دوشنبه، ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

  
سلیمان کبیر نوری

*     *     *

عرایضی به بهانه ی ("ملا بینظیر" مادر طالبان)

 

امروز همه دنیا دانسته اند که دسیسهء پروژه ی طالب سازی؛ کار دنباله گیران استعمار انگریزی با مدیریت اژدر های جهانخواری در ایالات متحده ی امریکا، به کمک مالی سعودی ها ـ وهابی ها و سایر شیوخ عربی قابض پطرول ـ دالر خلق های مسلمان؛ بوده و نطفه گذاری و رشد هیولایی آن بوسیله ی استخبارات اردوی پاکستان تحقق یافته است. درین فرایند نصیرالله بابر سابق وزیر امور داخله ی پاکستان، بار اول، در ملاقات با رییس استخبارات سعودی شهزاده ترکی الفیصل (یکی از حامیان معلوم الحال شبکه های دهشت افگن در پاکستان) خود را پدر معنوی طالبان معرفی نموده بود. این در حالی بود که پدران نامشروع این گروهک وحشی بدون آنکه رسانه ها ایشان را به معرفی گیرند، بعداً شایع و افشا گردید که عبارت اند از مولانا فضل الرحمان، جنرال حمید گل، جنرال کرنیل امام، قاضی حسین احمد و دهها جرنیل و کرنیل بنیادگرای مزدور.

گفتنیست که از مادران منطقوی پاکستان صرف از بینظیر بهوتو نام برده میشود (درین راستا نقش دایه های مهربان طالبان چون روبن رافایل سابق معاون وزیر امور خارجه ی ایالات متحده در امور آسیای جنوبی کمرنگ بازتاب یافته است). به هرحال اخیراً؛ سایت وزین کابل پرس مطلب کوتاه ولی جالبی را در مورد آنچه «مادر طالبان» خوانده به دست نشر سپرده است که ما در انجا چنین میخوانیم: پریکانی (یکی از شخصیت های سیاسی پاکستان سال ها پیش گفته بود): (ملا بی نظیر بهوتو مادر گروه وحشی و نامشروع طالبان است که سیاست های تند روانه را از ضیاالحق وهابی به ارث برده است. وی که آبستن سیاست های بظاهر اسلام گرایانه پاکستان بود میخواست از آب گل آلود افغانستان استفاده نموده این کشور را به ایالت پنجم پاکستان تبدیل نماید. لاکن سیاست ها طور دیگر رقم خورد و فعلا هم طالبان (حتی به) دشمن اصلی این مادر ناپاک شان تبدیل شده است و فردا خواهیم دید که خانم بهوتو قربانی جنایات طالبان خواهند گردید. براستی طالبان در باغی که قبلا نیز نخست وزیر دیگر پاکستان را قربانی گرفته بود، بهوتو را نیز بوسیله کسانی که برای نابودی سرزمین نفرین شده افغانستان تعبیه نموده بودند قربانی نمود و بعد از چندیدن سال گفته های این شخصیت سیاسی پاکستان تحقق یافت. اما خودش (پریکانی) نیز سال قبل در همین مسیر قربانی گردید تا چرخ های ماشین آدمخواری طالبان از حرکت باز نماند. تکه از مصاحبه من با (حبیب جالب پریکانی رهبر نشنل پارتی پاکستان) برای رادیو صدای امریکا ۲۰ -۱۰-۲۰۰۳ *****************

اکنون که دگر هیچگونه شک و تردیدی در مزدور بودن گروهک های سیاه و خون آشام طالبان باقی نمانده است، یکی از پدران نا مشروع طالبان (جنرال حمید گل) بدون هیچگونه مسوولیتی !!!؟؟؟ هراسی؟؟؟ به کرات گلو پاره کرده نیروهای های جامعه ی بین المللی به رهبری ایالات متحده را، شکست خورده اعلام داشته و گروهک طالبان مورد نظر و طرف تربیت و زعامت خود را نیروی پیروز میخواند و از آقای بارک اوباما میخواهد تا با همتای؟؟؟ خود (ملاعمر) باب مذاکره را بگشاید و مذاکره نماید. آن چیزی که هم اکنون بسیار جدی و در تحلیل ها ی روند به قدرت رسانیدن بنیادگرایی قابل دقت و مکث است، و ملت، به خصوص سیاسیون ما باید خوب بخاطر داشته باشند که، طی ده سال اخیری که شرایط کشور آبستن زمینه سازی ها برای برگشت دوباره ی بنیاد گرایی شد، حدود ۴ سال قبل، طالبان که هنوز تازه در جنوب کشور به یک سلسله حملات تروریستی آغاز کرده بودند، برای بار اول (اولین مقام رسمی خارجی) بازهم همان سفیر انگریز بود که موضوع برگشت دوباره ی طالبان را طی مصاحبه ی با محترم عبدالقدیر میرزایی ژورنالیست سرشناس کشور در تلویزیون بین المللی آریانا، بی شرمانه و بیباکانه ابراز کرد، که ازان به بعد در بزرگنمایی این گروهک وحشی کارزار تبلیغات گسترده و وسیع رسانه ای آغاز گردید.

