monday 19 february 2007 15:24:51

 

 

تهيه، تدوين و پژوهش )نبرد- اسکاري(

                                                                                 

آزادي انديشه را آنگاه كه از بعد فردي مورد نظر قرار دهيم - و معناي آزادانديشي، استقلال فكري، عدم وابستگي انديشه به عوامل غير فكري و نفي بردگي فكري نسبت به كانونهاي قدرت دروني و بيروني از آن متبادر شود - مي‏توان آن را در زمره "آزادي معنوي" دانست.

 

 

 

 

                                 

تلاش برای آزادی روزنامه نگاران زندانی يک مبارزه صنفی نيست . دفاع از آزادی اطلاع رساني و در عين حال دفاع از حق دانستن است. يادآور اين امر است که بدون آزادی مطبوعات، آزادی و بدون مطبوعات مستقل و کثرت گرا دمکراسی وجود ندارد، اين مبارزه بايد امر همگان باشد.

 

 

 

ژوئن۱٩٨٥، در برنامه ای راديويی که درباره ی فجايع بزرگ بود، شنونده ای در انتقاد به رسانه های جمعی مطرح کرد: به هنگام جنگ، زلزله و يا سيل در کشورهای جهان سوم، انبوهی از خبرنگاران به آنجا هجوم می برند. اما شش ماه بعد از آن هيچ کس از آن ماجرا ديگر حرفی نمی زند، هيچ گاه پس از نمايش آن تصوير های تکان دهنده، پی گيری به عمل نمی آيد و بی تفاوتی جانشين نمايش می شود. در آن زمان روبرت منئارد ، دبير اول گزارشگران بدون مرز، خبرنگار راديو فرانسه در جنوب اين کشور بود، همين گفته انگيزه ای برای تشکيل گزارشگران بدون مرز توسط وی شد. گزارشگران بدون مرز در آغاز مي خواست تا با تهيه ی گزارش درباره ی مصائب و فجايعی که توسط رسانه ها به فراموشی سپرده می شدند، نقطه پايانی بر اين گونه انتقادها باشد. به مدت چهار سال از ۱٩٨٥ تا ۱٩٨٩ گزارشگران بدون مرز، به تامين هزينه و تهيه گزارش درباره ی جنگ و ديگر مصائب از کشورهای فراموش شده توسط مطبوعات، پرداخت.

در طی اين سال ها و در پي اين تلاش هاست که معضل بزرگ خبرنگاران يعنی انجام وظيفه ی خود به شکلی آزادنه، بيش از پيش آشکار مي شود. انتشار ساليانه ی اسامی خبرنگاران کشته شده، ليست حيرت آور خبرنگاران به قتل رسيده به ويژه در آمريکای لاتين و شبنامه نويسان زندانی در اروپای شرقی و .... و مبارزه ای که روزنامه نگاران برای آزادی مطبوعات در کشورهای خود به پيش می برند. به بيداری وجدان ها و جلب توجه به اين مبارزه کمک کرد. در ۱٩٨٩ با درس گيری از تجارب چهار ساله، تهيه گزارش متوقف و هدف اصلی گزارشگران بدون مرز به خواست آزادی خبرنگاران زندانی و روشنگری در باره ی تعرض به آزادی مطبوعات تغيير يافت. در فوريه همان سال اولين شماره ی نامه ی گزارشگران بدون مرز ماهنامه ای برای اعضا و روزنامه نگاران انتشار يافت. در اکتبر ۱٩٨٩ گسترش و تحول تشکل، نياز به تعريف فرجام های اصلی حرکت را ايجاب می کرد، اولين سمينار گزارشگران بدون مرز با اين هدف و تحت رياست سمبليک روزنامه نگار چينی ليوبينی يان که چندی پيش از رخدادهای بهار پکن به امريکا پناهنده شده بود، در پاريس برگزار گرديد . کارزار به فرزند خواندگي قبول کردن يک روزنامه نگار زندانی توسط رسانه های جمعی در همين سال آغاز شد. اين کارزار بر آن است که يک رسانه مسئوليت کامل دفاع از يک روزنامه نگار که به خاطر ابراز عقايدش زندانی شده است را تا آزادی او بر عهده گيرد. تا امروز چندين راديو، تلويزيون، روزنامه... با اين عمل بسياری از روزنامه نگاران زندانی را به فرزند خواندگي قبول و اين حرکت توانسته است بسياری را از خطر مرگ وزندان رهايی بخشد. اولين گزارش ساليانه ی گزارشگران بدون مرز نيز در سال ۱٩٨٩ انتشار يافت. اين گزارش به نقض آزادی مطبوعات و وضعيت روزنامه نگاران در سراسر جهان اختصاص واز آن تاريخ هر ساله منتشر می گردد. امروز اين گزارش به زبان های فرانسوی، انگليسی، آلماني، اسپانيايی و فارسی موجود است. اين گزارش توسط دبير خانه ی بين المللی گزارشگران ، تهيه می شود.

دفتر بين المللی گزارشگران بدون مرز در پاريس قرار دارد و ده ها نفر به عنوان محقق به شکل حرفه ای در بخش های :تحقيق، به روز کردن اخبار و اطلاعيه ها بر روی تارنما،اداری و مالی، ارتباطات به کار مشغول و فعاليت های سازمان ها را به طور منظم در مناطق مختلف در جهان هدايت می کنند.

در طی سال ها فعاليت، گزارشگران بدون مرز، شبکه ی گسترده ای متشکل از صد ها نفر نماينده و همکار در سراسر جهان به وجود آورده است. با تلاش اين شبکه است که مجموعه ای از اطلاعات و اخبار درباره ی آزادی مطبوعات و وضعيت روزنامه نگاران در اختيار سازمان قرار می گيرد. و هر گاه روزنامه يا روزنامه نگاری در هر کجای جهان، مورد تهديد قرار گيرند، سازمان سريعا دخالت نموده و به افشای آن بپردازد.

با تقسيم بندی جغرافيايی، افريقا، امريکا، آسيای، اروپا و مغرب و خاورميانه، به طور روزمره، کار محققان، جمع آوری و تحليل خبرهای آژانس های خبرگزاری، مطبوعات جهان و بی شمار انتشارات اختصاصی، در باره ی، تعرضات به آزادی مطبوعات است. پس از اطمينان از درستی اين اخبار توسط نمايندگان محلی و يا سازمان های مدافع حقوق بشر و آزادی مطبوعات در محل، که خود بخش اعظم کار است، محققين نوع واکنش لازم را نسبت به اين امر تعيين می کنند. اين واکنش به خواه به صورت اطلاعيه مطبوعاتي و خواه به شکل نامه به مسئولان انتشار می يابد . در بعضی موارد، جمع آوری اخبار به تنهايی در دبيرخانه بين المللی ميسر نمی شود در اين گونه موارد، گزارشگران بدون مرز، هيئت های نمايندگی به مناطق مورد نظر اعزام می کند. در اين ماموريت ها، نمايندگان سازمان با مقامات دولتی و کشوری، ديپلمات های خارجی در محل، مطبوعات خصوصی و دولتی و انجمن های روزنامه نگاران يا مدافع حقوق بشر به ملاقات و گفتگو می پردازند و با وکلا و خانواده های قربانيان نيز ديدار می کنند. در اين ديدارها همواره يکي از خواست های گزارشگران از مقامات دولتی، ملاقات با روزنامه نگار زندانی است .اين ماموريت های در عين حال فرصت مناسبی است برای حساس نمودن مطبوعات محلی به اقدامات گزارشگران بدون مرز و يافتن همکاران تازه. با اين حال به دليل مخالفت برخی از دولت ها و عدم صدور ويزا، گزارشگران بدون مرز، همواره امکان حضور در برخی از کشورها را ندارند .هر سال گزارشگران بدون مرز، بيش از ٥٠٠ مورد نقض آزادی مطبوعات و بيان، اطلاعيه ها و نامه های اعتراضی را برای مقامات کشورهای و سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر (چون گزارشگران ويژه سازمان ملل در امور حقوق بشر و آزادی مطبوعات، پارلمان اروپا، يونسکو، کميسيون حقوق بشر و...)ارسال مي کند. اين نامه ها می توانند يک تقاضای ساده ی درخواست اطلاعات، و ارائه ی پيشنهاداتی برای بهبود وضعيت آزادی مطبوعات و يا درخواست رسمی از مقامات برای آزادی روزنامه نگار زندانی و يا اجازه انتشار مجدد به روزنامه ای سانسور يا توقيف شده باشند.

