monday 5 march 2007 16:06:07

 

 

«ارزش و احترامی كه ما برای هر فرد انسان قائل هستيم، صرف نظر از هويت و ويژگی‌های فردی از جمله سن، نژاد، فرهنگ، عقيده و انديشه و باورها و عملكردهای وی، بر مفهوم كرامت انسانی استوار است. چنانچه اعلاميه جهانی حقوق بشر تاكيد دارد، اين كرامت، ذاتی وجود انسان است و برای همه افراد به يك اندازه معنا و مفهوم دارد»

 

 

 

                                                                        

                                  

 

 

 

                                  

تا يك دل غمگين بود شادى نيست

تا يك ده ويران بود آبادى نيست

تا در همۀ جهان يكى زندان هست

در هيچ كجاى عالم آزادى نيست.

«كرامت يك انسان، هر انسانی، ذاتی اوست و به عوامل خارجی در زندگی فردی و اجتماعی او بستگی ندارد و صرف نظر از علائق شخصی و موقعيت‌های فردی و اجتماعی، صرف نظر از شكست و يا پيروزی، تعريف می‌شود... آرمانگرايی، مبارزه و خدمت به همنوعان هر چقدر هم كه والا و تاثير گذار باشد، نمی ‌‌تواند عيار سنجش كرامت افراد قرار داده شود».

به ديگر سخن كرامت انسانی چيزی است همچون «روح» برای دينداران كه با تولد از جايی (از كجا؟) در نهاد انسان قرار داده می‌شود و اين انسان فرضی ما در طی زندگی خود چه خدمتگذار بشر باشد و چه دشمن هيچ گونه تفاوتی در كرامت انسانی وی ندارد. سالوادور آلينده همانقدر از كرامت انسانی برخوردار بود كه پينوشه (يعنی نه همين پيرمرد مردنی امروزی، بلكه آن پينوشه ‌ی قدر قدرتی كه هيچكس را زمانی در شيلی يارای مقاومت در برابر او نبود و به راحتی دستور هرگونه ددمنشی را صادر می‌كرد).

همانگونه كه اشاره شد، تكرار بيش از اندازه ‌ی واژه‌ ی «كرامت» و دادن خواص عجيب به آن باعث گرديده كه مقاله ‌ی دكترس. بناعلی رغم ظاهر امروزی و طرفدار حقوق بشری ‌اش از نوعی برداشت ماورا طبيعی از ارزش ‌های انسان لبريز باشد. در وحله ‌ی اول می ‌توان گفت كه واژه ‌ی معادل مناسب برای human dignity بزرگی، شان، مقام، منزلت يا جايگاه انسانی است و كرامت مورد نظر دكتر بنا شايد در مرحله ‌ی آخر بيايد. اما با صرف نظر از معنای لغوی كه در اصل بحث تفاوتی هم ندارد، كسی كه به human dignity معتقد است برای جايگاه اجتماعی انسان مقام رفيعی قائل است و مثلاً معتقد نيست كه انسان صرفاً نوعی حيوان ناطق است (ارسطو)، يا فقط نوعی حادثه‌ی اتفاقی در طبيعت است (داوكينز)، يا موجودی است سراسر انباشته از گناه كه اين جهان فقط و فقط آزمايشگاه اعمال اوست (بيشتر اديان). اين واژه را در مفهوم امروزی‌اش بايد ادامه‌ی فلسفه‌ی روشنگری دانست و جايگاه جديدی كه انسان در جهان برای خود قائل گرديد. اما در هر حال منظور از آن اين نيست كه منزلت و شان انسان (يا همان كرامت انسان دكتر بنا) خاصيتی است كه در همه‌ی انسانی‌های واقعی به يك اندازه و بدون تاثير از كردار و رفتارش در او وجود دارد.
اعتقاد به منزلت انسان نوعی ديدگاه است، نوعی جهان بينی است و بيش از آن كه در باره‌ی كل انسان‌های واقعی چيزی بگويد در باره‌ی جهان‌بينی كسی می‌گويد كه به اين ارزش معتقد است. اين درواقع نوعی خاصيت طبيعی با فراطبيعی نيست كه به طور ذاتی در همه‌ی انسان‌ها به يك اندازه وجود داشته باشد، بلكه يك اعتقاد و روش ارزش گذاری است. انسان مورد نظر در اينجا هر انسان واقعی نيست كه زمانی به دنيا می‌آيد و زمانی ديگر می‌ميرد، بلكه صرفاً نوعی تعميم است. منظور اين است كه هر انسان واقعی بايد چنين باشد، ليكن اكثر انسان‌ها چنين نيستند، يا به چنين درجه‌ای نمی‌رسند.
اين درك بسيار غلط و تاسف آوری است كه به نام دفاع از حقوق بشر يا مخالفت با « اعدام » معتقد است همه‌ی انسان‌ها جدا از اعتقاد و عملكرد خود دارای منزلت انسانی هستند. آخر چگونه می‌توان پذيرفت كه شخصی مانند صدام در زمانی كه در راس قدرت بود و هيچ عراقی حتی در ذهن خود جرات مخالفت با او را نداشت و خونسردانه دستور آدم كشی می‌داد دارای منزلت انسانی برابر با انسانی شريف و فداكار بوده كه آزارش به كسی نمی‌رسيده؟
اين چه ارزشی است كه همه‌ی انسان‌ها جدا از عملكردها، اعتقاد‌ها و خوبی و بدی‌های خود آن را دارند؟ اين كه ديگر ارزش نمی‌شود. مثلاً چيزی شبيه مغز انسان يا دستگاه بينايی او برای دانشمندان، يعنی چيزهايی كه در جای خود يك معجزه بايد به حساب آيند و در همه‌ی انسان‌ها بدون رابطه با اخلاقيات آنها مشابه هستند، ليكن ارزش آنها به خود شخص بر نمی‌گردد، به انسان كلی يا نوعی باز می‌گردد و آن هم در مقايسه با مغز و دستگاه بينايی ساير جانوران. و آنچه در همه مشترك است ديگر داشتن آن برای خود اشخاص ارزشی نيست، زيرا انسان جدا از آنها ـ مگر به طور استثنا ـ وجود ندارد (يا معنا ندارد). اين كه من دارای مغز بشری هستم برای من در برابر ساير انسان‌ها ارزشی نيست ـ مگر در برابر ساير جانوران ـ ليكن اگر آن را درست به كار گيرم، آنگاه شايد بتوانم ارزشی خلق كنم.
كسی كه معتقد به كرامت انسانی است چه آگاهانه يا به طور ناخداگاه تصوری از يك انسان مافوق دارد كه همه‌اش خوبی و نجابت و پاكی است و بر اين بارو است كه همه بايد چنين باشيم، به عبارت ديگر همه چنانچه تلاش كنيم می‌توانيم چنين باشيم زيرا ما همه بشريم و بشر می‌تواند به چنين درجاتی هم برسد.
اگر گفته می‌شود كه در برخورد با كسانی چون صدام يا پينوشه نبايد از روش خود آنها استفاده كرد ابداً به اين خاطر نيست كه آنها نيز انسان هستند و دارای شان انسانی. اگر دارای شان انسانی بودند كه به خاطر جنايت عليه بشريت محاكمه نمی‌شدند. استفاده نكردن از روش‌های شريرانه‌ی تبهكاران تاريخ در برابر خود آنها صرفاً به اين دليل ساده است كه فقط تبهكاران از اين روش‌ها استفاده می‌كنند، و اگر ما هم همين شيوه‌ها را در پيش بگيريم پس فرقی با آنها نداريم.
همانگونه كه پيشتر آمد اعتقاد به شان و منزلت و كرامت انسانی بخشی از فلسفه‌ی سياسی روزگار ما است، و زير بنای اعتقاد به آزادی افكار و بيان است و منظورش اين است كه پاسخ انتقاد، زندان و شكنجه نيست، و كسی حق ندارد به هر بهانه‌ای به آزار و اذيت انسان‌های ديگر بپردازد. متاسفانه دكتر س. بنا مسئله‌ی را از زوايه‌ی اشتباه مورد بررسی قرار داده و از آن نتيجه گرفته كه هر انسانی فارغ از عملكردهايش دارای شان انسانی است. مسئله اينجاست كه موضوع بحث « كرامت انسانی » اصولاً انسان بيولوژيك نيست كه هركس آن را داشته باشد، بلكه نوعی نگاه آرمانگرايانه به انسان است و انسانی كه با اين آرمان‌ها جور در نيايد فاقد شان و كرامت بشری است. اما باز هم معنای آن اين نيست كه با چنين انسان‌هايی، چنانچه تاريخ اجازه‌ی برخورد دهد بايد با روش‌های خودشان رفتار كرد، زيرا روش آنها دون شان انسان واقعی است.
 اگر قرار است كه جامعه‌ی بشری به نحو مطلوبی كار كند، راهی جز حساب پس دادن‌ها وجود ندارد و دلسوزی برای قانون شكن‌ها (از هر نوعی) و با بهانه‌ی قربانی جامعه شدن و اين كه آنها دارای كرامت و شان انسانی هستند هيچ كمكی به طرفداری از حقوق بشر نمی‌كند.

«از آن جا كه شناسايی حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده‌ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است.»

                                   

 

 

                                   

كرامت يك انسان، هر انسانی، ذاتی اوست و به عوامل خارجی در زندگی فردی و اجتماعی او بستگی ندارد و صرف نظر از علائق شخصی و موقعيت‌های فردی و اجتماعی، صرف نظر از شكست و يا پيروزی، تعريف می‌شود.  آيا می‌توان كرامت انسان‌های ديگر را با باورها، و يا عملكرد آنها مورد سنجش قرار داد؟ آيا می‌توان كرامت انسان را با ميزان آرمانگرايی، پيروزی در مبارزه، و يا خدمت به مردم سنجيد؟
آرمانگرايی، مبارزه و خدمت به همنوعان هر چقدر هم كه والا و تاثيرگذار باشد، نمی‌تواند عيار سنجش كرامت افراد قرار داده شود، گر چه می‌تواند به تعريف «كرامت انسان» كمك كند. پيروزی در جنگ، يا شكست در جنگ، عملكرد درست يا عملكرد خطا، انديشه والا يا انديشه غلط، چه فرقی می‌كند؟ همه انسان‌ها بطور ذاتی دارای كرامت هستند و كسی نمی‌تواند اين كرامت را از كسی بگيرد و يا به كسی بيشتر از ديگران بدهد. همه ما در اين كرامت با هم برابر هستيم!
هنگامی كه كودكی كتك می‌خورد، هنگامی كه جسم زنی، بدون توجه به خواست او، مورد تجاوز قرار می‌گيرد، هنگامی كه مردی اعدام می‌شود، حيثيت و كرامت انسانی آن كودك، آن زن و آن مرد تحقير می‌شود، و اين تحقير توسط همه ما كه اعضاء اين جامعه هستيم در سكوت تاييد می‌شود. به همراه آن، حيثيت و كرامت همه ما در اين جامعه لطمه می‌بيند.

