سید داوود مصباح


 

یکشنبه‏، ۱۰ فبروری۲۰۱۹

در کنفرانس مسکو، شکلی از دولت افغانستان، طبق خواست امریکا، در افغانستان بعد از خروج یک قسمتی از ارتش امریکا از این کشور، تمثیل شد، در این نشست، گروه «طالبان» بیانیه ای طبقه بندی شده ای از طرز حکومت خود را در آینده واضح بیان کرد، در این بیانیه روشن بیان شد که این گروه بسوی انتخابات و دولتی بنام "جمهوری اسلامی" نمیرود، بلکه "امارت اسلامی" می خواهند. در این بیانیه واضحتر آمده که این گروه به "دولت" موجود و "قانون اساسی" و "تشکیلات نظامی و اداری" آن تمکین نمی کند و همه را رد می کند. در مورد جامعه مدنی به صراحت بیان داشتند که همه رویکرد ها طبق «شریعت اسلامی» و همچنان در مورد زنان، باز هم طبق «شریعت اسلامی» عمل میشود. این «شریعت اسلامی» طالبانی را از قبل مردم افغانستان تجربه کردند، در عربستان و کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران، مشخص است، از این بیانیه معلوم می شود که امریکا این بار "امارت اسلامی" را به اشتراک چهار کلاههای تنظیمی که چهره های آنان را در کنفرانس دیدید، در افغانستان حاکم می سازند، این است پس منظر صلح امریکایی در افغانستان، "امارت طالبانی" جمع "تنظیم های جهادی" بهترین گزینه برای یک حکومت فرمان بردار برای امریکا در افغانستان است، این مجمع ضد بشری در افغانستان بهترین مدافع منافع امپریالیسم امریکا و شرکای غربی آن است، این مجمع خون آشام در ویرانی و تاراج معادن کشور تحت فرمان تاراجگران سرمایه داران امریکایی و غربی هستند، چنانچه گروه جنگجوی طالبان یک روز یک مرمی هم بسوی استخراج معدن اورانیم و لیتیوم خانشین هلمند توسط امریکایی ها، فایر نکردند (آتش نگشودند) و از این منابع گرانبها و کمیاب افغانستان دفاع نکردند، همچنان این تنظیم های نام نهاد جهادی برای یک لحظه هم صدای اعتراضی مبنی بر استخراج و غارت معدن بسیار با ارزش و گران قیمت ولسوالی خانشین ولایت هلمند بلند نکردند، در این مدت اشغال افغانستان توسط امریکا و دولت های غربی شریک جنایات امریکا، گروه «طالبان» نی تنها که از معادن افغانستان که در تیر رس و ساحهء تسلط آنان است دفاع و حراست نکردند، بلکه به حیث مزدور نگهبان از استخراج و غارت آن ایفای وظیفه کردند، گروه «طالبان» و «گروه تنظیمی» در "دولت" با انکشاف کاشت و تولید و ترافیک مواد مخدر و غارت معادن و بمباران های وحشیانه و ویرانگر و انسان کشی امپریالیست ها یک روز دست به اعتراض نزدند، پس چگونه می توان قبول کرد که این مجمع ضد ملی و ضد بشری برای مردم عذاب دیده افغانستان صلح و امنیت بیاورد، امارت طالبانی ممکن به اثر فشار امریکایی ها گروه های تنظیمی را نخست در تشکیلات امارت اسلامی طالبان بگنجاند، اما فردای پا گرفتن امارت این آشغال ها را از امارت بیرون می اندازند، از کنفرانس مسکو معلوم شد که امریکا دیگر گزینه ی برای حکومت نیابتی ندارد و این ترکیب نامتجانس ضد بشری و تمدن ستیز را جاگزین مزدوران تکنوکرات خود در افغانستان خواهند ساخت.