گزارشگران بدون مرز در ده ها کشور جهان دارای شعب ملی و در بسياری از کشورها دارای دفتر نمايندگی است. از جمله در آلمان، انگليس، اسپانيا، امريکا و ايتاليا، گزارشگران بدون مرز در کشورهايی که دفتر رسمی ندارد از همکاری نمايندگان ويژه و همکاران محلی بهره مند می شود. سوم ماه می روز جهانی آزادی مطبوعات، از جمله ابتکارات گزارشگران بدون مرز است. که با توافق سازمان يونسکو به روزی جهاني بدل شده است و در سراسر جهان از ۱٩٩٠ هر ساله جشن گرفته می شود. ز گزارشگران بدون مرز هر سال دو آلبوم از عکس های يک عکاس مشهور را منتشر می کند که عوايد فروش آن برای کمک به روزنامه نگاران و روزنامه هايی که با مشکل روبرويند صرف می شود .گزارشگران بدون مرز در ۱٩٩٢ جايزه لورنزو ناتالی را از سوی کميسيون اروپا برای تلاش در دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در کشورهای در حال رشد و در ۱٩٩٧ جايزه روزنامه نگاری و دمکراسی را از سوی سازمان امنيت و همکاری اروپا دريافت نمود.

گزارشگران بدون مرز در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد، يونسکو به عنوان ناظر، در کمِيسيون آفريقاُيی حقوق بشر حضور و با سازمان دولت های امريکا همکاری نزديک دارد. همياری حقوقی و بشر دوستانه با روزنامه نگاران و روزنامه های قربانی سرکوب از جمله فعاليت های گزارشگران بدون مرز است.

در سال ٢٠٠٥ پارلمان اروپا جايزه ساخاروف را برای "تلاش در روشنگری و در دفاع از آزادی بيان و عقيده به گزارشگران بدون مرز اهدا کرد .در فرانسه، گزارشگران بدون مرز به عنوان انجمنی عام المنفع و مردمی شناخته شده است و هر ساله حساب های بانکی آن توسط حساب رسی مستقل انجمن ها مورد بررسی قرار می گيرد و کمک دهندگان می توانند از معافيت های مالياتی بهره مند جويند.

وضعيت اسفناك حقوق بشر براى خبرنگاران

امروز همان فردائي است كه ديروز انتظارش را مي‌ كشيدي.

                                  

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

 

 

 

 

سانسور، دستگيرى و در موارد وخيم شكنجه و قتل، اين است آنچه كه در انتظار خبرنگارانى است كه در مناطق بحرانى به كار گزارشدهى مى‌پردازند. سازمان «گزارشگران بدون مرز» روز پنجشنبه (اول فوريه) گزارش ساليانه‌ى خود را ارائه داد. اين گزارش سال ۲۰۰۶ را سياه‌ترين سال طى ۱۲ سال گذشته براى گزارشگران مى‌داند و در عين حال نشان مى‌دهد كه حتا كشورهاى با نظام دمكراتيك نيز بايد كار زيادى در زمينه‌ى آزادى مطبوعات انجام دهند.  ايران، روسيه، چين، كوبا، كشورهاى اروپاى شرقى و شاخ آفريقا، همه‌ى اين كشورها را سازمان حقوق بشر «گزارشگران حقوق بشر» در «ليست سرخ» خود دارد. و اين كشورها تنها نيستند. تقريبا در سراسر جهان حقوق گزارشگران پايمال مى‌شود و شمشير سانسور دولتى مانع از يك گزارشدهى منطبق با واقعيت است. ، مسئول بخش ايران سازمان «گزارشگران بدون مرز» مستقر در پاريس در زمينه‌ى اين گزارش ساليانه از سال ۲۰۰۶ مى‌گويد:

گزارش ۲۰۰۶ سازمان «گزارشگران بدون مرز» بسیار غم‌انگیز شروع می‌شود. یعنی من باید بگویم که ما یک مطابقتی کردیم برای آنکه بفهمیم کدام سال مرگبارتر از امسال بوده است، و باید به سال ۱۹۹۴ بازمى‌گشتيم. یعنی سالی که بطور مشخص در یک کلام من بخواهم بگویم، سالی که ما با نسل‌کشی در «روآندا» روبه‌رو بودیم، با دو جنگ داخلی در الجزایر و یوگسلاوی و تعداد بسیار زیاد روزنامه‌نگار و گزارشگر کشته‌شده در طی این حوادث که تقریبا در قرن بیستم بی‌سابقه است. در سال ۲۰۰۶ ما ۱۱۰ روزنامه‌نگار و همکار مطبوعاتی کشته‌شده داریم. در ۱۹۹۴ این تعداد ۱۰۳ نفر بودند. با همین شکل «گزارشگران بدون مرز» زنگ خطر خودش را اعلام کرده و به اصطلاح خودمان می‌گوییم، همه چراغ‌ها قرمزند سال ۲۰۰۶ سال بازگشت به عقب بوده،‌ سال سستی و ضعف بوده و در گزارش «گزارشگران بدون مرز» بطور مشخص دمکراسی‌های جهان مورد خطاب قرار گرفته‌اند، از اروپا تا آمریکا در مورد مواقع عقب‌نشینی‌شان در برابر تهاجمات معینی که به آزادی بیان و آزادی مطبوعات می‌شود.

 در اروپا بطور مشخص ما مثال دانمارک را زدیم که دانمارک مورد تهاجم قرار گرفت، روزنامه‌نگارانش بازداشت شدند، سفارت‌هایش در همه‌ی جهان مورد حمله قرار گرفتند و اروپا صدایش درنیامد . در رابطه با آمریکا اعتراض کردیم که آمریکا اعتبارش را از دست داده، برای آنکه از آزادی بیان دفاع نمی‌کند، برای آنکه روزنامه‌نگاران آمریکایی را دستگیر می‌کند، روزنامه‌نگارانی که از روشن‌کردن منابع خبری‌شان پرهیز می‌کنند و روزنامه‌نگارانی که در گوانتانامو زندانی کرده. وضعیت جهان را وضعیت ناامیدکننده‌ای می‌دانیم. در این گزارش اما جای امید هم هست. از آنجایی که همان قطعنامه‌ای که در روز ۲۵ دسامبر در شورای امنیت به اتفاق آرا تصويب شد در حمایت از روزنامه‌نگاران گام مهمی بود، گامی بود که ما در اینجا اشاره کردیم که توانست بهرصورت تکانی به دیپلماسی بدهد. آنجایی که ما بخواهیم،‌ می‌توانیم.”

در اين گزارش ايران جزو كشورهاى شاخص در زمينه‌ى سانسور و فشار  عليه مطبوعات و نيز دستگيرى و آزار و بيكارى اجبارى گزارشگران محسوب مى‌شود. وضعیت ایران هم در رابطه با گزارش امسال، جدا از وضعیت کل دنیا نیست. در ایران بطور مشخص، ما با دستگیری بیش از ۳۸ روزنامه‌نگار روبه‌رو بوده‌ایم که این روزنامه‌نگارها بین ۴ تا ۵ ماه زندانی بوده‌اند. زندانیان در زندان‌ها ناپدید می‌شوند. مورد شیرکوه جهانی را مثال زدیم. در این رابطه لازم ندیدیم که اشاره کنیم، بند ۲۰۹ زندان اوین عملا به جایی برای روزنامه‌نگاران تبدیل شده، «استراحتگاهی»ست به قول آقایان برای روزنامه‌نگاران، برای اینکه وادارشان ‌کنند تا سکوت کنند، از رامین جهانبگلو گرفته تا امروز علی فرحبخش که در اين محل به‌سر می‌برد. در این رابطه قتل روزنامه‌نگار کرد در مرزهای ایران و بويژه بیکارشدن و در اصل از حق کار محروم‌شدن تعداد بسیار زیادی از روزنامه‌نگاران .

در اینباره باید تاکید کنم که روی دو مسئله ما انگشت گذاشته و تاکید کرده‌ایم. یک، سانسور و دوم، خودسانسوری. اگر تعداد زندانیان و روزنامه‌نگاران ایرانی در زندان کم شده، بخاطر این است که ما روزنامه‌های مستقل و آزاد، آن روزنامه‌هایی که روزنامه‌نگاران بتوانند آنچه می‌خواهند در آن بگویند، نداریم. هیچوقت نداشته‌ایم، ولی امروز بیشتر و در این رابطه عملا مباحث ممنوعه، تابوها، از مسایل به اصطلاح غنی‌سازی اورانیوم که ممنوع است تا گران‌شدن گوجه فرنگی در ایران، هیچ روزنامه‌نگاری بطور مشخص نمی‌تواند به شکل مستقل کار بکند، بدون اتهام، بدون احضار و بدون تهدید.”

گزارش سالیانه ٢٠٠٧

آزادي با مطبوعات به دنيا ميايد و با سانسور ميميرد .

