استـاد (صـبـاح)

 

۲۸ اسد روز آزادی و استقلال ملی چگونه رقم خورد؟؟؟

(استاد صباح)

انسان از همان لحظه که تصمیم می گیرد آزاد باشد، آزاد است . . .

خوشا آنان که با عزت ز گیتی

بساط خویش بر چیدند و رفتند

برای خفظ ی استقلال کشور

شهادت را پسند یدند و رفتند.

افغانستان در روز بیست و هشت اسد، سال دوازده نود و هشت هجری شمسی پس از استرداد به عنوان یک کشور مستقل در منطقه و جهان قد علم کرد اما از همان لحظه تولد مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی قرار گرفت. دوران پس از استقلال دوران پر از التهاب برای ملت و دولت ها رقم خورد. در این دوران اگرچه سایه استعمار انگلیس از سر کشور برداشته شد اما دست های استعمار هرگز از مداخله در امور مختلف افغانستان کوتاه نشد. امروز پس از گذشت بیش از نو دهه از استرداد افغانستان، کشور هنوز توسط نقشه های شیطانی ابرقدرت ها به این سو و آن سو کشیده می شود و به زعم بسیاری ها افغانستان به معنای واقعی کلمه هنوز یک کشور مستقل نیست. افغانستان با امریکا پیمان امنیتی امضا کرده است و قرار است متحد استراتژیک کابل در مقابل تهدیدات خارجی در کنار افغانستان بایستد و در مبارزه با تروریزم و بازسازی افغانستان همکاری مالی و تجهیزاتی کند اما کشورهنوز در تنشج داخلی، جنگ با تروریزم و مداخله منطقوی مواجه است و نیروهای خارجی نقش تماشاگر را دارد و دولت آمریکا در تجهیز و مسلح سازی نیروهای مسلح کشور علاقه ندارد و از جانب دیگر با موجودیت پنجاه کشور و حضور فزیکی قوای انگلیس در افغانستان چگونه میتوانیم ادعای استقلال و آزادی نماییم؟؟؟ امریکا نه تنها تمایلی به تجهیز قوای امنیتی ندارد که خود با کشتار افراد ملکی و حمایت مخفیانه از گروه های تروریستی برای افغانستان درد سرساز شده است.

با وجود این همه مصیبت ها روز استرداد استقلال کشور را برای آنانیکه هنوز برای خوشبختی وطن، سعادت مردم و آزادی حقیقی کشور ما افغانستان تلاش دارند و خدمتگار مردم و میهن اند صمیمانه تبریک و تهنیت میگویم.

مردم افغانستان بیگانه ستیز اند

اندیشمندی میفرمود: آزادی نه تنها بی بها نیست بلکه کالای بسیار بسیار ارزشمندی است که در طول تاریخ، مفت و ارزان به چنگ هیچ کس نیامده است.

ما اگر خیزیم بنائ ظلم را ویران کنیم

قصر ارتجاع را با خاک یکسان کنیم

ما همه مجنونیم و آزادی لیلای ماست

جان و تن خود فدای عاشق جانان کنیم.

مردم افغانستان در طول تاریخ همواره مردمانی بیگانه‌ ستیز بوده و با سنت‌ های اجتماعی و اعتقادی که این مردم سخت به آن معتقد و پابند هستند، مقابله با تجاوزگران، مهم‌ ترین ویژگی ساکنان کشور را شکل می‌دهد.

در منابع تاریخی گفته میشود، روحیه سلحشوری و مقابله با تجاوزگری از گذشته‌های بسیار دور در فرهنگ و باور مردم وجود داشته است.

مردمان این مرز و بوم به عنوان بخشی از سرزمین یک امپراتوری بزرگ شرقی، حدود سه صد و سی سال قبل از میلاد مسیح، اسکندر مقدونی مبارزه کردند و به عنوان بخش مهمی از سرزمین خراسان بزرگ در دوره اسلامی، علیه ستمگران اموی و عباسی نزدیک به یک قرن پیکار کردند.

