فعلهای مترادف

 

 

در زبان فارسی دو فعل "کردن" و "شدن" در ترکیب به کلمه‌ ها فعل مرکب می‌ سازند. جایگزین کردن این فعل‌ ها با فعل‌ های دیگر برای گریز از تکرار اشتباه است.

در زبان فارسی دو فعل (verb) داریم که معمولاً در ترکیب با کلمه‌های دیگر، فعل مرکب (compound verbs) می ‌سازد. این دو فعل "کردن" و "شدن" است. فعل "کردن" در ترکیب با صفت (adjective) و اسم (noun) و اسم فعل (verbal noun) و اسم مفعول یا صفت مفعولی (passive participial adjective) و اسم فاعل یا صفت فاعلی (active participial adjective) فعل مرکب متعدی (compound transitive verb) می‌ سازد:

· درست کردن، بد کردن، پاک کردن، زیبا کردن، ثروتمند کردن، کوتاه کردن، آسان کردن، سست کردن، پشیمان کردن . . .

· شـتی کردن، صـبر کردن، گـوش کـردن، دسـت و پا کـردن، ردیف کردن، همکاری کردن، حساب کردن . . .

· اقدام کردن، استفاده کردن، استعمال کردن، اعتراض کردن، پرستش کردن، ورزش کردن، کوشش کردن . . .

· آشفته کردن، پیچیده کردن، آلوده کردن، فریفته کردن، آسوده کردن، آراسته کردن، رنجیده کردن، گسترده کردن . . .

· آویزان کردن، نگران کردن، گریزان کردن، روان کردن، درخشان کردن، فروزان کردن، شکوفان کردن . . .

· فعل "شدن" که نزدیکترین نظیر آن در زبان انگلیسی فعل "to become" است، در معنی و کاربرد به فعلهای "grow" و "turn" هم شباهت دارد. این فعل در ترکیب با صفت، اسم، اسم فعل، اسم فاعل یا صفت فاعلی، اسم مفعول یا صفت مفعولی، "فعل مرکب لازم" و "فعل مجهول" (passive verb) می ‌سازد:

آزاد شدن، سبز شدن، بزرگ شدن، گم شدن، پیدا شدن، باخبر شدن، کوتاه شدن، بیدار شدن، پشیمان شدن . . .

آغاز شدن، شکنجه شدن، آب شدن، شناسایی شدن، بررسی شدن، طراحی شدن، جمع شدن، خاک شد، دود شدن، بخار شدن . . .

افتتاح شدن، تکرار شدن، تأیید شدن، تصویب شدن، تعمیر شدن، توزیع شدن، تسلیم شدن، تحمیل شدن، اعدام شدن . . .

گریزان شدن، هراسان شدن، نالان شدن، روان شدن، درخشان شدن، شکوفان شدن، نگران شدن . . .

ظاهر شدن، باطل شدن، فاسد شدن، کامل شدن، مایل شدن، عاصی شدن، خارج شدن، حاکم شدن، قانع شدن . . .

مفقود شدن، محکوم شدن، مجبور شدن، منصوب شدن، مضروب شدن، مسدود شدن، مغرور شدن . . .

خورده شدن، گفته شدن، برده شدن، شکسته شدن، ساخته شدن، آفریده شدن، کشیده شدن، گذاشته شدن . . .

 

در زبان فارسی دو فعل "کردن" و "شدن" با بسیاری از کلمه‌ های فارسی و عربی ترکیب می‌شود و فعل مرکب می ‌سازد. اما بسیاری از مترجمان و نویسندگان که برای خوانده شدن در رادیو خـبر یا گـزارش می‌ نویسـند، در مـوردهـایی برای گـریز از تکرار این دو فعل، یا به تصور خودشان، برای لفظ پردازی و زیبا نویسی، از فعل‌های دیگری استفاده می ‌کنند، از آن جمله برای "کردن" از "نمودن"، "ساختن"، "ورزیدن" و "گردانیدن" استفاده می ‌کنند، و برای "شدن" از فعل‌ های "گشتن" و "گردیدن". این فعل ‌ها در زبان گفتاری امروز در معنی‌ هایی به کار می ‌رود که ربطی به "کردن" و "شدن" ندارد. معنی ‌های رایج آن‌ها در زبان امروز اینهاست:

· نمودن: نشان دادن، به نظر آمدن . . .