                                

چشمهایم را کور می کنم، گوشهایم را کـَر می کنم، پاهایم را می شکنم، انگشتانم را بند بند می بُرم، سینه ام را می شکافم، قلبم را می کُشم، حتی زبانم را می بُرم، دلم را می دوزم، اما قلمم را به بیگانه نمی دهم! )علی شریعتی(

اول فوریه ٢٠٠٧ گزارشگران بدون مرز گزارش سالیانه خود از وضعیت آزادی مطبوعات در ۹٦ کشور جهان منتشر کرد. این گزارش اصلی ترین موارد نقض حقوق روزنامه نگاران در سال ٢٠٠٦ را مد نظر قرار داده و چشم‌انداز و منظره ای موضوعی از مناطق مختلف جهان ارائه می کند . این گزارش آماری‌ست از نقض آزادی مطبوعات در جهان، در بر گيرنده‌ي سرکوبگرترین دولت‌ها، از کره شمالی واریتره تا کوبا و ترکمنستان است، اما به دمکراسی های موجود نیز نگاهي انتقادی دارد که درآنجا نیز بسياری از دستاوردها مورد تهدید قرار گرفته‌اند و نیازمند برداشتن گام‌هایی به جلو هستند.

هنوز در آغاز سال هستیم و نگران از وخامت بطشتر وضعیت! درهمین اولین ماه سال، ٤ روزنامه‌نگار و ٦ همکار رسانه ها کشته شده اند. برای مشاهده نزديک ترين آمار و سالی اينگونه مرگبار برای روزنامه‌نگاران، باید به ١۹۹٤ بازگشت. در اين سال ١٠٣ روزنامه نگار در نسل کشي روندا، جنگ داخلي در الجزاير و يوگسلاوی کشته شدند. در سال ٢٠٠٦ اما ١١٠ روزنامه نگار و همکار مطبوعات (مترجم، تکنسين و....) کشته شده اند .ورای آمار روزنامه نگاران کشته شده و زندانی، گزارشگران بدون مرز می خواهد زنگ خطر را برای سال 2006 ، به صدا درآورد. سالی بی شوروشعف، که گاه همراه بود با پس‌رفت در کشورهای دمکراتیک که مدعی دفاع از ارزش‌هایی هستند که خود را مظهر آن می دانند

.سالی که گذشت، سالي بود پر از ضعف و تسلیم برای دولت هايي،  که از آنها انتظار می رفت به جد از آزادی بیان و حاصل اش آزادی مطبوعات دفاع کنند. اگر همه و یا تقریبا همه کشورهای جهان مدعی رعایت حقوق بشر هستند، حق داریم که با مشاهده ی اعمال و سکوت این و آن بپرسیم، امروز چه کسانی قدرت اخلاقی دفاع از مظهر این ارزش ها بودن و دفاع بدون تزلزل از آزادی ها را دارند. آیا اتحادیه اروپا در این باره تلاشی می کند؟ آیا مدافع پرقدرت و رسای ارزش هایی که فرض گردهم آمدن بیست و هفت عضو آن است، بوده است؟ وقتی که قرار دادهای امضا شده منوط به رعایت آزادی هاست و در برابر نقض فاحش آزادی اندیشه، بیان و نوشتن در کشورهایی که از گسترش اتحادیه سود می‌برند، سکوت می کند. نباید شک کرد. نمونه تونس که رژیم آن تحمل هیچ گونه آزادی انتقاد را ندارد از این نظر گویاست.

ماجرای انتشار کاریکاتورهای حضرت محمد در دانمارک تبلور توجه همه جهان به مسئله آزادی بیان و احترام به عقاید مذهبی بود. در این مورد هم رفتار کشورهای دمکراتیک متضمن حداقل همبستگی با دانمارک که دفاتر نمایندگی دیپلوماتیک اش مورد تعرض و روزنامه نگاران اش مورد تهدید و بازداشت قرار گرفتند؛ نبود. گویی که از خدشه دار شدن روابط با کشورهای عربی و اسلامی وحشت می‌کنند، واقعیت این است که اروپا تلاش برای به‌حساب آوردن صدایش نکرد .در حوادث اخیر نیز در برابر رئیس جمهور روسیه، شاهد رشادتی نیستیم. به هنگام قتل آناپوليتوکفسکاپا -بیست و يکمین روزنامه نگار به قتل رسیده از تاريخ به قدرت رسيدن ولادمير پوتين در مارس ٢٠٠٠- هر کدام از اعضای اتحادیه اروپا جداگانه موضع گیری کردند، اما بهتر بود که پارلمان اروپا همانگونه که بسیاری از سازمانهای غیر دولتی پیشنهاد کرده بودند، به تشکیل کمیسیونی بین‌المللی برای تحقیق رای می‌داد. اما ترجیح داده می شود با کرملین یکی از بزرگترین صادر کنندگان انرژی به اروپا کنار بیایند .در مناسبات میان کشورهای اتحادیه باید اشاره کرد که کشورهای بزرگ اتحادیه در برابر بروکسل نقشی دوگانه بازی می کنند، و وقتی از سوی افکار عمومی کشورهایشان مورد سوال قرار می گیرند، نهادهای اروپایی را مقصر قلمداد می کنند. برای نمونه : پاریس را مثال بزنيم، هنوز ما تصویر رئیس جمهور شیراک را در ذهن داریم که عالیترین نشان فرانسه را بر سینه‌ی همتای روسی اش می آویخت. یا سکوت مطلق دیپلمات های فرانسوی در برابر اریتره که برای منازعه با اتیوپی متحد آمریکا مورد توجه خاص وزارت خارجه فرانسه است. و یا در خود فرانسه می‌توان اولین واکنش خالی از امید و همبستگی، مقامات رسمی درماجرای روبرت ردکر دبیر فلسفه ای که برای نوشتن مقاله ای در نقد اسلام و احکام تاریخی آن تهدید به مرگ شده بود، را مثال زد.

ایالات متحد آمریکا کاملا بی اعتبارشده است

در باره ی آمریکا مثال کم نیست : در بازداشت نگاه داشتن غیر قانونی روزنامه نگار شبکه الجزایره در ارودگاه گوانتانمو، زندانی کردن مکرر روزنامه نگاران امریکایی که از معرفی منابع خبری خود سرباز می زنند، عدم تحقیق جدی در باره ی وضعیت روزنامه نگاران عراقی که با گلوله سربازان امریکایی به خاک می‌افتند، حمایت از رژیم هایی ناقض فاحش آزادی مطبوعات، و.... همه و همه عواملی برای عدم اعتماد به واشینگتُن هستند، که برای سخن گفتن از آزادی بیان بی اعتبار اش کرده است. در باره ی شورای حقوق بشر که جانشین کمیسیون بی اعتبار حقوق بشر شده است، هنوز نمی توان گفت که سربلند بدر آمده است یا نه، اما ما ناظر همان مضحکه‌ي ‌پیشین هستیم : دولت های در معرض اتهام، مدافعان خود را در شورا پیدا می‌کنند تا نوبت مورد اتهام قرار گرفتن خودشان فرا رسد و مورد حمایت قرار گیرند، در اصل معضلات بحث برانگیز کنار نهاده می شوند. مثلا معضل دارفور در 2006 کنار گذاشته می شود. و يا انتخاب شدن کشورهایی به عنوان عضو شورای حقوق بشر که خود از آزادی ستیزترین‌ دولت هستند.در این بازارمکاره اغلب کشورهای جنوب با منطق یارگیری شرکت می کنند تا از دور خارج نشوند .

دیگر قدرت های بزرگ، روسیه و چین، خود از درندگان آزادی مطبوعات هستند و ساده انگاریست که از آنها انتظار داشته باشیم، نقشی مثبت در میدان مبارزه برای آزادی بیان بازی کنند. دست کم می توان انتظار داشت که برگزاری بازی‌های المپیک 2008 در چین، فرصتی باشد برای بهبود وضعیت کار روزنامه نگاران چینی و خارجی در چین، آزادی تعدادی از روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران معترض زندانی، البته با این شرط که غرب فقط به تسخیر بازار چین نیاندیشد .دلایل برای نگرانی و بدبینی بسیار است، برای مثال در امریکای لاتین، قتل ده ها روزنامه نگار در مکزیک و مصونیت کامل از مجازات برای عاملان آنها، گفتمان حشونت‌بار هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا، نامعلومی وضعیت سلامت فیدل کاسترو رهبر کوبا و زندانی کردن بیش از بیست روزنامه نگار، به وخامت گرائیدن وضعیت در بلیوی که تا امروز بعنوان تنها کشور جنوبی در مرتبه ای بالا از رده بندی آزادی بیان گزارشگران بدون مرز جای داشته است. و نشانه های آشکاری دیگر که هوشیاری بیشتر جامعه بین المللی را می‌طلبد.درباره ی افریقا، قاره ای که قربانی منازعات ملی، قوی و مذهبی ست، چه باید گفت؟ هر روز پرمرگ‌تر از روز پیش و پر خطرتر برای روزنامه‌نگاران. و یا در باره کشورهای عربی، آنجا که روزنامه‌نگاران در محاصره ی رژیم های توتالیتر و گروه های گاه شورشگر و یا تروریست قرار دارند و این دو به نام مذهب یا امنیت ملی دست دردست هم می گذارند تا بهتر روزنامه نگاران را به سکوت وادارند. می‌توان براین لسیت کشورهای دیگری را نیز اضافه کرد وقتی که بقیه دنیا به نقطه‌ای دیگرنگاه می‌کند، در آسیا مثلا به بدرفتاری، زندانی و شکنجه کردن روزنامه‌نگاران ادامه می دهند .

