نقد میخوانندش، از نقد خلقی سفید هم خلقی سرخ برآمد. وراستی هم دیدیم که این برآمد های همگون از نقد در یک زمان باهم کنار میایند وآنانیکه به نظر این آقایان بازمانده نقد بودند یا تبعید یا زندانی یا خانه نشین میشوند.

اما اگر ازخود بگوئیم قتل داکتر نجیب الله توسط دشمنان مردم افغانستان یک جنایت بزرگ است ومحکوم میباشد. اما مساله نقد این است که نویسنده به عنوان کسیکه سرنوشت سیاسی خود را با اهداف وآرمانهای ح د خ ا گره زده ام میخواهم اینرا بگوئیم که در محتوای سیاست های اشتباه وغلط مصالحه ملی انحرافی که در حاکمیت حزب وطن مطرح شد به سرنوشت سیاسی من وده ها هزار چون من، مردم افغانستان وکشور ما خیانت صورت گرفته است این در حالی است که در واقع نمیشود راهکارهای پایانی آن طرح ها را سیاست تعریف نمود چرا که مشاهدات یک معامله خصوصی را تعریف میکند.......

آنچه این قلم به بیان آورد مساله سرنوشتی نویسنده درکنار جمعیت هم اندیشان است. ما حق داریم در مسایل سرنوشتی خود بگونه ای که اهداف نیرو های خودی محقق شود تفکر کنیم و نتیجه تفکر خود را به عنوان فعال سیاسی بیان نمائیم. لذا میخواهم برای اولین بار شاخه حزب وطن را مانند شاخه خلق (ح د خ ا) در ادبیات حزبی ما بکار ببرم ومصطلح بسازم، وباید بپذیریم که این شاخه حالا درهویت پذیری شاخه ائی خود بصورت دایمی قرار گرفته است.

جاذبه هویتی ح د خ ا یگانه راه برای یگانگی نیرو های هم اندیش است

یگانه شدن که در این بحث مورد نظر ومنظورنظر است، این قلم پیوست به گذشته نیرو های راهم اندیش میخواند،که به آرمانهای ح د خ ا متعهد استند. قضاوت مشترک در مورد سرنوشت اعضای ح د خ ا دارند. دیدگاه مشترک نسبت به اوضاع کشوری وجهانی دارند. این هم اندیشان رفقا و شخصیت های داخل تشکل های جدا گانه و خارج تشکل ها میباشند.

همانگونه که همه میدانیم مراحلی که برای وحدت همگانی این نیرو ها مطرح شد، به یک سلسله توافقات میان عده از سازمانهای هم اندیش انجامید. متاسفانه مشاهده میشود که این توافقات در حالیکه وحدت همگانی را باید بنیاد می نمود بطور انفرادی واز ارادهء یک اقلیت میخواهد از هم بپاشد. با تمام صراحت اینرا میگوئیم که این اراده شکنی جمعیت بزرگ وحدت خواه، به هیچ صورت از یک جانب برنخاسته وبر نمیخیزد.

ما میدانیم با بازیء کلمات کی ها خواستند توجیه گری نمایند. نمیتوان باور نمود مجموعه سیاسی که نتواند از کوچکترین مشکلات درونی خود، خود را نجات بدهد. جامعه ومردم بالای آن اعتماد نمائید.

همه باید بدانند که ما به پایان کار وحدتخواهی با نیرو های هم اندیش نرسیده ایم. لذا ما حق نداریم تا یک جانبه به قضاوت بنیشینیم. ما باید مسئولیت مانرا به انجام برسانیم واینرا باید بپذیریم که تمام راه ها را برای حل مشکلات درراه وحدت ویگانگی جستجو نکرده ایم. این در حالی است که می بینیم کسانی برای اینکه چرا وحدت شود از سازمان های رفیق کنار میروند. ما به خاطر داریم رفقای هم بوده اند برای اینکه چرا وحدت نشود از سازمان های رفیق کنار رفته اند. در این باره مسئولیت از ما مطالبه موضع گیری صادقانه مینماید. در میان این دو اراده که یکی به خاطر خواستن ودیگر به خاطر نخواستن از سازمان رفیق کنار برود ما نیاز مند قضاوت وجدانی استیم.