اکنون در سطح جهان، منطقه و افغانستان دیگر سوالی باقی نمی ماند که امپریالیسم- ویرانگر و غارتگر و ضد بشر و محیط زیست است، پس توقع نوشدارو از قاتل یعنی چه؟! اینها جنایات ضد بشری خود را دموکراسی و عدالت می نامند (!)، این امپریالیست های امریکا نبود که تجاوز نظامی به افغانستان را «عدالت بی انتها» نام گذاشته بود؟، این امپریالیست ها چنان عریان در جهان کنونی تاخت و تاز می کنند که گویا انسانیت مرده و وجدان ها خوابیده و شعور و عقل انسانی از کار افتاده، هم اکنون در ونزوئلا آشکارا بدون شرم و حیا از انظار بشری در جهان دست به کودتا می زنند و حتی پول نقد بهای نفت ونزوئلا را که دارایی عامه است به شخص مورد نظر شان «خوان گوایدو» می دهد، این دیگر صاف و ساده قلدری و بدماشی امپریالیست ها در سطح جهان کنونی ما است، به این ترتیب فردا بدون چون و چرایی از موشک های میانبرد اتمی استفاده می کنند و حیات را در هرجایی که خواسته باشند نابود می کنند، در برابر این قلدری امپریالیست ها چه باید کرد؟! چهار تا مزدور چپاولگر در افغانستان که دست به سینه فرمان بردار امریکا و شرکای غربی آن است معیار بوده نمی تواند و تنها غلامان گوش به فرمان امپریالیسم نیست، بلکه در جهان هنوز لایه های از اقشار فرصت طلب، سود جو، متحجّر و غارتگر وجود دارند که در سایه ای امپریالیسم جهانی از اوضاع نا به سامان موجود جهانی سوء استفاده می کنند و همکار امپریالیسم می باشند و در اشغال و غارتگری سرزمین های شان توسط امپریالیست ها رهنما و مشوق هستند، در افغانستان این نمونه را دیدید که چه گونه «هفت خر» و «هشت گاو» از پاکستان و ایران از امپریالیست ها پول و سلاح می گرفتند و فرزندان همین مردم زحمتکش را مغز شویی دینی کرده بر ضد دولت ملی و دموکراتیک افغانستان به میدان نبرد می فرستادند، زمانی که این گروههای ساخت پاکستان و ایران به قدرت رسیدند، نه کافری بود و نه مسلمانی، این گروهها برای حذف یکدیگر در قدرت باهم جنگیدند و شهر کابل را ویران و هزاران شهروند میهن را به قتل رساندند، در مسکو با «طالبان» بخاطر اشتراک شان در امارت اسلامی طالبانی نشستند و دلبری کردند و قطعنامه طالبانی صادر کردند، این گروهک های "جهادی" یک بار دیگر به جنایات بی شمار جنگی گروهک طالبانی صحه گذاشتند و خود را رسماً شریک جرم و جنایت تثبیت کردند، چنانچه کرزی به افتخار گفت که «افتخار دوستی من با برادران طالب ما از زمانه های جهاد بوده است و . . .» بعد از پرده برداشته شدن اهداف و خواست «طالبان» و مذاکره و چنه زنی امریکا با «طالبان» بر سر تضمین منافع امریکا در کنفرانس مسکو علنی شد، آقای غنی خود را در این جاگزینی بر کنار شده احساس می کند، گاه با عصبانیت و گاه به زاری به درگاه امپریالیسم امریکا، دست آورد های به اصطلاح هجده ساله و جامعه مدنی و حقوق زنان را مطرح می کند، این را می گوید، تلاش مذبوحانه.

حالا برگردیم نیم نگاهی بیفگنیم به جهان و پی آمد های تجاوزات نظامی و تبلیغاتی امپریالیسم علیه بشریت گرسنه و فقیر جهان که روند رو به خرابی افغانستان جزء از آن است، این که امپریالیسم امریکا با عصبانیت و لجام گسیخته و عریان دست به خشونت و تهدید علیه بشریت می زنند دلیل آن چیست؟! به چندین دلیل انکار ناپذیر یکی و دوتای آن هم این است که با ظهور اقتصاد جهانی چین که زیر نام رشد کمونیستی و یا دستکم به رهبری حزب کمونیست چین به آن معیار جهانی تولید و توزیع رسیده که دیگر اقتصاد امریکا نمی تواند به آن رقابت کند، فدراتیف روسیه که اکنون سوسیالیستی هم نیست، لیکن باز هم در کنار بلوک شرق خود را متعهد پیمان منطقوی می داند و از لحاظ دست یافتن به فن آوری های نظامی بر تر از امریکا به میدان آمده و می تواند جلو هر گونه تحرک نظامی را در هر منطقه ای از جهان در مقابل امریکا بگیرد، این که نیروهای حزب الله تحت حمایت ایران تا به امریکای لاتین نفوذ پیدا می کند و در کنار چپ آنجا می ایستد، کار ساده ای نیست، این حرکت معادله امریکا را نسبت به ساحه نفوذ جغرافیایی آن تغییر می دهد، این رخداد ها در حالیست که اقتصاد امریکا با شدت رو به زوال است و دولت امریکا هیچ گونه خدمات اجتماعی لازم را به مردم امریکا انجام داده نمیتواند. فقر و بیکاری و نارضایتی توده های میلیونی ایالات متحده امریکا رو به فزونی و انفجار است که تشویش و عصبانیت دونالد ترامپ هم از همین جهت است که هر بار مطرح می کند که ما باید قوای خود را از افغانستان و سوریه خارج کنیم، اما سرمایه داران راحت طلب آن را رد می کنند، از لحاظ موقف جهانی اکنون دولت امریکا منفورترین قدرت در جهان شناخته شده و زمین و زمان تنفر شان را از این دولت امپریالیستی به اشکال مختلف ابراز میدارند، در افغانستان کنونی این چانه زنی به اصطلاح خود شان ابر قدرت جهانی، با گروهک «طالبان» در قطر از ضعف این امپریالیسم جهانی است، اگر تنها جنرال رشید دوستم را به تصفیه ای این گروهک آزاد بگذارند، در مدت یک ماه، افغانستان از وجود آنان پاک می شود، اما ابر قدرت در برابر آنان به زانو نشسته، چانه می زند، این است روزگار امپریالیسم امریکا!