ارزش انسان است كه با اين خشونت‌ها به تعريفی حقارت آميز گرفتار می‌گردد، و اين همان جايگاهی است كه هويت فردی ما بر بستر آن جای می‌گيرد و بر بنای آن ساخته می‌شود.  كرامت انسانی يعنی ارزش و احترامی كه ما برای هر موجود انسان، صرف نظر از ويژگی‌های فردی او قائل هستيم، و در حقيقت اعلاميه جهانی حقوق بشر به ما يادآوری می‌كند كه قائل باشيم.  كرامت انسان «ذاتی» است و مستقل از جايگاه اجتماعی، ميزان تحصيلات، و آراستگی ظاهری است، و آن چيزی است كه ارزش و جايگاه «انسان» بودن را تعريف می‌كند، ما را به هم پيوند می‌دهد، و زمينه‌ای برای تعريف هويت فردی ما و جايگاه شخصيت ما فراهم می‌آورد. هويت شخصی فرد فرد ما در زمينه كرامت انسانی برجسته می‌شود و مفهوم می‌يابد. دقيقا به همين دليل است كه هويت و حيثيت و كرامت انسانی هيچ يك از ما جدا از حيثيت و كرامت ديگری تعريف نمی‌شود!
بايد به خاطر ارزش به نفس خويش، كرامت ذاتی انسان را پاس بداريم. بايد از خود بپرسيم: تا هنگامی كه ما كرامت انسان‌های ديگر را انكار می‌كنيم، تا هنگامی كه انسان‌هايی را با اعدام و جنگ و خشونت نابود می‌كنيم و به قتل می‌رسانيم، چگونه می‌توانيم ادعا كنيم كه كرامت انسانی خود را ارج می‌گذاريم؟
من، و شما، و مردی كه در زندان ابوغريب به قتل می‌رسد، و زنی كه برنده جايزه ادبيات نوبل می‌شود، و زنی كه تن فروشی می‌كند، و دانشمندی كه به فضا می‌رود، و كودكی كه كتك می‌خورد، و زنی كه از بيماری ايدز جان می‌سپارد، و زندانی كه با افتخار به آرمان خويش شكنجه‌ها را تحمل می‌كند و زير شكنجه جان می‌سپارد، و زندانی كه با ترس توبه نامه می‌نويسد، و مردی كه ثروتمندترين فرد جهان است، و مردی كه معتاد است و به خاطر تهيه مواد مخدر دست به سرقت و قتل می‌زند، و كودكی كه حاصل يك رابطه نامشروع است و شناسنامه ندارد، وپيرزنی كه گدايی می‌كند، و هر فرد ديگری در اين جهان، همه و همه به يك اندازه دارای كرامت هستيم، و اين اندازه بسادگی با «كرامت انسان» تعريف می‌شود.
همه ما در آفرينش ز يك گوهريم و در كرامت انسانی با هم برابريم!
 و اينجاست كه وظيفه ما در دفاع از كرامت انسانی خويش بازتعريف می‌شود كه به كرامت همه انسان‌ها ارج بگذاريم، و زندگی با كرامت را برای همه ممكن سازيم.

شكنجه عملى است كه صرفا از توحش و بربريت بر نمى‌خيزد، بلكه استفاده بغايت شريرانه از پيشرفت‌هاى‌ فرهنگى و دستاورد‌هاى علمى است. شكنجه باعث می‌شود كه جان بدر بردگان خود را در موقعيت ويژه‌اى به پندارند، نا خود آگاه احساس كنند كه به اهداف و آرمانها خيانت كرده‌اند. هدف شكنجه نابود ساختن قربانيان نيست، روان انسانها را می‌كشد اما بدن‌هايشان را زنده نگه می‌دارد. همه كسانى را كه توانسته‌اند از آن جان بدر برند تبديل به بيدارخوابانى می‌كند در خدمت شكنجه‌ای بسيار خرد كننده ، در خدمت ترس.

                               

 

 

 

«از آن جا كه مردمان ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم كرده‌اند كه به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند.»

 

                               

حقوق انسان و قوانین اساسی کشورها

                               

 

 

                               

                               

يك بحرسرشك بودم و عمري سوز

افسرده و پير مي شدم روز به روز

با خيل گرسنگان چو همرزم شدم

سوزم همه ساز گشت و شامم همه روز.

تحقیقات پروفسور هرست هانوم  نشان می دهد که تا سال 1995 قوانین اساسی حداقل بیست و شش کشور بطور واضح به برتری اعلامیه جهانی حقوق بشر بر قوانین داخلی آن کشورها ارشارت دارد. لازم به یاد آوری است که سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر را بعنوان سندی جهانشمول و فرا زمان رسما به بیش از 300 زبان ترجمه کرده است تا برای همه انسانها بصورت یکسان قابل فهم و درک باشد.

انعکاس اعلامیه جهانی حقوق بشر در قوانین اساسی کشورها بخصوص در دهه اخیر گسترده تر از حدی است که پروفسور هانوم ارائه نموده است. بررسی سازمان ملل متحد نشان میدهد که از زمان تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 تا به امروز تعداد اعضای سازمان ملل متحد از 58 کشور به 191 کشور افزایش یافته است. در این مدت تعداد بسیاری از کشورها قوانین اساسی خود را یا برای اولین بار نوشته اند (کشورهای جدید التاسیس)، یا از نو نوشته اند (کشور هائی که نظام حکومتی آنها تغیر یافته است) و یا آنرا اصلاح کرده اند (کشورهای دموکراتیک و یا نیمه دموکراتیک).

در بین قوانین اساسی فوق، قوانین اساسی حداقل 40 کشور ونیز اتحادیه اروپا به صراحت از اعلامیه جهانی حقوق بشر و یا میثاق های الحاقی آن نام می برند. توضیح اینکه قانون اساسی اتحادیه اروپا در29 اکتبر 2004 توسط سران و روسای دول 25 کشورعضو اتحادیه و 3 کشور کانیدیدای عضویت در اتحادیه امضا شده است. این سند می بایسنی توسط مردم و یا پارلمان این کشورها تائید گردد.

قانون اساسی اتحادیه اروپا (2004)
قسمت 2، ماده 61 ( اعلامیه ها: عنوان 1، ماده 1): « کرامت انسان غیر قابل تجاوز بوده، میبایستی مورد احترام و حفاظت قرار گیرد... کرامت شخص انسان نه فقط خود یک حق بنیادین است، بلکه مبنای واقعی حقوق بنیادین را تشکیل میدهد. اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 کرامت انسان را در مقدمه اش بدین صورت تقدیس کرده است: از آنجا كه شناسائی حيثيت ذاتی كليه اعضای خانواده‌ بشری و حقوق يكسان و انتقال ‌ناپذير آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشكيل می‌دهد»
قانون اساسی افغانستان (2004)
مقدمه: « با رعایت منشور ملل متحد و با احترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر»
قانون اساسی آندورا (1993)
ماده 5: « در آندورا، اعلامیه جهانی حقوق بشرلازم الاجرا است.»
قانون اساسی آرژانتین (1998)
بخش 57، ماده 22: «...اعلامیه جهانی حقوق بشر..، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل مربوطه، قرارداد بین المللی جلوگیری از کشتار جمعی و مجازات آن، قرارداد بین المللی رفع هر نوع تبعیض نژادی، کنوانسیون بین المللی حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، کنوانسیون بین المللی ضد شکنجه و سایر مجازاتهای ظالمانه، غیر انسانی یا تحقیر کننده و کنوانسیون حقوق کودک...بخش اول این قانون اساسی را لغو نمی کنند و میبایستی به عنوان حقوق و ضمانت های مکمل شناخته شوند.»
قانون اساسی بلیز (1981)
ماده 10: « قانون اساسی میبایستی دارای یک بخش جامع در باره حقوق بشر و آزادی ها متناسب با میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل باشد.»
قانون اساسی بنین (1990)
مقدمه: « ما مردم بنین مجددا پیوستگی خود را به اصول دموکراسی و حقوق بشر بصورتی که در منشور ملل متحد 1945 و اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 ... تعریف شده است، تائید می کنیم. مواد این اسناد جز لاینفک این قانون اساسی و قوانین بنین بوده و ارزشی برتر از قوانین داخلی خواهند داشت.»
قانون اساسی بولیوی (2002)
ماده 6: حقوق بنیادی و تامین های شخصی بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر... تفسیر و اجرا خواهد شد.
قانون اساسی بوسنی و هرزگوین (1995)
مقدمه:« احترام کامل به قوانین انساندوستانه بین المللی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و اعلامیه حقوق انسانی اقلیت های ملی، قومی، مذهبی و زبانی»
قانون اساسی بورکینا فاسو (1997)
مقدمه: « ما مردم بورکینا فاسو اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 و اسناد بین المللی برای حل مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را تصدیق کرده و بر آنها صحه میگذاریم.»
قانون اساسی بروندی (1992)
مقدمه: « ما مردم بروندی پیوستگی خود را به حقوق اساسی انسان آنطور که از اعلامیه جهانی حقوق بشر 10 دسامبر 1948 و میثاق بین المللی حقوق انسان 16 دسامبر 1966... استنتاج میگردد، اعلام میداریم.»
قانون اساسی کامبوج (1999)
ماده 31: « .. با برسمیت شناختن و احترام به حقوق بشر بر طبق موازین منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق ها و قراردادهای مربوط به حقوق بشر، و حقوق زنان و کودکان»
قانون اساسی کامرون (1972)
مقدمه: « با تائید دلبستگی به آزادی های بنیادین که در اعلامیه جهانی حقوق بشر، منشور ملل متحد...و کلیه میثاق های بین المللی تقدیس گردیده است»
قانون اساسی کیپ ورد (1992)
ماده 16(3): « استانداردهای قانون اساسی و حقوقی و هرگونه کاستی ها درباره حقوق بنیادین، بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر تفسیر خواهد شد.»
قانون اساسی چاد (1996)
مقدمه: « ما مردم چاد دلبستگی خود را به اصول حقوق بشر بصورتیکه در منشور ملل متحد 1945 و اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948...تعریف شده است، اعلام میداریم.»
قانون اساسی کومور (2001)
مقدمه: « ما مردم کومور پیوستگی خود را بطور قاطع به ...اصول و حقوق اساسی به صورتیکه در منشور سازمان ملل...اعلامیه جهانی حقوق بشر... و میثاق های بین المللی بویژه میثاق های مربوط به حقوق کودک و زن تعریف شده است، اعلام میداریم.»
قانون اساسی کنگو (1992)
مقدمه: « اصول اظهار شده و ضمانت گردیده در منشور سازمان ملل 1945 و اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 جز لاینفک قانون اساسی کنونی اعلام میگردد.»
قانون اساسی ساحل عاج (2000)
مقدمه: « مردم ساحل عاج پیوستگی خود را به حقوق و آزادی ها بصورتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948...تعریف شده است، اعلام میدارند.»
قانون اساسی گینه استوائی (1996 )
مقدمه: «... با تاکید قاطع بر آزادیهای عقیدتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 تقدیس شده است»
قانون اساسی اتیوپی (1994)
ماده 13(2): « حقوق و آزادی های بنیادین که در این قصل آمده است، طوری تفسیر خواهد شد که با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی حقوق بشر...مطابقت داشته باشد.»
قانون اساسی گابُن (1991 )
مقدمه: « با تائید قاطع بر پیروی از حقوق بشر و آزادی های اساسی که در...اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 تقدیس گردیده»
قانون اساسی گرجستان (2004)
مقدمه: « شهروندان گرجستان که تصمیم قاطع دارند یک نظم اجتماعی دموکراتیک، آزادی اقتصادی و یک نظام اجتماعی مبتنی بر قانون بوجود آورند، اصول شناخته شده جهانی حقوق بشر و آزادی ها را تامین خواهند کرد.»
قانون اساسی گینه (2001)
مقدمه: «...پیوستگی به آرمان ها، اصول، حقوق و وظایف مصوب در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر...»
قانون اساسی گینه بیسائو (1996)
ماده 29(2): « آئین دادرسی قانون اساسی و قوانین عادی در مورد حقوق بنیادین می بایستی در هماهنگی با اعلامیه جهانی حقوق بشر تفسیر گردد.»
قانون اساسی گینه جدید پاپوا (1975 )
ماده 39 (3): «...مرجع دادگاه، مواد این قانون اساسی، منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر و یا هر اعلامیه، توصیه نامه و یا تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر و آزادی های بنیادین خواهد بود.»
قانون اساسی هائیتی (1987)
مقدمه: « برای تضمین حقوق انتقال ناپذیر و باطل ناشدنی به زندگی، آزادی و جستجوی شادی در تطابق با اعلامیه استقلال 1804 و اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948...»
قانون اساسی قرقیزستان (1998)
ماده 16(1): « حقوق و آزای های اساسی بر طبق استاندارهای پذیرفته شده جهانی و اصول حقوق بین الملل، معاهدات بین المللی و قراردادهای حقوق بشری که مورد تایئد قرقیزستان قرار گیرد، شناخته شده و ضمانت می گردنند.»
قانون اساسی لیتوانی (اعلامیه الحاق به اسناد حقوق بشری - 1990)
قسمت 1: « ...جمهوری لیتوانی به اسناد بین المللی زیر ملحق میشود: اعلامیه جهانی حقوق بشر 10 دسامبر1948، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 16 دسامبر 1966 و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 16 دسامبر 1966»
قانون اساسی لبنان (1990)
مقدمه: « لبنان یکی از اعضا موسس و فعال سازمان ملل متحد بوده، به میثاق های آن و اعلامیه جهانی حقوق بشر وفادار است. دولت، این اصول را بدون استثنا در همه زمینه ها و رشته ها جایگزین خواهد کرد.»
قانون اساسی مالی (1992)
مقدمه: « مردم مالی اعلامیه جهانی حقوق بشر 10 دسامبر 1948...را تصدیق کرده، بر آن صحه می گذارند.»
قانون اساسی موریتانی (1991)
مقدمه: « مردم موریتانی قاطعانه دلبستگی خود را به اسلام و اصول دموکراسی آنطور که در اعلامیه جهانی حقوق بشر 10 دسامبر 1948 تعریف شده است، اعلام میدارند.»
قانون اساسی مولداوی (1994)
ماده 4 (1): « مواد قانون اساسی درباره حقوق بشر و آزادی ها، بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر....تفسیر و اجرا خواهد شد.»
قانون اساسی نیکاراگوئه (2000)
ماده 46: « ... شناسائی حقوق ذاتی هر فرد انسانی، احترام بی نهایت به حقوق بشر و پیشبرد و حفاطت از آن و کاربرد کامل حقوقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر،...میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل امده است.»
قانون اساسی نیجریه (1999)
مقدمه: « ما مردم نیجریه پیوستگی خود را به اصول دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 اعلام میداریم.»
قانون اساسی فلسطین ( پیش نویس چهارم- فوریه 1996)
ماده 8: « فلسطین، حقوق بشر و آزادی های بنیادین را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قرارداد بین المللی رفع هر نوع تبعیض نژادی، کنوانسیون بین المللی ضد شکنجه و سایر مجازاتهای ظالمانه، غیر انسانی یا تحقیر کننده و نیز سایر قرارداد ها و میثاق هائی که اینگونه حقوق و آزادی ها را تامین نماید، برسمیت شنتاخته و به آنها احترام میگذارد.»
قانون اساسی پرو (1993)
ماده 206 (4): « استاندارد حقوق و آزادی های مصرحه در قانون اساسی، بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و... تفسیر خواهد شد»
قانون اساسی پرتگال (1989)
ماده (2) 16: « مواد قانون اساسی و قوانین مربوط به حقوق بنیادین، در هماهنگی با اعلامیه جهانی حقوق بشر قرائت و تفسیر خواهند شد»
قانون اساسی رومانی (2003)
ماده (1) 20: « مواد قانون اساسی مربوط به حقوق و آزادی های شهروندان، بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر...، تفسیر و اجرا می شود»
قانون اساسی سنگال (2001)
مقدمه: « اعلام پیوستگی ویژه به اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948، کنوانسیون بین المللی حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 18 دسامبر 1979، و کنوانسیون حقوق کودک 20 نوامبر 1989»
قانون اساسی اسپانیا (1992)
ماده (2) 10 « استاندارد حقوق و آزادی های مصرحه در قانون اساسی، بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و... تفسیر خواهد شد».
قانون اساسی تبت (در تبعید – 1991)
ماده 4: « وظیفه دولت تبت است که به اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل وفادار بوده و سایر کشور های جهان را نیز به احترام و تبعیت از چنین اعلامیه هائی تشویق نماید.»
قانون اساسی تیمور- لست (2001)
قسمت 2، عنوان 1، بخش 23: « حقوق بنیادین که در قانون اساسی تقدیس شده است، نافی سایر حقوقی که قانون مقرر میدارد نبوده و بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر تفسیر خواهد شد.»
قانون اساسی انگلستان (سیستم حقوقی – 1992)
قسمت 2، بخش 2: « از آنجائیکه اعلامیه جهانی حقوق بشر از نظر حقوقی یک سند لازم الاجرا نیست، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1966 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی را تصویب نمود. انگلستان در سال 1976 هر دو این میثاق ها را تائید نموده است.»
قانون اساسی تانزانیا (1998)
ماده (6) 9: « حفاظت و نگهبانی از کرامت انسانی بر طبق روح اعلامیه جهانی حقوق بشر»
قانون اساسی یمن (1994)
ماده 6: « جمهوری یمن پیوستگی خود را به منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر...تائید می نماید.»

«تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه‌ای برادرانه رفتار كنند.»

                                   

 

 

                                   

اعلاميه جهانی حقوق بشر

«هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همكاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه‌ی شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.»

                              

                                 

 

 

 

                                

از حادثه ی جهان زآینده مترس

از هرچه رسد چونیست پاینده مترس

این یکدم عمر را غنیمت می دان

بر رفته میندیش و ز آینده مترس.

مقدمه

از آنجا كه شناسايي حيثيت ذاتي كليه اعضاي بشري و حقوق يكسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي , عدالت و صلح را در جهان تشكيل مي دهد.

از آنجا كه عدم شناسايي و تحقير حقوق نشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده استبشريت را كه روح به عصيان واداشته و ظهور دنيايي كه درآن افراد بشر در بيان عقيده ,آزاد و از ترس و فقر ,فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است. از آنجا كه اساسا" حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت كرد تا بشربه عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم وفشار مجبورنگردد.
ازآنجا كه اساسا" لازم است توسعه روابط دوستانه بين ملل را مورد تشويق قرار داد.
از آنجا كه مردم ملل متحد, ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني حقوق مرد و زن و تساوي مجددا" در منشور, اعلام كرده اند و تصميم راسخ گرفته اند كه به پيشرفت اجتمايي كمك كنند و در محيطي آزاد تر وضع زندگي بهتري بوجود آورند.
از آنجا كه دول عضو متعهد شده اند كه احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را با همكاري سازمان ملل تامين كنند. از آنجا كه حسن تفاهم مشتركي نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي كامل اين تعهد, كمال اهميت را دارد,مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشتركي براي تمام مردم و كليه ملل, اعلام ميكند و افراد همه اركان اجتماع, اين اعلاميه را دايما" ,در مد نظر داشته باشند و مجاهدت كنند كه به وسيله تعليم و تربيت, احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي, شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها چه در ميان خود و چه در بين مردم كشورهايي كه در قلمرو آنها مي باشد, تامين گردد.
 

ماده :

1.  همه افراد بشر آزاد و با حيثيت و حقوق يكسان زاييده مي شوند و داراي موهبت خرد و  وجدان ميباشند و با يكديگر با روحيه برادري رفتار كنند.

2.  هركس مي تواند از كليه آزاديها كه در اعلاميه حاضر به آن تصريح شده,بي هيچگونه برتري, منجمله برتري از نظر نژاد و رنگ و جنس و زبان و دين يا هر عقيده ديگر, و از نظر زاد و بوم يا موقعيت اجتماعي, و از نظر توانگري يا نسب يا هر وضع ديگر بهره مند گردد. نيز هيچ امتيازي بر اساس نظام سياسي يا قانوني يا بين المللي مربوط به كشور يا سرزميني كه شخص از تبعه آن محسوب است وجود نخواهد داشت,خواه سرزمين مزبورمستقل باشد يا زير سرپرستي, خواه فاقد خود مختاري باشد يا سرزميني كه حاكميت آن به شرطي از شروط محدود شده باشند.

3.  هر كس حق دارد از زندگي و آزادي و امنيت شخص خويش برخوردار باشد.

4.  هيچ كس را نمي توان به بنده گي يا برده گي گرفت.بنده گي و سوداگري بنده در هر شكل كه باشد ممنوع است.

5.  هيچ كس را نمي توان شكنجه كرد يا مورد عقوبت يا روش وحشيانه و غير انساني يا اهانت آميز قرار داد.

6.  هر كس داراي اين حق است كه شخصيت حقوقي او در همه جا مراعات گردد.

7.  همه افراد در پيشگاه قانون يكسانند و حق دارند كه بي هيچ تفاوت از پشتيباني قانون بطور برابر استفاده كنند. هر كس حق دارد در مقابل هرگونه تبعيض كه ناقض اين اعلاميه باشد ودر مقابل هرگونه عملي كه چنين تبعيضي را تشويق كند, از حمايت يكسان قانون برخوردار گردد.

8.  هركس مي تواند از تعدي به حقوق اصلي كه به موجب قانون اساسي يا قانونهاي ديگر براي او شناخته شده است به دادگاههاي صلاحيت دار ملي متوسل گردد تا حقش استيفا شود.

9. هيچ كس را نمي توان خودسرانه بازداشت كرد يا زنداني ساخت يا تبعيد نمود.

10.هركس حق دارد با استفاده كامل از تساوي حقوق با ديگران, دعواي او در يك دادگاه مستقل و بي طرف عادلانه و علني رسيدگي شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات او,يا صحت هرگونه اتهام كيفري كه به او متوجه باشد حكم دهد.

11. الف) هركس متهم به ارتكاب جرمي باشد, تا وقتي تقصير او طي محا كمه علني كه در آن هر گونخ تضمين ضروري براي دفاع تامين شده باشد قانونا" به ثبوت نرسد, بيگناه محسوب مي شود.
ب) همچنين هيچكس به علت ارتكاب عملي يا خودداري از عملي محكوم نخواهد شد مگر وقتي كه آن كار بموجب قوانين ملي يا بين المللي در هنگام ارتكاب, جرم محسوب باشد.نيز هيچكس به مجازاتي بيش از مجازات مقرر در هنگام ارتكاب جرم محكوم نخواهد شد.

12.   زندگاني خصوصي يا امور خانوادگي يا محل سكونت, يا مراسلات كسي نبايد در معرض دخالت خود سرانه واقع شود.نيز به حيثيت و حسن شهرت هيچكس نمي توان حمله كرد. هركس حق دارد در اين گونه دخالت ها يا اين گونه تجاوزها, از پشتيباني قانون برخوردار باشد.

13.  الف) هركس حق دارد در داخل هر كشور آزادانه نقل مكان كند و هر كجا بخواهد اقامت گزيند.
ب) هركس مي تواند هر كشوري را كه بخواهد, منجمله كشور خود را,ترك كند و مي تواند به كشور خود باز گردد.

14.   الف) هركس حق دارد براي گريز از هر گونه شكنجه و فشار به جايي پناهنده شود. نيز مي تواند در ساير كشورها از پناهندگي استفاده كند.
ب) در جرايم غير سياسي يا اموري كه مخالف با اصول و هدفهاي ملل متحد باشد نمي توان از حق پناهندگي استفاده كرد.

15.   الف) هركس مي تواند هر مليتي را بخواهد بپذيرد.
ب) هيچ كس را نمي توان خود سرانه از مليت او محروم ساخت يا حق تغيير مليت از اورا سلب نمود.

