28.05.2007

 

 

 

 

                                                            

قسمت هشتم


 

مقبره هالیکارناسوس

Mausoleum  Halicarnassus                                                                    

این مقبره واقع در بودروم (Bodrum) ترکیه که در زمانهای قدیم هالیکارناسوس نام داشت واقع بوده است. زمانی که پارسیان حکومت خود را تا بین النحرین، هند شمالی، سوریه، مصر و آسیای صغیر گسترش داده بودند، با توجه به وسعت مملکت، یک شاه بدون کمک حکام محلی قادر به سر و سامان دادن حکومت خود نبود.  سرزمین کاریا (Caria) واقع در غرب آسیای صغیر(ترکیه) به قدری از پایتخت دور بود که به نوعی مستقل و خودگردان به شمار می آمد. در طی سالهای 377 تا 353 قبل از میلاد، شاه ماسولوس Mausollos بر این منطقه حکومت میکرد و پایتخت خود را به هالیکارناسوس منتقل کرد. در زندگی این شاه هیچ نکته مهمی به غیر از بنا کردن مقبره خودش وجود ندارد. ایده این پروژه توسط همسر و خواهر شاه، آرتمیسیا به وجود آمد.این بنا در حدود سال 350 قبل از میلاد، سه سال پس از مرگ شاه و یک سال پس از مرگ آرتمیسیا، تکمیل شد.  به مدت 16 قرن، مقبره در شرایط خوبی برجا ماند تا یک زلزله موجب آسیب دیدن سقف و ستونهای آن شد. در اوایل قرن 15 میلادی، شوالیه های سنت جان St John از مالتا Malta، این ناحیه را اشغال کرده و از سنگهای مقبره برای ساختن یک قلعه نظامی استفاده کردند. این قلعه عظیم همچنان پابرجاست و سنگهای براق و مرمرهای مقبره در میان دیوارهای آن قابل تشخیص هستند. تعدادی از مجسمه های موجود در مقبره اکنون در British Museum لندن نگهداری میشوند.  تحقیقات باستانشناسی و شرح مفصل و پر جزئیات مورخین باستانی تصویر روشنی از این مقبره به دست داده است. بنا دارای زیربنای چهارگوشی به ابعاد 30 در 40 متر بوده و جایگاه مخصوص سلطنتی پلکان دار که زوایای آن با مجسمه هایی تزئین شده بر روی آن قرار گرفته بوده است.اتاق آرامگاه و تابوت مرمرین با طلا تزئین شده و با ستونهای ایونیک محاصره شده بوده است. سقف هرمی شکل مزین به مجسمه های متعدد بر روی ردیف ستونها قرار داشته است. نوک این آرامگاه با مجسمه یک ارابه که توسط چهار اسب کشیده میشده، آراسته شده بوه است.  ارتفاع کلی این مقبره حدود 45 متر محاسبه شده که از این مقدار، 20 متر مربوط به جایگاه مخصوص، 12 متر برای ستونها، 7 متر سقف هرمی و 6 متر مربوط به مجسمه ارابه بوده است. زیبایی این مقبره نه تنها به خاطر خود بنا که به دلیل وجود مجسمه هایی است که طبقات مختلف آنرا آراسته اند. در میان این مجسمه ها دهها مجسمه در اندازه طبیعی و همچنین بسیار کوچکتر و بزرگتر، از انسان، شیر، اسب و حیوانات دیگر به چشم میخورد. چهار هنرمند برجسته دوران، بریاکسیس Bryaxis، لئوکارس Leochares، اسکوپاس Scopas و تیموتئوس Timotheus، چهار طرف این بنا را تزئین کرده اند. مقبره هالیکارناسوس به دلیل اینکه به خدایان یونان قدیم تقدیم نشده، جایگاه بسیار ویژه ای در تاریخ دارد.