ساکنان افغانستان همچنین در قرن‌ های سیزدهم، چهاردهم و شانزدهم علیه چنگیزیان و اعقاب آنها جنگیدند و خسارات جبران ناپذیری را متحمل شدند. این مرد سلحشور در قرنهای نوزده، بیست و بیست یک به میدانهای نبرد شتافته اند و رشادت و قهرمانی های ماندگاری از خود بجا گذاشته اند.

در دوران استعمار اروپایی و سلطه انگلیس‌ ها بر شبه قاره هند و تجاوز آنها به افغانستان، مردم این سرزمین تا کسب استقلال سیاسی مبارزه کردند. این مبارزه در پرتو نهضت استقلال در سه جنگ بزرگ ضد استعماری، علیه امپراتوری انگلیس که در قلمرو آن آفتاب غروب نمی‌ کرد، تبلور یافت.

در سال دوازده نود و هشت خورشیدی، امان الله خان، یک روز پس از قتل پدرش سلطنت خود را با اعلام استقلال افغانستان آغاز کرد و در یک سخنرانی عمومی در کابل گفت: «ای ملت معظم افغانستان! من هنگام شهادت پدر، وکالت سلطنت را در کابل داشتم و اکنون به اصالت آن بار سنگین امانت را متوکلاً و معتصماً بالله به عهده گرفتم. وقتی که ملت بزرگ من تاج پادشاهی را بر سر من نهاد، من عهد بستم که بایستی دولت افغانستان مانند سایر قدرت‌ های مستقل جهان در داخل و خارج کشور آزاد و مستقل باشد. ملت افغانستان در داخل کشور آزادی کامل داشته و از هر گونه تجاوز و ظلمی محفوظ و مردم فقط باید مطیع قانون باشند و بس.

اکنون این مردم با شهامت با تروریزم و افراطگرایی دست و پنجه نرم می کنند و مردم باشهامت ما سوگند خورده اند تا تروریزم بین المللی را با حمایه منطقوی آن نابود و بار دیگر با افتخار و سربلندی زندگی نماید.

اعلام استقلال ملی

سری که هوای خدمت به وطن در آن نیست، نیست شود، تنی که فقط آسایش خود را می پسندد نابود گردد، قلبی که برای وطن نمی تپد همان بهتر که هرگز نتپد. . .

وطن ای زادگاه مردی مردان

تو مسکن و تو ماوایی د لیران

به روز رزم و پیکاردرنبرد گاه

لبیک گفته بخواست توشهیدان.

شاه امان‌الله، خطابه‌ های پی در پی ضد انگلیسی را در محضر شهریان کابل و طبقات و اقشار مختلف مردم ایراد می‌کرد و با استقبال بیدریغ توده ‌های مردم مواجه می‌ گردید. در یکی از این خطابه‌ ها شاه امان ‌الله در مسجد عیدگاه گفت

"ای مردم شجاع و با ایمان افغان! ای شیرمردان! حکومت برتانیه فریبکارانه و بیشرمانه دو مراتبه کشور محبوب ما را مورد حمله قرار داد و پنجه کثیف ‌شان را در منطقه فرو می‌برند و می‌خواهند کشورما را که آباء و اجداد ما در آن دفن شده مضحل سازند، عزت و آبرو وهم شخصیت و خصلت افغانی ما را نابود سازند، آزادی و خوشبختی ما را از بین ببرند. . . بیانیه‌های شدید شاه، محبوبیت او را درمیان مردم توسعه و تحکیم بخشید. روز بعد هزاران نفر از شهریان کابل باشاگردان مکتب حبیبیه در مقابل سفارت انگلیس به مظاهره پرداخته و شعارهای ضد انگلیس می ‌دادند.

