بررسی مختصری دربارۀ :



 جنگ دموکراسی برعلیه ترور نیست!

چرا واقعۀ ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ به وقوع پیوست؟ و تعدادی بسیاری را از قربانیان بجا گذاشت؟ چه عوامل باعث این حادثۀ غم انگیز شده است؟ و در ماورای آن چه کسانی قرار داشته اند ؟!

"رابرت فیسک" روزنامه نگار مشهور انگلستان یک روز بعد از حملۀ ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ مقاله ای بعنوان "قساوت حیرت انگیز از مردم محکوم" مینویسد: "هشت سال پیش من از جمله افرادی بودم که دست به ساختن یک سریال تلویزیونی زدم، با این هدف که عوامل نفرت مسلمانان را از غرب توضیح دهم. شب گذشته بیاد تنی چند از مسلمانانی افتادم که آنها را در فیلم نشان داده بودیم. خانواده های آنها توسط بمبهای ساخت امریکا سوختانده شده بودند. آنها صحبت از این میکردند که چگونه هیچکس دراین جهان آنهارا کمک نخواهد کرد، مگر خدا" و در تشریحات چنین روشن میسازد که:

تئولوژی- خداشناسی- علیه تکنولوژی و بمب های انتحاری در مقابل نیروی اتمی میباشد. نویسنده ادامه میدهد: ". . . ولی این جنگ، جنگ دموکراسی برعلیه ترور نیست، قراریکه در روز ها و ساعات آینده از دنیا خواسته خواهد شد که آنرا چنین باور کنند. موضوع بر سر موشک های امریکائی است که بر خانه و کاشانۀ فلسطینی ها سرازیر میشود، و بمب های امریکائی است که بر دهکدۀ "غقا" سرازیر میشود، موضوع بر سر میلیشای مزدور سازمان یافته توسط متحد امریکا، یعنی اسرائیل است که در لبنان راه خودرا از درون اردوگاه آواره گان فلسطینی با کشتار و تجاوز به نوامیس آنها باز میکند. این مردم تحقیر شده با قساوت حیرت انگیز مردمی محکوم، آنچه را که بر آنها سرازیر میشود، پاسخ میدهند. آنها از ما خواهند پرسید، زمانیکه نیم ملیون کودک عراق بر اثر تحریم های اقتصادی تلف شدند، از واژۀ "تروریزم" برای مسببین آن استفاده نکردید؟ چرا؟ . . . چرا از مرگ ۱۷۵۰۰ نفر غیرنظامیان که در سال ۱۹۸۲ بر اثر حملۀ نظامی اسرائیل به لبنان کشته شدند به خشم نیآمدید؟ چرا اجازه دادید تنها یک کشور مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل را در خاورمیانه نادیده گیرد، ولی دیگرانی را که همه مصوبه ها را رعایت کردند با بمب و تحریم اقتصادی پاسخ گفتید؟ و آن علت اصلی شعله ورشدن آتش جنگ در سپتمبر گذشته یعنی اشغال اراضی اعراب توسط اسرائیل، سلب مالکیت از فلسطینی ها، بمباران ها و اعدام ها و شکنجه های اعمال شده توسط اسرائیلی ها . . . همه اینها باید در هاله ای از ابهام فرور ریزد، مبادا که بعنوان کمترین بخشی از دلایل وحشیگری دیروز (حمله ۱۱ سپتمبر) به حساب آید ؟!"

(ش. مشهور در کتاب خود: و امریکا اینگونه اداره میشود . . .) مؤلف در جای دیگر از کتاب خود روشن میسازد:

". . . مرگ یک زن افغان بر اثر فرودآمدن بمب و بریده شدن ارتباطش با فرزندش همآنقدر در ما ایجاد دلسوزی میکند که مرگ یک مرد جوان و جدائی او از همسرش در وقایع ۱۱ سپتمبر میباشد . . ."

