خانم حميرا قادرى،

بارى حقوق زن را، از ديد اسلام بنگريد!


نمونه ی از فمینسم غربی

تصویر برگرفته از ویکی پدیا

 

در عصر حاضر، كه با عنوان "عصر ارتباطات" از آن ياد مي شود، مفهوم مرزهاي ملي و فرهنگي از بين رفته است، در اين ميان، جهان كفر و سكولار با حاكميت انديشه پليد صهيونيسم، با سلطه رسانه اي و تبليغاتي در تلاش است تا با تبليغات گسترده، خود را مدافع حقوق بشر و حقوق زنان معرفي نمايد. در چنين شرايطي ضرورت توجه به انديشه اسلام در مورد زن و تعريف كرامت و انسانيت او در قرآن و روايات بيش از پيش روشن مي‌ گردد.

مكتب فمينيسم به عنوان معرف انديشه غرب در مورد زن، خواركننده‌ ترين مكتب در معرفي شخصيت زن مي باشد. زيرا فمنيسم از زن، يك مرد ناقص و قابل ترحم معرفي مي كند و سپس حقوق او را در رقابت با مردان قرار مي دهد. با توجه به بنيان هاي فكري مكتب فمينيسم، نه تنها حقوق زن در اين مكتب احقاق نمي شود بلكه آسيب هاي جدي را نيز براي شخصيت او در پي دارد. در مقابل اين انديشه كوته بينانه، اسلام مقام زن در حیات انسانی را بسیار والا معرفی می کند. اسلام حق زن را در وجودش نهاده كه با تربيت صحيح محقق مي شود. يعني اگر دختران ما طبق تعليم و تربيت اسلامي، رشد كنند، خود به خود به حقوق خود خواهند رسيد و كرامت و انسانيت مد نظر خالق متعال و دين مبين اسلام را به دست خواهند آورد. اسلام بر نقش تربيتي زن به عنوان اول معلم بشريت تأكيد دارد و سعي او بر اين است تا با عرضه مفهوم حقيقي زن و شناساندن آن، زنان را براي وظايف خود آماده كند، تا حيات انساني از مسير كمال و هدف خلقت منحرف نشود.  انديشه اصيل اسلامي درباره نقش زن در حيات انساني و مقايسه آن با نظر مكاتب غربي از جمله انديشه منحط فمينيسم مورد بررسي قرار گرفته است و  پس از تشريح عقيده اسلام درباره زن و نظر مكاتب غربي در اين مورد، در نهايت آسيب شناسي هاي نگاه فمينيستي به زن، دسته‌ بندي شده است. در نتيجه روشن مي شود كه نگاه اسلام به زن، نگاهي انساني بوده كه حقوق ذاتي و كرامت و مقام عالي زن در حيات انساني را پيگيري مي نمايد. اما مكاتب غربي زن را به اسم آزادي در چنگال بردگي جنسي و شهوات مردان اسير مي كند و اين عين همان مردسالاري مي باشد كه فمينيسم مدعي مبارزه با آن است.

خانم حميرا قادرى كافي است به نقش و مقام در تمدن بابل قديم بنگريد؛ آن جايي كه حمورابي اولين قانون مدوّن بشري بر لوحه اي نگاشت. در اين قانون، زن همانند يك كالا به فروش مي رفت. حتي در فرهنگ يوناني زن ارزشي نداشت. فرهنگي كه امروزه اروپاييان با افتخار به دنباله روي آن مي نازند و تمام پيشرفت شان را مديون آن مي دانند و خواهان تطيببق آن در افغانستان هستند. البته جايگاه واقعي زن را امروزه سينمايي هاليوود و باليوود در مبتذل ترين اشكال به نمايش مي گذارند. تمامي بوتيك فروشي ها و لوازم آرايشي و پيرايشي براي فروش هر چه بيشتر دست از سر زن برنمي دارند كه در وطن مان در چندين نقطه شهر كابل مثالى خوبى ميتوان برد كه هرگز خودم و ساير جوانان افغان خواهان اينطور "آزادى" و "حقوق" براى زن ها نمى خواهيم.

حتي رسوايي بشريت امروزه به جايي رسيده كه براي جذب مشتري در مغازه هاي فروشگاه هاي مردانه پاي زن به ميان مي آيد.

مي گويند مرد از دامن زن به معراج مي رود. اين مقوله به آن معناست كه پيشرفت و ترقي مردان منوط  به حمايت زنان از مردان است كه همانا رابطه  بين زن و مرد در كانون خانه ميباشد نه به آن آزادى هاى تحميل شده يى بيرونى و كوچه بازارى.

نقش تربيتي و اجتماعي زن در جامعه اسلامي و پيشرفت آن، اصلي مسلّم و انكار ناپذير است. هرچه قدر به مقام زن بها داده شود، به همان نسبت در پيشرفت اهداف مقدس اسلامي مؤثرتر خواهد بود، اسلام ارزش به زن را بالايى مردان بيشتر تاكيد ميكند.

در شرايط حساس و بُغرنج فعلي لازم است به شخصيت و جايگاه واقعي زن توجه گردد نه به آزادى هاى برعكس و منفى. چرا كه غفلت از اين اصل حياتي، ضررهاي بس ناگواري را به جامعه تحميل خواهد كرد.  

