سه شنبه، ۲۷ دسامبر ۲۰۱۶     

     
             
سـید داوود مصباح

 

۲۷ دیسمبر ۲۰۱۶

 

سالروز نجات حزب و ملت (۶ جدی ۱۳۵۸خ) را به تمام اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و خلق زحمتکش افغانستان، رفقای گرامی «همت» عزیز و «فضلی» عزیز و همه دست اندرکاران و نوسیندگان گرانقدر سایت وزین «اصالت» شادباش و مبارک باد عرض میدارم. یاد و خاطرات جان باختگان را گرامی و برای همه هم میهنان آرزوی استقلال کشور به خاک و خون افتاده افغانستان را دارم.

تجارب نشان داده که آبادی از تهداب خود و حزب و دولت ها از بالا یعنی راس خود آسیب پذیر است. حفیظ الله امین قبل از پیروزی انقلاب ثور وحدت حزب را قبول نداشت و به نور محمد تره کی فقید وفادار نبود. در زمستان ۱۳۵۶خ بود که از گروه امین شنیدم که از زبان حفیظ الله امین می گفتند که رهبر حزب امین صاحب (!) است و تره کی ریش سفید شده. در آن مواقع بود که نگارنده نزد تره کی فقید رفتم و گفتم که امین وحدت حزب را قبول ندارد و شما را هم ریش سفید خطاب کرده، خود را رهبر حزب میداند. تره کی فقید با خونسردی مرا به اصول مبارزه و وحدت حزبی سفارش فرمودند. چند وقت بعد قرار بر این شد که با حفیظ الله امین تصفیه حساب شده وی محاکمه و مجازات گردد که باز هم این جانب به هیات تحقیق حزبی حاضر شدم و در پنج صفحه علیه امین شهادت دادم و اهداف امین را توضیح دادم. هیئت حزبی اکادمیسن دستگیر پنجشیری، داکتر شاولی، بارق شفیعی و سلیمان لایق بودند. بعد تصادف چنان شد که انقلاب ثور به پیروزی رسید و حفیظ الله امین قوماندان سپیده دم انقلاب شد. در تشکیل حاکمیت با وجود آن که نور محمد تره کی فقید شخصیت اول و ببرک کارمل فقید شخصیت دوم حزب و دولت بودند، اما مداخلات و تحرکات حفیظ الله امین مشهود بود. تا این که روز سیاه فرا رسید عملاً باعث شکست و قطع بازوان پر توان حزب واحد ما گردید. رفقا به رهبری کارمل فقید نخواستند که با تحرکات حزبی و نظامی انقلاب ثور را خدشه پذیر سازند در قدم نخست لازم دانستند که یک عقب نشینی تاکتیکی نمایند تا زمینه به شکل قابل قبول و از مجرای اصول زرین حزبی حل و فصل گردد. کارمل فقید که از نسل پیش تازان جنبش انقلابی بودند و گرم و سرد زمانه را دیده بود و در اولین تشکیل دولت ملی دموکراتیک معاون شورای انقلابی و دولت جمهوری دموکراتیک بودند به فرموده خود شان «من نمی توانستم تماشاچی باشم . . .»

حفیظ الله امین بعد از این که به اهداف نخستین وحدت شکنی، خود را بی رقیب ساخت با دست بوسی ریا کارانه خود را شاگرد وفادار تره کی فقید جا زد و زمام امور را بدست گرفت. او با شتاب افسران نظامی مربوط خود را به نقاط کلیدی ارتش جابجا کرد و قرارگاه ریاست جمهوری (ارگ) را از افسران وفادار به تره کی فقید تصفیه و افراد وفادار خود را جایگزین ساخت. بعد شروع کرد به زندانی کردن رفقای جناح پرچم و خلقی های وفادار اصول حزبی و وحدت. منجمله نگارنده را با هفت تن از رفقای وفادار به اصول حزبی و وحدت آن در محبس دهمزنگ کابل.