. . . دلم میخواهد بدانم کدام یک از کانالهای تلویزیونی از تراژیدی افغانها، از مادرانی که فرزندانشان را با علف تغذیه میکنند، و خانواده های که در کوهستانها یخ میزنند و می میرند، سخن خواهند گفت . . ." !!

"هرمان گورینگ" از رهبران حزب نازیستی آلمان گفته است: ". . . البته مردم جنگ نمیخواهند، ولی نهایتاً این رهبران یک مملکت هستند که سیاست گذاری میکنند. کشانیدن مردم به جنگ بسیار ساده است، این کار بسیار ساده است. تنها کاری که باید بکنید اینست که به مردم بگوئید مورد حمله واقع شده اید! و بعد مخالفان را به نداشتن حس وطنپرستی و به مخاطره انداختن کشور متهم سازید . . ." !!

"چقدر تشابه بین حرفهای "گورینگ" با آنچه که امروز از سوی کاخ سفید تبلیغ میشود می بینید . ." !

". . . از همین جاست که پریزیدنت بوش ابراز میدارد: ". . . شما یا با ما هستید یا با تروریست ها . . ." ! در چشم او منتقد و مخالف تیم جورج بوش تروریست است . . !

". . . این روزها آنقدر صحبت از نقض حقوق زنان در افغانستان است که هر آدم فهمیده ای تصور میکند که تفنگداران نیروی دریائی امریکا هدفی جز رفع حجاب از زنان افغان نداشته اند و ماموریت آنها کاملاً فمینیستی بوده است" !

. . . در ۱۱ سپتمبر ۱۹۷۳ در یکی از خونین ترین کودتاهای امریکای لاتین "جنرال پینوشیت" حکومت انتخابی و قانونی "سالوادور آلندی" را سرنگون ساخت !

۱۶۰۰۰ سندی که در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ دیگر پس از دستگیری "پینوشیت" در انگلستان بدست آمده، مدارک دردناکی است که دخالت مستقیم سی آی ای در کودتا و نیز دخالت مستقیم دولت امریکا را در دوران حکومت "پینوشیت" و ارتکاب جنایات و وحشی گریهای جنگلی را افشاء میکند.

۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ تراژیدی مرگ ۳۰۰۰ قربانی بیگناه بود، ولی دیده شود که دخالت های امریکا چگونه در بیش از پنجاه سال گذشته به سرکوب و کشتار صدها هزار قربانی بیگناه غیرامریکائی در جهان منجر شده است!

فاجعۀ سپتمبر را در سیاست خارجی آمریکا باید جستجو کرد !

گور ویدال، نویسندۀ مشهور امریکائی در کتاب خود (جنگ و اتم برای صلح پایدار) که در رابطه به واقعات ۱۱ سپتمبر اختصاص یافته است مینویسد: "ریشه های این فاجعه را باید در سیاست خارجی ایلات متحده امریکا بعد از ۱۹۴۵ و حضور فعالیت این کشور در اموری که هرگز به آن ارتباط نمیگیرد، جستجو کرد." نویسنده می افزاید: ". . . که ایالات متحده امریکا بعد از ختم جنگ جهانی دوم به اینطرف در یک جنگ دایمی با بسیاری از کشورهای دیگر جهان قرار داشته است. تعداد این جنگ ها بالغ بر سیزده جنگ و مداخله نظامی در خارج از سرحدات امریکا بوده که در بسیاری مواقع، به سرنگونی حکومت های منتخب مردم انجامیده است. همچنین در بسیاری موارد، این جنگها و مداخلات دیکتاتوریهای خشونت کار و ضدمردمی را بمنظور حفاظت منافع امریکا در کشور مربوطه به همراه داشته است. وی می پرسد: "چگونه میتوانیم آنقدر متنفر باشیم که رویای جنگ را همیشه در سر می پرورانیم" ؟!