پس از کشته شدن امیر حبیب الله، امان الله خان در بعد از ظهر روز جمعه در مقابل قصر سلام خانه در کابل برای سربازان خود سخنرانی کرد. امان الله خان در این سخنرانی با اعلام آزادی و استقلال افغانستان، تمام پیمان‌ های گذشته با دولت انگلیس را لغو کرد. چند روز بعد در تاریخ نهم حوت سال ۱۲۹۷ در مسجد "عیدگاه" کابل در حضور رجال مهم مملکتی و اهالی شهر مراسم تاج‌ گذاری رسمی صورت گرفت و امان الله خان به عنوان وارث قانونی و بر حق تاج ‌و ‌تخت پادشاه افغانستان شناخته شد.

نامه آزادی به سران جهان

آزادی عبارت است از دست ‌زدن به‌ هر کاری که به‌ وسیله قوانین موضوعهٔ حکومتی که تفکیک قوا در آن به‌حقیقت پیوسته است، منع نشده باشد. حکومتی که در آن قانون را هیئت مقننه تدوین، قوه مجریه بصورت مجزا اجرا و قوه قضاییهٔ مستقلی آن را قضاوت می ‌کند. . شارل.

امیر از تاریخ گلگون نوشتند

به دنیا نامه ی با خون نوشتند

به ترک و ازبک و تاجیک وطن

به هزاره و بر پشتون نوشتند.

امان الله خان بعد از اعلام رسمی پادشاهی خود، اعلامیه مفصلی را در سراسر افغانستان چاپ و منتشر کرد و در این بیانیه که اولین سند رسمی اعلام استقلال افغانستان به شمار می‌رود، استقلال و حاکمیت آزادانه افغانستان را اعلام کرد.

بعد از مدت کوتاهی که امان الله خان به اوضاع مسلط شد، نامه ‌ای برای لارد چلسفورد نایب السلطنه هند فرستاد و ضمن اعلام پادشاهی خود و استقلال افغانستان، برای امضای قرارداد جدید بین افغانستان و انگلیس ابراز آمادگی نمود.

چند روز بعد نامه دیگری با امضای محمود طرزی مسئول روابط خارجی افغانستان به مقامات انگلیسی فرستاده شد. طرزی در این نامه مقامات انگلیسی را از تشکیل وزارت خارجه افغانستان به سر پرستی خود مطلع ساخت و به همین ترتیب به مقامات، روسیه، جاپان، آمریکا، ایران، فرانسه و ترکیه نیز نامه‌ هایی فرستاد و به کشورهای مذکور از استقلال افغانستان خبر داد.

تشکیل وزارت خارجه، بلافاصله پس از نشستن امان الله خان به تخت پادشاهی، خود نشانه تصمیم بی چون و چرای امان الله خان برای دستیابی به استقلال کامل افغانستان بود. امان الله خان بدون اینکه از جواب دولت انگلیس مطلع شود، استقلال کامل افغانستان را به صورت یک‌ جانبه اعلام کرد و به این ترتیب آمادگی خویش را برای مقابله با انگلیس آشکار ساخت. در تاریخ سیزده اپریل، امان ‌الله خان در کابل در حضور درباریان و جمعی از مردم، بار دیگر در رابطه با اعلام استقلال افغانستان سخنرانی کرد. امان‌الله خان در این سخنرانی که سفیر انگلیس نیز در آن حضور داشت گفت: "من خود و مملکتم را از نگاه داخلی و خارجی کاملا آزاد و مستقل و خود مختار اعلام نموده ‌ام. مملکت من از این به بعد مانند سایر ممالک و قدرت‌های جهان، مستقل خواهد بود. به هیچ قدرت خارجی به اندازه مویی هم اجازه داده نخواهد شد که در مسائل داخلی و خارجی ما مداخله نماید و اگر کسی خواسته باشد به این امر دست زند گردنش را با این شمشیر خواهم زد. "سپس امان الله خان رو به سوی نماینده انگلیس در کابل کرد و گفت: او (ای) سفیر آنچه من گفتم فهمیدی؟ و سفیر پاسخ داد: بلی.

