بخش دوم و پایانی

پژوهشی از (صباح)

(مروری تند بر وضعیت رسانه های کشور در حاکمیت کنونی)

در کشوری هستیم كه از یك طرف آزادی را به روی بخشی از جامعه و رسانه های مستقل می ‌‏بندند و از طرف دیگر ادارات امنیتی و محاکم، دست اندرکاران رسانه ها را ظالمانه و جبارانه به زندان ها و محاکمه های غیرعادلانه کشانده، تنبیه و به اعدام محکوم مینمایند. این‌‏ عملکردها نشان می‌‏ دهد كسانی در كشورما بر مقدراتی حاكمند كه اعمالشان هیچ معنایی جز بلاهت ندارد. مطبوعات زبان مردم و چشم مسؤولان است. در جامعۀ ما این حكومت است كه بر مطبوعات نظارت دارد، در حالی كه فلسفه اصلی مطبوعات این است كه آن ها ناظر بر حكومت باشند.

رسانه های صوتی، تصویری و چاپی

از ایجاد جوّی که فعالیت های فرهنگی و آفرینند گی و آزادی هنرمندان و نویسنده گان را محدود کند، باید بشدت پرهیز شود و تمامی امکانات برای بالندگی و پویایی زبان، فرهنگ، هنر، شعر و ادب فراهم آید. همه باید آزاد باشند كه در هر رشته فرهنگی و هنری به آفرینندگی بپردازند و موجبات سرزندگی و شادابی در جامعه را فراهم سازند.

تلویزیون‌های دولتی

تلویزیون ملی

تلویزیون تعلیمی (شبکه آموزشی وزارت معارف)

تلویزیون‌ های جهانی

تلویزیون ملی

تلویزیون آریانا

تلویزیون طلوع

تلویزیون‌های محلی ولایتی

تلویزیون هرات

تلویزیون بدخشان

تلویزیون کندهار

تلویزیون خوست

تلویزیون بلخ

تلویزیون نیمروز

تلویزیون سمنگان

تلویزیون ننگرهار

تلویزیون بغلان

تلویزیون جوزجان

تلویزیون تخار

تلویزیون کندوز

تلویزیون فراه

تلویزیون غزنی

تلویزیون فاریاب

تلویزیون گردیز

تلویزیون هلمند

تلویزیون پکتیا

تلویزیون پروان

تلویزیون های خصوصی کابل

روی هم رفته، مرکز ۲۱ تلویزیون خصوصی در شهر کابل میباشند که البته طبق اعلامیه وزارت اطلاعات و فرهنگ چندین شبکه خصوصی دیگر نیز به زودی به این اسامی ملحق میشوند. لیست زیر تلویزیونهای خصوصی فعال.

تلویزیون افغان

تلویزیون امروز

تلویزیون آرزو در بلخ

تلویزیون آریا

تلویزیون آینه

تلویزیون باختر

تلویزیون تمدن

تلویزیون سبا

تلویزیون سپهر

تلویزیون شمشاد

تلویزیون طلوع

تلویزیون فردا

تلویزیون کوثر

تلویزیون كهكشان

تلویزیون لمر

تلویزیون نگاه

تلویزیون نور

تلویزیون نورین

تلویزیون یک

تلویزیون كهكشان

تلویزیون ‌های خصوصی هرات

تلویزیون تابان

تلویزیون ساقی

سیمای غوریان

تلویزیون ملت

تلویزیون هری

در حال تأسیس

تلویزیون ژوندون.

تلویزیون های بیرون مرزی

پیام افغان

آریانا

نور

صدای افغانستان و . . .

رادیوها، خبر رسانیها و روزنامه ها

رادیو آرمان

رادیو کلید

رادیو سلام وطندار

رادیو نورین

رادیو نوا

رادیو فریاد

رادیو سحر

رادیو رابعه بلخی

رادیو زهره

رادیو بامیان

رادیو نیلی

رادیو خراسان

رادیو شرق

رادیو آمو

رادیو سباوون

رادیو پیام صلح

رادیو افغان

رادیو دری

رادیو آزادی

رادیو فرانسه

رادیو اسپین غر

آژانس خبر رسانی باختر

آژانس خبر رسانی پژواک

آژانس خبر رسانی صدای افغان

آژانس اطلاع رسانی افغانستان

آژانس خبر رسانی هندوکش

آژانس خبر رسانی وخت

مرکز اطلاع رسانی کابل پرس

مرکز اطلاع رسانی روسیه

مرکز پژوهش های آفتاب

مرکز خبری صبح بخیر افغانستان

روزنامه چراغ

روزنامه هشت صبح

روزنامه راه نجات

روزنامه آرمان ملی

روزنامه اراده

هفته نامه مشارکت ملی

روزنامه پیمان ملی.

