آجندای نشست ۹۳۰۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد:

«حفظ صلح و امنیت بین المللی، چندجانبه گرایی مؤثر از طریق دفاع از اصول منشور ملل متحد»

نیویورک، ۲۴ اپریل ۲۰۲۳

 

جناب آقای سرمنشی محترم،

همکاران عزیز،

نمادین است که ما نشست خود را در روز جهانی چندجانبه گرایی و دیپلماسی برای صلح برگزار می کنیم که با قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۸ در تقویم تاریخ های مهم گنجانده شده است.

دو هفته دیگر هفتاد و هشتمین سالگرد پیروزی در جنگ جهانی دوم را جشن خواهیم گرفت. شکست آلمان نازی، که کشور من با حمایت متفقین سهم تعیین کننده ای در آن داشت، پایه و اساس نظم بین المللی پس از جنگ را بنا نهاد. مبنای حقوقی آن منشور سازمان ملل بود و خود سازمان ما که مظهر چندجانبه گرایی واقعی است، نقشی مرکزی و هماهنگ کننده در سیاست جهانی به دست آورده است.

سازمان ملل متحد نزدیک به ۸۰ سال از عمر خود، مهمترین مأموریتی را که پدران بنیانگذار به آن محول کرده اند، انجام می دهد. برای چندین دهه، حُسن تفاهم اساسی پنج عضو دائمی شورای امنیت در مورد برتری اهداف و اصول منشور تضمین کننده امنیت جهانی بود. و بنابراین، شرایط را برای همکاری واقعا چندجانبه، که توسط نورم های شناخته شده جهانی حقوق بین الملل تنظیم می شود، ایجاد کرد.

ایالات متحده در تلاشی مذبوحانه برای تثبیت سلطه خود از طریق مجازات سرکشان، به سمت نابودی جهانی سازی رفته است، جهانی سازی که سال هاست به عنوان عالی ترین خیر تمام بشریت در خدمت نظام چندجانبه اقتصاد جهانی معرفی شده است. واشنگتن و بقیه کشورهای غربی که از آن تبعیت می کنند، هر زمان که لازم باشد برای توجیه اقدامات نامشروع علیه کسانی که سیاست های خود را مطابق با قوانین بین المللی می سازند و از پیروی از منافع خودخواهانه «میلیارد طلایی» سرباز می زنند، از «قوانین» خود استفاده می کنند. کسانی که مخالف هستند بر اساس این اصل در «لیست های سیاه» قرار می گیرند: «کسی که با ما نیست علیه ماست.»

مدتهاست که مذاکره در قالب های جهانی مانند سازمان ملل برای همکاران غربی "ناراحت کننده" شده است. برای توجیه ایدئولوژیک سیاست تضعیف چندجانبه گرایی، مضمون وحدت «دموکراسی ها» در مقابل «خودکامگی ها» به جریان افتاده است. علاوه بر «اجلاس‌های دموکراسی» که ترکیب آن توسط هژمون خودخوانده تعیین می‌شود، «باشگاه‌های نخبگان» دیگری ایجاد می‌شوند که سازمان ملل را دور می‌زنند.

«اجلاس سران برای دموکراسی»، «اتحاد برای چندجانبه گرایی»، «مشارکت جهانی برای هوش مصنوعی»، «ائتلاف جهانی برای آزادی رسانه ها»، «فراخوان پاریس برای اعتماد و امنیت در فضای مجازی» - همه این پروژه‌ها و سایر پروژه‌های غیر فراگیر به منظور تضعیف مذاکرات در مورد موضوعات مرتبط تحت نظارت سازمان ملل، برای تحمیل مفاهیم و راه‌ حل‌ های غیر توافقی که برای غرب مفید است، طراحی شده ‌اند. آنها ابتدا به صورت مخفیانه و خصوصی و در یک حلقه تنگ در مورد چیزی به توافق می رسند و سپس این توافقات را به عنوان «موضع جامعه بین المللی» معرفی می کنند. بیایید اشیا را به نامهای خودشان بنامیم: هیچکس به اقلیت غربی اجازه نداده به نمایندگی از همه بشریت صحبت کند. ما باید رفتار شایسته ای داشته باشیم و به همه اعضای جامعه بین المللی احترام بگذاریم.

