یکشنبه،  ۱۶ دسمبر ۲۰۰۷

هنر و ظرافتهای هنری

دوشي چی

قسمت دوم

هنرهای تجسمی

 

هنرهای تجسمی را می توان به قواعد درک زبان و ابداع در هنرهای بصری تعبیر کرد. که به وسیله شناختن و تجربه کردن هنرهای تجسمی زبان آثار هنری که با تجسم و با ارتباط بصری سرو کار دارند را بهتر و بیشتر می شود درک کرد . دقیقا همان طور که دانستن دستور زبان و قواعد ساختار جملات به درک بهتر از زبان نوشتاری و تفهیم بهتر مطالب کمک می کند، دانستن قواعد زبان ارتباط بصری نیز به قدرت ابداع و ادراک در هنر تجسمی یاری می رساند. به طور عمومی هنرهای تجسمی در دسته هنرهایی قرار می گیرد که قابلیت تجسم و شکل پذیری دارند و مستقیما به وسیله ی حس بصری درک می شوند.

در سالهای گذشته هنرهای تجسمی به طور خاص به نقاشی، طراحی، پیکره سازی، معماری، گرافیک و برخی از آثار صنایع دستی ربط داده می شد، اما بلافاصله بعد از ابداع عکاسی و سینما، به دلیل رابطه مستقیم آنها با قوه ی بصری و ادراک آنها توسط قوه ی بینایی؛ در مجموع همه ی این هنر ها در محدوده هنر های بصری جا گرفتند . البته دراین عصر به دلیل وسعت نوآوری ها، پیشرفت تکنولوژی و تنوع وسعت شیوه های گوناگون ارائه اثر، مرزهای سنتی رشته های متعدد هنر تجسمی دگرگون شده است تا جایی که دیگر برخی از آنها جدای از دیگری به نظر نمی رسند . اغلب آثار هنر تجسمی از عناصر دیدگاهی معینی پیروی می کنند. که این عناصر در درون اثر روابط زنده و فعالی با یکدیگر دارند و هیچ گاه عناصر مفرد تلقی نمی شوند. در انتقال پیام اثر، با استفاده از این عناصر تجربه هنرمند نقش اول را ایفا می کند. به بیان دیگر اثر هنری خلق شده بیشتر حاصل تجارب هنرمند و شناخت او از مواد و ابزار کار هنری است. هنرمند به طور نا خود آگاه درک زیبایی شناختی، موقعیت اجتماعی، کیفیات روانشناختی و در نهایت ارتباط خود را با دنیای اطرافش در اثرش منعکس می سازد. در واقع هیچ وقت هنگام بررسی یک اثر هنری نباید تنها به تجربه و تحلیل عناصری که به چشم می خورند بسنده کرد. بلکه از نظر زیبایی شناختی درک یک اثر و ارتباط برقرار کردن با آن به شناخت کلیت اثر بستگی دارد .در این روابط یک اثر باید از لحاظ تناسب، هماهنگی و ریتم به شکل یا form قابل درکی رسیده باشد، زیرا که به واسطه آن هاست که یک اثر هنری می توانداز وحدت و یکپارچگی که مهمترین اصل سامان بخشیدن به اثر است، برخوردار شود.

خواندن رنگها

 

رنگ در عرصههاي مختلف زندگي، گستره روح، ذهن، جسم و طبيعت آدمي را در بر ميگيرد فلسفه و روانشناسي، علوم طبيعي، اسطوره، فرهنگ عاميانه، ادبيات، هنر، عرفان و دين هر يك بنا به فراخور خود، كم يا بيش با جلوههاي گوناگون اثبات و طرد رنگ، دادوستد دارند؛ از آن جمله:

سوگ در ناحيهاي همراه با سياهپوشي و در ناحيهاي، با پوشش سفيد همراه است. پرچم سبز نشانه دين است. عرفان اسلامي براي قلب سالك، رنگهايي قائل است، عرفان شرقي در تن آدمي نقاطي را محل تمركز و گرد آمدن انرژي ميداند و براي هر كدام و فواصل آنها رنگي در نظر ميگيرد، در شاخهاي از طب، بسته به ادراك رنگ از شعله شمع، پي به بيماري شخص ميبرند، يونگ ديدن رنگ را در رؤيا به واقعهاي و حالي دروني تعبير و تأويل مينمايد، روانشناسي جديد براي درمان برخي پريشههاي رواني و روحي، رنگدرماني را به كمك ميگيرد، اقتصاد نيز از اين مقوله بيبهره نمانده و عرضه هر كالايي را در بستهاي جداگانه از نظر رنگ مورد توجه قرار ميدهد، و سرانجام همه اينها در ناخودآگاه شاعر، نويسنده و هنرمند گرد آمده، هنگام آفرينش خلاقه اثر، بروز و نمود مييابند.