افغانستان کشتارگاه خبرنگاران

هم اکنون در سراسر جهان ١٣٠ روزنامه نگار برای انجام وظیفه خود و مطلع کردن ما در زندان بسر می برند. این آمار متاسفانه در طی سالهای اخیر کمتر تغییر کرده است. در جهان تعدادی نزدیک به ٣٠ دولت روزنامه نگاران مخالف را زندانی می کنند، برای رهبران واپس گرای این کشورها زندان تنها پاسخ به انتقادات مردان و زنان مطبوعاتی ست.

بر اساس آمار سازمان های بین المللی دخیل در امر رسانه ی، افغانستان به عنوان یکی از کشورهای قربانگاه برای خبرنگاران تبدیل گشته است. و این امر در سخنان مسوولین رسانه های افغانی نیز هویدا گشته است.

قتل خبرنگاران توسط افراد ناشناس

قتل خبرنگاران توسط گروه های مسلح مخالف دولت

بازداشت خود سر خبرنگاران

ضرب و شتم خبرنگاران توسط نهادهای دولتی و غیر دولتی

عدم همکاری نیروهای امنیتی و بعضآ ایجاد مشکل توسط این نیروها

عدم همکاری مسولین ولایتی در ارائه اطلاع رسانی به مردم

و چندین مشکل دیگر که امروزه گریبان گیر خبرنگاران رسانه های مختلف افغانستان شده اند.

اما سوال اینجاست که این مشکلات از کجا نشات میگیرد؟

در این که رسانه ها توانسته اند رشد خوب و قابل ملاحظه ی را پشت سر بگذرانند شکی نیست اما این رشد عموما تنها در بحث کمیت بوده است و در بحث کیفیت هنوز هم با مشکلات بی شماری روبرو هستند.

حال چرا دولت و دیگر نهاد ها با خبرنگاران همکاری لازم را ندارند؟

چنانچه اکثر رسانه ها فعالیت تجاری دارند و با تئوری های رسانه ئی نیز آشنایی کاملی ندارند تمام حرکات و سکنات با وجه تجاری دیده می شود، اگر رسانه ئی حرکتی مثبتی روی دست گیرد مردم علی الرغم دید مثبت به این حرکت، آنرا بیش از آنکه به نفع خویش و منافع ملی پندارند به نفع در آمد زایی رسانه می دانند،

از سوی دیگر رسانه های کشور به جای اینکه خط مشی حرکتی خویش را با مراجعه به مردم دریابند بدون در نظر داشت مشکلات، چالش ها و خواست های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم آنچه را خویش درست می پندارند سر لوحه چشم انداز های شان قرار میدهند که باعث عدم اعتماد مردم به رسانه ها گشته است، از سوی دیگر تقلید کورکورانه از رسانه های بین المللی که بر بیناد اهداف از پیش تعیین شده در حرکت هستند و برخا این سوژه فرافکنی ها نیز تلاشی است برای از بین بردن سوژه های اصلی و خنثی ساختن این گونه مسائل باعث گشته است مردم اعتماد کافی به یک رسانه به عنوان حاملی منافع مردم یا همان اصطلاح من " چشم مردم " ندارند.

حال با در نظر داشت این مسائل چرا دولت و دولتی ها با رسانه ها مشکل دارند؟

در این گیر و دار چه کسی مقصر است؟ رسانه یا دولت ؟ رسانه ی که درست اعتماد دولت و مردم را به عنوان حامی منافع ملی جلب نکرده ؟ یا دولتی که ظرفیت انتقاد های درست و یا نا درست رسانه ها را ندارد؟ این بحث ادامه دارد نظرات و انتقاد های شما نسبت به این نوشته بسیار برای من محترم و قابل ارزش است.

روزنامه نگار اسیر توسط طالبان كشته شد

طالبان اعلام كرده است كه اجمل نقش بندی روزنامه نگار را كشته اند.

بر اساس گزارش سایت فارسی بی بی سی، این خبرنگار اسیر، پس از چندین روز اسارت به قتل رسید. فردی كه خود را ملا دادالله معرفی نموده به رسانه ها گفته است كه طالبان در قبال رهایی این خبرنگار خواستار آزادی دو نفر از اعضای این گروه بود؛ اما از سوی دولت هیچ پاسخی دریافت نكرد. ملا دادالله چند روز پیش نیز تهدید كرده بود كه اگر دولت به خواست آنها مبنی بر آزادی دو نفر از اعضایش توجه نكند، اجمل نقشبندی را خواهند كشت. اجمل نقش بندی چندی پیش، همراه با یك خبرنگار ایتالیایی و سید اقا موتروان شان، توسط طالبان ربوده شد؛ اما خبرنگار ایتالیایی در بدل آزادی پنج تن از قوماندانان طالب آزاد گردید.