با تحمیل یک «نظم مبتنی بر قوانین»، نویسندگان آن با گستاخی، اصل کلیدی منشور ملل متحد - برابری حاکمیتی دولت ها را رد می کنند. ماهیت «مجموعه انحصار» بیانیه «غرور آمیز» رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپا، جی. بورل، بود که «اروپا باغ بهشت است و بقیه جهان یک جنگل». من همچنین بیانیه مشترک ناتو و اتحادیه اروپا در ۱۰ جنوری امسال را نقل می کنم که در آن گفته می شود: «غرب متحد» از همه ابزارهای اقتصادی، مالی، سیاسی و نظامی در اختیار ناتو و اتحادیه اروپا برای تضمین منافع «یک میلیارد ما» استفاده خواهد کرد.

«غرب جمعی» تصمیم گرفت تا فرآیندهای چندجانبه گرایی در سطح منطقه ای را «برای خود» تغییر دهد. چندی پیش، ایالات متحده خواستار احیای «دکترین مونرو» شد و از کشورهای آمریکای لاتین خواست روابط خود را با فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین محدود کنند. با این حال، این خط به عزم کشورهای منطقه برای تقویت ساختارهای چندجانبه خود، در درجه اول جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (CELAC)، و در عین حال دفاع از حق مشروع خود برای تثبیت خود به عنوان یکی از ارکان جهان چندقطبی منجر شد. روسیه کاملاً از چنین آرزوهای منصفانه حمایت می کند.

در اجلاس سال گذشته در مادرید، ناتو که همیشه همه را به «صلح دوست بودن» و ماهیت منحصراً دفاعی برنامه های نظامی خود متقاعد کرده است، «مسئولیت جهانی»، «تقسیم ناپذیری امنیت» را در منطقه یورو-آتلانتیک و در منطقه به اصطلاح هند و اقیانوس آرام اعلام کرد. یعنی اکنون «خط دفاعی» ناتو (به عنوان یک اتحاد دفاعی) به سواحل غربی اقیانوس آرام منتقل می شود. رویکردهای بلوکی که چندجانبه‌گرایی با محوریت اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا را تضعیف می‌کند، در ایجاد اتحاد نظامی «آکوس»- پیمان امنیتی سه جانبه بین استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا، که توکیو، سئول و تعدادی از کشورهای جنوب شرقی آسیا به سمت آن سوق داده می‌شوند. تحت نظارت ایالات متحده، مکانیسم هایی برای مداخله در مسائل امنیتی دریایی با هدف تضمین منافع یکجانبه غرب در آب های دریای چین جنوبی ایجاد می شود. جی. بورل، که امروز قبلاً از او نقل کردم، دیروز قول داد که نیروهای دریایی اتحادیه اروپا را به این منطقه بفرستد. پوشیده نیست که هدف «راهبردهای هند و اقیانوسیه» مهار جمهوری خلق چین و منزوی ساختن روسیه است. اینگونه است که همکاران غربی «چندجانبه گرایی مؤثر» در منطقه آسیا و اقیانوسیه را درک می کنند.

پس از انحلال پیمان ورشو و خروج اتحاد جماهیر شوروی از صحنه سیاسی، امید به تحقق اصول چندجانبه گرایی واقعی و بدون خطوط تقسیم در فضای یورو آتلانتیک آغاز شد. اما کشورهای غربی به جای رهاسازی پتانسیل سازمان امنیت و همکاری اروپا بر مبنای جمعی برابر، نه تنها ناتو را حفظ کردند، بلکه برخلاف وعده‌های سوگند خورده ‌شان، مسیری را برای جذب گستاخانه فضای مجاور، از جمله مناطقی که منافع حیاتی روسیه در آنجا همیشه وجود داشته و خواهد داشت، تعیین کردند. همانطور که جان بیکر وزیر امور خارجه وقت آمریکا به رئیس جمهور جورج دبلیو بوش پدر گزارش داد: «تهدید اصلی ناتو سازمان امنیت و همکاری اروپا است.» من از طرف خود اضافه می کنم که امروز هم سازمان ملل متحد و هم الزامات منشور آن تهدیدی برای جاه طلبی های جهانی واشنگتن هستند.