حفیظ الله نا امین بسیار زود موفق شد که رفیق گلابزوی، شیر جان مزدور یار و سروری و وطنجار را از وظایف دولتی سبکدوش و خود را از مخالفین نظام فارغ و برادرش اسد الله را در اکسا تعیین نمود. و اعضای کمیته مرکزی را زیر نظارت شدید قرار داد و رفت و آمد دفتر و منازل شان را کنترول می کردند. در تمام بخش های حزبی باند امین حزب را تحت کنترول خود داشتند. با تسلط باند امین در تمام بخش های حزبی و دولتی شخص نور محمد تره کی فقید هم در واقع در حبس خانگی در ارگ ریاست جمهوری قرار داشت. حفیظ الله امین بعد از اینکه تره کی فقید را از سر راه خود بر دارد، دیگر تمام قدرت به او تعلق داشت. مخالفت با او مرگ بود. او برنامه شومی را برای محو کامل اعضای حزب یعنی رفقای وفادار به وحدت و اصول حزبی طوری تدارک دید که به مردم کابل ابلاغ نمود که شب ها در پنجره خانه های تان پرده سیاه ببندید و برای قتل عام مخالفین خود در حزب مراکز تجمع تعیین کرده بودند که هر زمانی از شب که زگنال داده می شود بلا درنگ به مراکز تجمع حاضر شوید. کسی که حاضر نگردد محاکمه صحرایی می شوند. باند امین مسلح بودند و اعضای اصول گرای حزب هیچگونه سلاحی نداشتند و در مراکز تجمع باند امین تمام اعضای حزب را به قتل می رساندند. این برنامه محل تجمع بود.

حفیظ الله امین مانند سردار محمد داوود خان بیکلّه، مثل سردار نعیم خان، برادر داشت که ظرف داغ تر از آش بود و عبدالله امین برادر حفیظ الله هم چنان شاخ و شانه در آورده بود که در چوک بغلان مثل زمان امیر عبدالرحمن خان به مردم بغلان بیانیه داد و گفت که به بامیان بروید سر مردم بامیان از ما و مال و منال شان از شما، که مردم بغلان نپذیرفتند و بعد از پغمان فرستادند و مردم مرکز بامیان را قتل و غارت کردند. خلاصه هر گوشه ای از اعمال حفیظ الله امین و باند جنایت کار آن در صد روز حاکمیت آن بسیار مصیبت بار و خفقان آور بود. پس بدون تردید می توان گفت که ۶ جدی ۱۳۵۸خ روز نجات حزب و مردم افغانستان بود و به اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و مردم میهن تبریک گفت.

حکومت صد روزه امین و باند وی درست شباهت بعد از مرگ «مائوتسه دون» در ۱۹۷۶م داشت که بعد از مرگ او بورژوازی درون حزبی با بکارگیری ارتش کشتار و سرکوب وسیع انقلابیون را در پیش گرفت و کودتاچیان رویزیونیست به چهار تن از پیروان خط «مائو» باند چهار نفره می گفتند که آنان را دستگیر و زندانی کردند و آنان عبارت بودند از «چیان چن» همسر مائوتسه دون، «چان چون چیائو»، «یائون یوآن» و «وانگ هون ونگ» که دو نفر اول را بعد از ندامت آزاد و دو نفر بعدی را کشتند. در افغانستان هم اگر حزب و مردم و انقلاب ثور در ۶ جدی ۱۳۵۸ خ نجات نمی یافت، سرنوشت هزاران انقلابی مرگ بود. در حکومت صد روزه سرکوب گر باند امین، درس های وجود دارد که باید آموخت و در آینده در نظر داشت.

به پیش بسوی حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان، حزب شیفتگان جان باز این گردان پیش آهنگ و رزمنده خلق افغانستان!

درود به روان پاک شهیدان راه آزادی، ترقی و دموکراسی!

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org