اجمل نقشبندی كه به تاریخ نوزده حمل همراه باخبر نگار ایتالیایی دانیل ماستر جیاكومو و رانندهء وی سید آقا در ولایت هلمند توسط طالبان گرو گان گرفته شدند. طالبان در همان لحظه های نخستین سید آقار را سربریدند و در بدل رهایی این دو تن خواستار رهایی پنج تن طالب از زندان دولت گردیدند. دولت به معامله حاضر شد و آماده گی نشان داد تا آن پنج تن طالب را رها کند ؛ اما طالبان بر خلاف انتظار تنها خبر نگار ایتالیایی را رها كردن و اجمل را همچنان در بند نگهداشتندو آنها بعداً در بدل رهایی اجمل خواستار آن شدند تا دولت دو تن طالب دیگر را نیز از زندان رها سازد اما این باردولت با بی توجهی اقدامی در این رابطه نكرد.

دردناک این است که نا گهان دولت روی خط اصول ایستاد و وزیر خارجه دادفر رنگین سپنتا خطاب به روزنامه نگاران گفت که اگر طالبان روزی او را هم به گروگان بگیرند نباید به خاطر او دولت حاضر به معامله شوند. دادفر این سخنان را درحالی می گفت که رییس جهور خود پیوسته مهماندار طالبان در ریاست جمهوری کشور است. اخیراً هم گفته بود که ملاعمر و گلبدین فرزندان افغانستان اند بناً دولت باید با آنها گفتگو کند.

آیا ضرور بود که این وزیر با گفتن یک چنین سخنان نا سنجیده به طالبان این پیام را بفرستند که شما به راحتی کار خود را بکنید ما اماده به معامله نیستیم. اگر هم معامله کنیم در جهت اهداف دیگر است نه به خاطر زنده گی یک ژونالیست. وزیر خارجه مگر این نکته را در نمی یابد که وزارت خارجه صنف درسی نیست که هرچه دل تنگش بخواهد بگوبد. هیج چای شک نیست که تبصره ء این دو تن طالبان را در کشتن اجمل مصم تر ساخت. چنان که آنها یک روز پیش از ضرب الاجل تعین شده به روز نوزده حمل ۱۳۸۶ به ساعت سه بعد از چاشت اجمل نقشبندی را سر بریدند.

چرا ایتالیایی ها رها شدند؟

به تاریخ دوازده حمل والی هلمند، گلاب منگل اعلان کرد که در شفاخانۀ ایمرجنسی هلمند که زیر نظر ایتالوی ها کار میکند و دران علاوه به شش نفر افغان سه ایتالوی مصروف کار اند، پلان قتل او طرحریزی شده و بعد از آنکه نیرو های امنیتی افغان و انگلیس از دو ماه به اینسو این شفاخانه را زیر نظر داشتند، بالاخره آنرا محاصره و بعد از تلاشی دو واسکت انتحاری، تفنگچه و نارنجک دستی دران به دست آمد.

منگل گفت که کارکنان ایتالوی درین شفاخانه برای انجام عملیاتی که در نظر داشتند، نیم ملیون دالر از شورای کویته اخذ کرده، پلان طوری بوده که ابتدا در میان مردم انفجاری به راه انداخته و بعد از آنکه زخمی ها به شفاخانه آورده میشوند و وقتی گلاب منگل به دیدن این زخمی ها به شفاخانه می آید، مورد حمله قرار بگیرد و از بین برود. والی هلمند اذعان کرد که این ایتالوی ها از مدت ها در پیوند با طالبان قرار داشته و با اندک زخمی، دست و پای سربازان اردو و پولیس ملی را میبریدند و به این صورت عده زیادی ازین سربازان را معلول و از صف مبارزه خارج کرده اند.

بعد ازین دستگیری اشاراتی به قتل اجمل نقشبندی هم شد که دران زمان خبرنگار ایتالوی رهایی یافت، اما اجمل از طریق همین ایمرجنسی دوباره به طالبان تحویل داده شد و به خاطریکه راز این روابط افشا نشود، طالبان سر اجمل را بریدند. دران زمان سرو صداهای از مشکوک بودن این روابط به راه افتاد اما به زودی جلو آن گرفته شد. به دنبال دستگیری این ایتالوی ها، دپلماسی این کشور در کابل و روم فعال گردید و به این خاطر نمایندۀ خاص صدراعظم ایتالیا در امور افغانستان وپاکستان به کابل آمد و با کرزی ملاقات کرد.