روسیه صبورانه تلاش کرد تا به توافقات چندجانبه سودمند متقابل بر اساس اصل تقسیم ناپذیری امنیت دست یابد که به طور رسمی در بالاترین سطح در اسناد اجلاس سران سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۱۰ اعلام شد. در آنجا، سیاه و سفید، مستقیماً و بدون ابهام نوشته شده است که هیچ کس نباید امنیت خود را به بهای از دست دادن امنیت دیگران تقویت کند و هیچ دولت، گروهی از دولت ها یا سازمان ها نمی توانند مسئولیت اصلی حفظ صلح در منطقه را بر عهده بگیرند و یا کدام بخشی از سازمان امنیت و همکاری اروپا را به عنوان حوزه نفوذ خود در نظر گیرند.

ناتو به این تعهدات رؤسای جمهور و نخست وزیران کشورهای عضو خود اعتنایی نکرد و دقیقاً برعکس عمل کرد و «حق» خود را برای هرگونه اقدام خودسرانه اعلام کرد. نمونه بارز بمباران غیرقانونی یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹، از جمله استفاده از کلاهک های اورانیوم ضعیف شده است که متعاقباً باعث افزایش سرطان در بین شهروندان صرب و ارتش ناتو شد. جو بایدن در آن زمان سناتور بود و بدون غرور در مقابل دوربین ها صحبت کرد که شخصاً خواهان بمباران بلگراد و تخریب همه پل های رودخانه درینا شد. اکنون سفیر ایالات متحده در بلگراد، کی. هیل، از طریق رسانه ها، از صرب ها می خواهد که «صفحه را برگردانند» و «آزرده نشوند». ایالات متحده تجربیات زیادی در مورد «آزرده نشوید» جمع آوری کرده است. جاپان مدت‌هاست که در مورد اینکه چه کسی هیروشیما و ناکازاکی را بمباران کرده است، بیشرمانه سکوت کرده است. هیچ کلمه ای در مورد آن در کتاب های درسی مکتب نیست. اخیراً، در نشست G-7، ای. بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، به طرز رقت انگیزی از رنج قربانیان آن بمب گذاری ها ابراز تاسف کرد، اما یادآور نشد چه کسی آنها را سازماندهی کرد. اینها «قوانین» هستند. و هیچ کس جرات بحث کردن را ندارد.

پس از جنگ جهانی دوم، ده ها ماجراجویی نظامی جنایتکارانه واشنگتن- بدون هیچ تلاشی برای جلب مشروعیت چندجانبه- صورت گرفت. چرا، اگر «قوانین» وجود دارد که هیچ کس نمی داند؟

حمله شرم آور ائتلاف به رهبری ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ با نقض منشور ملل متحد انجام شد، درست مانند تجاوز به لیبی در سال ۲۰۱۱. نتیجه آن نابودی کشور، صدها هزار کشته، تروریسم افسار گسیخته است.

مداخله ایالات متحده در امور کشورهای پس از فروپاشی شوروی، نقض آشکار منشور سازمان ملل بود. «انقلاب های رنگی» در گرجستان و قرغیزستان سازماندهی شد، کودتای خونین در کیف در فبروری ۲۰۱۴. در همین راستا، تلاش هایی برای به دست گرفتن قدرت با زور در بلاروس در سال ۲۰۲۰ وجود دارد.