هرم خئوپس

 

هرم خئوپس نزديك گيزه ( در مصر ) كه به نام مؤسس آن ، خئوپس فرعون مصر ( حدود 2551 تا 2528 پيش از ميلاد مسيح ) ناميده ميشود ، قديمي ترين و تنها اثر باقيمانده از عجايب باستاني جهان است كه تا حدودي حفظ شده و باقي مانده است . اين بنا بخاطر عظمت و شكوهي كه دارد « هرم بزرگ » نيز ناميده ميشود و در ليست عجايب جهان به عنوان نخستين اثر وارد شده است .هرم خئوپس ــ بجز ديوار بزرگ چين ــ عظيمترين بناي ساختماني است كه توسط انسان بنا شده است. اين هرم 6/146 متر ارتفاع دارد ، يعني به بلندي تقريبي يك آسمانخراش 50 طبقه . بر زير بناي آن كه سطحي به ابعاد 230 ‍‎‏× 230 متر است ، ميتوان پنج تا از بزرگترين كليساهاي جهان يعني « پترزدام » در روم ، كليساي « سنت پل » و « وست مينيسترابي » در لندن و همچنين كليساهاي « دم فلورانس » و « دم ميلان » را يكجا و همزمان بنا كرد و از سنگهاي به كار رفته براي ساخت « هرم خئوپس » ميتوان مثلاً تمام كليساهايي را كه در قرن بيستم در آلمان ايجاد شده است ، بنا كرد .دستور ساختن هرم را فرعونِ جوان « خئوپس » (فرعون لقب پادشاهان قديم مصر بوده است) بلافاصله پس از مرگ پدرش « سنو فرو » صادر كرد. « خئوپس » نيز به رسم تمام پيشينيان خود از زمان شاه « زو سر » (كه حدود سالهاي 2609 تا 2590 پيش از ميلاد حكومت ميكرد) ميخواست در يك هرم به خاك سپرده شود. او هم مانند نياكان خود در اين آرزو به سر مي برد كه هرم او باز هم بزرگتر ، زيباتر و پرشكوهتر از تمام هرمهاي فراعنه ي پيش از او باشد. هرم خئوپس نزديك گيزه ( در مصر ) كه به نام مؤسس آن ، خئوپس فرعون مصر ( حدود 2551 تا 2528 پيش از ميلاد مسيح ) ناميده ميشود ، قديمي ترين و تنها اثر باقيمانده از عجايب باستاني جهان است كه تا حدودي حفظ شده و باقي مانده است . اين بنا بخاطر عظمت و شكوهي كه دارد « هرم بزرگ » نيز ناميده ميشود و در ليست عجايب جهان به عنوان نخستين اثر وارد شده است .هرم خئوپس ــ بجز ديوار بزرگ چين ــ عظيمترين بناي ساختماني است كه توسط انسان بنا شده است. اين هرم 6/146 متر ارتفاع دارد ، يعني به بلندي تقريبي يك آسمانخراش 50 طبقه . بر زير بناي آن كه سطحي به ابعاد 230 ‍‎‏× 230 متر است ، ميتوان پنج تا از بزرگترين كليساهاي جهان يعني « پترزدام » در رم ، كليساي « سنت پل » و « وست مينيسترابي » در لندن و همچنين كليساهاي « دم فلورانس » و « دم ميلان » را يكجا و همزمان بنا كرد و از سنگهاي به كار رفته براي ساخت « هرم خئوپس » ميتوان مثلاً تمام كليساهايي را كه در قرن بيستم در آلمان ايجاد شده است ، بنا كرد .