خطاب من به رفیق مسئول شماره اول راه و رسم رهبرگرانمایه در سازمان خود ماست: رفیق عزیز! در ارادهء کسانی در درون سازمان بیماری های سیاسی به مشاهده میرسد علایم این بیماری در سازمان ما آن است که یاد کرد (ح د خ ا) مزاج کسانی را برهم میزند این همان بیماری است که روزگاری از آن آسیب دیده ایم. ریشه این بیماری باید دریافت گردد واز بین برده شود. رفقای ارزشمند!این خطاب به شما نیز است اجازه ندهید این بیماری، توان انرژی ما را در حلقات هم اندیشان تضعیف نماید.

رفقای گرانمایه ! آگاه استیم که هفتهء در پیش رو هفته فصل سالگرد حزب آرمانی ما( ح د خ ا) است. به یقین ادامه دهندگان مبارزه دادخواهانه این فصل سالگرد را در امکانات مختلف برای همدیگر شاد باش خواهند گفت. چنانچه عده از رفقا وسایت های رفقا این سلسله را آغاز نموده اند. سایت وزین اصالت که پرچمدار حراست آرمانهای (ح د خ ا) است این شاد باش را با یک فراخوان مطرح نموده است. به یقین سازمان های رفیق وهم اندیش صفحات شاد باش سایت های شانرا بزودی خواهند گشود.

رفقاعزیز وگرانمایه! اعضای ح د خ ا باورمند به آرمانهای آن حزب! چه در داخل تشکیلات بوجود آمده وچه در خارج این تشکلات که به مبارزه دادخواهانه تان راادامه میدهید! در حالیکه فصل سالگرد حزب آرمانی مانرا به حضور شما تبریک عرض میکنم. در عین حال همانگونه که آرزومندی مان در امر یگانگی هم اندیشان ح د خ امشترک است ودر این امر همه برای پیش زمینه وحدت همگانی نخستین مرحله را با به حاصل نشستن دو حزب رفیق که به حزب واحد مصطلح شد همراهی نمودیم. شما رفقای هم اندیش با وجودی که در سازمانهای حزب واحد رابطه تشکیلاتی نداشتید اما در مورد وحدت این دو سازمان صاحب نظر بوده اید. این بدان معنی است که همه به این وحدت به عنوان روزنهء بسوی وحدت همگانی امید بسته بودیم. وحالا نیز یقین دارم که اراده شما در امر وحدت قاطع وقوی است. از آنجای که همه بصورت قطع با این چنین انکشاف وضعیت منفی موافقت نداریم ومیدانیم به حاصل تلاش های مشترک مان بی توجه ای صورت گرفته است. لذا اگر بیشتر از این با جدیت حرکت نگردد نتائیج بسیار غیر مفید در قبال وحدت همگانی را بوجود میاورد. با نظر داشت این پیش آمد برای ادامه مبارزه آرمانی مان که همه در جستجوی یک راه برای وحدت و یگانگی نیرو های هم اندیش استیم، و این وحدت فارغ از جاذبه هویتی ح د خ ا که بتواند مجموعه سیاسی نیرومند وسراسری را بوجود بیاورد حد اقل درآینده نزدیک ممکن ومیسر به نظر نمی آید.

رفقا ی گرانمایه! ما از یگانگی نیرو های هم اندیش در ح د خ ا سخن میگوئیم . مگر شخصیت های که ممثل این هویت بوده اند از جانب ما در نظر گرفته نمیشوند. این در حالی است که سکوت این شخصیت ها را برای این پراگنده گی اثر مند میدانیم. برای اینکه این اثر مندی ها روشن وآفتابی شود که آیا در جهت پراگنده گی ویا یگانگی است ما نیازمند تدابیرعملی و مشخص برای شکست این سکوت استیم. تا آنجا که این ضرورت قابل درک وفهم است تفاهمات در این خصوص جریان دارد. امیدوار استیم این تفاهمات محتوای فراخوان رفقا در سایت وزین اصالت را در یک پروسه عملی محقق بسازد.