آنگلوساکسون‌ها که با اطمینان تمام غرب را رهبری می‌کردند، نه تنها تمام این ماجراجویی‌های جنایتکارانه را توجیه می‌کنند، بلکه خط خود را برای «ترویج دموکراسی» به رخ می‌کشند. اما باز هم طبق «قوانین» خودش: کوزوو – به رسمیت شناختن استقلال بدون رفراندوم. کریمه - به رسمیت نمی شناسد (اگرچه یک همه پرسی وجود داشت)؛ به فالکلند/مالویناس دست نزنید، بالاخره یک رفراندوم در آنجا برگزار شد (همانطور که جان کلورلی وزیر خارجه بریتانیا اخیراً اعلام کرد). خنده دار.

برای پایان دادن به استانداردهای دوگانه، ما از همه می خواهیم که بر اساس توافقات اجماع توافق شده در چارچوب اعلامیه ۱۹۷۰ سازمان ملل متحد در مورد اصول حقوق بین الملل که به قوت خود باقی است، پیروی کنند.

آ.گوترش، دبیرکل ما، در سخنرانی خود در «دومین اجلاس سران برای دموکراسی» در ۲۹ مارچ امسال بسیار خوب گفت: «دموکراسی از منشور سازمان ملل نشات می‌گیرد. اولین سخنان او-ما، مردمان، منعکس کننده منبع اساسی اقتدار مشروع هستیم: رضایت کسانی که بر آنها حکومت می شود.». اجازه دهید دوباره بر این موضوع تاکید کنم. رضایت.

برای توقف جنگی که در نتیجه کودتا در شرق اوکراین به راه افتاد، تلاش‌های چند جانبه در راستای منافع حل و فصل مسالمت‌آمیز مندرج در قطعنامه شورای امنیت که به اتفاق آرا توافق‌نامه‌های مینسک را تایید می کند، تجسم یافت. این قراردادها توسط کی یف و اربابان غربی اش زیر پا گذاشته شد، که خودشان اخیراً بدبینانه و حتی با افتخار اعتراف کردند که هرگز قصد اجرای آنها را نداشتند، بلکه فقط می خواستند زمان بخرند تا اوکراین را با تسلیحات علیه روسیه تقویت کنند. بنابراین، نقض تعهدات چند جانبه همه اعضای سازمان ملل متحد که در منشور آن ذکر شده و همه کشورها را ملزم به تبعیت از قطعنامه‌های شورای امنیت می‌داند، به طور علنی اعلام شد.

اقدامات مستمر ما برای جلوگیری از رویارویی، از جمله پیشنهادهای دسامبر ۲۰۲۱ رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین برای توافق بر سر تضمین های امنیتی متقابل چندجانبه، متکبرانه رد شد. به ما گفته شد، هیچ کس نمی‌تواند مانع از آن شود که ناتو اوکراین را در «آغوش» خود بگیرد.

تمام سال‌های پس از کودتا، علی‌رغم خواسته‌های فوری ما، زمانی که زبان روسی، آموزش، رسانه ها و به طور کلی سنت های فرهنگی و مذهبی روسیه به طور قانونی و پیوسته از بین می رفتند -که قانون اساسی اوکراین و کنوانسیون های جهانی حقوق اقلیت های ملی مستقیماً نقض می شد- هیچ یک از اربابان غربی رژیم کی یف- نه پوروشنکو، نه زلنسکی و نه مجلس اعلی اوکراین را سرزنش نکردند. به موازات آن، رژیم کیف تئوری و عمل نازیسم را به صورت قانونگذاری و در زندگی روزمره بکار برد و بدون خجالت، راهپیمایی های باشکوهی را با نور مشعل در مرکز کیف و سایر شهرها تحت لوای لشکرهای اس اس ترتیب داد. غرب ساکت بود و «دستش را بهم می مالید». آنچه اتفاق می افتد کاملاً با برنامه های ایالات متحده در مورد بهره برداری از رژیم آشکارا نژادپرستانه ای که پرورش داده است، به امید تضعیف همه جانبه روسیه در راستای مسیر راهبردی حذف رقبا، برای تضعیف هر سناریویی که مستلزم ایجاد چندجانبه گرایی منصفانه در امور جهانی باشد، مطابقت دارد.  

