Mar 17, 2013 17:57

ارمغان نوروز

 
عبدالوکیل کوچی

 

 

       نوروز خجسته و مبارک روز است

       بر مردم دارنده همش نوروز است

       در کلبهء سرد و تیرهء مسکینان

      یک روزنه ی باز، به از نوروز است

 

نمیدانم نوروز را چگونه تعریف کنم؟ شاید بگویید آنطوری که هست.

این درست است ولی نه کاملا. زیرا نوروز من، نوروز تو، نوروز ما و یا نوروز همه، و این در واقع تعاریف و مفاهیم گونا گون دارد. با توجه به ویژگی ها و مفاهیم خاصی که نوروز را بر تر از هر روز میسازد همانا تابش خورشید در نوروز، گرم تر از دیروز، اعتدال هوا و برابری شب و روز.

و اما در آن جایی که بی اعتدالی، نا برابری و تیرگی وجود داشته باشد که مهتاب در پس ابرهای سیه پنهان و آفتاب عقب قله ها سرگردان، طبیعت در انجماد و یخبندان، آب جویباران خشکیده، بال مرغان شکسته، رنگ و رخ لاله پژمرده، درختان کشیده از ریشه، در گوش چمن صدای تیشه، پس چگونه میتوان با گرمی بهاران، نسیم صبحگاهان، شرشر آبشاران، نم نم باران نوای بلبلان و غنچهء خندان، به قصد دیار سبزه و گل، زلف سنبل، شاخهء یاسمن و کاکل نسترن، رحل اقامت بست، از هفت خوان همگین گذشت و به سفره هفت سین نشست؟

البته در رابطه به این روز تاریخی از نام علما و دانشمندان متقدم گفته اند که نوروز باستان در مسیر تاریخ با رویداد ها و اتفاقات بزرگ زمان همراه بوده است. چنانچه، آفرینش عالم، انتقال آفتاب به برج حمل، ورود خورشید به اعتدال بهاری، حرکت زمین بدور خود، نخستین روز در تقویم هجری خورشیدی، همچنان پیدایش حضرت آدم، نجات کشتی حضرت نوح از توفان، یافت شدن انگشتر حضرت سلیمان، بعثت حضرت موسی به پیغمبری، نزول انجیل، آغاز خلافت حضرت علی و واقعهء غدیر خم را به این روز خجسته و باستانی نسبت داده اند.

از همین جاست که از نوروز باستان، این میراث فرهنگی آریایی ها و سرزمین آریانای بزرگ همه ساله و به طور شایسته تجلیل بعمل می آورند

و اما نوروز تعاریف دیگری هم دارد که میگویند.

نوروز نوای تکرار گردش طبیعت است.

آغاز رستاخیز طبیعت و احیای حیات.

رهایی از سردی است.

باریدن باران جوشش چشمه ها و سرسبزی است.

روز خندیدن گل و فریاد بلبل است.

روز نهال شانی است.

روز دهقان است.

نوروز مظهر خیر و برکت است.

روز امید ها و آرزو هاست.

بالاخره روز رفتن دامادان به خانهء نامزادان شان.

بلی این ارمغان نوروز است ولی این سالهای سال است که با نوروز آغاز گردیده است. ولی آمد و رفت نوروزها برای مظلومان و محرومان چه ارمغانی دارد. آنجا که مادران داغدیده در مزار خونین شهیدان شان به شیون و زاری نشسته ضجه و فریاد میکشند، آنجا که مریضان برای علاج شان دوا و فقیران برای رفع گرسنگی، نوا میخواهند و فریاد ناشی از زخمهای خونین و رنجهای بیکران شان گوش فلک را کر میسازد.

در کشور ما احوال و اوضاع پیچیده و شرایط ناشی از دوام جنگ تحمیلی و چالش هایی که سرنوشت آینده را نا مشخص میسازد بی نهایت نگران کننده است، شرایطی که صدای شلیک خمپاره ها نوای تکرار گردش طبیعت را به بینوایی میکشاند، شرایطی که در آن بجای احیای حیات مجدد، جان انسان ها با خطر و هیجان روبرو بوده، قلب مردم در هراسان، هوای آرام دستخوش توفان، بزر شادی نابسامان نهال دوستی لرزان و تخم غم فراوان. پس کجاست ارمغان، و در آنجا که دلها افسرده و گل ها پژمرده، صداها بسته، جوان بیکار و بی روز گار چگونه ره بسوی آرزو ها و امید ها برده و صفحهء جدید زندگی را باز کند و با اطمینان کامل بسوی سرنوشت روشن و آیندهء تابناک خویش مینگرد؟ با این حال از سیمای بهار و خجستگی نوروز چه تصویری بدست می آید.

از مهمترین مشخصات نوروز، حرکت، تبدل، تغییر و تحول است. عوض کردن است. جایگزینی است. چنانچه گرمی جاگزین سردی، حرکت جاگزین سکون ولو سکون نسبی هم باشد. روشنی جاگزین تیرگی تازگی جاگزین خشکی، شادابی جاگزین افسردگی و غیره و غیره . .