رفقای گرانمایه!

جاودانگی سالروز تاسیس حزب مادر(ح د خ ا) را با شما یکجا گرامی میدارم و به پیشگاه شما رفقا برای تحقق آرمانهای آن تجدید تعهد مینمایم .

محمد یعقوب هادی

 

 

 

ببرک کارمل، در دوره های مختلف حیات اجتماعی، سوابق فامیلی . . .

یادداشتهایی از یک مصاحبه - به پیشواز چهل و هفتمین سالگرد ح.د.خ.ا. - دکتور فرید طهماس

به رفیق و رهبر محبوبم زنده یاد ببرک کارمل - رفیق غلام نبی رنجبر از شهر کندز

رستاخیز اصالتداران خجسته باد! - رفیق کبیر مسکینیار

پیام حمایت رفیق رحیم رهیاب و رفیق جلال شکوهمند (از شهر باستانی هرات)

پیام حمایت رفیق شیر کارگر

به فراخوان بزرگ اصالتداران - پیام حمایت از فابریکه کود و برق و شهرک حیرتان

پیام حمایت رفیق امرالله همـــــــــــرزم

پیام حمایت رفیق چراغ علی از شهر کابل

فراخوان «اصالت» آزمونی در مسیر اصالتداران - پیام حمایت تعدادی از رفقای مقیم آمریکا

اشکی بر مزار لحظه ها - (به استقبال فراخوان اصالتداران بر محوری «اصالت»)

فرخنده باد۴۷ مین سالگرد حزب پرافتخار ما ح.د.خ.ا. - خلیل احمد از شهر هانوور جرمنی

پیام حمایت رفیق ببرک غفوری از فراخوان بزرگ «اصالت»

پیام حمایت رفیق یعقوب نداء از شهر دورت موند آلمان از فراخوان بزرگ «اصالت»

 

 

 

 

فرخنده باد چهل و هفتمین سالگرد تاسیس

 حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 حزب قهرمانان و شهیدان!

 

عبدالوکیل کوچی

 

آرمان ها و آرزو ها بخاطر داد پیشرفت وطنپرستی انسان آبستن یک تحرک تازه ای بود- فعالیت های سیاسی و اعتراضات توده های میلیونی مردم موج به موج و مرحله به مرحله آرستن یک تشکل نوین !

درست چهل و هشت سال قبل وطنپرستان باقیمانده از دوره های مشروطیت و مبارزین تازه نفس در ژرفنای تنگاتنگ اندیشه ها ی تحول پسند کار و عملی با طرح استراتیژی بزرگ برای برنامه علما تنظیم شده ای می اندیشیدند که بالا ثر آن تشکل سیاسی نوین بر پایه اندیشه های مترقی، اصول زرین سازمانی و همکاری های پسندیده آرمانهای بهم پیوسته را در متن یک مرام بزرگ میهنی منسجم میساخت. اندیشه های بزرگ بهم پیوسته مستلزم میدان وسیعی از مبارزه بود که همفکران طی سالها کوشش و فعالیت در جستجوی جریان واحدی بخاطر رهایی انسان زحمت کش و پایان بخشیدن به رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان تلاش می ورزیدند با مساعد شدن شرایط نوین و بر پایه دیدگاههای مشابه و نزدیک باهم حلقات سیاسی پس از توافق باهمی بتاریخ ۱۸ سنبله ۱۳۴۲ طی نشستی در منزل کرایی ببرک کارمل شخصیت پر تحرک و مرکزی این گرد هم آیی کمیته تدارک را برای تدویر کنگره موسس (جریان دموکراتیک خلق افغانستان) ایجاد نمودند. بعد ازین مبارزه تحرک تازه ای را بخود گرفت، کمیته تدارک کار خودرا ادامه داده و کار سیاسی را رهبری میکرد. با گذشت یک سال و چند ماهی با تغییر نسبی شرایط اندک اندک فضای کابل از تیره گی ها رهایی می یافت. تقریبا همه جا روشن بود. زمین در زیر آسمان سبز و نیلگون فرش نقره یینی بخود گرفته و کوهها سفید پوش گردیده بود. بامدادان دهم جدی خورشید تابش خاصی داشت. درین روز مردم به روال عادی مصروف کار خود بودند ولی موسسان جنبش و مبارزه با قلب های ملهم از شور و شوق عاشقانه برای یک سنگ بنای بزرگ و تاریخی، بخاطر اعمار کاخ آرمانهای والای مردم افغانستان آماده گی میگرفتند و در سیمای شان مژده آزادی خوانده میشد و هر آن موج خروشانی را با ظاهر آرام سمت و سو میبخشیدند. لحظات حیاتی و مهم رفته رفته دامن روز و شب را بهم میدوخت شب میثاق و معیاد گاه در آنشب کهکشان آبستن ستاره جدیدی بود شب یازدهم جدی شهر کابل فضای استثنایی داشت گرمی مبارزه گرمی امید ها گرمی قلب ها و گرمی عشق به آرمان ها برابر با گرمی خورشید بود قلب مهر آگین ببرک کارمل همچو چشمه های خروشان خورشید می تپید زیرا او گردنه های پرخم و پیچ مبارزه و سیاست را بخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان در نور دیده بود. بر بنیاد کار فراوان و تلاش های خستگی نا پذیر، سرانجام کمیته تدارک تدابیر تدویر کنگره را روی دست گرفت. ساعتی پیش از اول جنوری ۱۹۶۵ میلادی مطابق ۱۱ جدی ۱۲۴۳ خورشیدی کنگره موسس در منزل نور محمد تره کی دایر گردید و در آن اصول کلی و ساختار تشکیلاتی بتصویب رسید.

تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان در واقع طلوع ستاره درخشانی بود که در آسمان مبارزه آزادی خواهی مردم و از سپیده دم جنبش سرتاسری خلق افغانستان مژده میداد، گرایش های فکری و گروهبندی را در یک جریان واحد بسیج میکرد. جریانیکه حاصل تلاش های خلاقانه سالهای سال بود که همفکران را به یک تشکل واحد دموکراتیک فرا می خواند. تدویر کنگره موسس در حقیقت مقطعی از تاریخی ترین روز در تاریخ افغانستان و عطف زمانه ها به شمار میرود. دیگر خورشید آزادی بر فراز کوهای آسمایی و شیر دروازه کابل تابش خاصی داشت که فروغ آن تا به شهر ها قرا و قصبات کشور راه میگشود. کنگره موسس به ابتکار ببرک کارمل و جمعی از موسسین در راس آن نورمحمد تره کی کمیسیون های کاری را بخاطر طرح جامع برنامه و اساسنامه حزب برگزید. کار بزرگ و تاریخی رفقا تا سپیده دمی که نیزه های زرین خورشید خیمه شب را می درید ادامه داشت. و فردای آن صدای رسا و تاریخی آرمانهای خلق ستمدیده افغانستان بگوش کارگران دهقانان و سایر زحمت کشان، روشنفکران و اهل کسبه افغانستان در نقاط دور و نزدیک کشور طنین افگنده بود و چون خورشید آزادی گرمی آفرین دلهای کارگران و توده های میلیونی کشور گردید. که برغم تندباد حوادث و توفانهای مدهش، تابش آن روز بروز گسترده تر شده و راه خود را به برونمرزی کشور نیز گشود و در سطح منطقه و مقیاس جهانی بیانگر آرمانهای خلقهای افغانستان گردید که بر بنیاد آن جلب همکاری و اعتماد روز افزون مردم و گسترش شبکه های حزبی در شهرها و ولایات کشور و گرایشات گروههای روشنفکری نشان داد که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابه وارث بالاستحقاق و ادامه دهنده سنن پر افتخار مبارزات آزادی خواهانه جنبش مشروطیت و داد خواهانه این مرز و بوم نقش ارزشمند مرکزی سمت دهنده و اجرا کننده را در زمینه رشد و تکامل جنبش دموکراتیک و مترقی افغانستان ایفا نموده است و اعلام موجودیت آن در منطقه و جهان بر افتخارات تاریخی، اقتدار و شجاعت مردم افغانستان صحه میگذاشت. در مکتب سیاسی این حزب قهرمانان و شهیدان هزاران و صدها هزار جوان وطنپرست راه و رسم وطنپرستی و مبارزه را در پیش گرفتند. مردم و بخصوص روشنفکران، اصول زندگی نوین و راه و شیوه مبارزه به خاطرانسان و احترام به مقام انسان را فراگرفتند. هزاران هزار و صدها هزار انسان این سرزمین را به کار مبارزه وطنپرستی خود گذری فداکاری شجاعت و شهامت و آزادگی سمت و سو داد. حزب دموکراتیک خلق افغانستان مظهر شجاعت وطنپرستی و تحولات دموکراتیک و مدافع تمامیت ارضی استقلال و آزادی کشور بوده و بخاطر رهایی انسان از ستم و نابرابری در جهت ترقی کشور تا آخرین توان مبارزه کرد.