تاریخ شناسی بنام "ویلیام بلوم" در لیست، بمباردمانهای را که ایالات متحده امریکا پس از جنگ جهانی دوم در دیگر کشورها انجام داده، جمعبندی نموده است. به نظر میرسد که بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان، از سال ۱۹۴۵ تا کنون با انگیزه ها و به بهانه های مختلف ۲۳ بار کشورهای دیگر را بمباران کرده است. در لیست با کشورهای چون: چین، کوریا، گواتیمالا، اندونیزیا، کیوبا، کانگو، پیرو، ویتنام، لائوس، کامپوچیا، گرینادا، لیبی، السلوادور، نیکاراگوا، پاناما، عراق، سودان، یوگوسلاوی و افغانستان برمیخوریم".

پس از انجام انتخابات جنجال انگیز و پُرسروصدای ریاست جمهوری در امریکا، به ویژه فیمابین مؤسسات انحصاری و بعد از زدوبندهای گوناگون، جورج بوش بریاست جمهوری این کشور رسید. هنوز اندکی از رسیدن او به قدرت نگذشته بود که زمزمۀ مداخله مستقیم نظامی امریکا در کشورهای دیگر جهان از محافل کاخ سفید به گوش اذهان عامه رسید. روشن بود که محافل جنگ طلب امریکائی برای تقویت بنیۀ مالی شرکتهای بزرگ انحصاری امریکائی در حال تدارک، اقدامات نظامی و جنگ تازه ای هستند.!

گور ویدال در همان کتاب خویش "جنگ دایم برای صلح پایدار" و در استناد بر منابع رسمی امریکائی مینویسد: ". . . در همان اوایل پس از حملۀ تروریستی ۱۱ سپتمبر یعنی بتاریخ ۲۷ سپتمبر ۲۰۰۱  روزنامۀ "وال ستریت ژورنال" نوشته است: که در پشت سر بوش جوان بوش سالخورده ایستاده است که در خدمت "کارلایل گروپ" قرار دارد و با دوستان بسیار زیادی در ارتباط میباشد. کارلایل گروپ، یک شرکت مشاوره خصوصی است که حداقل در ۱۶۴ کشور جهان سرمایه گذاری کرده است. یکی از بزرگترین پیمانکاران صنایع دفاع امریکا نیز میباشد و در گذشتۀ نه چندان دور جورج بوش پدر و خانواده اش و خانوادۀ بن لادن درین کورپوریشن مشترکاً باهم سهامدار بودند و امروز جورج بوش پدر بعنوان مشاور گروه کارلایل انجام وظیفه مینماید. روزنامه برملا میسازد: ". . . اگر ایالات متحده امریکا هزینه های دفاعی خودرا بمنظور متوقف ساختن فعالیت های تروریستی اسامه بن لادن افزایش دهد، کارلایل گروپ، و در نتیجه از جمله خانواده ثروتمند بن لادن در عربستان و خانواده بوش، سود هنگفتی کسب خواهند کرد" !

"وال ستریت ژورنال" بتاریخ ۲۸ سپتمبر ۲۰۰۱ مینویسد: "که جودیشال واچ خانوادۀ بوش را بعنوان یکی از کسانی که از "جنگ افغانستان سود خواهد برد" افشاء کرده است. این روزنامه می افزاید: جورج بوش پدر کارگزار شرکت های خانوادۀ بن لادن در عربستان سعودی است. وی از جانب کارلایل گروپ که یک شرکت مشورتی بین المللی میباشد، بعنوان مشاور در ارتباط با خانواده بن لادن قرار دارد. "لاری کلی من" نماینده "جودیشال واچ" در میان توضیحات خود دربارۀ پول پرستی "کارلایل" در لحظه های که ایالات متحده امریکا مورد حمله واقع شده و در خطر است چنین میگوید: ". . . فکر کنید! پریزیدنت سابق امریکا و پدر پریزیدنت فعلی با شرکتی داد و ستد دارد که توسط اف. بی. آی رابطه اش با حملات تروریستی ۱۱ سپتمبر تحت بررسی قرار دارد، وحشتناک است!! اما پس از کسب ثروت هنگفت، شرم ازمیان میرود و جلوی فکر سلیم را میگیرد! "گور ویدال" در کتابش وضعیت را به یک نمایش شعبده بازی تشبیه میکند و مینویسد: ". . . وقتی تماشاچی به دستمال ابریشمی شعبده باز مینگرد و جذب رنگارنگ های روشن و براق آن میشود، فقط یک دست شعبده باز را می بینید، در حالیکه او با دست دیگرش مشغول فرو کردن خرگوش در جیبش میباشد. حال میخواهند مارا مطمئن کنند که خانوادۀ بن لادن با ملیاردها دالر ثروت و وابستگی به خانوادۀ سلطنتی آل سعود در عربستان سعودی، از "اسامه" رو گردانیده اند"!