جایی برای خوشبینی مانده است؟ آری، مثلا قعطنامه‌ در حمايت از روزنامه‌نگاران و تامين امنيت خبرنگاران در مناطق جنگي که به اتفاق آرا در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. هدف نخست اين قعطنامه يادآوری الزام حمايت و تامين امنيت خبرنگاران به طرفين درگير است. تاکيد بر الزام دولت ها در پيشگيری جنايت عليه روزنامه نگاران و در صورت ارتکاب چنين جناياتی اقدام به تحقيق قضايي، دستگيری و محاکمه آمران و عاملان آن دارد. اما اگر این قعطنامه‌ی به اتفاق آرا تصویب شده پیگیری نشود به کاغذ پاره ای می ماند .بدون توهم به اینگونه بیانیه ها،باید تاکید کرد که این قعطنامه نشانگر آن است که در میدان سیاست می توان تاثیرگذار بود و به هدف خود رسید و عادتی که دپپلمات ها در پشت آن برای توجيه پنهان می‌شوند تا هیچ نشنوند را تغییر داد. پیش نویس این قعطنامه را گزارشگران بدون مرز در اکتبر به وزارت خارجه فرانسه ارائه کرد. قعطنامه در ٢٥ دسامبر به تصويب رسید. فقط دو ماه کافی بود تا ماشین سنگین سازمان ملل به حرکت درآید. همین قعطنامه نشان داد که یک دولت و یا یک نهاد بین المللی می تواند خطوط یکبار ترسیم شده را غییر دهد، باری در حدی که می تواند، اما در همین حد می توان جان هایی را نجات داد، زنان و مردانی را از زندان آزاد کرد و....این چالشی زیبا برای دمکراسی‌ست، همان دمکراسی قاره‌ی پیر، که می کوشد برای جوانان اش افق و مرزهای تازه ای ترسيم کند.

آزادی مطبوعات در سال ٢٠٠٦

درسال / 2006 / 81 روزنامه نگاران کشته، 871 روزنامه نگاران بازداشت، 1472 روزنامه نگاران مورد تهاجم و تحديد، 129 رسانه سانسور، 56 روزنامه نگار ربوده شده است.

 

 

                                

واقعاً چرا اينگونه است ؟

چرا تنها تفاوتهاي كوچك در انتخاب مسير زندگي؛ آن هم نه مسير اصلي و شايد بايد گفت تنها ابزارها سبب اين همه فاصله ميگردد ! چه رنجي است از ذاتهاي خود جدا شدن به حكم گم گشتگي آنها ! انسانهاي زيادي را ديدم كه اينگونه حكم ديوانه بودن را يدك ميكشيدند و هيچگاه هم خواهان تبرئه خود نبوده اند ! آنها ميگويند ديوانگي اگر اين است آن را ترجيح ميدهيم؛ اما آخر مگر نه اين است كه انسانها همگي در تعيين اين مسيرها آزاد هستند ؟

چرا خود آزادي خود را نفي ميكنيم و به دنبال چهارچوب ها هستيم و خود را در مرزهاي مشخص شده تعريف ميكنيم و براي تعاريفمان از اين مسير بي سرانجام؛ نقطه انتها ميگذاريم و هر كس در اين نقطه و در اين چهارچوب نگنجيد را؛ هر كس را كه در زيستن در قالبها را در پس حركت خود فروشكست؛ ديوانه و از جنسي ديگر ميپنداريم ! چرا به اين نمي انديشيم كه همه ي ما؛ حتي خود تو و من ها؛ فارغ از هر گونه تعريف هستيم ! آزاد آزاد . مي انديشم : و اينگونه نيست كه هر كس براي رهايي نياز به گذرنامه اي داشته باشد؛ او آزاد است تا از نو زندگي را به اختيار خويش بسازد . )ريچارد باخ (

در سال ٢٠٠٦ دست کم ٨١ روزنامه نگار به هنگام انجام وظيفه و يا ابراز نظر خود در ٢١ کشور جهان کشته شده اند. نزديک ترين آمار به اين تعداد در سال ١۹۹٤ است. در اين سال ١٠٣ روزنامه نگار در نسل کشي روندا، جنگ داخلي در الجزاير و يوگسلاوی کشته شدند. در سال ٢٠٠٦ همچنين ٣٢ همکار مطبوعات (مترجم، تکنسين و....) نيز کشته شده اند اين تعداد در سل گذشته ٥ نفر بود .آمار گزارشگران بدون مرز فقط روزنامه نگاراني که مرگ شان در ارتباط مستقيم با وظيفه اطلاع رساني روی داده است، را در بر مي گيرد. ده ها مورد مرگ نيز يا در دست تحقيق قرار دارند و يا به دليل مشخص نشدن علت مرگ موقتا از آمار کنار گذاشته شده اند .برای چهارمين سال متوالي عراق خطرناکترين کشور برای روزنامه نگاران است ٦٤ روزنامه نگار و همکار مطبوعاتي در سال ٢٠٠٦ در اين کشور به خاک افتاده اند.  در عراق از آغاز جنگ تا به امروز ١٣۹ همکار رسانه ها کشته شده اند. آماری که دو برابر کشته شدن خبرنگاران درجنگ بيست ساله ی ويتنام است. ( ٦٤ روزنامه نگار در طي جنگ ويتنام از ١۹٥٥ تا ١۹٧٥ کشته شده اند.) نزديک به ۹٠ درصد کشته شدگان روزنامه نگاران عراقي هستند. در اين رابطه يا هيچ تحقيق قضايي انجام نمي گيرد و يا اين تحقيقات به نتيجه ای نمي رسند .دومين کشور خطرناک برای روزنامه نگاران مکزيک است یا ۹ روزنامه نگار کشته شده که در ليست کشورهای قاره ی امريکا در صدر و پيش از کلمبيا قرار دارد. اين روزنامه نگاران در باره ی قاچاقچيان مواد مخدر تحقيق مي کرده اند و يا خشونت عليه جنبش های اجتماعي را تحت پوشش قرار داده اند. در ايالت اوکخاکا که جنبش اجتماعي با شدت ادامه دارد و گاه به رويارويي نظامي مي انجامد، چندين روزنامه نگار زخمي و بارد ويل فيلم بردار امريکايي با شکليک گلوله به قتل رسيد. در ۹ اگوست در ايالت چيوهاهوا، پيکر بي جان مدير مسئول ماهنامه " دو چهره و يک حقپيقت" که متخصص در امر پرونده های جنايات روشن نشده و مواد مخدر بود در کنار جاده ای در شمال مکزيک پيدا شد .

در فيليپين ٦ روزنامه نگار در سال ٢٠٠٦ کشته شده اند ( در سال ٢٠٠٥ اين تعداد ٧ روزنامه نگار بوده است) در اواخر ماه مي، فرناندو باتول مفسر راديو دی پي آر به هنگام عزيمت به محل کارش با ضرب گلوله از پای درآمد. به گفته مقامات فيليپيني اين روزنامه نگار به دست مامور پليسي که از وی به دليل رفتار حشونت آميز اش در برنامه ای راديويي انتقاد شده بود، به قتل رسيده است. از سوی ديگر دو عامل قتل سرمقاله نويس و روزنامه نگار مارلن اسپرات که در ماه مارس ٢٠٠٥ به قتل رسيده بود، در دادگاهي به حبس ابد محکوم شدند. اما آمران قتل از مجازات مصمون مانده اند. با اين حال در اين کشور که مصونيت از مجازات قائده است اين نمونه بايد سرمشق قرار گيرد. در روسيه سه روزنامه نگار در طي سال ٢٠٠٦ کشته شده اند. ( ٢١ روزنامه نگار از تاريخ به قدرت رسيدن ولادمير پوتين در مارس ٢٠٠٠) قتل آنا پوليتوکفسکاپا روزنامه نگار هفته نامه نوويا گازتا نشان داد که حتا روزنامه نگاران سرشناس و مورد حمايت جامعه بين المللي نيز از خشونت مرگبار در امان نيستند. مراحل تحقيقات در اين باره با گروه ١٥٠نفری تعيين شده از سوی مقامات ادامه دارد. کشورهای دمکراتيک از روسيه خواسته اند که از همه امکانات خود را برای روشني ساختن هويت قاتلان بکار گيرد. در ترکمنستان وضعيت آزادی مطبوعات هر روز وخيم تر مي شود. اوغلوسپار مرادوف خبرنگار راديو اروپای آزاد، سه ماه پس از دستگيری، احتمالا در اثر ضربات وارده در سپتامبر ٢٠٠٦ در زندان درگذشت. عليرغم درخواست های مکرر اتحاديه اروپا ترکمنستان از تحقيق در باره چگونگي مرگ اين روزنامه نگار سرباز مي زند. در لبنان در طي جنگ با اسرائيل در تابستان گذشته يک عکاس و يک تکنسين تلويزيون کشته و بيش از دها روزنامه نگار زخمي شدند.