جرگه بزرگ ملی

بسیاری از سیاستمداران این مطلب را به خوبی می دانند كه هیچ ملتی نباید آزاد باشد، مگر آنگاه كه شایستگی نگهداری و اجرای این آزادی را داشته باشد. این اندرز مانند دیوانه ی در یك داستان كهن است كه تصمیم گرفته بود در آب نرود، مگر آنگاه كه شنا كردن را آموخته باشد. مكولی.

خدا یا ایندم آبادی به او ده

سراسر خوشی و شادی به او ده

سخاوت کن بروی پاک قرآن

صفا و صلح و آزادی به او ده.

امان الله خان پس از مشورت با همکاران خود، تصمیم گرفت که یک جرگه بزرگ ملی تشکیل دهد. امان الله خان در این جرگه سخنرانی بسیار حماسی ایراد نموده و اعلام کرد: وقت آن رسیده است که مردم افغانستان برعلیه دولت بریتانیا قیام نمایند. هنوز چند روز از پایان جلسه لویه جرگه نگذشته بود که نامه نایب السلطنه در جواب نامه امان الله خان به کابل رسید. در این نامه از شناسایی استقلال افغانستان سخنی به میان نیامده بود و تنها به روابط بر اساس قراردادهای قبلی اشاره شده ‌بود. امان ‌الله خان به این نتیجه رسید که انگلیس از طریق دیپلماتیک استقلال افغانستان را به رسمیت نمی‌ شناسند، بنا بر این علیه نیروهای انگلیسی اعلام جهاد کرد. وی اقدام به بسیج همگانی مردم کرده و دستور اعزام نیرو به جبهه‌ ها را صادر کرد و اقشار مختلف مردم افغانستان، با شور و شوق برای رفتن به جبهه ‌ها به جوش و خروش افتادند. بعد از بسیج مردم و اعزام یک هیئت دیپلماتیک به روسیه و کشورهای اروپایی جهت معرفی افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، نیروهای نظامی افغانستان از 3 جبهه مختلف به مناطق مرزی اعزام شدند تا به برقراری امنیت مرزها بپردازند و در صورت لزوم با متجاوزین برخورد نمایند.

هنوز نیروهای نظامی به طور کامل در مرزها مستقر نشده بودند، که جنگ در منطقه شرقی آغاز شد و صالح محمد خان قبل از آن که دولت افغانستان به شکل رسمی اعلام جنگ کند، بدون هماهنگی با مرکز و سایر جبهات در سیزده ثور دوازده نود و هشت شمسی - جنگ را آغاز کرد. پس از حمله نیروهای افغانسان، انگلیسی ‌ها هفت روز بعد از زمین و هوا عملیات تهاجمی خود را آغاز کردند که در اثر بمباران هوایی یکصد و بیست نفر از اهالی منطقه کشته شدند و سپه سالار محمد صالح خان نیز زخمی شد و جبهه جنگ را ترک کرد و در نتیجه انگلیسی‌ ها وارد خاک افغانستان شدند و منطقه دکه را اشغال کردند. در این جنگ بیش از چهار صد سرباز افغانستان نیز کشته شدند و جنگ سوم افغان و انگلیس این گونه آغاز شد.

اعلام جهاد و قطع روابط با انگلیس

برای چه توقع دارید كه خیالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگی ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود می بینیم كهكشانهای بزرگ كه منظومه خورشیدی ما در برابر آنها هیچ است، در حركات خود آزاد نیستند و مجبور شده اند كه خط سیر ویژه ی را پیموده و از قوانین خاصی پیروی كنند. متر لینگ.

شهیدان وطن در خون تپیده

برای حفظ تو قلبش دریده

تمام لاله های سرخ صحرا

خون مردم توست آنجا چکیده.