 دولت ایتالیا درین روز ها در مورد تحقیق شفاف و بیطرفانه ازین سه نفر ایتالوی دستگیر شده را پیوسته اعلان میکرد و به این صورت دولت افغانستان زیر فشار یومیۀ ایتالوی ها قرار داشت. تا اینکه اعلان شد که این ایتالوی ها با پنج تن افغان درین ایمرجنسی هیچ گناهی ندارند و یک تن از افغانها این همه سلاح و واسکت های انتحاری را وارد این شفاخانه کرده و او اعتراف نموده که زیر فشار طالبان به این کار دست زده است. سه ایتالوی در حالیکه باهم میخندیدند و کاملا آرام به نظر میرسیدند، رهایی یافتند و قرار است با طیارۀ خاصی به ایتالیا بروند. اینکه با تمام ادعا ها و اتهامات قاطع گلاب منگل والی هلمند در مورد این ایتالوی ها چگونه به این زودی رها شدند و حال گلاب منگل چه حرفی داشته میتواند، برای همگان سوال میباشد. در صورتی که والی هلمند به این خارجی ها چنین اتهام سنگینی وارد کرده باشد، باید خود او مورد بازخواست قرار بگیرد و اگر او هنوز به گفته هایش معتقد است باید در دفاع از شخصیت خود، جریان رهایی این افراد را روشن بسازد. این را حتماً نه تنها مردم هلمند که مردم افغانستان خواهان توضیح دهی او خواهند شد. از چند سال به اینسو که نیرو های بیش از چهل کشور با تمسک مبارزه بر ضد تروریزم وارد افغانستان شده اند، افغانهای بسیاری به وسیلۀ این نیرو ها در بمباران ها و یا عملیات مستقیم نابود شده و ازین بابت تلفات ملکی در افغانستان سر سام آور میباشد. اما تا حال حتی یک خارجی که به جرم کشتن افغانها دستگیر و محاکمه شده باشد، کسی به یاد ندارد، درین مدت صدها و هزاران افغان به جرم رابطه با طالبان توسط نیرو های خاص ایالات متحده دستگیر شده اند که بدون هیچ شاهد و مدرکی ماه ها و حتی ساله در زندان های امریکایی در افغانستان نگهداری شده اند، بدون اینکه محکمۀ حکم دستگیری و یا نگهداری آنان را در زندان داده باشد.

حتی خانواده های این زندانیان نیز از دیدن عزیزان شان محروم میمانند، اما با تمام اتهاماتی که از سوی والی هلمند با چنان سنگینی بر کارکنان ایتالوی زده میشود، بازهم به این زودی رها و عاری از هر نوع جرمی اعلان میگردند. اینکه این ایتالوی ها علاوه به اخذ پول از شورای کویته از نظر سیاسی چه اهداف داشته بودند، روشن نیست، زیرا کشور های که در افغانستان حضور نظامی دارند، علاوه به اینکه در کلیات باهم متحدانه عمل میکنند، ولی هریک تمایل، سود و سلیقه های خاص خود را هم دارند و بر طبق ان عمل میکنند، اما آنچه روشن و مسلم است اینکه درین میان افغانها نزد خارجی های حاضر در افغانستان ارزشی نداشته، هرجرمی به گردن آنها انداخته میشود. اینکه افغان باقیمانده در زندان و چپه شدن تمام اتهامات به گردن او چقدر حقیقت دارد و آیا او برای رهایی این همه ایتالوی قربانی نشده، چیزیست که شاید گاهی هم برای مردم روشن نشود و او حساب این همه را بپردازد.

قتل سلطان منادی

مرحوم سلطان محمد منادی فرزند قربان محمد در سال سیزده پنجاه وچهار خورشیدی در یک خانوادۀ متدین در روستای آستانۀ ولسوالی بازارک ولایت پنجشیر دیده به جهان گشود. دورۀ ابتدایی را در مکتب امیر شیرعلی خان و تعلیمات عالی را در لیسۀ نادریه در سال سیزده هفتاد شمسی به پایان رسانید. مرحوم منادی در سال سیزده هفتادوچهار خورشیدی به فاکولته ژورنالیزم پوهنتون کابل شامل شد و پس ازیک وقفۀ طولانی به دلیل وقوع جنگ های داخلی سرانجام در سال سیزده هشتادودو خورشیدی از بخش مطبوعات این دانشکدۀ به درجۀ لیسانس فارغ گردید.