امروز همه می فهمند، اگرچه همه با صدای بلند در مورد آن صحبت نمیکنند: سخن اصلاً در مورد اوکراین نیست، بلکه در مورد چگونگی ادامه ایجاد روابط بین المللی است: از طریق شکل گیری یک اجماع پایدار بر اساس توازن منافع، یا از طریق پیشروی تهاجمی و انفجاری هژمونی. غیرممکن است که «مسئله اوکراین» را جدا از بافت ژئوپلیتیک در نظر بگیریم. چندجانبه گرایی مستلزم احترام به منشور ملل متحد در تمام پیوندهای اصولی آن است، همانطور که در بالا ذکر شد. روسیه وظایفی را که در چارچوب یک عملیات نظامی ویژه دنبال میکند به وضوح توضیح داده است: از بین بردن تهدیداتی که ناتو برای سالها مستقیماً در مرزهای مان ایجاد کرده است و محافظت از مردمی که از حقوق اعلام شده توسط کنوانسیون ‌های چند جانبه محروم شده اند، و محافظت از آنها در برابر تهدیدهای مستقیمی که توسط رژیم کیف علنی اعلام شده- نابودی و اخراج از سرزمین ‌های که اجداد شان قرنها در آن زندگی میکردند. ما صادقانه گفتیم که برای چه و برای چه کسی می جنگیم.

در پس ‌زمینه هیستری که توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا به راه افتاده است، در مقابل می ‌خواهم بپرسم: واشنگتن و ناتو در یوگسلاوی، عراق و لیبی چه کردند؟ آیا تهدیدی برای امنیت، فرهنگ، مذهب و زبان آنها وجود داشت؟ آنها، هنگام اعلام استقلال کوزوو با نقض اصول سازمان امنیت و همکاری اروپا، نابودی کشورهای با ثبات اقتصادی ثروتمند عراق و لیبی، واقع در ده هزار مایلی از سواحل آمریکا، از چه معیارهای چند جانبه پیروی کردند؟

همه میدانند که غرب ضمن تحمیل درک خود از دموکراسی به دیگران، خواهان دمکراتیک شدن روابط بین‌الملل بر اساس احترام به برابری حاکمیتی دولتها نیست. اما اکنون، غرب با ترویج «قوانین» خود در صحنه بین‌المللی، چند جانبه‌ گرایی و دموکراسی را در داخل نیز «خفه می کند» و از ابزارهای سرکوب‌ کننده فزاینده ‌ای برای سرکوب هر گونه مخالفت استفاده می‌ کند - درست همانطور که رژیم جنایتکار کیف با حمایت «معلمان» خود- ایالات متحده و متحدانش- انجام می‌ دهد.

همکاران عزیز، بار دیگر، مانند سال های جنگ سرد، به خط خطرناک و شاید خطرناکتر نزدیک شده ایم. زمانی که تهاجم مالی و اقتصادی غرب مزایای جهانی شدن را از بین می برد، زمانی که واشنگتن و متحدانش دیپلماسی را رها می کنند و خواستار رویارویی «در میدان نبرد» هستند، وضعیت با از دست دادن ایمان به چندجانبه گرایی بدتر می شود. همه اینها در داخل دیوارهای سازمان ملل است که برای جلوگیری از وحشت جنگ ایجاد شده است. صدای نیروهای مسئول و عاقل، دعوت به نشان دادن خرد سیاسی، احیای فرهنگ گفت و گو توسط کسانی که مسیری را برای تضعیف اصول اساسی ارتباطات بین دولتی گذرانده اند، خاموش می شود. همه ی ما باید به ریشه های خود بازگردیم - رعایت اهداف و اصول منشور ملل متحد با همه تنوع آنها و همه پیوندهای آنها.