پس از آغاز جنگ، مناسبات دولت افغانستان و انگلیس قطع شد و انگلیسی‌ها "عبدالرحمان خان" سفیر کبیر افغانستان را از دهلی اخراج کردند و دولت افغانستان نیز حافظ سیف الله سفیر کبیر انگلیس را از کابل اخراج کرد. بعد از اخراج سفیر انگلیس، انگلیس شهر "جلال آباد" را بمباران کرد به طوری که دو سوم شهر ویران شد. در دوم جوزا ۱۲۹۸ شهر کابل نیز بمباران شد و چهار بمب در نقاط مختلف شهر انداختند، یکی از اهداف این بمب‌ها کاخ سلطنتی و کشتن امان الله خان بود و بمبی به اتاق خواب امان الله خان نیز افتاد، اما او در زیر زمین برج شمالی ارگ پناه گرفته بود.

بعد از بمباران کابل، بعضی از اعضای دولت به امان الله خان پیشنهاد کردند که کابل را ترک کند و به "پغمان" برود، اما امان الله خان این پیشنهاد را رد کرد و گفت: این حرکت به ضعف رجال دولتی و حکومت و بی ‌نظمی امور امنیت عمومی منجر می‌ شود، حیات شخص من از حیات افراد جامعه ارزشمند تر نیست.

این ایام، ایام جهاد فی سبیل الله است در ارگ شهید شوم و یا در کوه و صحرا، فرقی ندارد. توکل من و همه اهالی و ملت افغانستان به خداوند بزرگ است. راه‌ اندازی نیروهای نظامی به نام جهاد، اقدامی فوق‌العاده مؤثر بود، زیرا عملیات نظامی در مقابل انگلیسی‌ ها در افغانستان از مدت‌ها با احساسات و مفاهیم مذهبی توأم بوده است. اعلام رسمی جهاد، احساسات عمیق اسلامی روحانیون را برانگیخت و پس از بمباران کابل و جلال آباد و خسارت ‌هایی که به مردم وارد شد، انگلیسی‌ ها تلاش کردند امان الله خان را مسئول خون ‌های ریخته شده معرفی نمایند، هرچند که آنها موفق به این کار نشدند و مردم با سردادن شعار های "الله اکبر" و "مرگ بر استعمار انگلیس"، انگلیسی‌ها را مسئول جنگ خواندند.

در نهایت به استقلال افغانستان انجامید. به رسمیت شناخته شدن استقلال افغانستان از سوی انگلیس، بزرگترین دست آورد جنگ سوم افغان و انگلیس بود که امان الله خان آن را بزرگترین دستاورد خود و مردم افغانستان می‌ دانست.

وطن مادر دوم است، وطن خویش را فزونتر از هرچیز گرامی بدارید.

میهن دوستی باید مقدم بر هر كار و خود مختاری و استقلال پیشرو بر هر اندیشه باشد.

وطنم را بیشتر از خانواده ام دوست می دارم اما به انسانیت بیشتر از كشورم علاقمندم.

كافی نیست كه انسان برای وطنش خدمت انجام داده باشد بلكه هرگز ازخدمتگزاری خودداری ننماید. عشق ورزیدن به میهن عبارت از این است كه انسان با تمام قوا، میل داشته باشد عملی شدن آرمانهای بشری را درآن مشاهده نماید و به قدر قوه ی خود در راه كار یاری نماید.

عشق و علاقه به وطن و آب و خاك مانند علاقه به پدر و مادر و زن و فرزند امری طبیعی است.

صمیمیت و عواطف و احساسات شما نسبت به میهن خودتان باید مافوق همه ی احساسات و عواطف شما باشد.

خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت نیم دیگر آن.

 آزادی و آزاد گی

بگو آزادی بودن یا نبودن ؟؟؟

به هرجا بودن و بر ما نبودن

ببین امروز گروه نا بکار را

بوطن بودن و با ما نبودن.