"بن لادن" زائیده شده و پرورش یافته سی آی ای و آی اس آی است

"گور ویدال" در جای دیگری از کتاب خود گفته است: ". . . سازمان سی آی ای با دستی برروی سینه، سوگند یاد میکند که اسامه بن لادن در دوره ای که شوروی افغانستان را اشغال کرده بود برای او کار نمیکرد، ولی بالاخره روشن میشود که خانواده بوش از طریق همکاری های درازمدت با خانواده بن لادن، ثروت هنگفتی بدست آورده است، باید همکاری های جورج بوش، پدر، را با بن لادن که از سال ۱۹۷۹ آغاز شده پیگیری کرد.".

دولت امریکا برای دستگیری اسامه بن لادن هرگز دچار کدام مشکلی نبوده است. اسناد موجوده گواهی آنست که دولت امریکا همیشه از محل زندگی و بود و باش بن لادن و فعالیت های وی آگاهی داشته است و حتی کشورهای نظیر سودان حاضر به تحویل بن لادن به دولت امریکا بوده اند.

"واشنگتن پوست" در ۳ اکتوبر ۲۰۰۱ برملا میسازد که در مارچ ۱۹۹۶ هنگامیکه اسامه بن لادن در سودان بسر میبرد، وزیر دفاع سودان پیشنهاد کرد که بن لادن را به امریکا انتقال و تحویل میدهد. متخصصین امنیتی سودان به مقامات امنیتی امریکا پیامی فرستاده اند که "در صورت تمایل با کمال خوشنودی حاضرند به خاطر ایالات متحده امریکا بن لادن را دقیقاً در توجه خود قرار دهند، و در غیرآن حکومت سودان یا وی را زندانی میکند و یا مستقیماً به ایالات متحده امریکا انتقال و تحویل میدهند . ." مقامات امنیتی امریکائی در پاسخ گفته اند: ". . به وی گفته شود که سودان را ترک و به صومالی هم نرود" وزیر دفاع سودان بعد از مدتی در مصاحبه مطبوعاتی ابراز داشت: "که ما به بن لادن گفتیم که به افغانستان برود و مقامات امنیتی امریکائی نیز با پیشنهاد ما موافقت کردند . ." در همان سال ۱۹۹۶ اسامه بن لادن و ۳۰۰ تن از کارگزارانش از سودان اخراج و به افغانستان فرستاده شدند . . !

شواهد و قرائن نشان میدهد که اسامه بن لادن از همان آغاز فعالیتش در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ از حمایت همه جانبه محافل سیاسی و نظامی امریکا و سازمان جاسوسی سی آی ای برخوردار بوده است. در اوایل دهه ۱۹۸۰ موصوف بمنظور فعالیت تروریستی "جهاد" ضدنیروهای نظامی شوروی و به اصطلاح "آزادی" افغانستان پشتیبانی همه جانبه میشد. امکانات و تجهیزات و تدارکات وسیعی در اختیارش گذاشته شد، پلانهای تروریستی و نظامی او علیه قوای شوروی و ویران ساختن افغانستان مورد تائید کامل امریکائی ها بوده است.