تبليغات انتخاباتي خشونت بار

در سال ٢٠٠٦ بيش از ١٤٠٠ مورد تهاجم و تحديد روزنامه نگاران در سراسر جهان از سوی گزارشگران بدون مرز آمارگيری شده است. که خود رکوردی ديگر از خشونت عليه روزنامه نگاران است. بيش از نيمي از اين موارد به هنگام انتخابات روی داده اند. در کشوری چون بنگلادش که حمله به روزنامه نگاران امری روزمره است در آخرين ماه های سال و همزمان با انتخابات پارلماني در اين کشور اين خشونت ها به اوج خود رسيد. در قاره ی امريکا چندين کشور انتخابات مختلفي را برگزار کردند. در پرو يک ماه پيش از انتخابات گزارشگران بدون مرز ده ها مورد تحديد و تهاجم را به ثبت رسانده است. در ايالت ماريلا در شمال برزيل دفتر يک روزنامه توسط هواداران يک کانديدا به کلي ويران شد. در کنگو هواداران هر دو کانديدا رياست جمهوری به شکل منظم به روزنامه نگاران حمله مي کردند. در اوگاندا و اتيوپي هم روزنامه نگاران و فرستادگان ويژه رسانه های خارجي قرباني تهاجم و تحديد بودند.

سانسور، دستگيری سرکوب رسانه ها و روزنامه نگاران

آمار سانسور نسبت به سال گذشته اندکي کاهش داشته است ۹١٢ مورد نسبت به ١٠٠٦ مورد در سال ٢٠٠٥ در سال گذشته کشور نپال سردمدار سانسور و دستگيری روزنامه نگاران بود. اما با آتش بس وضعيت آزادی مطبوعات در نپال نسبت به درگيری نظامي که در سالهای اخير کشور را مي لرزند، به شکل مطلوبي تغيير کرده است . " انقلاب دمکراتيک" در آوريل گذشته آزادی های بنيادين را در کشور گسترش داده است. روزنامه نگاران زنداني آزاد شده اند و ده ها راديو آزاد در سراسر کشور به کار مشغولند.

امسال تايلند رکورددار بيشترين تعداد سانسور است. در فردای کودتاي نظامي در ١۹ سپتامبر بيش از ٣٠٠ راديو محلي و چندين سايت اينترنت تعطيل شدند. اما چند هفته بعد وضعيت به حالت عادی بازگشت . در باره وضعيت سانسور در چين، کره شمالي و برمه بدست آوردن آمار ناممکن است و در اين کشورها موازيني کلي عليه رسانه ها اتخاذ مي گردد که گاه در يک آن صدها رسانه و خبرنگار را شامل مي شود .در طي سال ٢٠٠٦ شبکه اينترنت در بسياری از کشورهای جهان کنترل و سانسور شده است. گزارشگران بدون مرز در نوامبر سال جاری ليست ١٣ کشور دشمن اينترنت در جهان عربستان سعودی، روسيه سفيد، برمه، چين، کره شمالي، کوبا، مصر، ايران، اوزبکستان، سوريه، تونس، ترکمنستان، ويتنام، را معرفي کرد.

 آنچه که در بسياری از کشورهای جهان امری آسان و آزاد محسوب مي شود در ١٣ کشور جهان ممنوع است. وبلاگ نويس ها و وب نگاران معترض دستگير و سايت های اينترنتي فيلتر و مسدود مي شوند. در مجموع در سال ٢٠٠٦ بيش از ٣٠ وبلاگ نويس از جمله در ايران، چين، مصر، دستگير و طي هفته ها در بازداشت بسر بردند. مصر برای اولين برای سرکوب وبلاگ نويساني که به حسني مبارک و يا اسلام انتقاد مي کنند به ليست کشورهای دشمن اينترنت پيوسته است .دست کم ٨٧١ روزنامه نگار در طي سال ٢٠٠٦ و در سراسر جهان و از جمله در ايران، ازبکستان، سوريه، تونس، چين برای انجام وظيفه خود دستگير و از آزادی محروم شدند. تعدادی از اين افراد ساعت ها در بازداشت بسر برده اند و بسياری به حبس های سنگين محکوم شده اند . ریودن روزنامه نگاران نگراني تازه ای است، برای دست اندرکاران رسانه ها، در سال ٢٠٠٦ تعداد روزنامه نگار ربوده شده ٥٦ نفر بوده است. دو منطقه عراق با ١٧ خبرنگار و نوار غزه با ٦ روزنامه نگار ربوده شده و به گروگان گرفته شده خطرناک ترين مناطق برای روزنامه نگاران هستند. در نوار غزه خوشبختانه همه روزنامه نگاران ربوده شده آزاد، اما در عراق ٦ تن از اين خبرنگار به قتل رسيدند. گزارشگران بدون مرز در سال ٢٠٠٦ در ديدار هايي جداگانه با آقايان جلال طالباني و محمود عباس روسای جمهور عراق و مناطق خود مختار فلسطين خواهان بکار گيری همه امکانات برای پايان دادن به دستگيری، قتل و تعرض به خبرنگاران شده است.

گزارش ساليانه افعانستان ٢٠٠٧

 

 

يك انسان مي تواند آزاد باشد، بي بزرگ بودن، اما هيچ انساني نمي تواند بزرگ باشد، بي آزاد بودن.(جبران خليل جبران)

                            

حقیقت چیست؟ این پرسشی دشوار است.

اما من آن را برای خود به این صورت حل کرده ام که حقیقت، آن چیزی است که ندای درون به شما می گوید. ممکن است بپرسید چرا مردمان مختلف حقایق را به صورت های مختلف و متضاد می اندیشند؟ از انجا که می بینیم اندیشه بشری، از راه های بی شمار عمل می کند و تکامل ذهن انسان، نزد همگان یکسان نیست. پس آنچه را که یکی حقیقت می داند ممکن است دیگری نداند. از این رو، کسانی که به این آزمون ها پرداخته اند به این نتیجه رسیده اند که باید شرایطی را نیز در نظر گرفت، اکنون همه دم از وجدان می زنند، بی آنکه هیچ انظباتی را رعایت کنند و در این دنیای سردرگم کذب محض رواج دارد.

آنچه در نهایت فروتنی می توانم به شما بگویم؛ این است که هیچکسی بدون احساس فروتنی فراوان، حقیقت را در نمی یابد. اگر می خواهی در آغوش اقیانوس حقیقت سیر کنی؛ باید خود را به صفر فروکاهی. آنچه به حساب می آید؛ حقیقت، عشق و آهی شما (عدم خشونت) است. مادامی که این باشد؛ سرانجام همه چیز خود به خود درست می شود، این قانونی است که استثنا بر نمی دارد. (مهاتما گاندی)

در افغانستان آزادی مطبوعات يکي از نادر دستاوردهای پنج سال گذشته در بعد از سقوط طالبان است. اما اين دستاورد واقعيتي شکننده است. وخامت وضعيت امنيتي، تهديد های جنگسالاران، روحانيون محافظه کار و قدرت حاکمه اي که هر روز ضعيف تر مي شود، بردوش روزنامه نگاران سنگيني مي کنند .در اکتبر ٢٠٠٦ نويسنده و همکار هفته نامه پيام مجاهد با شکايت وزير ارتباط با پارلمان دستگير شد. محمد حسن ولسمل ، سردبير افغان ملي جريده که خانه اش در پي انتشار مقاله ای انتقادی نسبت به حامد کرزی در ماه مارس مورد حمله قرار گرفت، در اين باره مي گويد :

" آزادی مطبوعات به محض سخن گفتن از يک رهبر جنگ سالار به يايان مي رسد." مسئول انجمن روزنامه نگاران مستقل افغانستان معتقد است که "کساني که از سوی محافظان شخصي محافظت مي شوند به آزادی بيان اعتقاد ندارند و سعي دارند سانسور و خودسانسوری را به روزنامه نگاران تحميل کنند ."شرايط شکننده و افزايش حملات انتحاری در شرق و جنوب افغانستان کار اطلاع رساني را هر روز دشوارتر مي کند. در ژوييه، عبدالقدوس ، فيلمبردار و راننده شبکه آريانا در يک عمليات انتحاری کشته شد. عکاس- خبرنگار ايتاليايي گابريل تورچه لو به مدت سه هفته توسط مردان مسلحي در قندهار ربوده شد. دو خبرنگار آلماني در اکتبر در شمال کابل به قتل رسيدند. تائيد قتل اين روزنامه نگاران به علت فعاليت حرفه ای شان دشوار است .در پشت آمار رسمي اطمينان بخش ٤٠٠ نشريه، ٥٠ راديو خصوصي، ٥ آزانس خبرگزاری و ٦ شبکه تلويزوني، واقعيتي متضاد نهفته است.