دستور ساختن هرم را فرعونِ جوان « خئوپس » (فرعون لقب پادشاهان قديم مصر بوده است) بلافاصله پس از مرگ پدرش « سنو فرو » صادر كرد. « خئوپس » نيز به رسم تمام پيشينيان خود از زمان شاه « زو سر » (كه حدود سالهاي 2609 تا 2590 پيش از ميلاد حكومت ميكرد) ميخواست در يك هرم به خاك سپرده شود. او هم مانند نياكان خود در اين آرزو به سر مي برد كه هرم او باز هم بزرگتر ، زيباتر و پرشكوهتر از تمام هرمهاي فراعنه ي پيش از او باشد.  به هر حال قبل از اينكه نخستين قطعه از حدود دو ميليون قطعه سنگ آهك ــ كه هرم با آنها ساخته شده است ــ از يك معدن سنگ آهك در ساحل شرقي رود نيل حمل شود ، بايد ابتدا كارهاي مقدماتي مفصل و پيچيده اي به اجرا در مي آمد . پيش از هر چيز بايد زميني مناسب براي محل ساختمان هرم جستجو ميشد. اين بناي غول آسا 6400000 تن وزن دارد! بنابراين محل ساخت بايد در زميني كه خاك آن سفت و سخت باشد ، انتخاب ميشد. در غير اين صورت ، هرم در اثر وزن زياد خود در زمين فرو ميرفت. اين مكانِ ساختماني ، در جنوب پايتخت امروزه ي مصر ــ قاهره ــ بر يك برآمدگي فلات گونه ي كويري در هفت كيلومتري روستاي گيزه پيدا شد. زميني كه سفت و صخره اي بود و ميتوانست وزن هرم را تحمل كند. آنگاه سطح زير بناي هرم صاف و هموار شد. براي اين كار گرداگرد زمين زير بنا ، ديوار آب بندي شده اي از شن و سنگ ساخته شد. درون اين چهار ديواري ، شبكه اي از كانالهاي متعددِ عمود بر هم ، تنگاتنگ و متصل به يكديگر حفر گرديد ، به طوري كه زمين زير بنا مانند صفحه ي شطرنج بسيار بزرگي به نظر ميرسيد .اين كانالها با آب پر شدند. ارتفاع سطح آب بر روي ديواره هاي كانالها علامتگذاري شد. آنگاه آب كانالها تخليه شد. سنگ تراشها تمام زوائد و برجستگيهايي را كه بالاتر از خطوط سطح آب بودند ، تراشيده و صاف و هموار كردند. آنگاه درون كانالها دوباره پر شد و مسطح گرديد. اكنون سطح زير بناي هرم ، آماده بود. تنها براي انجام اين كارهاي مقدماتي ، حدود 4000 انسان ــ مشتمل بر هنرمندان ، معماران ، سنگتراشان و ديگر پيشه وران ــ حدود 10 سال كار كردند. تنها پس از آن بود كه كار اصلي ساختمان هرم آغاز شد .به گزارش تاريخ نگار بزرگ يوناني ، هرودوت (كه از سال 490 تا 425 پيش از ميلاد مسيح مي زيست) ، ساخت اين هرم ، 20 سال ديگر طول كشيد و تقريباً 100000 انسان در ساختن آرامگاه عظيم خئوپس كار كردند. تنها براي ترب ، پياز و سيري كه براي پخت غذاي كارگران خريداري ميشد ، بنا به گزارش هرودوت 1600 « تالنت » يا به حساب امروزي ، بيش از 10 ميليون دالر ، هزينه شده است .امروز بسياري از پژوهشگران و باستان شناسان درباره ي آمار و ارقام مربوط به تعداد كارگران شك و ترديد دارند. آنها عقيده دارند ، در كارگاه ساختماني هرم ، براي اين همه انسان ، جا و مكان كافي براي كار نبوده است ؛ آنها ميگويند اگر بيش از 8000 كارگر در اين كارگاه كار ميكردند ، حتي با وجود كار منظم و برنامه ريزي شده ، در اثر تنگي جا ، مانع كار يكديگر ميشدند.