سهمگیری کلیه حامیان پنهانی به ابزار گرفتن بنیاد گرایی برای اهداف استراتیژیکی سیاسی- اقتصادی و نظامی الیگارشی های اقتصادی کشور های شان، آهسته آهسته از پرده ی ابهام بیرون آمده، آفتابی و نمایان گشته است.  ولی متاسفانه ما میبینیم که هنوز هم دولتمردان افغانستان به خصوص جلالتماب حامد کرزی این گروهک تروریستی را برادران خطاب کرده با عذر و نیاز از ایشان دعوت بعمل می آورند تا این لشکر برون مرزی پاکستان؛ گویا خود را در ساختار حاکمیت افغانستان شامل ساخته، از انتحار، انفجار، سر بریدن دست بکشند؛ که به همه ی این عذر و نیاز ها و یا تقاضا اهم؛ هر باری با واکنش تند و حملات انتحاری مرگبار از جانب طالبان، پاسخ داده شده است. درینجا تفاوت در اهداف و خواست های نامرئی و از ملت پوشیده ی جناب حامد کرزی و آرزومندی های جنرال گل (جنرال پاکستانی متقاعد اما پرقدرت در سرنوشت افغانستان و منطقه) در چه نهفته است؟؟ آیا همین نیست که مساعی جلالتمآب حامد کرزی و جنرالان پاکستانی چون حمید گل در یک خط و یک برنامه ی کاری- پروژوی پنهانی انگریزی در لفافهء اظهارات و جملات از هم متفاوت به پیش میرود؟؟ پاسخ به این سوال به بحث بزرگی نیاز دارد که نتیجه ی آن این خواهد بود: گروهک تروریستی طالبان عمق استراتیژی سیاست خارجی پاکستان است و حاکمان آنکشور به خصوص دستگاه جاسوسی آی اس آی و کرنیل ها و جرنیل های پاکستانی بایست در دفاع از طالبان برآیند؛ و درین پروژه موفق هم بوده اند. ولی آنچه به دولت مردان افغانستان و بصورت خاص پریزدینت حامد کرزی ربط میگیرد این باید باشد که شاید ایشان چنان تصور نمایند که گویا با بر گشت طالبان صلح سراسری تامین خواهد شد و اهتمام و تلاش شان درین راستا بمنافع مردم و کشور تمام خواهد گردید؟! مگر حتی برگشت قسمی و مشروط و کنترول شده دوباره ی طالبان (نیرو های ضد دموکراسی- پیشرفت و ترقی، زن ستیز و سرکش، بی مدنیت و وامانده) در چوکات ساختار سیستم حاکمیت افغانستان نی تنها راهکاری به سود منافع ملی و ارزش های مردم و جامعه ی ما نمیباشد، بل یک خبط سیاسی و اشتباه بزرگ جبران ناپذیر تاریخیست. چرا که در پیامد آن فقط ملیتاریست های پاکستان موقتاً به اهداف بلندمدت شان رسانیده شده اما مردم جهان یک بار دگر شاهد جنگ های خونبار فرسایشی و طولانی میان اقوام و ملیت های ساکن در افغانستان خواهند بود (این جنگها خارج از کنترول واقعی جامعه ی جهانی خواهد بود)، که آن گاه تاوان سنگین این همه خامبازی ها را باز هم ملت مظلوم مان میپردازد.

تاریخ میهن عزیز ما به خصوص بعد از حصول استقلال، شاهد و گواه چندین بازی مهلک و خطر ناک و حوادث ناگوار ناشی از آن ها بوده است. به مثابه فرزندان آدمیان عصر امروز باید از تاریخ کشور خود بیاموزیم! ملیت های باهم برادر سرزمین خورشید! درفشداران نهضت چپ، روحانیون، متنفذین، سران اقوام و قبایل اصیل و مسلمان کشور!  آزادگان غیور، پیشروان و پیشگامان وطنپرست! هم میهنان پاک سرشت، روشن نگر و وطندوست! لمحه های زمان به تندی میگذرند. بیایید اختلافات، سلیقه های شخصی، خود محوریها، عقده ها، حسادت ها، و تصفیه حساب های نسبتاً کوچک . . . را کم از کم به طور مؤقت کنار بگذاریم. وطن در لبه پرتگاه نیستی قرار داده شده است!!  امروز روز امتحان دشوار و زمان رستاخیز حتمی و اشد ضروری ی ملی است مردمان جهان ما را به یک امتحان دشوار تاریخی گرفته اند. بیایید یکبار دگر در برابر عمال ضد انسانیت و پروژه های بربریت ارتجاع سیاه منطقوی – جهانی و مزدوران اجیر شان به پا خیزیم و بسان نیاکان خویش با غرور و سر بلندی، با عشق به وطن و انسانیت، با احساس عُمق و پهنای درد و داغ ملت ماتمدار و به خون نشستگان سر زمین دامنه کوهپایه های شامخ هندوکش، بابا، سلیمان و شمشاد هوشیاری و غیرت و شهامت تاریخی نشان دهیم، این دردمندان بیمار و گرسنه، ناتوان و مظلوم را نگذارید تا بار دگر در بند ناکسان سیه دل و سیاه اندیش نوکر بیگانه کشیده شوند!!! آن ها را نجات دهید. نگذارید تا سرنوشت مرم و کشور مانرا جنرالان پاکستانی رقم زنند! بیایید همه با هم، در گرداگرد یک جبهه ی وسیع ملی بسیج شده؛ چون یک مشت پولادین، به بازی ها، نیرگ های شوم و پلید خودکامگان قرن، این دشمنان راه و نام، شرف - کرامت، حیثیت - آرمان انسان و انسانیت در کشور خود، برای همیشه خاتمه دهیم.