اکثريت اين نشريات هفته نامه هايي با تيراژ محدود هستند. در نوامبر يکي از نشريات مستقل کابل ويکلي به علت نداشتن درآمد از طريق تبيلغات انتشارش متوقف شد. در مزار شريف روزنامه بازتاب به علت ناتواني در بيشتر کردن تعداد پخش خود تعطيل شد. افزايش راديو و تلويزيون خصوصي تاثيری واقعي در چگونگي مطلع شدن افغان ها داشته است. امری که زرغونه صابر در باره ی آن مي گويد : رسانه ها برنده ی اين بخش هستند. مردم فهميدند که جنگسالاران چه کساني هستند و رسانه ها قدرتمندتر شده اند. " تلويزيون های خصوصي هدف حمله اوليه محافظه کاران هستند، در ژانويه شبکه افغان تي وی برای پخش فيلم های هندی و ويديوهاي غير اسلامي، محکوم به پرداخت هزار يورو شد. احمد شاه افغانزای مدير اين شبکه، قانون جدید رسانه ها را که با آن مي توان با تشکيل کميسيوني رسانه ها را بدون حضور در برابر دادگاه جريمه کرد، مورد انتقاد قرار مي دهد .

در ماه اوت نمايندگان محافظه کار مجلس گروهِ ی از شبکه طلوع تي وي را مورد تهاجم قرار دادند، اين شبکه تصاويری را از نماينگان خواب آلود در پارلمان نشان داده بود. ماه پيش از آن نيز سياف يکي از جنگسالاران، مردان اش را برای حمله به يک اکيپ طلوع تي وی در نزديکي کابل فرستاده بود. در سال ٢٠٠٦ دست کم ٢٠ خبرنگار توسط سياستمداران و يا نزديکان آنها مورد تهاجم قرار گرفته و يا تهديد به مرگ شده اند.

در چندين ايالت در جنوب کشور، درندگان آزادی مطبوعات، طالبان، هستند که قدرت را در دست دارند. درپايان ماه نوامبر آنها دو روزنامه نگار پاکستاني را در ايالت هلمند که از آنها مجوز ورود نگرفته بودند، به مدت دوهفته در بازداشت نگاه داشتند. در آغاز سال جديد ميلادی يک از رهبران نظامي طالبان هشدار داده بود که : " من مي خواهم بگويم اگر روزنامه نگاران از اخبار غلط ناتو استفاده کنند آنها را مورد هدف قرار مي دهيم (....) ما شرعاً حق داريم آنها را بکشيم. «مسعود قيام» مدير «طلوع تي وی» در اين باره مي گويد :

"آنها نياز دارند که کساني انتقادات آنها نسبت به دولت را پخش کند آنها به خوبي مي دانند که تبليغ نقشي عمده در اين جنگ دارد" . حضور افزايش يابنده ی شورشيان طالبان در رسانه ها باعث شده است تا مقامات امنيتي برخي سانسورها را اعمال کند. در ماه ژوئن مديران رسانه های عمده برای دريافت ليست ٢٤ مورد ممنوعه در اطلاع رساني احضار شدند. اين سند که از جمله داشتن رابطه با طالبان، انتشار اخبار مغاير با سياست خارجه کشور و يا نيروهای متحد بين المللي را ممنوع مي کرد، توسط مطبوعات رد شد. مقامات امنيتي به روزنامه نگاران دستور داده بودند که از بکار گيری اصطلاح "جنگ سالار" خوداری کنند اما در عوض از تلاش های ارتش افغانستان حمايت کنند.

عليرغم سرو صدايي که اين سند به راه انداخت اما حامد کرزی تائيد کرد که از سوی تهيه کننندگان اين سند مورد مشورت قرار گرفته است، چرا که به نظر وی برای امنيت ملي بايد مواردی را به حساب آورد .تدوين سومين قانون مطبوعات در کشوری که با قوانين اسلامي هدايت مي شود، چهارچوبي نسبتا آزاد را به گسترش مطبوعات اهدا مي کند. اما پارلمان و به ويژه لويه جرگه که محافطه کاران در آن اکثريت را دارند تبصره هايي آزادی ستيز را آماده کرده است. اينگونه کميسيون امور ديني و فرهنگي آن رجوع به احکام اسلامي را افزايش داده است و انتشار اخبار مغاير با "ثبات، امنيت ملي و تماميت ارضي" را ممنوع کرده است. اين سند که در آغاز سال ٢٠٠٧ مي تواند به پارلمان معرفي شود، تبليغ برای مذهبي جز اسلام را در مطبوعات ممنوع کرده است.

گزارش ساليانه ایران ٢٠٠٧

آنكه ميخواهد زنده بماند بايد با دشواريها در آويزد، دشواري براي زندگان مايه نوميدي نيست، نوميد مردگانند.

                            

تمامي تاريخ به سه شاهراه اصلي مي پيوندد:آزادي، عدالت و عرفان! نخستين، شعار انقلاب كبير فرانسه بود و به سرمايه داري و فساد كشيد.دومي شعار انقلاب اكتبر بود و به سرمايه داري و جمود و سومين شعار مذهب بود و به خرافه و خواب! كار اصلي هر روشنفكري در اين جهان و در اين عصر يك مبارزه آزادي بخش فكري و فرهنگي است براي نجات آزادي انسان از منجلاب وقيح سرمايه داري و استثمار طبقاتي.نجات عدالت اجتماعي از چنگال خشن و فرعوني و نجات خدا از قبرستان مرگ آميز و تيره آخونديسم! و اين رسالت بزرگ پيامبرانه را روشنفكر راستين و مسئول روشن انديش نه با تفنگ و نارنجك و نه با ميتينگ و داد و قال، نه با سياست بازيهاي رايج و سطحي، نه با انقلاب ها و تغيير رژيمها و عوض كردن آدمها و خلق ماجراها... بلكه در يك كلمه با كاري پيامبر گونه در ميان قوم و در عصر و نسل خويش و در هر گوشه اي از اين جهان كه هستيم بايد آغاز كنند؛ " ابلاغ "و سلاحش : " كلمه )علی شریعتی)

در طي سال ٢٠٠٦ ده ها روزنامه‌نگار برای انتشار مقالات انتقادی‌ شان بازداشت شدند. برخی از آنها در شرایط دشوار و بدون داشتن حق دسترسی به وکیل در بازداشت‌گاه های مخفی زندانی بودند. با آنکه تعداد زندانیان کاهش یافته است، اما بسیاری از روزنامه‌نگاران قربانی تعقیب قضایی بی پایان و تهدیدهای مداوم برای انجام وظیفه خود هستند . از تير ماه ۱۳۸۴ با به قدرت رسيدن رئيس جمهور احمدی نژاد و هيات دولت اش که اکثريت آن را فرماندهان سابق سپاه پاسداران و يا ماموران وزارت اطلاعات تشکيل داده اند، سرکوب همه جانبه‌ی رسانه‌ها و دست اندکاران حرفه‌ی اطلاع رسانی شدت یافته است. در سال ٢٠٠٦ بیش از ده نشریه تعطیل و ٣٨ روزنامه نگار بازداشت شده اند. در اردیبهشت ماه انتشار چند کاريکاتور که در يکی از آنها کودکی با يک سوسک به زبان آذری صحبت می کند، خشم مردم را برانگیخت و تظاهرات اعتراضی در شهرهای استان آذربایجان برگزار شد. دو روزنامه نگار در تهران و چهار روزنامه نگار دیگر در شمال کشور دستیگیر شدند تا جمهوری اسلامی سیاست های نادرست خود را توجیه کند و چون همیشه در برابر بحران های سیاسی و اجتماعی روزنامه ها و روزنامه نگاران مقصر قلمداد شوند .بسیاری از روزنامه‌نگاران دستگیر شده با نقض ابتدایی ترین حقوق‌شان در بازداشت‌گاه های مخفی نگاهداری شده‌اند. برای مثال شيرکو جهاني دوشنبه ۶ آذر ماه توسط دادسرای مهاباد برای چندمين بار احضار و پس از بازجويي به اتهام مصاحبه با رسانه های خارجي بازداشت و به زندان مرکزی مهاباد انتقال يافت. وی در تاريخ ١٥ آذر ماه و تا بُش از ١٥ روز از زندان مهاباد به مکان نامعلومي منتقل شد. همسر اين روزنامه نگار زنداني اعلام کرده است که همسرش در اعتراض به دستگيری خودسرانه ی خود، نپذيرفته است که وثيقه ۵ ميليون توماني را پرداخت کند و از همان روز دستگيری به اعتصاب غذا دست زده است. تا روز اول ژانویه شيرکو جهاني همچنان در زندان مهاباد بسر می برد. شيرکو جهاني علاوه بر همکاری با سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، با خبرگزاری فرات نيز همکاری و مصاحبه کرده است.