در زمان ساخت هرم ، مصر سرزميني ثروتمند بود. هر سال رود نيل از اوخر ماه ژوئن (اوايل تير ماه) تا اواسط ماه نوامبر (اواخر آبان ماه) از بستر خود به بيرون جاري ميشد و زمينهاي كشاورزي دو طرف بستر خود را با قشر ضخيمي از گل و لاي ميپوشاند ، كه زمين خشك كويري اطراف رود را به زمينهاي بارور و حاصلخيز تبديل ميكرد. به اين ترتيب در سالهاي خوب و پر بركت تا سه بار محصول ــ شامل غلات ، ميوه و انواع سبزي ــ برداشت ميشد . بنابراين از ماه تير تا ماه آبان ، كشاورزان مصري به دليل طغيان رود نيل نميتوانستند در مزارع خود كار كنند. از اين رو ، آنها هنگامي كه هر سال در اواسط ماه ژوئن يك كارگزار دربار فرعون در روستاها پيدا ميشد و در فهرستهاي بزرگ ، نام كساني را كه ميخواستند در ساختمان هرم كار كنند ، وارد ميكرد ، بسيار خوشحال ميشدند .تقريباً همه تمايل به كار داشتند. پس اين كار ، بيگاري نبود بلكه خدمتي داوطلبانه بود. براي اين كار دو دليل وجود داشت: هر مردي كه همكاري ميكرد ، مادامي كه به كار هرم مشغول بود ، مسكن ، لباس ، غذا و كمي دستمزد نيز دريافت ميكرد ؛ پس از چهار ماه هنگامي كه طغيان رود نيل فروكش ميكرد و زمينهاي كشاورزي اطراف رود ، آماده ي كشت ميشد ، كشاورزان به روستاهاي خود باز ميگشتند. علاوه بر اين ، براي هر مصري ، كار كردن در آرامگاه فرعون ، وظيفه اي بديهي و مايه ي افتخار بود ؛ زيرا هر كس كه در اجراي اين وظيفه ي بزرگ كمك ميكرد ، بر اين باور بود كه خود نيز تا حدودي در جاودانه نمودن شاهِ مظهر خدا سهم داشته است. به اين ترتيب بود كه هميشه در اوخر ماه ژوئن ، انبوه كشاورزان روانه ي روستاي گيزه ميشدند . آنها در آنجا در اتاقهاي موقتي كه به شكل پادگان و سرباز خانه در يك منطقه ساخته شده بود ، مسكن داده شده و به گروههاي هشت نفري تقسيم ميشدند .كار ميتوانست آغاز شود. اين مردان بر كرجيها سوار ميشدند و به طرف ديگر رود نيل مي رفتند و سپس پياده تا معادن سنگ راه مي پيمودند. در آنجا تخته سنگها را از كوه جدا ساخته و آن را با چكش ، قلم ، اره و مته بنا به مأموريتي كه داشتند ، به ارتفاع و پهناي بين 80 سانتي متر و 145 سانتي متر در مي آوردند. هر گروه ، تخته سنگِ آماده شده ي خود را با كمك طناب و اهرم ، به زور و مشقت بر سورتمه اي چوبي سوار ميكردند و سپس آن را بر جاده اي كه از الوار چوبي بنا شده بود ، به ساحل رود نيل ميكشيدند.
قايقهاي بادباني ، كارگران و سنگهاي مكعبي را ــ كه بعضي از آنها تا 5/7 تن وزن داشت ــ به ساحل مقابل حمل ميكردند . آنگاه تخته سنگ دوباره بر جاده هاي چوبي تا محل ساختمان كشيده ميشد. چون در آن زمان هنوز دستگاهي مانند جرثقيل و بالابر اختراع نشده بود ، اكنون مشكلترين قسمت كار آغاز ميشد: سورتمه و تخته سنگ با كمك طناب و اهرم بر سطحي شيبدار به عرض 20 متر كه تا بالاي هرم ميرسيد و از آجرهاي گلي با گل و لجن ساحل رود نيل ساخته شده بود ، به روي قسمتي از هرم كه تا آن زمان آماده شده بود ، كشيده ميشد و در آنجا گروه ، آن را با دقتِ ميليمتري در مكاني كه استاد معمار تعيين و مشخص كرده بود ، مستقر ميكرد. هر چه ارتفاع هرم ، بلندتر ميشد و بيشتر دل آسمان را ميشكافت ، طبيعي است كه به همان نسبت سطح شيبدار طولاني تر و داراي شيب بيشتري ميگرديد و به همان نسبت سكوي بالايي كه بر روي آن كار انجام ميگرفت ، كوچكتر ميشد! بدين ترتيب ، كار همواره مشكلتر ميشد .آنگاه نوبتِ خطرناكترين كار رسيد: تخته سنگِ نوك هرم به نام « پيراميدون » كه هرمي شكل بوده و 9 متر ارتفاع داشته ، روي سطح شيبدار به بالا كشيده شد و در محل خود قرار داده شد!