وی در سال های دشوار زمامداری طالبان در کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ کار می کرد و مسوول ارتباطات و مطبوعات دفتر محلی صلیب سرخ در گلبهار بود. کارهای مطبوعاتی موصوف به صورت عملی از همین جا آغاز گردید. وی به عنوان شخصی که در هماهنگی فعالیت های صلیب سرخ میان دفاتر شمال و کابل نقش اساسی داشت، از شهرت فراوان برخوردار بود. پس از استقرار حکومت موقت، او به نیویارک تایمز پیوست و از سال دوهزارودو الی دوهزاروشش میلادی به عنوان خبرنگار محلی گزارش های فروانی به زبان انگلیسی به این روزنامۀ معتبر بین المللی می نوشت. افزون بر تهیۀ گزارش ها، وی در بخش ترجمۀ میعاری متون از پارسی و پشتو به انگلیسی و همچنان پیشبرد امور دفتر نیویارک تایمز به عنوان یک مدیر نیز نقش برجسته یی داشت.

منادی در سال دوهزاروشش میلادی به صبح بخیر افغانستان و آوانما پرودکشن پیوست. او در این نهادهای مرتبط به هم به عنوان سردبیر، پرودیوسر و دایرکتر زیر نام مدیر تولید برنامه ها فعالیت های رسانه یی اش را پی گرفت. او بیشتر در بخش پوشش رویدادهای مهم جهانی صبح بخیر افغانستان را یاری می رسانید و پس از مدیرمسوول مهمترین مسوولیت ها را در بخش رهنمایی کارمندان و ادیت مطالب برای رادیو و ویب سایت صبح بخیر افغانستان به عهده داشت. افزون بر تولید برنامه های رادیویی، وی در مدت سه سال کارش در این دو نهادها، بیش از چهار فلم بلند هنری و دو فلم مستند را تولید و دایرکت نمود، اضافه تر از یکصد پیام آگهی تلویزیونی را برای نهادهای خارجی و داخلی در پیوند با پلیس ملی، اردوی ملی، مواد مخدر، بازسازی، حقوق بشر و حقوق زن تولید کرد که تا به امروز در رسانه های ملی به نشر می رسند. طراحی و راه اندازی برنامۀ انعکاس در رادیو تلویزیون ملی از کارهای دیگر سلطان بود. سلطان منادی که نقش مدیریتی و رهبری در صبح بخیر افغانستان و آوانما داشت، در طرح ایجاد و راه اندازی تلویزیون هفت (که قرار است به زودی آغاز شود) نیز تعیین کننده داشت و تا قبل از رفتن به جرمنی به عنوان مدیر مسوول این تلویزیون نیز معرفی گردیده بود.

سلطان منادی در اوایل دوهزارونو، به منظور اخذ ماستری عازم جرمنی گردید و دو بار در این مدت از خانواده اش در افغانستان دیدار کرد. در همین بار دوم بود که بنابر خواهش همکاران پیشینش در نیویارک تایمز برای تهیۀ گزارش و همکاری با ژورنالستان بین المللی این نهاد؛ با آن ها وارد همکاری گردید.

سطان با توجه به سابقۀ کاریش در بخش روابط عامه، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، و آنلاین یک ژورنالیست موفق درعرصۀ روزنامه نگاری مولتی میدیا یا چندرسانه یی بود و افغانستان شاید تنها تعداد معدودی از این گونه ژورنالستان را در اختیار دارد. منادی به منظور فراگیری آموزش های حرفه یی و یا نماینده گی از رسانه های افغانستان به کشورهای آسیایی وغربی ازجمله ایالات متحده امریکا، سویدن، دنمارک، جرمنی سفرهای آموزشی و کاری داشت و به تجارب و اندوخته هایش فراوان افزود.

در سوگ سلطان، یک همسفرش در سویدن چنین نوشت: آن کسی که به سلطان شلیک کرد، اگر می دانست که چگونه انسانیت را از مردی چنین شریف محروم می کند، حتماً دست نگه می داشت. دوست دیگرش می گفت: اگر سلطان را نیم ساعت شناخته بودی دیگر دوست همیشگیش شده بودی، حتا اگر در عدم شناخت سلطان، دشمنش هم می بودی. ". . .