درست چهل و هفت سال قبل با تاسیس ح.د.خ.ا. درسال ۱۹۶۵ مبارزه ترقی خواهان وطنپرست کشور وارد مرحله تازه یی گردید. ح.د.خ.ا. بخاطر روشن کردن اذهان مردم و ترویج روشنگری در کشور مطالعات کتب، آثار و جراید اخبار و مجلات علمی، آموزش های وطنپرستانه را رویدست گرفت و مرام علما تنظیم شده ح.د.خ.ا. را با دیگر مطالب ارزشمند و علمی در نخستین جریده خلق ناشر افکار ح.د.خ.ا. به نشر سپرد. حزب با نشر جراید تابناک خلق و پرچم در ترویج علوم سیاسی و اندیشه های ترقی خواهانه و انکشاف فکری قشر جوان و روشنفکر کشور را با اندیشه های وطنپرستانه مجهز میساخت حزب با موضع گیری و بیانات فراکسیون حزبی در پارلمان افغانستان و راه اندازی میتنگ ها، مارشها و مظاهرات خیابانی ماهیت ضد دموکراتیک نظام را افشاء میساخت و ذهنیت عامه را در حمایت از مطالبات و خواستهای دموکراتیک خلق رنجدیده افغانستان بسیج میکرد. ح.د.خ.ا. در زمان کوتاهی پس از تاسیس بمثابه یک فاکتور موثر سیاسی تبارز کرد و در زمان کوتاهی اعتماد توده های میلیونی کشور را کسب نمود. برخی از رهبری دور اندیش ح.د.خ.ا. انقلاب در شرایط آن وقت افغانستان را یک تولدی قبل از وقت دانسته بود که گذشت زمان و رویداد های تراژیک افغانستان صحت این در ک عمیق حزب را از روان جامعه و حساسیت های منطقه وی و بین المللی و انکشافات بعدی او ضاع را به اثبات رسانید که بر جامعه تحمیل گردیده بود.

پس از رویداد ثور بآنکه اعمال نا بخردانه و غاصبانه عده یی از مقامات حزبی به حزب ضربه شدیدی وارد نمودند و نیمی از مقامات رهبری را به تبعید مجبور ساختند و صفوف آنرا به زندان افگندند و با برخورد غلط آنها مردم از حزب و نظام مردمی دور گردیده و دست به مخالفت زدند.

که در نتیجه آن افغانستان میدان تاخت و تاز رژیم های ارتجاعی منطقه و کشور های غربی گردید و پای (اتحاد شوروی وقت) نیز به جنگ کشانیده شد.

با رویکار آمدن مرحله دوم قیام ثور زعامت حزبی بخاطر قطع جنگ و احیای صلح در کشور رهایی هزاران هزار محبوس سیاسی در کشور حل مسئله جنگجویان از طریق سیاسی، ایجاد جبهه ملی پدر وطن و مشارکت عظیم مردم در حیات سیاسی اقتصادی و اجتماعی کشور پیشنهاد آتش بس و ایجاد روابط نیک با همسایه گان و همچنان حل قضایای مربوط به افغانستان از طریق مذاکره از جمله اقداماتی بود که دولت آنرا رویدست گرفته بود.