16. الف) زن و مرد وقتي به سن ازدواج برسند مي توانند بدون هيچ قيد نژادي و ملي و ديني ازدواج كنند, و خا نوا ده بنياد گذارند. آنان به هنگام زناشويي و در اثنا و هنگام انحلال آن داراي حقوق متساوي مي باشند.
ب) عقد ازدواج جز با رضاي آزادانه همسران آينده,قانوني نيست.
ج) خانواده عنصر طبيعي و اساسي اجتماع است و بايد از پشتيباني جامعه برخوردار باشد.

17.    الف) هركس به تنهايي يا با شراكت ديگري داراي حق مالكيت است.
ب) مالكيت هيچ كس را نمي توان بر خلاف قانون از وي سلب كرد.

18. هركس داراي حق آزادي فكر و ضمير و دين است. لازمه اين حق آن است كه هر كس خواه به تنهايي يا با ديگران علني يا خصوصي از راه تعليم و پيگيري و ممارست, يا از طريق شعايير و انجام مراسم ديني,بتواند آزادانه,دين و يقينات خود را ابراز كند.

19. هر كس آزاد است هر عقيده اي را بپذيرد و آن را به زبان بياورد و اين حق شامل پذيرفتن هرگونه راي بدون مداخله اشخاص مي باشد و مي تواند به هر وسيله كه بخواهد بدون هيچ قيد و محدوديت به حدود جغرافيايي, اخبار و افكار را تحقيق نمايد و دريافت كند و انتشار دهد.

20.  الف)هر كس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت هاي مسالمت آميز شركت جويد.
ب) هيچ كس را نمي توان وادار ساخت به حزبي بپيوندد.

21. الف) هركس حق دارد مستقيما" يا به وسيله نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند در اداره امور عمومي كشور خود شركت جويد.
ب) اراده ملت اساس قدرت اختيارات ملي است,اين اراده به وسيله انتخابات شرافتمندانه صورت مي گيرد كه دوره به دوره از طريق انتخابات عمومي يكسان, با راي مخفي يا بنا به روشي مشابه با آن كه آزادي راي را تامين , انجام مي يابد.

22.  هر كس از حيث اينكه عضو جامعه محسوب است حق دارد از تامين اجتماعي برخوردار گردد, و مي تواند به كمك كوشش ملي و ياري بين المللي با توجه به سازمان و امكانات هر كشور از حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي كه با حيثيت و تكامل آزاد شخصيت انساني ملازمه داشته باشد بهره ور گردد.

23.  الف) هر كس حق كار و حق برگزيدن آزادانه كار با شرايط عادلانه و ارضا, كننده دارد, نيز حق دارد كه در مقابل بيكاري حمايت شود.
ب) هر كس در مقابل كار مساوي, بدون هيچ گونه رعايت امتياز, حق دستمزد مساوي دارد.
ج) هر كس در مقابل كار, حق دارد دستمزدي منصفانه و ارضا كننده دريافت كند كه براي او و خانواده اش وجه معيشتي فراهم آورد كه شايسته حيثيت كمال يافته انساني باشد و در صورت مقتضي حق دارد از كليه وسايل حمايت اجتماعي استفاده نمايد.
د) هر كس حق دارد براي پشتيباني از منافع خود, با ديگران تشكيل سنديكا بدهد و عضو سنديكايي شود.

24. هر كس حق استراحت و استفاده از ايام فراغت دارد, منجمله حق دارد ساعات كارش بطور معقول محدود باشد و از مرخصي نوبتي با دريافت حقوق استفاده كند.

25.   الف) هركس حق دارد از سطح يك زندگاني برخوردار باشد كه سلامت و رفاه او و خانواده اش, منجمله خوراك و لباس و مسكن و رسيدگي هاي پزشكي آنان را تامين كند. همچنين حق دارد از خدمات ضروري اجتماعي در هنگام بيكاري و بيماري و درمانده گي و بيوه گي و پيري يا در ساير مواردي كه بنا به اوضاع و احوالي بيرون از اراده او, وسايل معاش وي مختل گردد استفاده كند.
ب) مادر بودن و فرزند بودن, استفاده از كمك و مساعدت مخصوص را ايجاب مي كند.هر كودك خواه حاصل زناشويي قانوني باشد يا غير قانوني, از حمايت اجتماعي برابر برخوردار مي گردد.

26.   الف) هر كس حق دارد از تعليم و تربيت استفاده كند. تعليم و تربيت بايد دست كم در مورد آموزش ابتدايي و اساسي رايگان باشد. تعليمات فني و حرفه اي بايد براي همه ممكن باشد. دسترسي به تعليمات عاليه بايد براي همه و بنا به شايستگي هر كس امكان پذير باشد.
ب) هدف تعليم و تربيت بايد شكوفايي كامل شخصيت بشري و تقويت احترام به حقوق بشر و آزاديهاي اساسي باشد. تعليم و تربيت بايد حسن تفاهم و گذشت ودوستي بين همه ملتها و همه گروهها از هر نژاد يا هر دين, همچنين گسترش فعاليتهاي ملل متحد را براي حفظ صلح تسهيل كند.
ج) پدر و مادر براي تعيين نوع تعليم و تربيت فرزند خود حق اولويت دارند.

27.  الف) هر كس حق دارد آزادانه در زندگاني فرهنگي اجتماع شركت جويد و از اقسام هنرها استفاده كند و در پيشرفت علمي و بركات حاصل از آن سهيم باشد.
ب) هر كس حق دارد از منافع اخلاقي و مادي ناشي از هرگونه دستاورد علمي و ادبي يا هنري كه بوجود آورده باشد حمايت شود.

28.   هركس حق دارد بكوشد تا در سطح اجتماعي و جهاني چنان سامان و نضمي حكمفرما شود كه حقوق و آزاديهايي كه در اين اعلاميه اعلام شده است در آن سطح به نتيجه كامل برسد.

29.    الف) هركس نسبت به اجتماعي كه فقط در آن اجتماع رشد آزاد و كامل شخصيت او امكان پذير است تكاليفي بر عهدهدارد.
ب) هركس در اجراي حقوق و در مقام برخورداري از آزاديهاي خويش, تنها از محدوديت هايي پيروي مي كند كه قانون منحصرا" به منظور تامين شناسايي و حرمت به حقوق و آزاديهاي ديگران, بالجمله براي تحقق بخشيدن به مقتضيات عادله اخلاق و نظام اجتماعي و مصلحت عمومي, در يك جامعه دموكرات وضع كرده باشد.
ج) در هيچ حال نمي توان حقوق و آزاديهاي مزبور را به نحوي بكار برد كه با هدفها و اصول ملل متحد منافي باشد.

30.هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر را نميتوان بنحوي تفسير كرد كه براي دولتي يا گروهي يا فردي متضمن حقي شود كه بنا بر آن, بتواند به فعاليتي دست زند يا كاري انجام دهد كه هدف آن از بين بردن حقي از حقوق و آزاديهاي مذكور در اين اعلاميه باشد.

آنچه در اين دو قسمت آمد متن كامل اعلاميه جهاني حقوق بشر بود
اين اعلاميه شامل يك ديباچه و 30 ماده,در تاريخ 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 خورشيدي در مجمع سازمان ملل تصويب شد و جهانيان اين روز را به نام " روز حقوق بشر" جشن مي گيرند.

مصوبه اولین گنگره «مجازات مجرمین و جلوگیری از جنایت» ملل متحد (ژنو)

« هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد كه زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انسانی تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی كامل شود.»

                            

                               

 

 

                               

بد خواه كسان هيچ به مقصد نرسد

يك بد نكند تا به خود ش صد نرسد

من نيك تو خواهم و تو خواهي بد من

تو نيك نبيني و به من بد نرسد.

بخش یک

اصل بنیادین

-این قواعد بایستی به صورت بیطرفانه اعمال شود. نباید هیچگونه تبعیضی بر اساس نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا عقیده دیگر، خاستگاه اجتماعی یا ملی، مالکیت، تولد، یا دیگر شرایط مربوط به وضعیت فرد وجود داشته باشد.

-از سوی دیگر، این مهم است که به عقاید مذهبی و باورهای ارزشی گروهی که فرد بدان تعلق دارد احترام گذارده شود.

ثبت نام
-در هر مکانی که افراد زندانی هستند، بایستی دفتر ثبت نامی وجود داشته باشد که ورق‌های آن بهم پیوسته و شماره گذاری شده باشد و مشخصات زیر درباره هر زندانی که وارد می‌شود، در آن ثبت شود:
(آ)اطلاعات مربوط به هویت؛
(ب)دلیل محکومیت به زندان و مسئول صدور حکم؛
(پ) روز و ساعت ورود به زندان و آزاد شدن از آن.

 -هیچ فردی نباید بدون حکم معتبر محکومیت به زندان که جزئیات آن در دفتر زندان ثبت شده باشد، در زندان پذیرفته شود.

جداسازی گروه‌ها

گروه‌های گوناگون زندانیان بر اساس جنس، سن، پرونده کیفری، دلایل حقوقی برای بازداشت و نیازهای رفتاری بایستی در زندان‌های جداگانه یا بخش‌های جداگانه زندان نگهداری شوند. بنا براین،
(آ) مردان و زنان بایستی تا حد امکان در زندان‌های جداگانه نگهداری شوند؛ زندانی که مردان و زنان هر دو در آن نگهداری می‌شوند بایستی دارای محوطه کاملا جداگانه‌ای مخصوص زنان باشد.
(ب)زندانیانی که محاکمه نشده‌اند باید جدا از زندانیان محکوم شده نگهداری شوند.
(پ)افرادی که به خاطر قرض و دیگر جرایم حقوقی زندانی شده‌اند باید جدا از افرادی به خاطر جرایم جنایی زندانی شده‌اند نگهداری شوند.
(ت) زندانیان نوجوان باید جدا از بزرگسالان نگهداری شوند.

تجهیزات

 -هنگامی که تجهیزات محل خواب در اتاق‌ها یا سلول‌های شخصی است، هر زندانی باید در شب یک اتاق یا سلول را در اختیار داشته باشد. اگر به خاطر دلایل ویژه، از جمله حالت موقت زیادی جمعیت افراد در زندان، لازم باشد که اداره مرکزی زندان در مورد این قاعده استثنایی قائل شود، بهتر است که دو زندانی در یک سلول یا اتاق نباشند.

 -هنگامی که زندانیان در خوابگاه جای داده می‌شوند، بایستی زندانیان طوری به دقت انتخاب شوند که بتوانند در چنین وضعیتی در کنار هم بسر برند. مراقبت شبانه متناسب با وضعیت زندان باید بطور مرتب وجود داشته باشد.

 -همه امکانات فراهم شده برای استفاده زندانیان و بویژه همه تجهیزات محل خواب بایستی متناسب با تمامی مقررات مربوط به بهداشت، با توجه به شرایط آب و هوایی و بویژه میزان حجم هوا، حداقل مساحت، نور، گرما و تهویه باشد.

- در همه مکان‌هایی که زندانیان زندگی یا کار می‌کنند،
(آ)پنجره‌ها بایستی به اندازه کافی بزرگ باشد که زندانیان بتوانند در نور طبیعی کار یا مطالعه کنند، و باید چنان ساخته شده باشد که صرف نظر از اینکه تهویه مصنوعی وجود داشته باشد، زندانیان بتوانند هوای آزاد را بدرون آنجا راه دهند.
(ب) نور مصنوعی باید به اندازه کافی وجود داشته باشد که زندانیان بتوانند بدون اینکه به بینایی خود آسیب برسانند، کار یا مطالعه کنند.

- آبریزگاه‌های بهداشتی باید به نحو مناسب فراهم باشد چنانچه هر زندانی بتواند نیازهای طبیعی خود را هر گاه که لازم باشد به شیوه بهداشتی و مناسب رفع نماید.