تنها در انجام اين كار چه تعداد از كارگران به كام مرگ رفتند ، معلوم نيست!  به اين ترتيب در مدت 20 سال كار ، هسته ي هرم به وجود آمد ــ كه برجي متشكل از 128 طبقه بود و 4 متر از برجهاي « كليساي جامع اشتراسبورگ » بلندتر بود . در اين زمان هرم خئوپس همانطور كه ما آن را امروز مي بينيم ، به نظر مي رسيد ــ يعني به شكل يك كوه پلكاني. اما كار هنوز پايان نيافته بود: فواصل طبقات به نحوي با سنگ پر شد كه هرم اكنون سطحي ناصاف ولي بدون لبه داشت .در پايان ، چهار وجه مثلثي شكل خارجي هرم با صفحاتي از سنگ آهك صيقلي داده شده ي كاملاً سفيد پوشانيده شد. لبه هاي اين صفحاتِ سنگي چنان دقيق كنار هم جفت شده بود كه حتي لبه ي چاقو هم ميان درز دو صفحه سنگي وارد نميشد. تنها از فاصله ي چند متري ، هرم به مانند يك كوه عظيم سنگي يكپارچه به نظر ميرسيد. صفحاتِ خارجي با سختترين سنگ سنباده ها مانند آينه صيقل داده شده بودند .آرامگاه خئوپس ــ بنا به گزارش شاهدان عيني آن زمان ــ در نور خورشيد و يا حتي زير تابش نور ماه ، به طرز اسرار آميزي مانند قطعه اي كريستال بزرگ كه از درون بدرخشد ، برق ميزده است! هرم خئوپس  تمام سنگي و توپر نيست. درون اين ساختمان يك سيستم راهروهاي پيچ در پيچ وجود دارد كه از طريق يك كانال به طول 47 متر ــ كه موسوم به « گالري بزرگ » است ــ به اتاقي به طول 5/10 متر ، عرض 30/5 متر و ارتفاع 80/5 متر موسوم به « شاه نشين » ختم ميشود . اين اتاق بطور كامل با سنگ خارا پوشيده شده است. ولي داراي هيچگونه تزئين و آرايشي نيست. در اين اتاق يك تابوت سنگي از سنگ خارا كه درپوش ندارد ، قرار گرفته است.
اين تابوت سنگي بايد هنگامي كه هنوز هرم در حال ساختن بوده است ، به اين محل ، حمل شده باشد ؛ زيرا با ابعادي كه دارد ، قابل عبور از هيچ يك از راهروها نيست. چنين شاه نشينهايي تقريباً در تمامي اهرام موجود در مصر يافت شده اند. اين مكان آخرين استراحتگاه فرعون بوده است.
پس از مرگ فرعون ، جسد او كه با دقت با مواد خوشبو كننده ، آغشته و مومي شده بود ، در شاه نشين دفن ميشد. امعاء و احشاء كه از درونِ جسد خارج شده بود ، داخل محفظه هايي خالي از هوا موسوم به « كانوپ » گذاشته ميشد و كنار تابوت سنگي در شاه نشين قرار ميگرفت.
در حالي كه به اين طريق جسد فناشدني فرعون به آرامگاه ابدي خود سپرده ميشد ، « كا » ي مرده آرامگاه را ترك ميگفت. « كا » ــ كه به اعتقاد مصريانِ آن زمان منِ دوم بود ، نوعي تصوير منعكس شده ي انسان پنداشته ميشد كه به هنگام مرگ ، بدن را ترك گفته و ميتوانست آزادانه بين اين دنيا و آن دنيا حركت كند ــ اين « كا » شاه نشين را ترك ميكرد و بر روي پوسته ي خارجي هرم ــ كه آنچنان صيقلي بود كه هيچ موجود فاني نميتوانست روي آن حركت كند ــ تا نوك هرم بالا ميرفت. در آنجا خداي خورشيد ، « رع » پدر فراعنه ، در سفينه ي خورشيد خود ، منتظر بود كه اكنون شاهِ مرده ، سفر به ابديت را با او آغاز كند.
در هر صورت اين مسئله كه آيا هرم بزرگ واقعاً آرامگاه ابدي فرعون خئوپس بوده است يا خير ، اخيراً مورد شك و ترديد برخي از دانشمندان قرار گرفته است. آنها براي اين شك و ترديد خود سه دليل مي آورند:
شاه نشين برخلاف رسوم آن زمان كاملاً بدون آرايش و زينت است!
*
تابوت سنگي كه بايد جسد شاه مرده را در بر مي گرفت ، كاملاً صاف و صيقلي نشده و لذا ناتمام است ؛ درپوش نيز وجود ندارد! و بالاخره اينكه دو كانال هواي تنگ و باريك از شاه نشين از طريق روزنه هاي كوچكي به سطوح خارجي هرم و به هواي آزاد ، راه دارد. درحاليكه مرده ها نياز به هوا ندارند ــ كه اين نيز دليل محكمي عليه اين امر است كه هرم خئوپس واقعاً آرامگاه فرعون خئوپس باشد.