آزادی یکی از زیبا ترین کلمات موجود در هر زبانیست، ساختمانها و مجسمه های آزادی معمولا تبدیل به سمبولهای کشورها و یا شهرها میشوند، آزادی کلمه ایست که همه آنرا ستایش میکنند و میپسندند اما در تعریف آن با هم اختلاف نظر دارند، لزوم وجود آزادی آنقدر واضح است که کسی جرات نمیکند بگوید من با آزادی مخالفم، هرچند واقعا چنین باوری داشته باشد. آزادی و محدودیت لازم و ملزوم یکدیگر هستند، آزادی را میتوان به نوعی اجازه ارتعاش در میان حوزه ای تعریف شده از امکانات تعریف کرد. آزادی مطلق در هیچ جامعه بشری ای وجود ندارد. در هیچ کجای دنیا مردم بطور مطلق آزاد نیستند. تعریف آزادی خود محدود کردن آزادی است اما این آزادی در محدودیت است که ما بدان در حوزه سیاست و علوم اجتماعی نیازمندیم. یعنی در واقع محدودیت درون کلمه آزادی تعریف میشود و اختلاف بر سر تعریف کلمه آزادی در واقع اختلاف بر سر تعریف این محدودیت هاست.

 انسانها آزاد هستند دستهایشان را محکم به حرکت در بیاورند اما این آزادی محدود میشود به وقتی که فاصله دست آنها از بینی افراد دیگر بیشتر و یا بسیار بیشتر از طول بازو و دست آنها باشد، اگر این فاصله کمتر باشد دیگر انسانها آزاد نیستند مشتشان را محکم به حرکت در بیاورند و این یک قانون است.

آزادی‌ یکی‌ از اصیل ‌ترین‌ ارزش‌ های‌ نوع‌ بشر به‌ شمار می‌رود؛ به‌ گونه‌ ای‌ که‌ همگان‌ آن‌ را می‌ ستایند. فیلسوفان‌ متافیزیک‌ و عالمان‌ علوم‌ اجتماعی‌، به‌ ویژه ‌حقوق‌ و سیاست‌، در این‌ زمینه‌ سخن‌ها رانده ‌اند.

با این ‌که‌ مفهوم‌ آزادی‌، جزء مفاهیم‌ بدیهی‌ محسوب‌ می ‌شود ولی‌ در رسیدن‌ به‌ آن‌، گرفتار دشواری‌ها و پیچیدگی‌ های‌ فراوانی‌ هستیم‌؛ بر این اساس، تعاریف گوناگونی برای آن عرضه شده است و هر مکتب‌ و فلسفه‌ ای‌ با توجه‌ به‌ پیش ‌فرض‌های‌ خود، به‌ تفسیر آن‌ پرداخته‌ است‌؛ لذا، سوء تفاهم‌ و اختلاف‌ نظر فراوانی‌ در این‌ مفهوم‌ِ انتزاعی‌، به‌ چشم‌ می‌خورد. اما به اعتقاد اندیشمندان آزادی‌ یکی‌ از بزرگ‌ ترین‌ و عالی ‌ترین‌ ارزش‌ های‌ انسان‌ است‌؛ به‌ تعبیر دیگر، جزء معنویات ‌انسان‌ است‌. آزادی‌ برای‌ انسان‌، ارزشی‌ مافوق‌ ارزش‌ های‌ مادی‌ است‌. انسان‌ هایی‌ که‌ ‌ از انسانیت‌ چیزی میدانند، حاضرند با شکم‌ گرسنه‌ و تن‌ برهنه‌ و در سخت‌ ترین‌ شرایط‌، زندگی‌ کنند ولی‌ در اسارت‌ یک‌ انسان‌ دیگر نباشند و آزاد زندگی‌ کنند.

به گرامیداشت از روز استراد استقلال وطن

دلم را باز مکن بربادی ام من

خراب و خسته یی آبادی ام من

برای میهن و مردم کشور

همیشه تشنه یی آزادی ام من.

جغد هم ویرانه را که وطن و زادگاه اوست، می پرستد.

بعضی افراد سال ها برای حراست وطن می جنگند، اما یک عمر به آن خیانت می کنند.

دنیا محل زندگی همه مردم جهان است و ما تنها به قسمتی کوچک از آن به نام وطن دل بسته ایم.

دگرگون کردن وطن کار ساده ای نیست و نیاز به همکاری تمام اقشار و گروه ها دارد.