· ساختن: درست کردن، بنا کردن، آفریدن، سازش کردن، سازگار بودن، پدید آوردن . . .

· ورزیدن: مشت و مال دادن خمیر. این فعل که از آن کلمه‌های ورزش، ورزیده، و ورزیدگی در زبان گفتاری کاربرد دارد، در اصل به معنی عمل کردن، نیرو به کار بردن، و کوشیدن است که عمل "ورزش" آن را نشان می‌ دهد. در ترکیب ‌های عشق ورزیدن، کینه ورزیدن و نظیر این ‌ها هم گاهی به کار می ‌رود، اما کار برد آن به جای "کردن" معمول لفظ پردازان است که مثلاً به جای "خود داری کردن" می ‌گویند "خود داری ورزیدن". معنی‌های دیگری که برای "ورزیدن" در فرهنگ‌ها داده شده است، در زبان نوشتاری کم و بیش کاربرد دارد، اما در زبان گفتاری به کار نمی ‌رود یا به ندرت به کار می‌رود.

· گردانیدن (گرداندن): اداره کردن، گردش دادن، چرخاندن، و با پیشوند "بر" یا بدون آن به معنی ترجمه کردن، اما معنی‌های دیگری که در فرهنگ‌ها برای آن داده شده است، در زبان گفتاری به کار نمی ‌رود یا به ندرت به کار می‌رود. کاربرد آن در زبان نوشتاری و مخصوصاً در زبان گفتاری امروز شیوه لفظ پردازان است.

· گشتن (گردیدن) : چرخیدن، گشت زدن، سیاحت کردن، اداره شدن، رونق داشتن، بازرسی کردن. کار برد آن در زبان گفتاری به جای "شدن" روا نیست.

پیش از آنکه نمونه‌ های از کاربرد ناروای این فعل‌ ها به جای "کردن" و "شدن" در زبان گفتاری بیاورم، به کسانی که آن‌ها را به کار می ‌برند، می‌گویم: "شما به یاد ندارید که در تمام عمرتان در گفت و گـو با دیگران مثـلاً گفته باشید: راستی تو گواهینامه رانندگیت را اخذ نمودی؟ با این کارت مرا از خودت متنفر ساختی. امروز معلوم گردید که اتوبوس‌ ها کار نمی‌ کنند. من وقت ندارم و نمی ‌توانم در بازی شما شرکت بورزم." اگر هم کس دیگری در گفت و گو با شما چنین ترکیب‌ های را به کار ببرد، حتماً شما تعجب می‌ کنید و خنده ی ‌تان می‌ گیرد. اگر کاربرد کلمه یا ترکیبی در گفت و گوی روزمره تعجب‌ انگیز، خنده ‌آور و مسخره باشد، آیا کاربرد آن در زبان گفتاری رادیو می ‌تواند روا باشد؟ نه تکرار فعل‌ های "کردن" و "شدن" عیب است، نه کاربرد فعل‌ های دیگر به جای آن‌ ها نشانه زبان آوری و زیبا نویسی و زیبا گویی. در نمونه ‌های که از سایت‌ های بی ‌بی ‌سی و گوگل فارسی در اینجا می‌ آید، صورت گفتاری کلمه ‌ها و ترکیب‌ ها را در پرانتز می ‌آورم.

نمودن:

· ارشناسی در رشته فیزیک را از دانشکده علوم پزشکی کابل اخذ نمودند (اخذ کردند، گرفتند).

· کشورهای اروپایی با آن موافقت نموده‌ اند (کرده ‌اند).