بيش از 3500 سال ، درون هرم بزرگ از آسيب دست بشر مصون باقي ماند ، مصون و محفوظ به دليل اينكه دربهاي ورودي با دقت پوشانيده شده بودند و نيز به خاطر ترسي كه وجود داشت. ترس از اينكه به اعتقاد مصريان ، مقبره هاي پادشاهان توسط ارواح محافظت و نگهباني ميشدند ، كه هر متجاوزي را كه به داخل هرم نفوذ ميكرد ، به قتل ميرسانيدند !به اين ترتيب بود كه قبر دزدها ابتدا قرنها پس از ساختن اهرام به سراغ آنها آمدند .مأمون خليفه ي عباسي و پسر هارون الرشيد (كه از 813 تا 833 ميلادي خلافت ميكرد) ، نخستين كسي بود كه به درون هرم خئوپس رفت . او دستور داد تونلي تا اتاق شاه نشين (آرامگاه اصلي) حفر كنند ، به اين اميد كه در آنجا ، به مانند تمام آرامگاههاي شاهانِ ديگر ، گنجهاي بزرگ و ثروت زيادي پيدا كند! اما او هيچ چيز نيافت ــ هيچ چيز مگر لايه اي از فضله و مدفوع موشهاي صحرايي بر روي ديوارها و كف آرامگاه به ضخامت 28 سانتي متر كه در آنجا لانه كرده بودند. به اين ترتيب جويندگان گنج و قبر دزدها علاقه و توجه خود به هرم خئوپس را از دست دادند. براي دزدانِ ديگر اين گونه نبود: هنگامي كه قسمتي از قاهره در سال 1168 ميلادي (سال 547 هجري شمسي) توسط اعراب به آتش كشيده و بطور كامل منهدم شد تا به دست جنگجويان صليبي نيفتد ، مصريان به هنگام بازسازي شهر خود ، صفحات سنگ آهكي سفيد و براق و صيقلي پوشش فوقاني هرم را كنده و به زير كشيدند و از آنها براي ساختن خانه هاي نو استفاده كردند!!! امروز هنوز هم اين صفحات سنگي را ميتوان در بسياري از مساجد شهر قديمي پيدا كرد! آنچه كه از هرم باقي ماند ، فقط هسته ي مياني هرم به شكل پلكاني بود ــ كه جهانگردان هنوز هم آن را به همان شكل و شمايل ، با ديده ي تحسين و اعجاب مينگرند .سنگِ يكپارچه ي نوك هرم « پيراميدون » و همچنين سنگهاي طبقات فوقاني هرم نيز قرباني اين سنگ دزديها شد! به همين دليل امروزه اين هرم ديگر 6/146 متر ارتفاع ندارد بلكه ارتفاع آن فقط 20/137 متر است. نوك هرم امروزه ، مربعي به ضلع 10 متر است. در سال 1842 ميلادي (1221 هجري شمسي) بر اين سكو ، جشن عجيبي برپا گرديد: پادشاه وقت آلمان « فردريك ويلهلم چهارم » كه عاشق هنر بود ، يك هيئت اكتشافي را به رهبري باستانشناسي به نام « ريچارد لپسيوس » به دره ي نيل فرستاده بود تا كارهاي هنري عتيقه و قديمي مصري و ديگر اشياء هنري ساخته شده را براي موزه ي تاريخ مصر كه طرح ساخت و گشايش آن در برلين در حال اجرا بود ، جمع آوري و فراهم كند.
اين موزيم در سال 1855 ميلادي افتتاح شد
.

 

  www.esalat.org