 حزب چهارده ساله در مقابل دشمنان تاریخی افغانستان چنان از خود و سرزمین افغانستان دفاع کرد که برای جنبش های آزادی خواه منطقه سرمشق و برای دشمنان صلح و آزادی در منطقه و جهان به مثابه خار چشم و غیر قابل تحمل گردیده بود. با آنهم در حراست از استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور قهرمانی از خود نشان داد که مایه افتخار نسل آینده کشور خواهد بود چنانچه تشکل بیشتر از نیم میلیون آزادی خواه بخاطر دفاع از استقلال ملی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی شرف و نوامیس کشور آماده دفع هرگونه تجاوز گردیده بود.

 هموطنان عزیز و جهانیان بخوبی میدانند که حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن در جنگ علیه تروریستان و خرابکاران پرتاب شده از آن سوی سرحدات و خاک پاکستان، نه تنها در موجودیت نیروهای نظامی یک کشور دیگر، بلکه در شرایط دفاع مستقلانهء نیز شهامت و شجاعت از خود نشان داده اند که دلیری این حزب قهرمان ثبت زرین تاریخ افتخارات مردم افغانستان گردیده است.

 یکی دیگر از دستاورد های ح.د.خ.ا.، رشد همگانی فرهنگ و کلتور و زبان، هنر و ادبیات، تعلیم و تربیت و راه اندازی جنبش سرتاسری سواد آموزی است که برمبنای اصل برابری حقوق مردم اعم از زنان و مردان اقوام و ملیت های باهم برادر و با هم برابر کشور، راه رشد را می پیمود. و اعزام جوانان جهت تحصیل به خارج در تاریخ کشور بشکل گسترده ی صورت می پذیرفت.

تشویق مشارکت مردم در دستگاه دولتی بدون تعصبات قومی مذهبی لسانی و منطقه وی و گزینش شخصیت ها بر مبنای شایستگی، معیارهای وطنپرستانه، کارایی و موثریت در اداره معین میشد چنانچه در دوره حاکمیت ح.د.خ.ا.، برای نخستین بار در تاریخ این سرزمین، از برادران ملیت عزیز هزاره تا سطح مقام صدارت عظمی معاون رییس جمهور و جنرالان عالی رتبه نظامی از برادران عزیز هموطن ازبیک وزارت خانه ها، زنان در مقامات وزارت و معینیت و ریاست ها از اهل هنود در سطح ریاست های مقامات کلیدی اقتصادی کشور از اقوام بزرگ پشه یی در سطح کمیته مرکزی و رهبریت زونها و از اقوام برادر بلوچ در سطح وزیر وکیل والی و رییس و از برادران عزیز ترکمن در سطح وزارت ولایت و نورستانی های با غیرت این مرز و بوم در سطوح وزارت ولایت وکالت و رتبه های جنرالی، از ملیت های پشتون و تاجیک در سطوح عالی ارگانهای حزبی و دولتی عزمقام حاصل کرده بودند.

حزب در بیداری مردم و تشکلات آنها به دور اصناف و کارگاه های شان و ایجاد کوپراتیف های زراعتی، باغداری، مالداری، تشکل اهل کسبه در اصناف مربوط و حاکم بر سرنوشت خویش تدویر لویه جرگه های تاریخی راه اندازی انتخابات ارگان های محلی دولتی تصویب قانون اساسی، کوپراتیفی ساختن حاصلات و تولیدات و صنایع تقویت سکتور دولتی و مختلط اقتصاد، رشد تولید و محصولات زراعتی توجه به مامورین دولت و کارگران و اجرای معاش کافی و معشیت کوپونی مجانی دولتی و رشد خدمات صحی مجانی ایجاد شیر خوار گاه ها پرورش گاه ها و نهاد های معشیتی و پرورشی معلولین و کمک به فامیل های شهدا.