حضرت مولانای بزرگ میفرماید

پند من بشنو چنین پند قوی

کهنه را بگذار رو آ در نوی

جای دیگری میفرماید

از مبدل هستی اول نماند

هستی دیگر به جای او نشاند

ای مبدل کرده خاکِ را به زر

خاک دیگر را نموده بوالبشر

شکر از نی میوه از چوب آوری

از شیء مرده بت خوب آوری

گل زگل صفوت ز دل پیدا کنی

پیه را بخشی ضیا و روشنی

ای که خاک شوره را تو نان کنی

وای که نان مرده را تو جان کنی

تحلیل ها و مثال های فوق بیانگر روند فنا ناپذیر حرکت، تغییر، تحول، تبدل و تکامل بوده و معرف آموزه هاییست که در چند بیت مختصر مولانای بزرگ رابطهء هستی و حیات، دگر اندیشی و نو اندیشی، نو گرایی و ارزش های انسانی و رابطه انسان با طبیعت را برجسته میسازد و انسان میتواند با تجارب علم و دانش، و معیار های شخصیت انسانی زمین سوخته را شاداب و شوره زار را به گلشن همیشه بهار و باغ میوه دار مبدل سازد.

به همین ترتیب تحرکات، تحولات و تبدلات در اوضاع و احوال درهم پیچیدهء یک جامعه به موازات تحولات عمومی زمان بستگی دارد البته تغییرات و تحولاتی که نوروز با خود حمل میکند مستقیما به برخوردها و رویکرد های شگرف حیات انسانی مرتبط بوده و دامنه آن خیلی ها گسترده میباشد. انسان به معنای حقیقی آن در طبیعت به وجود آمده و برای امرار حیاتش با طبیعت و ماهیت این پروسه سر و کار دارد پس چگونه میتوان که شاهد تحرکات، تغییرات و تبدلات کیفی در طبیعت بوده باشیم و آنهم جدا از تغییرات و تحولات ماهیوی درونی انسان و مخالف ممیزه ها و مولفه های مشترک انسان با طبیعت که اصلا ناممکن است. وقتی میگوییم نوروز نوای تکرار گردش طبیعت است. پس قابل قبول نخواهد بود که طبیعت بی جان تغییر پذیر و فرمانبردار باشد و انسان جان دار، تغییر ناپذیر و سد راه ترقی و تحول.

ابر باد و مه خورشید و فلک در کار است

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سر گشته و سر گردان اند

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

اگر کارآیی و برخورد انسان با طبیعت و سرشت جوامع به موازات تحولات گوناگون طبیعی بشکل قانونمند و علمی همخوانی داشته باشد درین صورت جامعه سیر انکشاف، رشد طبیعی و قانونمند خود را پیموده و در مسیر ترقی و تحول گام برداشته و فرآورده های انسانی را برجسته میسازد.

همان طوری که نوروز به مثابه آغازگر تکانه و تغییر در طبیعت شناخته میشود جامعهء انسانی در گستردگی این طبیعت عظیم قرار دارد. بنا بر آن نمیشود نوروز را فقط با بر پایی چند نمایش مختصر در اینجا وآنجا و با تعاریف سبزه و گل و فریاد بلبل به تجلیل گرفت.

بلکه برداشت از نوروز در حقیقت برداشت از روند رو به رشد ارزشهایی است که نوروز بشکل واقعی، آنرا به ارمغان می آورد. ارزشهای رو به رشد تغییرات طبیعی و پدیده های نو که جایگزین پدیده های کهنه میشود، خواهان شرایط جدیدی میباشد که ارمغان خوش آیندی برای همان اوضاع در پی داشته باشد.

ارمغانی که خورشید صلح و دوستی، عدالت و برابری، ترقی و پیشرفت رفاه و سعادت بر تمام روزنه ها یکسان بتابد. ارمغانی که به روشنی از آن درخت دوستی بنشانند و میوهء محبت بچینند. ارمغانی که تخم مهر و محبت در سرزمین دلهای آشفته کاشته شود و حاصلش عشق و دوستی همدلی و همگرایی باشد. ارمغانی که در فضایش باران رحمت، باران شفقت بر شعله های آتش کینه ببارد و زمین سوخته را شاداب سازد ارمغانی که، نسیم آشتی و امنیت در دشت و دمن، در باغ و چمن، در وجب وجب خاک وطن وزیدن گیرد و در هوای گوارای آن چوپان در دشت، باغبان در باغ، دهقان در کشتزار، دانشجو در مدرسه، و کارگر و کسبگر در کار زار کار با اطمینان کامل به امروز و فردای خویش نیروی خود را بکار انداخته تا از برکت آن وطن شگوفان گردد این است ارمغان واقعی نوروز برای کافهء مردم.

البته ارمغان نوروز وقتی پیام آور نوی ها و تازگی هایی شده میتواند که اندیشمندان و نو اندیشان، روشنفگران و روشنگران، ترقی خواهان و عدالت پسندان، داد خواهان و سایر خدمتگزاران واقعی مردم با مشارکت عمومی دهقانان و کارگران، جوانان و عموم زحمتکشان در یک صف واحد و مقدس در جبههء بزرگ میهنی و سازمان سیاسی مردمی خویش بسیج گردیده برای کار مشترک و مبارزهء وطنپرستانه در گام نخست برای صلح و صفا برادری و باهمی، رفاه و ترقی و سعادت انسان زحمتکش مجدانه تلاش ورزیده و در عرصه های آموزش و تحصیل کار و ایجاد گری و نو آوری با تمام احساس برای نجات مردم از رنجهای بیکران شان، هر چه بیشتر بسیج و متشکل گردند. اختلافات و تفاوت های سلیقوی را به یکسو گذاشته با تامین وحدت ملی بخاطر پایان دادن به جنگ و برادر کشی به منظور تامین صلح پایدار با وحدت ملی و همبستگی بسوی قله های پیروزی، گام های استوار و مسئولانه برداشته شود تا هموطنان عزیز بتوانند در سرزمین آبایی شان شاهد دستاورد های بزرگ و ارمغان بهتر نوروز باشند.

هر روز تان نوروز و نوروز تان پیروز.

عبدالوکیل کوچی

 

 

 

   

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org