شهادت: سرانجام، روز شنبه پنج سپتمبر سال جاری میلادی هنگامی که برای پوشش خبری رویداد بمباران هوایی نیروهای خارجی در منطقۀ چهادره ولایت کندز با یک خبرنگار ایرلندی – انگلیسی وارد این محل گردیده بود از سوی طالبان مسلح ربوده شد. اما با دریغ که سه روز بعد از این حادثه و اسارت نزد طالبان صبحگاه روز چهارشنبه نو سپتمبر سال دوهزارونو میلادی، در اثر عملیاتی که قوای انگلیسی برای نجات خبرنگارشان به راه انداخته شده بود، سلطان محمد منادی ناجوانمردانه به شهادت رسید و نامش در ردیف جاودانه های خانوادۀ رسانه یی افغانستان قرار گرفت. روحش شاد و یادش همیشه جاودانه باد. از سوی همکارانش در صبح بخیر افغانستان.

گفته می شود ژورنالیست پرکار سلطان محمد منادی و استیفن فارل خبرنگار بریتانوی روزنامهء نیویارک تایمز به مقصد تهیه گزارش از محل رویداد خونین حملهء هوایی نیرو های بین المللی بالای دو تانکر ربوده شده تیل در ولسوالی چاردره، به ولایت کندز رفته بودند که توسط افراد مسلح اختطاف شدند. سلطان محمد منادی در جریان عملیات نظامی نیرو های بریتانوی که به خاطر رهای خبرنگاران راه اندازی شده بود به قتل رسید، ولی خبرنگار بریتانوی نیویارک تایمز آزاد شد.

قتل جان الله هاشم زاده

گزارشگران بدون مرز با تاسف فراوان از قتل جان الله هاشم زاده مطلع شد. این خبرنگار ٣٧ ساله هنگامی که در یک وسیله نقلیه عمومی به سوی شهر پشاور در حرکت بود بافیر چهار گلوله از سوی افراد ناشناس به قتل رسید. گزارشگران بدون مرز مراتب تسلیت خود را به خانواده و همکاران جان الله هاشم زاده اعلام می کند. این حادثه یادآور این واقعیت است که روزنامه نگاران درهمه جا در خطر هستند و تائید عدم امنیت برای همه خبرنگاران در پاکستان است. ما از دولت پاکستان خواهان تحقیق جدی در این باره و معرفی آمران و عاملان این قتل هستیم. باید با مصونیت پیگرد قضایی به شکل جدی مبارزه کرد و به قتل روزنامه نگاران پایان داد.

بنا بر شهادت مسافران اتوبوس جان الله هاشم زاده بر اثرفیر مردان ناشناس به موتور حامل خبرنگار وی در جا به قتل رسید و یکی از مسافران موتور زخمی گردید. پیکر روزنامه نگار به شفاخانه جمرود انتقال یافته تا پس از مراحل قانونی به خانواده تحول داده شود.

 برای پی بردن به اینکه چه کسی او را کشته است باید دید چه کسانی نمی خواهند مردم از خبرهای آن سوی مرز باخبر شوند. هاشم زاده سه هفته پیش از سوی افرادی ناشناس برای ترک کار و محل اقامت خود تهدید شده بود. وی محصل فاکولته خصوصی روزنامه نگاری پشاور و همکار بسیاری از رسانه ها در افغانستان و پاکستان از جمله پژواک، تلویزیون های شمشاد، آریانا و روزنامه های وحدت و سهار بود. منطقه معروف خیبر در شمال غرب پاکستان از خطرناکترین مناطق جهان برای روزنامه نگاران است. طالبان نبردی پرخشونت را برای تسلط بر منطقه به پیش می برند. از اغاز سال میلادی ٢٠٠٩ جان الله هاشم زاده پنجمین خبرنگار کشته شده در پاکستان و دومین روزنامه نگار افغانی است که به قتل رسیده است.

چندی قبل جان الله هاشم زاده خبر نگار پژواک هنگامیکه از شهرک سرحدی تورخم راهی پشاور بود در مسیر راه مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و به ضرب گلوله به قتل رسید. در عکس العمل به کشته شدن سلطان محمد منادی کمیتهء حفاظت از خبرنگاران که مقر آن در نیویارک می باشد و اتحادیه خبرنگاران بدون مرز نیز خواستار تحقیقات جدی در مورد این حادثه شده اند. در حالیکه عکس العمل های نهاد های ملی و بین المللی در رابطه به تهدید و فشار بالای ژورنالیستان ادامه دارد، ادارات امنیتی و عدلی افغانستان می گویند که با یافتن شواهد و بررسی قضایا، آنها تحقیقات لازم را انجام داده اند.