· قدامات مناسب را اتخاذ خواهند نمود (انجام خواهند داد، در پیش خواهند گرفت).

· نظر خود را اعلام نمایید (اعلام کنید).

· در این صورت ترس و ناامیدی به جای امنیت زندگی ظهور می‌ نماید (می ‌کند).

· سپس آن را از حالت فشرده خارج بنمایید (کنید).

ساختن:

· فوتبال یونان را از جامعه جهانی دور می ‌سازد (می ‌کند).

· آنها را با بسیاری از جنبه‌ های حیات (زندگی) اجتماعی بیگانه می ‌سازد (می ‌کند).

· اجازه ساخت و ساز (!) نمی‌دهند و هر منزل جدیدی را که ساخته شود ویران می ‌سازند (می ‌کنند).

· اما چه کنیم که جو فضا را خراب ساخته‌ اند (کرده‌ اند).

· آن‌ها مستکبری چون آمریکا را بیچاره کرده ‌اند و رسوا ساخته ‌اند (بیچاره و رسوا کرده‌ اند).

· وارد دروازه مقابل شد و گل "مایکل اوون" از انگلیس را بی ‌اثر ساخت (بی‌ اثر کرد).

ورزیدن:

· تندروها که با کلیه مواضع خانم عبادی در زمینه حقوق بشر مخالفت می‌ ورزند (می ‌کنند)، از این خبر خرسند به نظر می ‌رسند.

· در مسابقات آسیایی کیک بوکس در تاجیکستان هشت کشور منطقه شرکت ورزیدند (کردند).

· از پرداخت حق عضویت خود به جنبش خودداری می ‌ورزد (می‌ کند).

· برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم پافشاری می ‌ورزد (می ‌کند).

· به خاطر (برای) ایجاد یک استراتژی عمومی تأمین برق کوشش می ‌ورزد (می‌ کند).

· به طور جدی برای تمرکز نیروهای خود تلاش می ‌ورزد (می ‌کند).

گردانیدن (گرداندن):

· به جرم عقیده آن‌ ها را به زندان افکندند (انداختند) و صدهای دیگر (صدها تن دیگر) را از کشور آواره گرداندند (کردند).

· اگر عقل‌ ها آزاد می ‌شدند و آزادی را هدف می ‌گردانیدند (می ‌کردند) و روش ‌های آزاد شدن را به کار می‌ بردند . . . جریان اندیشه‌ ها برقرار می‌ شد.

· جهان را به ورطه ‌ای هولناک رهنمود (!) گردانیده است (رهنمون شده است!).

· رسالت همین شیوه را به کار برده و این جماعت را بنیاد گرا گردانده است (کرده است).

· و این مساعی هر دوی ما را موفق خواهد گردانید (کرد).

· بخش‌ های مهمی از مردم کشور را از سهم ‌گیری (مشارکت) در سرنوشت و اداره دولت محروم گردانیده است (کرده است).

گشتن (گردیدن):

· هر تغییر بنیادین (بنیادی) در شکل نظام حکومتی باعث ایجاد ناهنجاری‌های خواهد گشت (خواهد شد).

· برای برخی (بعضی) از مسلمانان سرمشق و الگوی مبارزه گشته است (شده است).

· به مجازات پیش‌ بینی (شده) در قانون محکوم نشد و بعد از مدتی از زندان آزاد گشت (آزاد شد).

· کارگران تولید کننده در بسیاری از بخش‌ ها بیکار گشته‌ اند (بیکار شده ‌اند).

· ساختمان قدیمی مسجد خراب گردید (خراب شد).

· از استحکام و مبانی حقوقی برخوردار نبوده (برخوردار نیست، برخوردار نمی ‌شود) و با دلایل قانونی پشتیبانی نمی‌ گردد (پشتیبانی نمی‌ شود).

· مسلماً قادر به رقابت با کشورهای که دارای تکنولوژی برتر هستند، نخواهد گردید (نخواهد شد).

 منبع:

 

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

 

www.esalat.org