هنگام تولد، مادرم گفت: فرزندم مادر دیگری در کنار ما هست که وطن نام دارد و همه ما در دامان او زندگی می کنیم.

وطن با حضور نوابغ زندگی می کند و با خون شهدا زنده می ماند.

عشق و مهر وطن از تولد تا هنگام مرگ در سینه انسان باقی و تا ابد جاری است.

هر جا که به آزادی خودت می اندیشی، به آزادی وطن هم فکر کن.

وطن همه موجودات در وطن انسان خلاصه می شود.

مبارز وطن همیشه جانش را برای وطن فدا می کند.

مبارز وطن تلاش می کند تا نام وطن را بر بلند ترین جایگاه جهان به نمایش در بیاورد.

مبارز وطن سرسخت ترین، دلیر ترین و فداکارترین مبارزی است که برای آزادی و استقلال وطن تا آخرین قطره خون خود مبارزه می کند.

مبارز وطن هیچگاه شکست نمی پذیرد و هر عملی که مایه خفت و خواری وطن باشد، را پذیرا نیست.

مبارز وطن پرنده سینه چاکی است که با خون خود دنیایی از آرامش و آسایس فراهم می سازد تا دیگران آسوده و راحت در آن زندگی کنند.

مبارز وطن می گوید اگر کسی نتواند به هر دلیلی به وطن خدمت کند، بهتر است مرده باشد.

مبارز وطن جانش و تمام هستی اش را می دهد، اما حاضر نیست ذره ناچیزی از وطنش را از دست بدهد.

مبارز وطن آزاده ای است که برای آزادی وطن، آزادی خود را از دست می دهد.

معنای زندگی در وطن و وطن در جاودانگی خلاصه می شود.

کسی که تلاش نمی کند، در چشم وطن جایی ندارد.

زندگی انسان های فعال، خاک وطن را بارور می سازد.

خانه ات را حاضری از دست بدهی، ولی وطن را هرگز.

یکی از دل مشغولی هایی که خداوند به انسان اعطا می کند، عشق به وطن است.

زمین کویر هیچ ارزشی ندارد، اما کویر وطن ارزشمند و مقدس است.

زنده ماندن نام ملت ها به جاودانگی وطن آنهاست.

وطن هم برای زنده ماندن نیازه به آبیاری دارد که شهیدان عهده دار آن هستند.

وطن تنها میراثی است که هرگز نمی توان آن را خرج کرد، هدیه داد و یا فروخت.

برخی از خطاها قابل چشم پوشی هستند ولی خیانت به وطن هرگز.

سرنوشت انسان ها به سرنوشت وطنشان بستگی دارد.

دین عقیده مقدس، وطن خانه مقدس و امید زندگی مقدس ملت هاست.

آزادی را با سخنان اندیشمندان گرامی بداریم

دهقان و دهکده اش قادر است جهانی را به زورآزمائی بخواند زیرا قانونی که بر دهقان حکومت می کند اینست که او برای دفاع از حیثیت و افتخار زادگاهش حتی مرگ را به آسانی تحمل خواهد نمود. گاندی.

تو را تنهای تنها می گذارم

بدست دشمنان وا میگذارم

مرا کردند بیرون از خانه من

ترا بر نسل فردا می گذارم.

- آزادی نه چنان است كه یك یا دو بار شكست، یا بارها شكست، یا بی اعتنایی و حق ناشناسی مردم، یا پیمان شكنی، و یا صف آرایی سرنیزه های زور و قدرت و سربازان و توپها و قوانین جزایی، آن را سركوب كند و ازمیان بردارد.

- هنگامی كه آزادی جایی را ترك می كند، نخستین كسی نیست كه پا بیرون می نهد و حتی دومین و سومین كس هم نیست، درنگ می كند تا همه بیرون روند، و او آخرین كس است.

- خیال می كنم كه همه قهرمان ها و تمامی شعرهای آزاد در هوای آزاد به تصور درآمده است.

- اكنون راز پرورانیدن برترین كسان را در می یابم، باید كه در هوای آزاد نشو و نما كرد و با زمین خورد و خفت.