بن لادن از همان آغاز دهۀ ۱۹۸۰ با حمایت و کمک مستقیم سی آی ای به سازماندهی افغان های مقیم پاکستان پرداخته بود و آنانرا در همکاری با اداره جاسوسی پاکستان آی اس آی در پایگاههای پاکستانی آموزش نظامی و تروریستی میداد و آماده میساخت. در مارچ ۱۹۸۵ با تصمیم کمیسیون "امنیت ملی"، دولت ریگان میزان حمایت نظامی این فعالیت ها را افزایش بخشید، همزمان کارشناسان "سی آی ای" به همکاران خود در سازمان امنیت و جاسوسی پاکستان آی اس آی که در راولپندی فراگیری آموزش تروریستی را نظارت میکردند.، یاری میرساندند.

اسامه بن لادن سازمان تروریستی "القاعده" را در جریان همین فعالیت های تروریستی و زیر نظر مستقیم سازمان امنیت و جاسوسی پاکستان آی اس آی و سازمان سی آی ای در سال ۱۹۸۸ بنیانگذاری و به ویرانگری خود آغاز کرد.

هفته نامۀ : Jane,s Defence Weekly در ۱۴ سپتمبر ۲۰۰۱ افشاء نمود: که مربیان در چه یک سازمان امنیت پاکستان آی اس آی توسط کوماندوهای (کلاه سبز) امریکائی در پایگاههای مختلف امریکائی آموزش می یابند، و پس از ختم آن، آموزش افغان ها را در پاکستان عهده دار میشوند!

سی آی ای و آی اس آی در همکاری با بن لادن
و ارتباط با دوستان "اسلامی" !

رئیس اداره جاسوسی نظامی پاکستان (آی اس آی) جنرال محمود احمد، زمان وقوع حمله ۱۱ سپتمبر در واشنگتن بوده است. این خبر بتاریخ ۱۳ سپتمبر ۲۰۰۱ توسط خبرنگار "رویتر" گزارش داده شد. و بتاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۰۱ "نیوزویک" به درج خبر مبادرت ورزیده است و در ۱۳ سپتمبر ۲۰۰۱ "نیویارک تایمز" مینویسد:

"او بطور اتفاقی در یک دیدار عادی و مشورتی در اینجا بوده است . .". جنرال محمود احمد در چهارم سپتمبر ۲۰۰۱ یعنی یکهفته قبل از عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر وارد امریکا میشود. این مطلب در روزنامۀ "دیلی تلگراف" بتاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۰۱ انتشار یافته است. چرا ورود مشخص مانند محمود احمد که در بالا ترین قله های جاسوسی پاکستان بود هیچ انعکاسی در هیچ رسانه گروهی قبل از حمله یازدهم سپتمبر نداشته است؟! نیورک تایمیز بعداً در ۱۳ سپتمبر ۲۰۰۱ اعلام میدارد: که جنرال محمود احمد با معاون وزیر امور خارجه "ریچارد آرمیتاژ" دو ملاقات روزهای دوازدهم و سیزدهم سپتمبر داشته است. اما اینکه از تاریخ چهارم سپتمبر تا دوازدهم در امریکا چه نوع مشورتهائی را انجام داده پوشیده است!

قابل یادآوریست که "ریچارد آرمیتاژ" معاون وزارت دفاع بین المللی در زمان "ریگان" نیز بوده  و با "اولیور نورث" در سکاندال مربوط به قاچاق اسلحه در ماجرای ایران- کنترا همکاری نزدیک داشته است!                     (The Guardian 15 Sept. 2001)