راه کدام است؟ هر کس می پرسد – راه کدام است؟! این را کی باید پاسخ بدهد؟! امپریالیست ها؟ - تکنوکرات ها و تیوکراتها و ارتجاع؟! شبه روشنفکران بی اراده و دنباله رو حوادث و رخداد ها؟! چپ نما های بریده؟! یا نقاب پوشان دینی و دین فروشان عصر حاضر و متحجران دوران؟! کدام؟ کی؟ چه وقت و زمان؟ چطور؟؟؟ یا میفرمایید که مردم، توده ها! بلی مردم یک قدرت است مثل انرژی الکترونیک که به یک پروسیجر تولید نیازمند است، توده ها مردم هم به سازماندهی و تشکل آگاهی و رهبری خردمندانه ای انقلابی و مترقی نیازمند است، در غیر این صورت، مردم در خیابان بیرون از قاعده حرکت رهایی بخش و سازندگی می باشند، چپ نما های بریده هم نمیتواند کاری و جوابی به این پرسش اساسی داشته باشند، این ها از همه منکر هستند، مثل این مصرع شاعر:

«آن که یکدم بر وجود من گواهی داده بود        از سر انکار می گفت: که؟ کو؟ کی؟ کجا؟»

پس راه «راه رهایی بخش» است، که درفش پر افتخار و پیروزمند آن بدست طبقه کارگر جهان، دهقانان و رنجبران جهان است، بشریت را از این گذرگاه که هر لحظه با سلاح اتمی تهدید می شود، حزب های کارگری و کمونیستی عبور می دهند، گرچه توده ها از سر ناخود آگاهی دوست را از دشمن نمیشناسند، اما واقعیت روند تاریخی و اقتصادی زمانی ما این است که لحظات تاریخی قدم به قدم عبور از سرمایه داری به سوسیالیسم است، اگرچه با اشک و خون همراه است، لیکن حقیقت است، امپریالیسم با آخرین قدرت خود برای بقای خویش می کوشد، اما راه جز مرگ تاریخی ندارد، در خاورمیانه عربی پس از مداخلات بی شرمانه و ضد بشری امپریالیست ها، حال جنبش های رهایی بخش به رهبری حزب های کمونیست و کارگری به فعالیت های وسیع و سازنده ای دست یازیدند، در افغانستان هم باید جوانان میهن با درک روشن از رسالت وطنی و ملی با اندیشه و جهانبینی علمی برای آگاهی، تشکل و سازماندهی توده ها گام های استوار بردارند و منجمله اعضای متعهد پراکنده و دور مانده حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به خانه برگردند. مردم میهن را از شر این حکومت های نام نهاد جهادی تنظیمی و «طالبانی» و متحجّر و چپاولگر و مزدور امپریالیسم نجات دهند، بر سابقه داران، بزرگان و کادرهای متعهد حزب دموکراتیک خلق افغانستان لازم و ضروریست که دور هم جمع شوند و حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان را به خانه بخواهند، امروز، از هر زمانی دیگر خلق های میهن بر وجود این حزب نیازمند است، در وجود این حزب می توان «جبهه رهایی بخش خلق افغانستان» را ایجاد کرد و افغانستان را از چنگ اختاپوس امپریالیستی جهانی نجات داد، برگشتن به خانه یک توهم نیست، ممکن است، واقعیت است، «رفقای متعهد به خانه برگردید!»

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org