- تجهیزات دوش و حمام باید چنان فراهم شده باشد که هر زندانی بتواند و موظف باشد که در دمایی متناسب با شرایط آب و هوایی، به دفعاتی که برای بهداشت عمومی با توجه به فصل و منطقه جغرافیایی لازم است و حداقل یک بار در هفته در دمای ولرم، حمام یا دوش بگیرد.

- همه مکان‌های زندان که به طور مرتب توسط زندانیان استفاده می‌شود باید بطور مناسب تعمیر و نگهداری شود و همیشه با دقت فراوان در جزئیات، تمیز نگهداشته شود.

بهداشت شخصی
- زندانیان باید موظف باشند که خود را تمیز نگه دارند، و از این رو باید آب و وسایل شستشو را که برای بهداشت و تمیز نگهداشتن خود لازم دارند در اختیار داشته باشند.

- برای آنکه زندانیان بتوانند ظاهری آراسته و همساز با احترام به خویش را حفظ کنند، بایستی امکانات لازم برای مراقبت لازم از مو و ریش خود را در اختیار داشته باشند، مردان باید بتوانند بطور مرتب ریش خود را بتراشند.

پوشاک و رختخواب

-به هر زندانی که اجازه ندارد لباس شخصی خود را بپوشد باید پوشاک کامل مناسب با شرایط آب و هوایی و مناسب برای اینکه وی از سلامت کافی برخوردار باشد، داده شود. چنین پوشاکی نباید به هیچوجه خرد کننده یا تحقیر انگیز باشد.

-همه اجزای پوشاک باید تمیز بوده و در شرایط مناسب نگه داشته شود. لباس زیر باید به دفعاتی که برای تامین بهداشت لازم است، عوض و شسته شود.

 -در موقعیت‌های استثنایی، هرگاه که زندانی به دلیلی که مورد تایید مقامات قرار گرفته است به خارج از زندان برده می‌شود، باید اجازه داشته باشد که لباس‌های شخصی خود یا پوشاکی را که توجه برانگیز نباشد، بپوشد.

- اگر زندانیان اجازه یابند که لباس‌های خود را بپوشند، باید ترتیبی داده شود که در هنگام ورود آنان به زندان تمیزی و قابل استفاده بودن لباس‌های آنان تضمین شود.

- به هر زندانی باید، با توجه به استانداردهای محلی یا ملی، تخت جداگانه، و رختخواب کافی و جداگانه و تمیز داده شود، و در وضعیت خوب نگهداشته شده و به دفعات کافی عوض شود تا تمیزی آن تضمین شود.

خوراک 

-مقامات مسئول اداره زندان باید به هر زندانی در ساعت‌های معمول خوراک دارای ارزش غذایی کافی برای سلامت و قدرت جسمانی وی، با کیفیت غذایی و پخت و سرویس خوب بدهند.

-آب نوشیدنی باید هرگاه که زندانی بدان احتیاج دارد، در دسترس وی باشد.

نرمش و ورزش

 -هر زندانی که در خارج از زندان به کار اشتغال ندارد، باید روزانه حداقل یک ساعت نرمش مناسب در هوای آزاد، در صورتیکه وضع هوا اجازه دهد، داشته باشد.

 -زندانیان نوجوان، و دیگر زندانیانی که وضعیت جسمانی و سنی مناسبی دارند، باید از تربیت بدنی و تفریحی در هنگام نرمش برخوردار شوند. در همین راستا بایستی فضا، تجهیزات و وسایل لازم تامین شود.

خدمات پزشکی

 -در هر زندان باید حداقل یک مسئول مراقبت‌های پزشکی که تا حدی از روانشناسی اطلاع دارد، برای ارائه خدمات پزشکی در دسترس زندانیان باشد. خدمات پزشکی باید در ارتباط تنگاتنگ با مقامات مسئول سلامت عمومی مردم منطقه یا کشور سامان یافته باشد. نیز باید شامل خدمات روانپزشکی برای تشخیص بیماری روانی، و در موارد مناسب، درمان حالت‌های روحی غیرعادی باشد.

 -زندانیانی بیماری که نیاز به درمان توسط متخصص دارند بایستی به مراکز ویژه یا بیمارستان‌های عادی انتقال داده شوند. در جاییکه زندان دارای تجهیزات بیمارستانی باشد، تجهیزات و وسایل آنها و لوازم دارویی باید مناسب برای مراقبت پزشکی و درمان زندانیان بیمار بوده و کارکنان آنجا را باید مسئولینی که آموزش‌های کافی را گذرانده اند، تشکیل دهند.

 -خدمات یک مسئول مراقبت بهداشت و درمان دندان باید در دسترس همه زندانیان باشد.

 -در زندان زنان باید امکانات ویژه برای همه گونه مراقبت و درمان‌های لازم پیش از زایمان و پس از زایمان وجود داشته باشد. در صورت امکان باید اقدامات لازم برای تولد کودکان در بیمارستان خارج از زندان فراهم شود. اگر کودکی در زندان به دنیا می‌آید، این نکته نباید در گواهی تولد وی نگاشته شود.

-هنگامی که اجازه داده می‌شود که کودکان شیرخوار در زندان با مادران خود باشند، باید تدارک لازم برای ایجاد یک شیرخوارگاه با کارکنان دارای صلاحیت انجام شود تا کودکان هنگامی که تحت مراقبت مادر خود نیستند، در آنجا نگهداری شوند.

- مسئول مراقبت‌های پزشکی باید هر زندانی را در اسرع وقت پس از پذیرش وی، و پس از آن هر گاه که لازم باشد، مشاهده و معاینه نماید و بویژه دقت نماید تا بیماری‌های جسمی یا روانی را پیدا نموده و همه اقدامات لازم را انجام دهد از جمله جداسازی زندانیانی که احتمال می‌رود بیماری‌های واگیر یا عفونی داشته باشند، ثبت نقص‌های جسمی یا روانی که ممکن است بازپروری فرد را مختل سازد، و تعیین ظرفیت جسمانی هر زندانی برای کار.

 - مسئول مراقبت‌های پزشکی باید مراقب سلامت جسمانی و روانی زندانیان بوده و روزانه از همه زندانیان بیمار، همه آنان که از بیماری می‌نالند، و هر زندانی که توجه ویژه وی به او معطوف است، دیدار کند.

 -مسئول مراقبت‌های پزشکی هرگاه تشخیص دهد که سلامت جسمانی یا روانی یک زندانی بر اثر ادامه نگهداری وی در زندان، یا بخاطر هر یک از شرایط زندان، آسیب می‌بیند، باید به مسئول اداره زندان گزارش دهد.

 -مسئول مراقبت‌های پزشکی باید بطور مرتب بازرسی انجام داده و مدیرمسئول زندان را در جریان امور زیر قرار دهد:
(آ) کمیت، کیفیت، و پخت و سرویس غذا؛
(ب) بهداشت و تمیزی زندان و زندانیان؛
(پ) بهداشت، گرما، نور و تهویه زندان؛
(ت) مناسب بودن و تمیزی لباس و رختخواب زندانیان؛
(ث) رعایت مقررات مربوط به تربیت بدنی و ورزش، در مواردی که مسئول فنی برای چنین فعالیت‌هایی وجود ندارد.

 -مدير زندان باید گزارش‌ها و توصیه‌های مسئول مراقبت‌های پزشکی را که براساس ماده ٢٥ بند ٢ و ماده ٢٦ به وی ارائه می‌شود، مورد توجه قرار داده و در صورتی که با توصیه‌های ارائه شده موافق باشد، بایستی بی درنگ اقدامات لازم را در راستای عملی شدن این توصیه‌ها انجام دهد؛ اگر انجام این توصیه‌ها در حوزه اختیارات وی نیست و یا وی با آنها موافق نیست، بایستی بی درنگ گزارش خود را همراه با توصیه‌های مسئول مراقبت‌های زشکی به مقامات بالاتر ارائه نماید.

انضباط و تنبیه

- انضباط و نظم باید با قاطعیت برقرار باشد، ولی نه با محدودیت‌هایی فراتر از آنچه که برای نگهداری امن و زندگی منظم جمع ضروری است.

-هیچ زندانی نباید در زمینه انضباطی در زندان به کار گرفته شود.

 -در همین حال این قاعده نباید سیستم‌های خودگردانی را از عمل بازدارد که در آنها فعالیت‌ها و مسئولیت‌های مشخص اجتماعی، آموزشی یا ورزشی به گروهی از زندانیان تحت نظارت و به منظور بازسازی آنان سپرده می‌شود.

 -موارد زیر بایستی توسط قانون یا مقررات وضع شده از سوی مقامات اداری دارای صلاحیت مشخص شود:
(آ)رفتاری که سزاوار تنبیه انضباطی است؛
(ب)انواع تنبیه‌هایی که می‌تواند اعمال شود و مدت زمان آنها؛
(پ)مقام‌های دارای صلاحیتی که می‌توانند چنین تنبیه‌هایی را اعمال کنند.

 -هیچ زندانی نباید تنبیه شود مگر با توجه به قانون و مقررات، و هرگز نباید دوبار به خاطر یک قانون شکنی تنبیه شود.

 -هیچ زندانی نباید تنبیه شود مگر اینکه از جرمی که به وی نسبت داده می‌شود آگاه گشته و فرصت کافی برای ارائه دفاع از خود داشته باشد. مقام‌های دارای صلاحیت بایستی پرونده را بطور کامل بررسی کنند.

 -هرگاه که لازم و امکان پذیر باشد، زندانی باید از طریق یک مترجم بتواند از خود دفاع کند.

- تنبیه بدنی، تنبیه به شیوه قرار دادن در سلول تاریک، و هر گونه تنبیه بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز به عنوان تنبیه انضباطی باید اکیدا ممنوع شود.

 -تنبیه هرگز نباید به شیوه قراردادن در مکانی تنگ یا رژیم غذایی باشد مگر آنکه مسئول مراقبت‌های پزشکی، زندانی را معاینه نموده و بطور کتبی گواهی نماید که زندانی توانایی تحمل آن را دارد.

 -این امر در مورد سایر تنبیه‌هایی که می‌تواند به سلامت جسمی یا روانی زندانی آسیب وارد سازد، کاربرد دارد. در هیچ موردی چنین تنبیهی نبایستی در تضاد یا دور از اصل بیان شده در ماده ٣١ باشد.

 -مسئول مراقبت‌های پزشکی بایستی روزانه زندانیانی را که مورد تنبیه قرار می‌گیرند معاینه نموده و اگر تغییر یا پایان یافتن تنبیه را برای سلامت جسمی یا روانی زندانی ضروری می‌داند، بایستی نظر خود را به مسئول اداره زندان ارائه دهد.

ابزار مهار جسمانی

- ابزار مهار جسمانی، از جمله دستبند، زنجیر، حلقه‌های فلزی برای دست یا پا، و پوشش دست بندی، هرگز نباید به عنوان تنبیه بکار گرفته شود. افزون بر آن، زنجیر یا حلقه‌های فلزی، نباید برای مهار جسمانی بکار گرفته شود. دیگر ابزار مهار جسمانی فرد نباید مورد استفاده قرار گیرد مگر در شرایط زیر:
(آ)به عنوان اقدام احتیاطی برای جلوگیری از فرار در هنگام انتقال در صورتی که زندانی برای حضور در مقابل مقام اداری یا قضایی باید به بیرون منتقل شود؛
(ب) به دلایل پزشکی بدستور مسئول مراقبت‌های پزشکی؛
(پ)بدستور مسئول اداره زندان، اگر روش‌های دیگر برای کنترل موثر واقع نشود، به منظور جلوگیری از صدمه زدن زندانی به خویش یا دیگران یا وسایل؛ در چنین مواردی مسئول اداره زندان باید بی درنگ با مسئول مراقبت‌های پزشکی مشورت نموده و گزارشی به مقامات اداری بالاتر ارائه نماید.