قتل عبدالصمد روحانی

گزارشگران بدون مرز مراتب تسلیت خود را به خانواده و دوستان و همکاران عبدالصمد روحانی اعلام می‌کند. این خبرنگار نمونه ای از بی‌شمار همکاران بی بی سی است که خطر را قبول می‌‌کنند تا استقلال و کثرت‌گرایی اطلاع رسانی را در کشور خود تضمین کنند. در جنوب افغانستان علیرغم وجود خطر اما می‌مانند تا منازعه و قربانی شدن غیر نظامیان را شهادت دهند. گزارشگران بدون مرز نهایت تاسف خود را از قتل عبدالصمد روحانی گزارشگر بی بی سی و پژواک در هلمند اعلام می‌کند. پیکر این روزنامه نگار در روز ١۹ جوزا دوهزاروهشت میلادی در هدیره بولان در نزدیکى لشکرگاه به دست آمد. شنبه ١٨ جوزا ناسته داهیر فراح خبرنگار دیگری از بی بی سی در سومالی به قتل رسیده بود. گزارشگران بدون مرز مراتب تسلیت خود را به خانواده و دوستان و همکاران عبدالصمد روحانی اعلام می‌کند. این خبرنگار نمونه ای از بی‌شمار همکاران بی بی سی است که خطر را قبول می‌‌کنند تا استقلال و کثرت‌گرایی اطلاع رسانی را در کشور خود تضمین کنند. در جنوب افغانستان علیرغم وجود خطر اما می‌مانند تا منازعه و قربانی شدن غیر نظامیان را شهادت دهند. "عبدالصمد روحانی شنبه ١٨ جوزا هنگامی که موترش در جاده‌ی ولسوالى ناوه هلمند از سوی افراد مسلح متوقف شد، ناپدید شده بود. پیکر این روزنامه نگار که بنا بر اظهارات شاهدان شدیدا شکنجه شده و آثار سه گلوله بر آن هویدا بود روز بعد در هدیره بولان در نزدیکى لشکرگاه پیدا شد.

عبدالصمد روحانی ٢٥ ساله، گزارشگر بخش فارسی و پشتو بی بی سی و همکار پژواک بود. همکاران این روزنامه نگار به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده اند که وی بارها از جمله از سوی برخی فرماندهان محلی طالبان که وی را به طرفداری از دولت و عدم انتشار خبرهای آنها متهم می‌کردند؛ مورد تحدید قرار گرفته بود. دو سال پیش نیز مردان مسلح به خانه‌ی این روزنامه نگار جوان حمله کرده بودند که در آن زمان وی در منزل حضور نداشت.

‏او در زمان مرگ، بیست و پنج سال داشت. ولایت هلمند، محل کار عبدالصمد روحانی، شاهد خونین‏ترین حملات از سوی طالبان بوده است. دولت کشته شدن عبدالصمد روحانی را محکوم کرده و گفته است که او به دلیل اجرای وظیفه مقدس گزارش‏دهی «به شهادت» رسید. خبرنگاران همیشه در افغانستان، رسالت سنگین‏تری نسبت به سایر كشورها به دوش داشته‏اند. شرایط و اوضاع پیچیده و بسیار بغرنج افغانستان و وجود گروه‏های معارض مختلف، همواره سدهایی را در برابر این رسالت ایجاد كرده‏اند و در این میان، تأكید خبرنگاران بر انجام رسالتی كه بر دوش داشته‏اند، سبب شده تا آن‏ها همواره مورد هجوم تهدیدها، خشونت‏ها و جنایت‏های بسیاری باشند. گروه‏های تروریستی، دولت و همچنین نیروهای خارجی هركدام سهم جداگانه و محسوسی در این بخش داشته‏اند.

قتل سید حامد نوری

سید حامد نوری، معاون اتحادیه ملی ژورنالیستان و کارمند اسبق رادیو تلویزیون ملی، حوالی ساعت نو بجه شب دوشنبه در منطقه مکروریان اول شهر کابل به ضرب چاقو قتل رسید. ایمان نوری، پسر سید حامد نوری در باره چگونگی قتل پدرش چنین گفت: برایش یک زنگ آمد که بیرون بیا. از دوستانش بود. همراه او قصه قصه و بعدا چاقو را کشیده و به روی شان و به دل شان زده. تاکنون هویت قاتلان حامد نوری مشخص نیست، اما مقامات دولتی دستور بررسی دوسیه و شناسایی عاملان قتل را صادر کرده اند. سمونوال محمد ظاهر، جنایی کابل میگوید علت قتل نوری دشمنیهای شخصی بوده است. او میگوید: "کار ما جریان دارد اما تاحال کسی را بازداشت نکرده ایم. ما پیشرفتهایی کرده ایم و زمانی که تحقیقات به پایان برسد، اعلام میکنیم. "