 کار همه جانبه در عرصه ساختمان منازل و بخصوص اعمار مدارس، مساجد، تکیه خانه ها حسینیه ها و توزیع عادلانه زمین به مستحقین و توجه به امور زندگی کوچی ها. ایجاد روابط دوستانه با سازمانهای صلحدوست جهانی سازمان حقوق بشر سازمانهای صلح وهمبستگی سازمان ملل متحد ودیگرنهاد های خیراندیش جهانی ایجاد روابط دوستانه با کشورها و تحکیم علایق دوستی با سایر دول بر مبنای همزیستی مسالمت آمیز احترام متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر دفاع از آزادی صلح برادری و برابری حقوق ملت ها.

به هر حال حزب دموکراتیک خلق افغانستان از استقلال سیاسی و حاکمیت ملی و هویت افغانستان بحیث یک کشور غیر منسلک در روابط خارجی با قاطعیت دفاع کرد و هیچ قرار داد اسارت باری برای کشور و مردم افغانستان را با هیچ قدرت خارجی امضاء نکرد. یک وجب خاک کشور در هیچ سمت سرحدات افغانستان نه از طرف شمال نه از طرف جنوب نه از طرف شرق و نه از طرف غرب کشور از حاکمیت دولت خارج نگردید. در حالیکه در حال حاضر وضع چنین نیست.

باید با سر بلندی گفت برغم شرایط جنگ تمام عیار و اعلان ناشده ای که از سوی خارج که بر حزب دموکراتیک خلق افغانستان و دولت قانونی و دموکراتیک افغانستان تحمیل گردیده بود به هیچ وجه با دستاورد های بزرگ و تاریخی آن قابل مقایسه بوده نمیتواند.

راهی را که ح.د.خ.ا. در پیش گرفته بود راه حراست از آرامش صلح و دموکراسی، حقوق انسان و راه اتحاد و همبستگی مردم بخاطر دفاع از منافع علیای کشور، دفاع از صلح استقلال تمامیت ارضی دموکراسی و تامین حقوق و آزادی های دموکراتیک مردم بوده است. البته آنچه که مایه تأسف میگردد اینست که اقدامات سازنده ح.د.خ.ا. به دلایل گوناگون و از آنجمله موجودیت نیرو های (اتحاد شوروی سابق) مشارکت و نقش کلیدی عناصر نا مطلوب رژیم پس از هفت ثور در اداره دولت جدید و نقش خرابکارانه برخی کشور های همسایه و دول غربی نتایج مطلوب را بار نیاورد.

در حال حاضر با توجه به اوضاع جاری در منطقه و جهان و شرایط پیچیده نظامی سیاسی و امنیتی در کشور، راه نجات مردم رنجدیده افغانستان از جنگ و نا امنی، فقر و بد بختی، جهل و مرض و عقب ماندگی بیشتر از هر زمان دیگر همانا راه اتحاد و همبستگی صلح خواهانه و برادرانه میباشد و لازم است که با تمام قوت در پی آرمانهای والای انسان زحمتکش گام برداشته و در قدم اول با همسو ها و ترقی خواهان با مشارکت بی پایان مردم در راه وحدت و برادری بدون تعصب و تبعیض قومی لسانی سمتی، رنگ و جنسیت در یک صف واحد آرمان وطنی بسیج گردیده تا وطن را از حالت بدبختی نجات داده صلح د موکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق مردم تامین گردد.

 به باور این قلم بهترین تجلیل از چهل و هفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان فقط همانا از بین بردن اختلافات و فاصله ها بخاطر نزدیک شدن با اعضا و گروه های جدا شده از بدنه ح.د.خ.ا. است تا به این ترتیب به مردم زحمتکش افغانستان مصدر خدمت گردیده روح و روان گذشته گان و حماسه آفرینان حزب را شاد خواهیم ساخت و حزب دموکراتیک خلق افغانستان را جاودانه.

زنده باد آرمان های والای خلق ستمدیده افغانستان.

زنده باد صلح دموکراسی عدالت اجتماعی.

زنده باد عشق به انسان و احترام به مقام انسانی.

شکوهمند باد چهل و هفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان.

شاد باد روح موسسین ح.د.خ.ا.

عبدالو کیل کوچی

 

 

 
 

 

مقالات