. . . محمود احمد پس از بازگشت از آمریکا بعنوان نمایندۀ رئیس جمهور پاکستان "پرویز مشرف" به قندهار (افغانستان) رفت و دو بار با رهبر "طالبان" ملا عمر، ملاقات کرد (Washington Post 18 Sept. 2001)، بتاریخ هشتم اکتوبر پس از آغاز حملات نظامی امریکا بر افغانستان جنرال محمود احمد از وظیفه اش برکنار شد! یکروز بعد روزنامه "تایمز آف اندیا" خبری را منتشر میکند که هرگز در رسانه های گروهی غرب انعکاسی نیافت. طبق این خبر، شخصی بنام "احمد عمرالشیخ" تبعه انگلستان و فارغ التحصیل مدرسه اقتصاد لندن زیر نظر جنرال محمود احمد مبلغ صدهزار دالر به حساب "محمد عطا"، که رهبری عملیات یازدهم سپتمبر را عهده دار بود، واریز کرده است. مدارک توسط مقامات هندوستانی کشف و در اختیار مسئولان امریکائی گذاشته شده است. گزارش "تایمز آف ایندیا" بر اساس یک گزارش سرویس های مخفی هند انتشار یافته است. (ش. مشهور: و امریکا اینگونه اداره میشود . .) و :

India Helped FBI Trace  ISI- Terrorist Links     Times of India 09- Oct. 2001

خبرنگار فرانسوی (Agence France Pres) بتاریخ دهم اکتوبر چنین گزارش را انتشار میدهد: یک مقام عالی رتبه دولت به خبرنگار فرانسه (AFP) گفت، هندوستان بطور رسمی مدارکی را در اختیار دولت امریکا قرار داد که یک ارتباط لعنتی را بین "جنرال" و انتقال پول به "عطا" نمایان میسازد!

مدتها قبل از واقعه سپتمبر، یکی از نمایندگان کنگره آمریکا چنین گفته است: ایالات متحده امریکا بخشی از حمایت دائمی از "طالبان" بوده و هنوز هست. بگذارید اضافه کنم، شما یک حکومت نظامی در پاکستان دارید که طالبان را تا به دندان مسلح کرده است.

حمایت امریکا از طالبان، از طریق دولت پاکستان، آن هم به این وضوح از زبان یک نماینده کنگره، یکسال قبل از یازده سپتمبر، بسیار معنادار است!

اما بمب افشاء کننده زمانی منفجر میشود که یک روزنامۀ معتبر فرانسوی "فیگارو"، Le Figaro، در مقالۀ برملا میسازد که اسامه بن لادن با یکی از افسران سی آی ای در ماه جولای ۲۰۰۱ یعنی دوماه قبل از حمله یازدهم در "دبی" ملاقات داشته است.

فیگارو مینویسد: زمانی که بن لادن در ماه جولای در یک بیمارستان امریکائی در "دبی" در حال معالجه یک عفونت مزمن کلیوی بوده است با یک مقام سی آی ای احتمالاً رئیس سی آی ای در منطقه (Chief of Station) ملاقاتی داشته است.

فیگارو اضافه میکند:

چند روز بعد افسر سی آی ای با تفخر به دوستان خود میگوید که با یک ملیونر سعودی ملاقاتی داشته است!

این ملاقات زمانی اتفاق می افتد که آن فرد شماره یک تحت تعقیب دولت امریکا، Most Wanted man، به اتهام بمب گذاری در دو سفارت امریکا، و حمله به کشتی "یو اس اس کول"، uss cole، بوده است، که همگی آنها می توانند حکم اعدام را در پی داشته باشند.

با اینحال بن لادن با "جت" اختصاصی خود "دبی" را به مقصد پاکستان ترک میکند بدون اینکه کوچکترین تلاشی برای دستگیری او بعمل آید!

فیگارو در مقالۀ خود بتاریخ ۳۱ اکتوبر ۲۰۰۱ روشن میسازد که: در تحقیقات بعدی پولیس فدرال امریکا، FBI، موفق به کشف طرحهائی میگردد که بین سی آی ای و دوستان اسلامیش طی سالیان متمادی وارسی شده است. بنظر میرسد ملاقات دبی در راستای همین سیاست های "خاص" بوده باشد".