اسلام دانش اندوزي را براي مرد و زن به طور يكسان فرض گردانيده است. اين طور نيست كه يك جنس هميشه در طلب علم باشد و جنس مخالف از آن محروم گردد.

در اين مورد فرقي بين علوم ديني و غير آن نيست. چرا كه تفكيك ميان اين دو علم، تقسيم بندي استعماري، تحميلي و غير اسلامي از جانب دشمنان مي باشد.

 الله تعالي مي فرمايد: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهاي نيكو و زيبا به راه پروردگارت فراخوان و با ايشان به شيوه هر چه نيكوتر و بهتر گفتگو كن). «نحل/۱۲۵»

و مي فرمايد: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (بگو اين راه من است كه با آگاهي و بينش و به سوي الله مي خوانم و پيروان من هم، چنين مي باشند). «يوسف/۱۰۸»

و مي فرمايد: «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (۳۳)» (گفتار چه كسي بهتر است از آن كسي كه مردمان را به سوي الله مي خواند و كارهاي شايسته مي كند و مي گويد: من از مسلمانان هستم). «فصلت/۳۳»

آيات در اين باره فراوان است كه زن مرد را يكسان در بر مي گيرد.

قرآن نه تنها زنان را محكوم و مظلوم قرار نداده، بلكه از آزادي آنان سخن به ميان آورده، و بر تساوي زن و مرد از نظر ارزش، انسانيت، حق كسب علم و دانش و غيره . . . تصريح دارد. وقتي قوانين طلاق و حق مالكين زن را بررسي كنيم، چنان پيشرفته و مترقي به نظر مي آيد كه گويي به تازگي در دادگاه خانواده به تصويب رسيده است.

در شرع مقدّس اسلام، جهاد زن، نيکو شوهرداري و امتياز مرد، حسن تدبير در اداره امور زندگي است. اسلام بر تسهيل امر ازدواج و تحکيم بنيان خانواده و سامان بخشيدن به زندگي نسل جوان و پيشگيري از مفاسد اخلاقي و اجتماعي آنان تأکيد دارد و همگان را در فراهم ساختن مقدّمات ازدواج ترغيب داده است.

در پرتو نظام خانواده است که زن و مرد مکمّل همديگرند و هريک ديگري را کامل مي کند: در اين ميان زن به تناسب سرشت و طبيعتش عهده دار تواناييهاي ويژه اش، نقش خاصّ خود را ايفا مي کند، تلاش و کوشش براي تأمين نيازهاي خانواده، حل مشکلات و مسائل جانبي خارج از خانه، حمايت و نگهداري از خانواده در برابر کوران حوادث و مصيبتهاي روزگار، از عمده ترين روحيه همکاري بين زوجين تکامل يافته و به بالاترين مرتبه خود مي رسد و در پرتو چنين روحيه اي، کانون خانواده بر پايه ي مستحکم و تربيت و پرورش کامل بنا شده و از نعمت محبّت و دوستي که در سايه حقوقي که اسلام آن را براي سعادت جامعه مقرر کرده بهره مند مي شوند.

"دنيا کالا است و بهترين متاع آن زن نيکوکار است" [روايت مسلم، ابن ماجه و نسائي[

"سه چيز عامل سعادت بي آدم است: ۱- زن نيکو کار. ۲- خانه وسيع و نيکو. ۳- مرکب مناسب." [روايت احمد[

من از دنياي شما سه چيز را دوست دارم: زن، بوي خوش و روشني چشم من در نماز قرار داده شده است"

رحمت خدا بر شوقي باد با اين شعرى که گفته:

يتيم کسي نيست که پدر و مادرش مرده باشند و او را درمانده و بي پناه برجاي گذاشته باشند. بلکه يتيم واقعي آن کسي است که مادري بي توجه و پدري مشغول به کار خود دارد.

فرهنگ غرب فرهنگ برنامه ريزي براي فساد انسان است، فرهنگ دشمني و بغض با ارزش ها و درخشندگي و فضيلت هاي انساني است، فرهنگي است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. اين فرهنگ، برهنگي و اختلاط و امتزاج بي قيد و شرط زن و مرد با هم است، كه يكي از پايه هاي اصلي فرهنگ غربي مي ‌باشد و از روز اول براي فساد انسان ها و خروج انسانيت از دايره فضايل انساني بنيانگذاري شد.

جايگاهی كه شما ميخواهيد براى زن، همانا نظريه ی فمينيستِ غرب است.

در نگاه غرب، اولاً زن‌ را مشابه‌ با مرد و در مقايسه‌ با مرد مطرح‌ مي ‌نمايد ثانيا او را ضعيفتر و ناتوان ‌تر از مرد معرفي‌ مي‌ نمايد ثالثا در يك‌ رقابت‌ نابرابر زن‌ را در ميدان‌ اجتماع‌ در برابر مرد قرار مي‌ دهد.

در انديشه‌ ی غربي،‌ زن‌ از نظر انسان‌ شناسي‌ و اصول‌ روان‌ شناسي‌ موجودي‌ است‌ مانند مرد و در عين‌ حال‌ در مقايسه‌ با مرد داراي‌ تفاوتهاي‌ ويژه ‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ كلي‌ جنس‌ زن‌ را بسيار ضعيفتر از جنس‌ مرد معرفي‌ مي ‌كند كه در حقيقت كسانى كه نظر هستند واقعاً مسخره است از هيچ نگاه زن و مرد قابل مقايسه نيست.

ع.ش

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org