سید حامد نوری بیش از بیست سال در رادیو تلویزیون ملی افغانستان کار کرد. وجنازه سید حامد نوری خبرنگار و گوینده شناخته شده در شهدای صالحین به خاک سپرده شد. تا بحال بیست وچهار تن از خبرنگاران در رژیم حامد کرزی به قتل رسیدند. سید حامد نوری، معاون اتحادیه ملی ژورنالیستان، حوالی ساعت نو بجه شب دوشنبه در منطقه مکروریان اول شهر کابل به ضرب چاقو به قتل رسید. پولیس میگویند کسی که نوری را به قتل رسانده از کابل خارج شده است، ولی پولیس شواهد کافی در دست دارد تا عاملان قضیه را شناسایی کند. مسوول تحقیقات جنایی کابل میگوید علت قتل نوری دشمنیهای شخصی بوده است. او میگوید: کار ما جریان دارد اما تاحال کسی را بازداشت نکرده ایم. ما پیشرفتهایی کرده ایم و زمانی که تحقیقات به پایان برسد، اعلام میکنیم. یک تن از داکتران ریاست طب عدلی گفته است قاتلان با ده ضربه چاقو به گلو و شکم، نوری را به قتل رسانده اند.

اتحادیههای خبرنگاری و نمایندگان رسانهها و برخی از نمایندگان پارلمان روز دو شنبه با محکوم کردن قتل نوری، از حکومت انتقاد کردند که به دوسیههای قتل خبرنگاران رسیدگی نمیکند. سید حامد نورى که چهل ونو سال داشت، سالهاى زیادی را به حیث خبرنگار و گوینده در تلویزیون دولتی کار نموده بود. او مدتی به حیث رییس نشرات مجلس نمایندگان کار کرده بود. اخیرا سمت معاون اتحادیه روزنامه نگاران را به عهده داشت و همزمان موسس و آموزگار یک نهاد آموزش خبرنگاری نیز بود.

همچنان پولیس میگوید: چهار تنى که در ارتباط به قتل حامد نورى بازداشت شده اند، باهم پیوند فامیلى دارند. حامد نورى، حوالى ساعت ٨ شب ١٤سنبله سیزده هشتادونوخورشیدی، در مقابل بلاک ٥٢ مکروریان اول شهر کابل، به قتل رسید. منبع افزود که بازداشت شدگان؛ شوهر، خانم و دو برادر خانم بازداشت شده میباشند. به گفتۀ موصوف افراد بازداشت شده، در جریان تحقیقات ابتدایى به جرم شان اعتراف کرده اند؛ اما منبع مذکور بنا بر حساسیت موضوع، از دادن جزئیات بیشتر خوددارى کرد. بنابر معلومات وى، این چهار تن بتاریخ ٢٣ میزان، از سوى جنایى، بازداشت شده و فعلاً تحت توقیف قرار دارند.

وى خاطرنشان ساخت که براساس تحقیقات ابتدایى، دو تن دیگر نیز در قتل حامد نورى دست دارند، که تحت تعقیب ارگانهاى امنیتى میباشند. منبع همچنان علاوه کرد که خانم بازداشت شده، شاگرد حامد نورى در انستیتوت نارون بود. انستیتوت نارون که در بخش هاى نطاقى و ژورنالیزم فعالیت دارد، موسس و صاحب امتیاز آن، حامد نورى بود. بنابر اظهارات منبع، بازداشت شدگان در مورد قتل معلومات ارائه کرده اند، ولى منبع به پژواک گفت: قتل حامد نورى، به اساس خصومت هاى شخصى صورت گرفته است.

خبرنگاران ومسولین رسانه های داخلی وخارجی قتل سید حامد نوری خبرنگار تلویزیون ملی افغانستان را محکوم کردند. حامد نوری، گوینده تلویزیون ملی و معاون اتحادیه ژورنالیستان افغان در کابل، دو روز پیش از سوی افراد ناشناس در نزدیکی محل سکونتش کشته شد. کشته شدن این خبرنگار واکنش های شدیدی را در میان نهادهای مدنی به ویژه نهادهای خبرنگاری در کشور به دنبال داشته است.

با اتکاء به منابع خبری، رساله چاپی نویسنده (در رسانه های کشور چه میگذرد؟ وا فغانستان و آزادی مطبوعات.

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org