- خدا آزادی را به كسانی می دهد كه در جستجوی آن هستند.

- وقتی نهال آزادی ریشه گرفت، به سرعت رشد و نمو می كند.

- كسانی كه حاضر نیستند برای آزادی بهایی بپردازند، لیاقت آزادی را ندارند.

- انسان در همان لحظه كه تصمیم می گیرد آزاد باشد، آزاد است.

- تمام مردم آزادی را دوست می دارند، اما مهارت عجیبی در نابود كردن آن به كار می برند.

- من دشمن تو و باورهای تو هستم، اما آماده ام در راه آزادی باورهایت، جان خود را فدا كنم.

- برای آنكه بتوان خوب نوشت باید در یك كشور آزاد زندگی كرد.

- دو چیز برای من به معنای زندگی است: آزادی و بانویی كه او را دوست دارم.

- از این نكته مشوق تر نمی توان یافت كه بشر دارای قدرت انكار ناپذیری است كه می تواند با تلاش و كوشش، آزادی زندگی خود را افزایش دهد.

- مالكیت زمین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چنانچه مقرر گردد كه زمین متعلق به هیچ كس نباشد، مگر آن كس كه روی آن كار می كند، آنگاه می توان آزادی ِ پایدار را تضمین كرد.

- آزادی متعلق به یك نفر نیست، از آن همه است.

- ای مردم آتن، چه مرا بی گناه شمارید و آزاد كنید و چه نكنید، من هرگز از راه خویش باز نمی گردم حتی اگر صد بار كشته شوم.

- برای به دست آوردن استقلال [خودسالاری] مالی، باید از سر تا پا خواهش و آرزو بود.

- عشق راستین از خویشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها.

- هنر، گونه ای رستگاری است؛ ما را از خواستن، یعنی درد و رنج، آزادی می بخشد و تصاویر زندگانی را دلربا می سازد.

- درجهان ذهن، ما ارواحی جدا از جسم و آزاد از قانون و حسرت و اضطراب هستیم. بنابر این در زمین مسرتی وجود ندارد كه با آنچه ذهنی والا و پرثمر در لحظه ای فرخنده در خود می یابد برابری كند.

- انقلاب، ستمدیدگان را آزاد نمی كند، [بلكه] تنها استثمارگران را تغییر می دهد.

- آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است كه بیشتر انسانها از آن وحشت دارند.

- معنی حقیقی آزادی، مسئولیت است و به همین دلیل است كه اغلب از آن می ترسند.

- ملت از راه آزادی به تعلیم و تربیت دست می یابند، نه برعكس.

- آزادی فقط در دنیای خیال وجود دارد.

- انسان آزاد متولد شده و آزاد است. چه می شد اگر با زنجیر به دنیا می آمد؟.

- تاریخ یك ماشین خودكار و بی راننده نیست و به تنهایی استقلال ندارد، بلكه تاریخ همان خواهد شد كه ما می خواهیم.

- من هنگامی آزادم كه همه ی جهانیان آزاد باشند؛ تا هنگامی كه یك نفر اسیر در جهان هست، آزادی وجود ندارد.

آزادی

آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی

آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی
با عوامل تكفیر صنف ارتجاعی باز
حمله میكند دایم بر بنای آزادی

هر سو ببین ظالمانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
شیخ از آن كند اصرار بر خرابی احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی
دامن محبت را گر كنی ز خون رنگین
می توان تو را گفتن پیشوای آزادی
فرخی ز جان و دل می كند در این محفل
دل نثار استقلال، جان فدای آزادی. فرخی یزدی.

یادداشتها و برداشتها:

مجما موسسه جامعه مدنی، افغانستان در پنج قرن اخیر اثری از فرهنگ، خبرنامه فارس، وبگاه آریایی، دعوت، وطندار و «اصالت» مقاله های نویسنده، کلام بزرگان از کتاب گنجینه سخن – نشر در موسسه طبع و نشر سعدی تهران،

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org