منافع انحصاری امریکا
عامل عمده اشغال افغانستان است!

بالاخره به مقاله حیرت انگیز گاز و نفت بین المللی (Oil and Gas International) تحت عنوان "یونوکال و افغانستان" باید توجه کرد. در مقاله چنین تذکر یافته است: "شکی نیست که حمله غم انگیز تروریستی به نیویورک و واشنگتن مارا ملزم میسازد که مسئولین این واقعه را به مجازات برسانیم. به احتمال قوی آنها و سازمانشان توسط اسامه بن لادن رهبری میشدند که هم اکنون در افغانستان مأوی گرفته و از همانجا عملیات را سازماندهی و پشتیبانی میکنند، و دراین مورد هم شکی نیست که حاکمان طالبان به او و سازمان متبوعش "القاعده" کمک میرسانند. اما علیرغم اینکه تا چه حد این تروریست و طالبان مورد تنفر دنیای متمدن و حتی خود افغان ها هستند آیا این همه میتواند توجهی برای بمباران این کشور و کشتار تعدادی بی شماری افراد بیگناه باشد؟ و یا اینکه اهداف دیگری، اهدافی به مراتب مهمتر در این منطقه پی گیری میشود. آیا ممکن است هدف این باشد که رژیمی برسر کار آید که مورد علاقه غرب باشد؟

". . . اهمیت اساسی افغانستان در ارتباط با موضوع انرژی و نقش جغرافیائی آن بعنوان مسیری در جهت انتقال نفت از آسیای میانه به دریای عربی سرچشمه میگیرد. این پتانسیل شامل برپاسازی خطوط لوله نفت و گاز جهت صادرات نیز میگردد.

درست است که اگر طالبان سقوط کنند، تروریزم متحمل یک ضربه اساسی خواهد شد، ولی مهمتر از آن اینست که بزرگترین مانع در راه احداث خط لوله دریای خزر، پاکستان از میان برداشته میشود. در منطقه خاورمیانه یعنی جائی که نقش نفت همواره بر تصمیمات سیاسی غالب بوده است، فلسفه امریکا را از حمله به افغانستان همین اصل تشکیل میدهد . . ."

 - Oil and Gas International. Unocal and Afghanistan, 25- Okt. 2001

پنج روز قبل از یازدهم سپتامبر پریزیدنت بوش گفته است: "من مکرراً گفته ام تنها زمانی پولهای بیمه های اجتماعی مصرف خواهد شد که جنگی بوقوع پیوندد و یا رکود و یا شرایط اضطراری پیش آید. این را واقعاً میگویم، واقعاً".

 - Transcript of Remarks by Presidents Bush and Fax on Departure to Toledo, Oile us Newswire inc. 06- Sept. 2001 -

به گزارش "سی ان ان" ۲۹ جنوری ۲۰۰۲: چندی بعد از حوادث سپتامبر پریزیدنت بوش شخصاً از سناتور Tom Daschle رهبر دموکراتها در مجلس سنا خواست که تحقیقات خودرا در مورد حوادث یازده سپتامبر محدود کند. این مذاکرات بعداً با یک تماس تیلیفونی از سوی "دیک چینی" با "توم دشل" پی گیری شد. طی این تماس تیلیفونی "چینی" نیز همان تقاضای بوش را تکرار کرد . . !

خلاصه، جنگ علیه "تروریزم"، "طالبان"، "القاعده" و "بن لادن" نبوده و نخواهد بود. جنگ ایست که زمینه را در افغانستان برای چور و چپاولگری انحصارات سرمایه داری امریکا و اروپا هموار میسازد !

 

محمد طاهر نسیم

جرمنی

 

۲۰ اگست ۲۰۰۸

 

تایپ کامپیوتری از خیبر

 

توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به «
اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 www.esalat.org 

 
۱۰،  سپتامبر   ۲۰۰۸