- شیوه و دفعات استفاده از وسایل مهار جسمانی باید توسط مقامات اداره مرکزی زندان تعیین شود. چنین ابزاری نباید در هیچ موردی بیشتر از مدت زمانی که اکیدا ضروری است، مورد استفاده قرار گیرد.

-آگاهی رسانی به زندانیان و شکایت‌های آنان

-هر زندانی در هنگام ورود به زندان باید اطلاعات کتبی درباره مقررات مربوط به رفتار با زندانیان گروه خویش، بایسته‌های انضباطی زندان، شیوه‌های قانونی درخواست اطلاعات و ارائه شکایات، و همه موارد دیگری را که لازم است تا وی بتواند حقوق و وظایف خویش را درک کرده و خود را با زندگی در زندان سازگار سازد، دریافت دارد.

 -اگر زندانی بیسواد است، اطلاعاتی که در بند بالا ذکر شد باید به شیوه شفاهی به آگاهی وی رسانده شود.

 -هر زندانی باید هر هفته فرصت اختیاری برای ارائه درخواست‌ها یا شکایت‌های خویش به مسئول اداره زندان یا مسئول مربوطه که وی را نمایندگی می‌نماید، داشته باشد.

 -امکان ارائه درخواست‌ها و شکایت‌ها به بازرس زندان در هنگام بازرسی وی بایستی وجود داشته باشد. زندانی باید این فرصت اختیاری را داشته باشد که با بازرس یا دیگر مسئولین بازرسی بدون حضور مسئول اداره زندان یا دیگر کارکنان زندان گفتگو نماید.

 -هر زندانی باید اجازه داشته باشد که درخواست یا شکایت خود را، بدون سانسور محتوای مطلب ولی به شیوه مناسب، به مسئولین اداره مرکزی زندان، مقام مسئول قضایی یا دیگر مقامات مربوطه با استفاده از شیوه‌های مورد تایید، ارائه نماید.

 -به هر درخواست یا شکایت ارائه شده بایستی بی درنگ رسیدگی شود و بدون تاخیر بدان پاسخ داده شود مگر آنکه آشکارا بی اساس و پوچ باشد.

تماس با دنیای بیرون

 -زندانیان باید اجازه داشته باشند که تحت نظارت لازم با خانواده و دوستان خوشنام خود بطور مرتب ملاقات و نامه نگاری داشته باشند.

 -زندانیانی که شهروند خارجی هستند باید از امکانات مناسب برای تماس با نماینده‌های کنسولی یا دیپلماتیک کشور متبوع خویش برخوردار شوند.

 -زندانیانی که شهروند کشوری هستند که نماینده کنسولی یا دیپلماتیک در آن کشور ندارد و پناهندگان یا افراد بدون تابعیت، باید از امکانات مشابه برای تماس با نماینده دیپلماتیک کشوری که حافظ منافع آنان است یا هر مقام بین المللی یا کشور دیگر که وظیفه حمایت از وی را به عهده دارد، برخوردار شود.

 -زندانیان باید بطور مرتب از موارد مهم خبری به شیوه خواندن روزنامه‌ها، نشریات یا انتشارات ویژه زندان، گوش دادن به مخابرات بدون سیم، سخنرانی‌ها یا شیوه‌های مشابه مورد تایید یا نظارت مسئولین زندان، آگاه شوند.

کتاب

- هر زندانی باید یک کتابخانه برای استفاده همه گروه‌های زندانیان داشته باشد که به اندازه کافی دارای کتاب‌های سرگرم کننده و آموزشی باشد، و زندانیان باید تشویق شوند که از کتابخانه هرچه بیشتر استفاده کنند.

مذهب

 -اگر زندانیان معتقد به یک مذهب به تعداد کافی در زندان وجود داشته باشد، یک نماینده دارای صلاحیت از آن مذهب باید منصوب یا تایید شود. اگر تعداد زندانیان به حد کافی بوده و شرایط زندان نیز اجازه دهد، باید امکان این کار به میزان تمام وقت فراهم شود.

 -نماینده دارای صلاحیت که بر اساس بند ١ منصوب یا تایید می‌شود، باید اجازه داشته باشد که مراسم مذهبی را بطور مرتب برگزار کرده و دیدار‌های روحانی خصوصی با زندانیان معتقد به آن مذهب در زمان‌های مناسب داشته باشد.

 -تماس هر زندانی با نماینده دارای صلاحیت از هر مذهبی نباید با ممانعت روبرو شود. از سوی دیگر، هر زندانی که به دیدار هر نماینده مذهبی اعتراض نماید، اعتراض وی بایستی مورد احترام قرار گیرد.

- هر زندانی باید تا جاییکه مقدور است، اجازه داشته باشد که نیازهای زندگی مذهبی خویش را با حضور در مراسمی که در زندان برگزار می‌شود و در اختیار داشتن کتاب‌های مذهبی و دستورهای مقامات مذهبی خویش بجا آورد.

نگهداری اموال زندانیان

 -همه پول‌ها، متعلقات باارزش، لباس‌ها و دیگر وسایلی که به زندانی تعلق دارد و بنا بر مقررات زندان وی حق داشتن آنها را در زندان ندارد، باید در هنگام ورود به زندان در حفاظت امن قرار گیرد. فهرست این اموال باید به امضای زندانی برسد. اقدامات لازم باید به عمل آید تا اموال در شرایط خوب نگهداری شود.

 -به هنگام آزادی زندانی باید همه متعلقات و پول وی به او بازگردانده شود مگر آنکه وی اجازه یافته بوده که پول را خرج کرده یا چنین اموالی را به بیرون از زندان فرستاده باشد، یا اینکه برخی از لباس‌های وی به دلایل بهداشتی از بین برده شده باشد. زندانی باید رسید دریافت پول و وسایل خویش را امضا نماید.

 -با هر پول یا وسیله‌ای که از بیرون برای زندانی دریافت شود، باید به همین شیوه رفتار شود.

-اگر زندانی هر گونه مواد مخدر یا دو ا به همراه خود بیاورد، مسئول مراقبت‌های پزشکی باید تصمیم بگیرد که با آنها چه باید کرد.

آگاه ساختن از مرگ، بیماری، انتقال و غیره

 -در صورت مرگ یا بیماری جدی یا جراحت خطرناک زندانی، یا انتقال وی از زندان برای درمان بیماری روانی، مسئول اداره زندان باید بی درنگ همسر زندانی را، اگر وی ازدواج کرده باشد، یا نزدیک ترین خویشاوند وی را یا بهر صورت فرد دیگری را که از پیش توسط خود زندانی تعیین شده، آگاه سازد.

 -زندانی باید بی درنگ از مرگ یا بیماری جدی هریک از بستگان نزدیک خویش آگاه گردد. در صورت بیماری خطرناک یکی از بستگان نزدیک، زندانی بایستی هرگاه که شرایط مناسب باشد، اجازه یابد که با همراهی نگهبان یا به تنهایی به کنار بستر وی رود.

 -هر زندانی باید این حق را داشته باشد که بی درنگ خانواده خویش را از زندانی شدن خویش یا انتقال خویش به زندانی دیگر آگاه سازد.

انتقال زندانی‌ها

 -هنگامی که زندانیان از زندان به جای دیگر، یا از جای دیگر به زندان انتقال داده می‌شود، باید در حداقل دیدرس عموم باشند، و بایستی مراقبت‌های لازم برای محافظت از آنان در مقابل هر گونه توهین، کنجکاوی و توجه عموم انجام شود.

-انتقال زندانیان در وسیله نقلیه با تهویه یا نور ناکافی، یا به هر شیوه‌ای که آنان را با دشواری‌های جسمانی غیر ضروری روبرو سازد، بایستی ممنوع شود.

 -مخارج انتقال زندانیان باید به عهده مسئولین زندان بوده و شرایط برابر برای همه آنان برقرار باشد.

کارکنان زندان

 -مسئولین اداری زندان، بایستی هر رده از کارکنان زندان را بدقت انتخاب نمایند زیرا که اداره مناسب زندان به امانت، انسانیت، توان حرفه‌ای و تناسب فردی آنان برای این کار بستگی دارد.

 -مسئولین اداره زندان بایستی بطور دائم در بیدار سازی و جلب توجه اذهان عمومی و کارکنان زندان به این باور که این کار یک خدمت اجتماعی بسیار مهم است، بکوشند و همه وسایل مناسب برای آگاه سازی افکار عمومی در این راستا باید بکار گرفته شود.

 -به منظور تضمین اهداف بالا، کارکنان باید بطور تمام وقت به عنوان مسئولین حرفه‌ای زندان بکار گرفته شده و دارای پایه شغلی غیر نظامی بوده و تضمین شغلی آنها مشروط به رفتار خوب، کارآمدی و سلامت جسمانی باشد. حقوق آنها باید به میزان کافی برای جلب و راضی نگه داشتن زنان و مردان شایسته باشد؛ مزایای شغلی و شرایط اشتغال باید در خور این کار طاقت فرسا باشد.

 -کارکنان باید از میزان کافی تحصیلات و هوش برخوردار باشند.

 -پیش از آغاز به کار، کارکنان باید یک دوره آموزشی درباره وظایف عمومی و مشخص را گذرانده و ملزم به گذراندن آزمون‌های نظری و عملی باشند.

 -پس از آغاز به کار و در طول خدمت، کارکنان باید آگاهی و توان حرفه‌ای خود را با شرکت در دوره‌های آموزشی ضمن خدمت که در دوره‌های زمانی مناسب سازماندهی می‌شود، حفظ نموده و ارتقاء دهند.

 - همه کارکنان بایستی همواره چنان رفتار نموده و وظایف خود را انجام دهند که سرمشق خوبی برای زندانیان بوده و احترام آنان را جلب نمایند.

 -کارکنان زندان تا حد امکان باید شامل تعداد کافی از متخصصانی همچون روانپزشکان، روانشناسان، مشاورین اجتماعی، آموزگاران و مربیان حرفه‌ای باشند.

 -خدمات مشاورین اجتماعی، آموزگاران و مربیان حرفه‌ای باید به عنوان شغل دائمی تضمین شده باشد بدون آنکه مانع از مشارکت کارکنان نیمه وقت و داوطلب شود.

 -مسئول اداره زندان باید شایستگی لازم برای این کار را با شخصیت مناسب، توانایی اداره کردن، تجربه و آموزش کافی داشته باشد.

 -وی باید همه وقت خویش را صرف وظایف اداری خود نموده و نباید به طور نیمه وقت استخدام شده باشد.

 -وی باید در محدوده زندان یا در مجاورت آن مستقر شود.

 -هنگامی که دو یا چند زندان توسط یک مسئول اداره می‌شوند، این مسئول بایستی که هر یک از زندان‌ها را زود به زود بازدید کند. هر زندان باید یک فرد مسئول مستقر در زندان داشته باشد.

 -مسئول اداره زندان، قائم مقام وی، و اکثر دیگر کارکنان زندان باید بتوانند به زبان اکثریت زندانیان، یا زبانی که توسط اکثریت زندانیان قابل فهم است، سخن بگویند.

 -هرگاه که لازم باشد، خدمات یک مترجم باید مورد استفاده قرار گیرد.

 -در زندان‌هایی که به اندازه کافی بزرگ هستند که یک یا چند مسئول مراقبت‌های پزشکی در آنجا بطور تمام وقت بکار گرفته شوند، حداقل یکی از آنها باید در محدوده زندان یا در مجاورت آن مستقر شود.

