شیرین نظیری:

لیلا کاویان دخت دکتر عبدالله ناصری است، در سال ۱۳۲۹ خورشیدی در یک خانواده روشنفکر، در شهر کابل زاده شد و نظر به استعداد خارق العاده ی که داشت در ده سالگی به سرایش چکامه آغاز کرد و با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف، طبع خود را تجربه کرده و به رشد و انکشاف ذوق خود افزود و در این راستا از جانب خانواده و دوستانش مورد تشویق و ترغیب فراوان قرار می گرفت.

لیلا کاویان دوره هاي ابتدایی، ثانوی و لیسه را موفقانه در مکتب رابعه بلخی به پایان رساند و سپس وارد انستیتوت طب پوهنتون کابل شد. ولی بنا به معاذیری که داشت نتوانست تحصیل خود را در این رشته ادامه بدهد. سپس او شامل دارالمعلمين روشان گردید و دوره تحصیلی خود را در این موسسه به پایه اکمال رساند و دیپلم فراغت کسب کرد. او پس از ختم دوره تحصیل راهی دیار آموزش و پرورش فرزندان کشور گردید و با گام های ثابت و مصمم، صدها دانش آموز را در یک دهه با زیور تعلیم و تربیت آراست و تقدیم جامعه خود کرد.

لیلا کاویان در سال ۱۳۶۰ خورشیدی نظر به لزوم دید اتحادیه نویسنده گان جمهوری دموکراتیک افغانستان به سمت منشی بخش ادبیات کودک مقرر شد. همچنان او در سال های بعدی به حیث مدیر در مجله زنان افغانستان به فعالیت آغاز کرد. او با قوت و توانمندی زیاد در این بخش کار کرد و مانند ستاره درخشید و گوشه های تاریک فرهنگ قبیله ای و ریشه های فقر و عقب مانی در کشور را به وسیله قلم توانای خود برملا کرد.

لیلا کاویان به آزادی زنان باور داشت و در سروده های خود از وضع ناهنجار زنان در دهات کشور به ویژه محلات که در تحت سلطه کور دلان دور از فرهنگ قرار داشت و خشونت علیه زنان، جهل و بیسوادی و عدم آگاهی زنان از حقوق شان را با نوشته های ناب خود رساتر نمود.

با تاسف باید گفت؛ در مورد دیوان شعر لیلا کدام اطلاعی در دست نیست. ولی او همواره سروده های خود را جهت نشر به مطبوعات کشور فرستاده است.

پس از يک دهه سکوت بنا بر اصرار مجله سباوون و وعده اين که سروده اش را با امانـتداری به دست نشر خواهند سپرد‌، سروده «‌قاب بی تصوير‌» خود را با نام مستعار «‌پروا‌» برای چاپ؛ به آن نشريه فرستاد‌. این سروده در شماره بيست ‌و هشتم مجله سباوون ‌(‌سال ۱۹۹۰‌ترسایی) به نشر رسيد‌.پس از آن او گاهگاه با نام مستعار «‌پروا‌» شعرهايش را به دست نشر مي سپرد‌.

لیلا کاویان با داوود کاویان ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک دختر و سه پسر است.

لیلا کاویان با خانواده خود، مانند هزاران هموطن ما، با بوجود آمدن حکومت زن ستیز طالب ها، میهن خود را ترک و عازم کشورهای بیگانه شد. او بودن و زیستن را در غربت با بسیار دشواری تجربه می کرد و روزهای سیاه را به شب های سیاه تر تحویل می داد. غم و درد و دوری در دیار غربت و در کنج تنها برای لیلا بسیار طاقت فرسا شده بود. سرانجام دردها و غم ها بر لیلا غلبه نمود و او را از گفتن و سرودن باز داشت.

ليلا کاويان شاعر نسل آرمان گرا، عصيانگر‌، جسور و با انرژی بود. نسلی که با اميد و باور بزرگ به حرکت آمد و اما نيازی نيست که بگوييم پندار گرايی ها، اين نسل را با چه فاجعه‌ يی روبرو ساخت. چه ترانه های که بر لبانش نیامده خاموش گشت و خشکید. دیگر لیلا زمزمه و صدا نداشت، لیلا کاویان قلم نداشت و لیلا نفس هم نداشت. لیلا را از ما و از همه فرهنگیانش ربودند و جایش را در یک لحظه کوتاه، ولی برای همیش در میان همه خالی گذاشتند. جنازه اش را دوان دوان در ۱۴  اپريل ۱۹۹۸ ترسایی که تنها چهل و هشت سال داشت در بستر خاک سپردند. او در هجرت نيز برای وطن ويران و ملت خود که از دو دهه غرقه در خون و عزا بود، بسيار خون‌ دل خورد و بسيار گريه کرد. در سوگ و یادی از اين شاعر پارچه شعر چاپ نه ‌شده اش را به نام «‌گريه‌» با مقدمه کوتاهی که خود بر آن نوشته بود «‌در سوگ مرگ های نسلم و آناني که با هم بزرگ شديم‌، ياد گرفتيم و انديشيديم‌، رزميديم‌، بحث کرديم‌، آموختيم و حالا يکی پی ديگر مرگ فرا مي رسد برای بُردنِ مان‌.» او گويی مرگ را نزديک ديده بود که سروده است «‌و حالا يکی پی ديگر مرگ فرا مي رسد برای بُردنِ مان‌.»

گريه

برای نسل خويش گريه مي کُنم
برای نسل رزم‌، نسل جنگ‌،
نسل سالهای خوب و بد
برای ملتی که خون گرم شان هنوز در رگان ماست 
برای ملتی که خون ما‌: که خون گرم ما برايشان چو جويبار سرد يک جدايی است
آه چه بد که ما ز دست رفته ايم و مي رويم .
برای نسل خويش گريه مي کنم
که يک وطن و شهر و مردمی يگانه داشت
که کودکان و نوجوانان و مردمی عزيز و نازدانه       
 داشت
 برای نسل سربلند و خوب خويش گريه مي کنم
چسان به خاک افتاده ايم‌؟

 

*  گفت و شنید لیلا کاویان، مدیر مجله زنان افغانستان، با شیرین نظیری

 

 

 

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org