چندجانبه گرایی واقعی در مرحله کنونی مستلزم انطباق سازمان ملل با روندهای عینی در شکل گیری معماری چند قطبی روابط بین الملل است. لازم است اصلاحات شورای امنیت با گسترش نمایندگی کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین در آن تسریع شود. نمایندگی بیش از حد کنونی غرب در این بخش اصلی سازمان ملل، اصل چندجانبه گرایی را تضعیف می کند.

به ابتکار ونزوئلا، گروه دوستان در دفاع از منشور سازمان ملل متحد ایجاد شد. ما از همه کشورهایی که به منشور احترام می گذارند می خواهیم به آن بپیوندند. همچنین استفاده از پتانسیل سازنده بریکس و سازمان همکاری شانگهای مهم است. اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کشورهای مستقل مشترک المنافع و سازمان پیمان امنیت جمعی آماده مشارکت خود هستند. ما طرفدار استفاده از ابتکار مواضع انجمن های منطقه ای کشورهای جنوب جهانی هستیم. «گروه ۲۰» همچنین می ‌تواند نقش مفیدی در حفظ چندجانبه‌گرایی ایفا کند، اگر شرکت کنندگان غربی از منحرف کردن همکاران خود از مسائل مبرم در دستور کار خود دست بردارند، به این امید که موضوع مسئولیت آنها در قبال انباشت پدیده ‌های بحرانی در اقتصاد جهانی محاسبه شود.

وظیفه مشترک ما حفظ سازمان ملل به عنوان نمونه ای از چندجانبه گرایی و هماهنگی سیاست جهانی است که به سختی به دست آمده است. کلید موفقیت کار با یکدیگر، چشم پوشی از ادعای انحصار هر کسی و - یک بار دیگر تکرار می کنم - احترام به برابری حاکمیتی کشورها است. این همان چیزی است که همه ما هنگام تصویب منشور سازمان ملل متحد آن را امضا کردیم.

در سال ۲۰۲۱، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه پیشنهاد برگزاری نشست اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل را داد. رهبران چین و فرانسه از این ابتکار حمایت کردند، اما متأسفانه هنوز اجرایی نشده است. این موضوع مستقیماً با چندجانبه گرایی مرتبط است: نه به این دلیل که پنج قدرت نسبت به بقیه امتیازات خاصی دارند، بلکه دقیقاً به دلیل مسئولیت ویژه آنها تحت منشور سازمان ملل برای حفظ صلح و امنیت بین المللی است. این دقیقاً همان چیزی است که اکنون الزامات نظام سازمان ملل متحد می طلبد که در نتیجه اقدامات غرب در برابر چشمان ما فرو می ریزد.

نگرانی در مورد این وضعیت به طور فزاینده ای در ابتکارات و ایده های متعدد کشورهای جنوب جهانی شنیده می شود: از شرق و جنوب شرق آسیا، جهان عرب و به طور کلی مسلمانان، تا آفریقا و آمریکای لاتین. ما از تمایل صادقانه آنها برای تضمین حل و فصل مشکلات معاصر از طریق کار جمعی صادقانه با هدف توافق بر سر توازن منافع مبتنی بر برابری حاکمیتی کشورها و تقسیم ناپذیری امنیت قدردانی می کنیم.

در پایان، من می خواهم خطاب به همه خبرنگارانی که اکنون جلسه ما را پوشش می دهند، صحبت کنم. همکاران شما از رسانه های روسیه اجازه نداشتند به اینجا بیایند. سفارت آمریکا در مسکو با تمسخر آمادگی خود را برای صدور گذرنامه همراه با ویزا در لحظه بلند شدن هواپیمای ما اعلام کرد. بنابراین، یک درخواست بزرگ از شما: برای جبران غیبت خبرنگاران روسی. سعی کنید گزارش های خود را به گونه ای تهیه کنید که تطبیق پذیری کامل قضاوت ها و ارزیابی ها را به مخاطبان جهانی منتقل کنید.

برگردان از روسی:

ع . ق . فضلی، ماستر علوم سیاسی و نظامی

26-04-2026

Helmand100@hotmail.com

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org