 -در زندان‌های دیگر، مسئول مراقبت‌های پزشکی باید بازدید روزانه به عمل آورده و چنان نزدیک باشد که بتواند در مواقع اضطراری بی درنگ خود را به محل برساند.

 -در زندانی که مردان و زنان نگهداری می‌شوند، بخشی که به زنان اختصاص یافته است باید با مدیریت یک مسئول زن که همه کلیدهای آن بخش را در اختیار کامل خود دارد، اداره شود.

 -هیچ مردی از کارکنان نباید به بخشی از زندان که به زنان اختصاص یافته است وارد شود مگر آنکه توسط یک مسئول زن همراهی شود.

 -زنان زندانی باید فقط توسط مسئولین زن مورد مراقبت و نظارت قرار گیرند. اما این امر مانع از انجام وظایف کارکنان مرد، بویژه پزشکان و آموزگاران، در زندان‌ها و در بخش‌هایی که به زنان زندانی اختصاص دارد نمی‌شود.

 -مسئولین زندان نباید در رابطه خود با زندانیان از زور استفاده کنند مگر در دفاع از خود، یا مواردی که زندانی اقدام به فرار نموده، یا در صورت مقاومت جسمی بصورت کنش مند یا واکنش به دستوری که بر اساس قانون یا مقررات می‌باشد. مسئولینی که به زور متوسل می‌شوند، نباید بیش از میزان ضرور از آن استفاده نمایند و بایستی رویداد را بی درنگ به مسئول اداره زندان گزارش دهند.

 -به مسئولین زندان باید دوره‌های آموزش تربیت بدنی ویژه برای توانایی مهارکردن زندانیان مهاجم داده شود.

 -به جز در شرایط استثنایی، کارکنانی که در حین انجام وظیفه در تماس مستقیم با زندانیان قرار می‌گیرند، نباید مسلح باشند. افزون بر آن، کارکنان نباید تحت هیچ شرایطی دارای اسلحه باشند مگر آنکه آموزش برای استفاده از آن را دیده باشند.

بازرسی

- بازرسی مرتب از زندان‌های کیفری و خدمات آنها توسط بازرسان دارای تجربه و شایستگی که از سوی مسئولین ذیصلاح گمارده شده اند، بایستی وجود داشته باشد. وظیفه آنان باید بویژه تضمین این امر باشد که زندان‌ها بر اساس قوانین و مقررات جاری و در راستای اجرای اهداف خدمات اصلاحی و تنبیهی اداره می‌شوند.

بخش دو

 زندانیان دارای محکومیت

- رهنمودهای اصولی از این پس به منظور روشن ساختن اهداف مورد نظر و روحی که باید حاکم بر اداره زندان‌ها باشد و با توجه به بند ١ «نکات مقدماتی» متن حاضر است.

- زندانی کردن و دیگر اقداماتی که فرد خلافکار را از تماس با دنیای بیرون محروم می‌سازد، در همین که حق تصمیم گیری را از فرد گرفته و او را از آزادی محروم می‌سازد، دردآور است. بنابراین سیستم زندان نباید، جز در موارد جداسازی موجه یا تامین نظم، دشواری شرایط موجود را افزایش دهد.

- هدف و دلیل محکوم کردن فرد به زندان یا اقدامی مشابه در محروم سازی از آزادی، در نهایت محافظت جامعه از جنایت است. این منظور فقط در صورتی حاصل می‌گردد که مدت نگهداری فرد در زندان تا حد امکان مصروف آن شود که این امر را تضمین نماید که فرد خلافکار در هنگام بازگشت به جامعه نه تنها می‌خواهد بلکه همچنین می‌تواند که با رعایت قانون زندگی خویش را اداره کند.

 - بدین منظور، زندان باید همه نیروها و شیوه‌های یاری رسانی درمانی، آموزشی، اخلاقی، روحانی و دیگر نیروهای مناسب و در دسترس را بکار گرفته و آنها را با توجه به نیازهای پرورشی هر فرد زندانی مورد استفاده قرار دهد.

 -شیوه اداره زندان باید چنان باشد که تفاوت‌های زندگی در زندان و زندگی آزاد را که به فروکاستن احساس مسئولیت زندانیان و احترام به کرامت انسانی آنها می‌انجامد، هر چه بیشتر کاهش دهد.

 -پیش از پایان محکومیت زندانی، بهتر است که اقدامات لازم جهت تضمین موفقیت بازگشت تدریجی زندانی به زندگی در جامعه انجام پذیرد. این امر می‌تواند بسته به مورد مشخص، با تمرین آزادی که در همان زندان یا زندان مناسب دیگری ترتیب داده می‌شود، یا با آزادی آزمایشی تحت نظارت باشد که این نظارت نباید کاملا به پولیس سپرده شود، بلکه باید در آمیخته با کمک‌های موثر اجتماعی باشد.

 - رفتار با زندانیان نباید به جداسازی آنان از جامعه، بلکه بر ادامه نقش آنان در اجتماع تاکید ورزد. از این رو باید سازمان‌های اجتماعی هرگاه که امکان پذیر باشد، به یاری کارکنان زندان برای انجام وظیفه بازپروری اجتماعی زندانیان خوانده شوند. مشاورین اجتماعی باید با وظیفه حفظ و بهبود همه رابطه‌های فرد زندانی با خانواده اش و سازمان‌های با ارزش اجتماعی در ارتباط با زندان به کار مشغول باشند. بایستی اقدامات لازم جهت حفظ حقوق مربوط به منافع مدنی، امنیت اجتماعی و دیگر منافع اجتماعی زندانی‌ها، تا حداکثر میزان ممکن با توجه به قانون و محکومیت، انجام پذیرد.

 -خدمات پزشکی زندان باید هر گونه بیماری جسمی یا روانی یا نقص‌هایی را که بازپروری زندانی را با اشکال روبرو می‌سازد، پیدا نماید. همه خدمات پزشکی، جراحی، و روانپزشکی لازم باید بدین منظور فراهم گردد.

 -اجرای این اصول نیازمند آن است که شیوه رفتار مشخص با هر فرد در نظر گرفته شود و بدین منظور شیوه انعطاف پذیر گروه بندی زندانیان لازم است؛ از این رو بهتر است که این گروه‌ها در زندان‌های جداگانه که متناسب با رفتار با هر گروه است، تقسیم شوند.

 -نیازی نیست که این زندان‌ها همه به یک میزان مراقب امنیت گروه‌های زندانیان باشند. بهتر است که درجات متفاوتی از امنیت با توجه به نیازهای گروه‌های گوناگون فراهم شود. زندان‌های باز، بر اساس این حقیقت که هیچگونه امنیت فیزیکی بر علیه فرار نداشته و تنها به انضباط فردی زندانی‌ها تکیه می‌کنند، بهترین شرایط را برای بازپروری زندانیانی که با دقت انتخاب شده باشند، فراهم می‌کنند.

 -بهتر است که تعداد زندانیانی که در زندان بسته قرار دارند آنقدر زیاد نباشد که امر فردی ساختن شیوه رفتار با زندانیان را دشوار سازد. در برخی کشورها جمعیت چنین زندان‌هایی نباید بیش از پانصد نفر باشد. در زندان‌های باز تعداد زندانیان باید تا حد امکان کم باشد.

 -از سوی دیگر، داشتن زندان‌هایی که بقدری کوچک هستند که تجهیزات لازم برای آنها فراهم نمی‌شود، مورد پسند نیست.

 - وظیفه جامعه با آزادی زندانی پایان نمی‌پذیرد. بنابراین بایستی سازمان‌های دولتی یا خصوصی بتوانند به زندانی آزاد شده مراقبت‌های موثر پس از آزادی را در راستای کاهش تبعیض علیه او و بازپروری اجتماعی وی ارائه نمایند.

رفتار با زندانیان

 - رفتار با افراد محکوم به زندان یا در شرایط مشابه، بایستی تا حدی که زمان محکومیت اجازه می‌دهد، این هدف را دارا باشد که در آنان تمایل به اداره زندگی خویش با رعایت قانون پس از آزادی را بوجود آورده و آنان را برای این امر آماده سازد. رفتار با زندانیان باید چنان باشد که احترام به خویش را در آنان تشویق نموده و احساس مسئولیت را در آنان رشد دهد.

 -بدین منظور همه وسایل مناسب، از جمله مراقبت مذهبی در کشورهایی که این امکان وجود دارد، آموزش، راهنمایی و آموزش حرفه ای، مشاوره اجتماعی همراه با راهنمایی‌های مشخص برای هر فرد، مشاوره و راهنمایی شغلی، ارتقاء سلامت جسمی همراه با تقویت شخصیت اخلاقی، با توجه به نیازهای هر زندانی، و بر اساس سابقه اجتماعی و جنایی وی، ظرفیت‌های جسمی و روحی و شایستگی‌های فردی، خصوصیات اخلاقی، طول مدت محکومیت و چشم انداز وی از زندگی پس از آزادی باید بکار گرفته شود.

 -برای هر زندانی با مدت محکومیت مناسب، مسئول اداره زندان بایستی در اسرع وقت پس از ورود زندانی، گزاش‌های کامل از همه مواردی که در پاراگراف بالا بدانها اشاره رفته است، دریافت دارد. چنین گزارش‌هایی باید همیشه شامل یک گزارش از شرایط روحی و جسمی زندانی توسط مسئول مراقبت‌های پزشکی، که در صورت امکان دارای صلاحیت در امر روانپزشکی باشد، دریافت دارد.

 -گزارش‌ها و دیگر اسناد مربوطه بایستی در پرونده‌های جداگانه فردی برای هر زندانی نگهداری شود. هریک از این پرونده‌ها باید به روز شده و به طریقی دسته بندی شود که به هنگام ضرور بتواند مورد بررسی مسئولین مربوطه قرار گیرد.

گروه بندی و جدا سازی

 هدف‌های گروه بندی باید چنین باشد:
(آ)جداسازی از همه زندانیانی که به دلیل سوابق جنایی یا شخصیت‌های بد، احتمال میرود که تاثیر بدی داشته باشند.
(ب) تقسیم زندانیان به گروه‌های گوناگون برای مراقبت از آنان با توجه به امر بازپروری اجتماعی آنان.

- زندان‌های جداگانه یا بخش‌های جداگانه یک زندان تا حد ممکن بایستی برای رفتار با گروه‌های مختلف زندانیان استفاده شود.

 - در اسرع وقت پس از ورود زندانی و پس از مطالعه شخصیت هر زندانی که طول مدت محکومیت وی اجازه می‌دهد، بایستی برنامه رفتار با وی در پرتو آگاهی بدست آمده درباره نیازهای فردی، توانایی‌ها و تمایلات وی آماده شود.

امتیازات

- در هر زندان بایستی سیستم امتیازات مناسب برای گروه‌های مختلف زندانی‌ها و شیوه‌های مختلف رفتار ایجاد گردد تا رفتار خوب را تشویق نموده و احساس مسئولیت را رشد داده و علاقه و همکاری زندانی‌ها را در رفتار آنان تحکیم نماید.

کار

 -کار زندان نباید طاقت فرسا باشد.

 -همه زندانیان دارای محکومیت، با توجه به میزان سلامت جسمانی و روانی آنان که توسط مسئول مراقبت‌های پزشکی تعیین می‌شود، باید موظف به کار باشند.

 -کار مفید به اندازه کافی باید برای زندانیان فراهم شود تا آنان را فعالانه در طول ساعات معمول کار در روز مشغول نگاه دارد.

 -تا حدامکان کار باید چنان باشد که توانایی زندانیان را برای بدست آوردن مخارج زندگی به شیوه آبرومندانه حفظ نموده یا افزایش دهد.

 -آموزش حرفه‌ای در رشته‌های مفید باید برای زندانیان فراهم شود تا آنها و بویژه زندانیان جوان بتوانند از آن سود جویند.