در سال گذشته تعداد بسیاری از رسانه ها هدف حمله و تهاجم قرار گرفتند. در بهمن ماه سال گذشته نهادهاي حکومتي و حوزه های علميه با سازمان دادن "تظاهرات مردمي" دفتر هفته نامه ی تمدن هرمزگان را تخريب و به آتش کشیدند، ٧ روزنامه نگار و همکار مطبوعاتی این نشریه نیز دستگیر شدند. دو تن از آنها محسن درستکاری و الهام افروتن سردبير و روزنامه نگار هفته نامه تمدن هرمزگان ماه ها درزندان بسر بردند ( در تاريخ چهارشنبه ١٧ و يکشنبه ٢١ خرداد تا صدور احکام دادگاه شان با سپردن ٣٠ ميليون تومان وثيغه از زندان اوين آزاد شدند.) اتهام آنها بازانتشار مطلبي در نشريه بود که توسط مقامات مسئول جمهوری اسلامي " توهين به آيت اله خميني و مقدسات" اعلام شد. دوشنبه ٢٤ مهر، در پي انتشار مطلبي در ستون طنز هفته‌‏نامه سفير دشتستان که "توهين به مقام رهبری " قلمداد شد. اين نشريه توقيف، پورمند، مديرمسوول، حسين رويين، سردبير و نيزحروفچين مطلب مورد نظر دستگير شدند. روزنامه نگاران دستگير شده پس از بازجويی با سپردن وثيقه تا برگزاری دادگاه‌‏ آزاد شدند.جمعه ٢١ مهرماه به تحريک امام جمعه ی بوشهر تعدادی از روحانيون و نمازگزاران در برابر دفتر روزنامه به تظاهرات پرداختند و خسارتي بر آن وارد آوردند.

برای بسیاری از رسانه ها خودسانسوری بهترین روش برای بقاست. خطوط قرمز از مرز گفتن و نوشتن در باره ی روحانیون و تابو های اجتماعی تا حقوق زنان و خواست های ملی و قومی و مذهبی گستره ایست که نباید از آن گذشت. همین سانسور و خودسانسوری ست که توضیح‌گر "کاهش" تعداد روزنامه‌نگاران زندانی ست. روزنامه نگاران از سوی دستگاه قضايي تحت تعقيب قرار مي گيرند و برای "آزادی" تا هنگام محاکمه بدون تعيين زمان مجبور به پرداخت وثيقه های سنگين مي شوند، روزنامه نگاران به اصطلاح "آزاد" شده از هر سو تحت فشار قرار مي گيرند و اجازه کار نمي يابند. بدون امنیت شغلی همواره هراسند که انتشار مطلبي ناخوش آيند برای حکومت، دوباره برای آنها احضار و دادگاه و زندان را در پي داشته باشد. در آذر ماه گزارشگران بدون مرز لیست ٥٤ روزنامه نگار را منتشر کرد که در کشور خود از حق کار بعنوان روزنامه نگار مستقل محروم هستند. از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی در پی تهیه آئین‌نامه‌ای برای "ساماندهی" مطبوعات است. دراین آئین‌نامه‌ صدور مجوز و کارت خبرنگاری از جمله وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود.

کشته شدن یک روزنامه نگار در شرایطی نامعلوم

آيفر سورچه روزنامه نگار کرد شهروند ترکیه و خبرگزاری فرات (FHA, Firat Haber Ajansi) در فاصله روزهای ٢۹ تیر تا ٢ مرداد در منطقه مرزی در شمال غربي ايران به دست نيروی های ارتش ايران، ظاهرا طي يک عمليات نظامي عليه شورشگران کرد، کشته شده است. گزارشگران بدون مرز در اين باره با کسب اطلاعات بیشتر اعلام کرد که آيفر سورچه به همراه يکي از همکارانش و به هنگام خروج از مرز در منطقه مرزی در شمال غربي ايران (کليراش در استان آذربايجان شرقي) توسط نطاميان به قتل رسيده است. آيفر سورچه که با نام سيلان آراس مطالب خود را منتشر مي کرد، در تير ماه سال جاری برای تهيه گزارشي از خودکشي زنان کرد به ايران و شهرهای مهاباد و اورميه سفر کرده بود. پيکر آيفر سورچه که توسط نظاميان ايران به بيمارستان شهر سلماس انتقال يافته بود به خانواده اش تحويل داده نشد و تا امروز نيزمجوزی در اين باره صادر نشده است. از سوی دیگر با گذشت بیش از سه سال از قتل زهرا کاظمی عاملان اين قتل نه تنها تحت تعقيب قرار نگرفته اند که از مصونيت کامل از مجازات بهرمند هستند. زهرا کاظمي خبرنگار کانادايي ايراني تبار در دوم تير ماه ١٣٨٢ در حين عکسبرداری از تجمع خانواده های زندانيان در مقابل زندان اوين بازداشت شد. اين روزنامه نگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بر اثر ضربات وارده در بيست تير در بيمارستان نظامي بقية الله جان سپرد.

آزادی اکبر گنجي پس از شش سال زندان

اکبر گنجي روزنامه نگار مشهور ايراني در ٢٨ اسفند ماه سال گذشته پس از ٦ سال از زندان آزاد شد. سردبیر راه نو و روزنامه نگار صبح امروز در ٢ ارديبهشت ١٣٧٩ پس از احضار به دادگاه ١٤١٠ معروف به دادگاه مطبوعات دستگير و روانه ی زندان شد. دليل عمده بازداشت و محاکمه‌ی وی روشنگری هايش درباره کشتار روشنفکران و مخالفان رژيم معروف به قتل های زنجيره ای در سال ١٣٧٧ بود.( در آبان و آذر ماه ۱٣٧٧، داريوش و پروانه فروهر، چهره های برجسته مخالف رژيم، مجيد شريف، عضو تحريريه ايران فردا، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده، نويسنده و روزنامه نگار، به قتل رسيدند. سه ماه پيش از اين قتل ها در اوايل شهريور ماه ١٣٧٧ پيروز دوانی صاحب امتياز نشريه پيروز "ناپديد" شد و پيکر او نيز تا به امروز پيدا نشده است.) گنجي در اين مقالات برخي از مسئولان رژيم چون علي فلاحيان، محسني اژه ای وعلي اکبر هاشمي رفسنجاني را به دخالت در اين قتل ها متهم کرده بود. اتهامات ديگر اکبر گنجی انتشار مقاله ای در حمايت از آيت اله منتظری (که از١٣٦٨ تا ١٣٨١ در خانه خود در قم تحت نظرقرار داشت) و شرکت در کنفرانس برلين بود. وی در دی ماه ١٣٧٩ طی حکمی به ده سال زندان و پنج سال تبعيد محکوم گرديد، در ارديبهشت ١٣٨٠ دادگاه تجديدنظر حکم را به شش ماه کاهش داد ولی در ٢٤ تير ماه، ديوان عالی کشور بلافاصله رای دادگاه تجديدنظر را مردود اعلام و گنجی را به شش سال زندان محکوم کرد. پنجشنبه ۱٩ خرداد ١٣٨٤ اکبر گنجي اعتصاب غذای نا محدود خود را آغاز کرد. يکشنبه ٨ خرداد در پي مذاکراتي که در زندان ميان مسئولان و اکبر گنجي و خانواده و وکلايش انجام شد وی برای مداوای پزشکي به مرخصي آمد، اما دوشنبه ۱٥ خرداد ماموران امنيتي دادستاني برای به زندان بازگردندن وی به منرل اش يورش بردند. اکبر گنجي در ۱٩ خرداد به زندان اوين بازگشت و اعتصاب غذای خود را آغاز کرد. در اين مدت کميسيون حقوق بشرسازمان ملل، دفتر لوئيز آربور کميسرعالي حقوق بشر، مسئولان گروه های کاری سازمان ملل به ويژه گروه کاری آزادی بيان و دستگيری های خودسرانه، کميسيون حقوق بشر اروپا، پارلمان اروپا، پرزيدنت جرج بوش و دولت امريکا و فرانسه و برخي کشورهای غربي چه علني و چه با ارسال نامه و اخطار از سوی سفارتخانه هاي شان، و دهها نهاد بين المللي و شخصيت برجسته جهاني با ابراز همبستگي خود خواهان آزادی اکبر گنجي از زندان شدند.