 -زندانی‌ها باید نوع کار مورد علاقه خود را در محدوده گزینه‌های مناسب حرفه‌ای و بایسته‌های انضباطی و مقررات اداره زندان، بتوانند برگزیند.

 -سازمان دهی و شیوه‌های کار در زندان‌ها باید تا حد امکان شبیه کارهای مشابه در موسسات بیرونی باشد تا زندانیان را برای شرایط اشتغال در زندگی عادی آماده سازد.

 -اما مصلحت و منافع زندانیان و آموزش‌های حرفه‌ای آنان نباید دارای درجه اهمیتی کمتر از سوددهی یک کارگاه در زندان باشد.

 -پسندیده تر است که اداره کارگاه‌ها و کشتزارهای زندان بطور مستقیم در دست مسئولین اداره زندان باشد و در دست بخش خصوصی قرار نگیرد.

 -هنگامی که زندانی‌ها به کاری مشغول هستند که تحت اداره مسئولین زندان نیست، باید همواره تحت نظارت کارکنان زندان باشند. به جز مواردی که کار برای دیگر ادارات دولتی است، کسانی که کار برای آنان انجام شده بایستی دستمزد عادی بطور کامل به مسئولین اداره زندان پرداخت نمایند که پرداختی عادلانه و متناسب با کار زندانی‌ها باشد.

 -اقدامات احتیاطی که برای حمایت از ایمنی و سلامتی کارگران آزاد رعایت می‌شود، بایستی به همان میزان در زندان‌ها رعایت شود.

 -تدارکات لازم برای حمایت از زندانیان در مقابل آسیب‌ها، از جمله بیماری‌های شغلی، با شرایطی نه کمتر از آنچه قانون در مورد کارگران آزاد مقرر می‌دارد، باید انجام شود.

 -میزان حداکثر ساعت‌های کار روزانه و هفتگی زندانی‌ها باید بر اساس قانون یا مقررات زندان و با توجه به عرف و مقررات محلی مربوط به استخدام کارگران آزاد معین شود.

 -ساعت‌های کاری که بدین ترتیب تثبیت می‌شود باید شامل یک روز استراحت در هفته و زمان کافی برای تحصیل و دیگر فعالیت‌های لازم برای بازپروری زندانیان باشد.

 -بایستی رَویه‌ای برای پرداخت عادلانه دستمزد زندانی‌ها وجود داشته باشد.

 -این رَویه باید چنان باشد که زندانی‌ها بتوانند حداقل بخشی از درآمد خود را صرف خرید کالاهای مورد تایید برای استفاده شخصی خود نموده و بخشی از درآمدشان را برای خانواده‌های خود بفرستند.

 -این رَویه همچنین باید این امکان را فراهم آورد که بخشی از درآمد زندانی توسط مسئولین اداره زندان کنار گذاشته شده و پس اندازی برای وی تهیه شود که به هنگام آزادی به دست وی داده شود.

آموزش و تفریح

 -تدارکات لازم برای آموزش بیشتر به همه زندانی‌هایی که توان بهره جستن از آن را دارند، از جمله تعالیم مذهبی در کشورهایی که امکان آن وجود دارد، باید فراهم شود. آموزش افراد بی سواد و زندانی‌های نوجوان باید اجباری بوده و مورد توجه ویژه مسئولین اداره زندان قرار گیرد.

 -آموزش زندانی‌ها باید تا حد ممکن با سیستم آموزشی کشور همگون باشد تا آنها بتوانند پس از آزادی به تحصیلات خود بدون دشواری ادامه دهند.

 - فعالیت‌های تفریحی و فرهنگی باید در همه زندانها به نفع سلامت روانی و جسمانی زندانیان تدارک دیده شود.

رابطه‌های اجتماعی و مراقبت‌های پس از آزادی

- بایستی توجه ویژه به حفظ و بهبود رابطه‌های بین زندانی و خانواده وی با توجه به مصلحت هر دو طرف معطوف شود.

- از آغاز دوران محکومیت یک زندانی، آینده وی پس از آزادی باید در نظر گرفته شده و وی تشویق و یاری شود که اینگونه رابطه‌ها با افراد یا سازمان‌های بیرون از زندان را چنانچه به نفع خانواده او و بازپروری اجتماعی خود وی است، حفظ یا برقرار سازد.

 -خدمات و سازمان‌ها، دولتی یا به هر شکل دیگر، که زندانیان آزاد شده را یاری می‌سازند تا جای خود را در جامعه بازیابند، باید تا جایی که امکان پذیر و ضروری است، بکوشند تا حتما سندها و برگه‌های شناسایی، خانه و کار مناسبی که بدان مشغول شوند، پوشاک کافی و متناسب با فصل و شرایط آب و هوایی، و امکانات کافی برای رسیدن به مقصد و نگهداری از خویش بلافاصله پس از آزادی در اختیار زندانیان آزاد شده قرار گیرد.

 -نماینده مورد تایید چنین سازمان‌هایی باید همه دسترسی‌های لازم به زندان و زندانی‌ها را داشته و از آغاز دوره محکومیت یک زندانی درباره آینده آن زندانی با او مشورت شود.

 -بهتر است که فعالیت‌های چنین سازمان‌هایی تا حد امکان تمرکز داشته یا به منظور تضمین حداکثر استفاده از تلاش‌های آنان هماهنگ شود.

«گروه ب» . زندانی‌هایی که دیوانه یا از نظر روانی غیر عادی هستند

 -افرادی که مشخص می‌شود دیوانه هستند، نباید در زندان حبس شوند و باید اقدامات لازم برای انتقال هر چه سریعتر ایشان به بیمارستان‌های روانی انجام شود.

 -زندانیانی که از بیماری‌های روانی دیگر یا حالت‌های غیرعادی رنج می‌برند باید در مراکز ویژه با تجهیزات پزشکی مورد مراقبت و درمان قرار گیرند.

 -در مدت زمانی که اینگونه زندانی‌ها در زندان بسر می‌برند، باید تحت نظر ویژه یک مسئول مراقبت‌های پزشکی باشند.

 -خدمات پزشکی یا روانپزشکی در زندان کیفری باید پاسخگوی نیازهای درمانی روانپزشکی همه زندانیانی که بدان نیاز دارند، باشد.

 - بهتر است که در صورت نیاز اقدامات لازم برای تضمین ادامه درمان روانپزشکی و تدارک برای مراقبت روان درمانی اجتماعی پس از آزادی زندانی در هماهنگی با سازمان‌های مربوطه انجام پذیرد.

«گروه پ» . زندانی‌های در بازداشت یا در انتظار دادگاه

 -زندانی‌هایی که به دلیل اتهام جنایی دستگیر یا زندانی شده اند، و در بازداشت پولیس یا در زندان بسر می‌برند ولی هنوز محاکمه و محکوم نشده اند، از این پس در این قواعد «زندانیان محاکمه نشده» خوانده می‌شوند.

 -باید فرض بر این باشد که زندانی‌های محکوم نشده بیگناه هستند و بر این اساس با آنان رفتار شود.

 -بدون قائل شدن هرگونه استثنا برای مقررات حقوقی حمایت از آزادی افراد، یا ارائه راهکار مشخص برای زندانی‌های محاکمه نشده، این زندانی‌ها باید از روند ویژه‌ای که تنها توسط بایسته‌های اساسی قواعد زیر بیان می‌شود، بهره مند شوند.

 -زندانی‌های محاکمه نشده باید جدا از زندانیان دارای محکومیت نگهداری شوند.

 -زندانی‌های نوجوان محاکمه نشده باید جدا از بزرگسالان و اصولا در زندان جداگانه‌ای نگهداری شوند.

 - زندانی‌های محاکمه نشده باید بصورت فردی در اتاق‌های جداگانه بخوابند مگر با در نظر گرفتن عرف محلی با توجه به شرایط آب و هوایی.

 - زندانی‌های محاکمه نشده می‌توانند در صورت تمایل، به میزانی که با حفظ نظم زندان همخوانی دارد، غذای خود را به خرج خود توسط خانواده یا دوستان یا مقامات اداره زندان از بیرون تهیه نمایند. در غیر اینصورت، مسئولین اداره زندان باید غذای ایشان را تهیه کنند.

 -زندانی محاکمه نشده باید اجازه داشته باشد که لباس‌های خود را در صورتی که تمیز و مناسب باشد، بپوشد.

 -اگر وی لباس زندان را می‌پوشد، این لباس باید متفاوت از لباسی باشد که به زندانی‌های دارای محکومیت داده می‌شود.

 - زندانی محاکمه نشده باید همواره فرصت کار داده شود، اما نباید ملزم به کار کردن باشد. اگر تصمیم بگیرد که کار کند، باید در مقابل کار مزد دریافت کند.

 - زندانی محاکمه نشده باید اجازه داشته باشد که به خرج خود یا به خرج شخص سومی، کتاب، روزنامه، نوشت افزار، و دیگر ابزار مشغول شدن را که در راستای رعایت عدالت و امنیت و نظم در زندان است، تهیه کند.

- زندانی محاکمه نشده باید اجازه ملاقات داشته باشد، و در صورتیکه دلیلی برای درخواست وی وجود داشته باشد و بتواند مخارج مربوطه را بپردازد، توسط پزشک یا دندانپزشک خویش تحت درمان قرار گیرد.

 - زندانی محاکمه نشده باید اجازه داشته باشد که بی درنگ خانواده خویش را از بازداشت خود آگاه ساخته و امکانات کافی برای برقراری تماس و ملاقات با خانواده و دوستان در اختیار وی گذارده شود، تنها مشروط بر اینکه محدودیت‌ها و نظارت‌های لازم برای حفظ عدالت و امنیت و نظم زندان رعایت شود.

 - زندانی محاکمه نشده به منظور دفاع از خویش باید بتواند درخواست یاری حقوقی رایگان نماید به فرض اینکه چنین یاری حقوقی وجود داشته باشد، و مشاور حقوقی در راستای دفاع از وی و آماده سازی وی برای دادگاه با وی ملاقات نموده و به وی رهنمودهای محرمانه بدهد. بدین منظور، وی باید در صورت تمایل نوشت افزار در اختیار داشته باشد. گفتگو‌های بین زندانی و مشاور حقوقی وی باید در دیدرس ولی دور از شنود پولیس یا مسئولین زندان باشد.

«گروه ت» . زندانی‌های حقوقی

- در کشورهایی که زندانی شدن به خاطر قرض توسط قانون، یا دستور دادگاه در هر روند غیر جنایی مقرر شده است، افرادی که بدین ترتیب زندانی می‌شوند نباید بیش از آنچه برای تضمین نگهداری امن زندانی و حفظ نظم ضروری است، مورد محدودیت یا سختگیری قرار گیرد. رفتار با آنان نباید بدتر از رفتار با زندانی‌های محاکمه نشده باشد، با این تفاوت که این افراد ممکن است ملزم به کار شوند.

«گروه ث» . افرادی که بدون اتهام دستگیر یا بازداشت شده‌اند

 -بدون قائل شدن هرگونه استثنا برای قواعد ماده ٩ از «میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی»، افراد دستگیر شده یا زندانی بدون اتهام باید تحت حمایت‌های بخش یک و دو قسمت مربوط به «گروه پ» قرار بگیرند. قواعد مربوطه در بخش دو، قسمت مربوط به «گروه آ»، باید به همین ترتیب در مواردی که کاربرد آنها می‌تواند به نفع این گروه از افراد تحت بازداشت و زندان باشد، اجرا شود با این شرط که هیچگونه اقدامی در راستای بازآموزی یا بازپروری افرادی که محکوم به هیچ جرم جنایی نیستند، انجام نگیرد.

منابع  : قانون وجامعه ، روشنگري  وميثاق هاي بين المللي .

 

 

 

www.esalat.org