سه شنبه ٣٠ خرداد ماه اکبر گنجي بدعوت گزارشگران بدون مرز در کنفرانس مطبوعاتي در دفتراين انجمن بين المللي مدافع ازادی مطبوعات در پاريس شرکت کرد. در اين کنفرانس مطبوعاتي اکبر گنجي به تشريح وضعيت حقوق بشر و سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران در ايران پرداخت.

گزارش ساليانه 2005

مهم اين نيست كه از كجا آغاز مي كني مهم اين است كه آن را در كجا به پايان ميبری.

                            

ای آزادی من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم از باید بیزارم از هر چه و هر که، که تو را در بند می کشد بیزارم. ای آزادی مرغک پر شکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ پاسداران وحشت، سازندگان شب و تاریکی و سرما، سازندگان دیوار ها و مرز ها و زندان ها و قلعه ها رهایت کنم، کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر و بی غبار بامدادی پروازت می دادم .(علی شریعتی)

در مغرب، در خاورميانه و در ايران آزادی و امنيت روزنامه نگاران در خطر قرار گرفته است. با جنگ در عراق و منازعه ميان اسرائيل و فلسطين، درسال ٢٠٠٥ افزايش خشنونت در اين منطقه چشمگير بوده است. نظام های اقتدارگری حاکم بربسياری از کشورها ی اين منطقه، تمايلي به رعايت آزادی های بينيادين ندارند و با به اجرا نهادن قوانين آزادی ستيزانه، رسانه ها را بشدت سرکوب مي کنند. رئيس دولت، وزير، مسئول سرويس های امنيتي و ماموران انتظامي در تمام طول اين سال به بهانه های مختلف "وضعيت اضطراری" به اجرا درآمده (در سوريه و مصر) "مبارزه عليه تروريسم" (عربستان سعودی و مراکش)، "تهديد اسلاميستها" (تونس) بر مطبوعات و روزنامه نگاران سختگيری کردند. در اين مجموعه نامتجانس کشورها از الجزاير تا ايران ضرب و شتم، تهديد و زنداني کردن روزنامه نگار امری رايج است. ١٠٤ روزنامه نگار و همکار رسانه ها درسال ٢٠٠٥ مورد حمله و تهديد قرار گرفته اند، اين آمار در سال پيش ٧٣ نفر بود. در ايران دستگيری همواره با شکنجه و آزار همراه است. در الجزاير کشيدن يک کاريکاتور مي تواند طراح آن را به زندان بيفکند. در عربستان سعودی و يا در يمن موضوعات به اصطلاح "حساس" همچون فساد، اسلام گرايي، و يا مباحث مذهبي مي تواند عاملي برای زنداني کردن روزنامه نگار باشد. روزنامه نگاران در اين منطقه تنها پناهگاهي که دارند يا خودسانسوری است و يا تبعيد. اکثر دولت های انحصار و کنترل راديو تلويزيون را در دست دارند و ٧٠ درصد شبکه هاي ماهواره ای که در جهان عرب به پخش برنامه مشغولند به شکل رسمي پيش از بخش برنامه توسط يک نهاد دولتي بازبيني مي شوند.

خاورميانه خطرناک ترين منطقه برای روزنامه نگاران

با ٢٧ روزنامه نگار کشته شده در سال ٢٠٠٥ خاورميانه مرگ بارترين منطقه جهان برای مطبوعات بود. نا امني حاکم بر عراق اصلي ترين علت اين امر است. از ٦٤ روزنامه نگار کشته شده ٢٤ نفر در اين کشور جان باخته اند. هر چند اغلب اين روزنامه نگاران به هنگام تحت پوشش قرار دادن اخبار عمليات شورشيان عراقي کشته شده اند، اما تروريست ها حتا در حمله به منزل روزنامه نگاران و کشتن آنها در برابر چشمان خانواده شان ترديد نکرده اند. ارتش امريکا مسئول قتل ١٢ روزنامه نگار است و از سوی ديگر ٦ روزنامه نگار و همکار رسانه ها توسط سربازان امريکايي بازداشت شده اند. اين افراد که مظنون به همکاری با شورشيان بودند، طي ماه ها بازداشت و مورد آزار و اذيت قرار گرفته، از حقوق خود چون داشتن حق وکيل و يا ملاقات با خانواده و کارفرمايان خود به شکل غير قانوني محروم شده اند. فرستادگان ويژه رسانه های خارجي در عراق که به راحتي قابل شناسايي هستند، هدف اصلي ربايندگان هستند، ٧ نفر از آنها در سال ٢٠٠٥ به گروگان گرفته شدند. فرستاده ويژه روزنامه ی ليبراسيون فلورانس اوبانس و راهنمای محلي اش حسين هانون بيش از ٥ ماه در اسارت بسر بردند. با اين حال از ماه مارس ٢٠٠٣ فرد نئراک فيلم بردار شبکه تلويزيونيITN  ناپديد شده است. در همين زمان روزنامه نگاران ديگری در عراق به گروگان گرفته شده وسپس آزاد شده اند از جمله گيليان سرناريال، ماری ژان لون، سورين دوميترو ميسکويي که در اولين ماه های اول سال ٢٠٠٥ ذهن ما را به خود مشغول کرده بود. متاسفانه اين رويه متوقف نشده است. هر هفته روزنامه نگاران عراقي و ديگر روزنامه نگاران خارجي در عراق به گروگان گرفته مي شوند. در حال حاضر سرنوشت ريم زيد و مروان خازال خبرنگاران شبکه تلويزيون محلي سوماريه در پرده ابهام است. در اين مورد هم ما بايد بدون هيچ محدوديتي کارزار را به پيش بريم و هر روز به گروگانگيران يادآور شويم که اين دو خبرنگار فقط به انجام وظيفه خود مشغول بوده اند و هيچ امری توجيه گر عذابي که به آنها تحمل مي شود، نيست. اما آزادی مطبوعات فقط در عراق در خطر نيست. کمي دورتر از آنجا در بيروت روزنامه نگاران در هراس ترور به سر مي برند. در سال ٢٠٠٥ سمير کسير و جبران توئني دو نويسنده برجسته ی روزنامه ی النهار ترور شدند. خبرنگار محبوب شبکه تلويزيوني آل-بي-سي مايا شيدياک نيز در ترور نافرجامي شدطدا مضروب شده است. کشوری که در ميان جهان عرب بيشتراز ديگران حقوق روزنامه نگاران را محترم مي شمرد، آرام آرام در ظلمت خود سانسوری فرو مي رود.

بهبود آزادی بيان و خبر های خوب در ديگر کشورهای جهان

شرط صداقت نيست اگر از خبر های خوب سخني به ميان نياوريم نخست اين خبرها موجودند و سپس همين اخبار هستند که ما را برای ادامه مبارزه مان ياريگرند. آزادی يک روزنامه نگار از زندان، باز انتشار يک روزنامه ی توقيف شده، محاکمه و محکوم شدن يکي از دشمنان آزادی مطبوعات، فرصت های خوبي است برای ابراز شادماني هستند در هند و در ايالت آسه و در بعضي از کشورهای امريکای مرکزی، رسانه ها از آزادی بيشتری بهرمند شده اند. گزارشگران بدون مرز در جريان اصلاح قانون مطبوعات در کشور موريتاني مشارکت کرده است. و اميدواريم که در چاد و کامرون نيز همين امر انجام گيرد. مکزيک دادستان ويژه ای برای تحقيق و بررسي در باره ی مورد تهاجم قرار گرفتن روزنامه نگاران منصوب کرده است و اين نشانده ی آن است که دولت اهميت وخامت شرايط را دريافته است.

دشمنان آزادی مطبوعات

مطبوعات هم دشمناني دارد. رئيس جمهور باشند يا وزير و شاه، ولي فقيه وفرمانده چريکهی شورشي و يا رهبر سازمان های جنايتکارانه، دشمنان مطبوعات چهره و نام و نشاني دارند، اين درندگان آزادی مطبوعات قدرت آنرا دارند که روزنامه نگاران را زنداني کنند، بربايند، شکنجه کنند و گاه نيز به قتل برسانند. موقعيت و مقام شان عموما عاملي برای مصون ماندن شان از مجازات است و برای مسوليتي که در نقض حقوق بشر دارند معمولا هيچگاه محاکمه نمي شوند. گزارشگران بدون مرز از سال ٢٠٠٢ تصميم گرفته است که هر ساله چهره ی اين دشمنان آزادی مطبوعات را آشکار و آنها را به همگان معرفي کند.

گزارشگران بدون مرز 5 نام جديد را به ليست بزرگترين دشمنان آزادی بيان افزوده است.

اتيوپي : میلس زناوی نخست وزير سری لانکا : گروه نطامي ببر های تاميل کلمبيا : ديگو فرناند. مريلو رهبر گروه شته نظامي «آ- یو- سی»

 رويکرد : گزارشگران بدون مرز، آزادي انديشه ، انسان وآزادي .

www.esalat.org