ادبيات و ارتباط آن با حوزهها و علوم ديگر، هميشه با دادوستد و نيز چالشهايي همراه بوده است. شعر در سازوكار خود عناصر گوناگوني را به كمك ميگيرد تا در آن، فرآيند تكوين خود را به انجام رساند، يعني سطر اولي را كه "هديه خدايان" است به خداي گونه درون خويش بپيوندد و در اين شدن و در پيوستن، كائنات را فرا ميخواند. در اين ميان، روابط بين حوزههاي گوناگون و دادوستدها و چالشها، چهره مينمايد، كه هر چه بازجست و تحليل عميقتر و بنياديتر باشد نزديكي و همراهي اين حوزهها بيشتر ديده ميشود. بررسيهاي اين نوشتار، براساس كاركرد و بروز و نمود رنگ در تصاوير و رفتار و كنش آن با ديگر عناصر صورت پذيرفته و از نظريههاي روانشناسي و اساطيري به شكلي بسيار محدود بهره گرفته است. زيرا در آزمونهاي روانشناسي، تحليل رنگ بيشتر كاربرد باليني دارد. به بيان ديگر، مخاطب بيمار روانپريشي است كه درمانگر از شيوه درمانگري با رنگ و روانشناسي رنگها استفاده ميكند تا او را معالجه كند؛ ولي در اين نوشتار، ما با متني خلاقانه روبهرو هستيم كه سازوكارهاي ويژه خود را دارد.

 توضيح: با توجه به گستردگي موضوع به جهت اختصار و دريافت چگونگي حضور رنگ در آثار هر شاعر يا نوع ارتباط شاعر با عنصر رنگ، در اين مقاله تنها به توضيحي اجمالي و كلي درباره حضور رنگ در مجموعههاي هر شاعر بسنده شده است؛ و همچنين اگر رنگي ويژه، در آثار يك شاعر برجستگي داشته يا در نشان دادن روند انديشه شاعر مؤثر بوده، آن رنگ گستردهتر باز نموده شده است. تنها در مجموعه آثار نيما و سپهري، براي نمونه، سنجشي از دو دوره شعري آنها انجام شده تا موضوع كاركرد عنصر رنگ در شعر، بهتر و دقيقتر نشان داده شود و زمينهاي براي تحقيقات گستردهتر در آثار شاعران و نويسندگان ديگر، فراهم شود و دريچهاي براي تماشاي گوشهاي ديگر از ادبيات امروز باز بماند. جدول عمومي رنگها در اين مقاله، محملي است براي تحليل ميزان حضور رنگ در دورهاي از حيات شعري، تا بتوان در حوزههاي ديگر و پژوهشهاي گستردهتر علل و عوامل آن را جستوجو كرد و به شايستگي باز شناخت. اين تحقيق، مدعي آمار قطعي همه آثار شعري، مورد اشاره نيست، زيرا تعريفهاي گوناگون از رنگ و چگونگي دريافت حضور و غياب آنها ميتواند گونههاي ديگري از اين تحليل را رقم بزند. براساس آمار به دست آمده، به طور كلي، پركاربردترين رنگ در مجموعههاي بررسي شده، رنگ سياه است كه 74/44 درصد كل رنگها را در بر ميگيرد. رنگهاي سرخ، سبز، سفيد، زرد، آبي، خاكستري، بنفش و قهوهاي، در مجموع 26/55 درصد باقي مانده را شامل ميشوند. اختلاف بين رنگ سياه و سفيد يعني 74/44 درصد در برابر 76/11 درصد، دوگانگي را به سمتي ديگر كشانده است؛ يعني مجموع رنگها را در تقابل با سيطره رنگ سياه قرار داده است. رنگهاي "سرخ، سبز، سفيد" با درصدي نزديك به هم در يك مجموعه، گرد آمدهاند و رنگهاي "زرد و آبي" و سپس رنگهاي "خاكستري، بنفش و قهوهاي" مجموعههايي نزديك به هم را شكل ميدهند. تلاش براي تثبيت موقعيت شخصي كه اين موقعيت شخصي با خود شعر همذات شده، شاعر را به تلاش مضاعف واداشته است. او در رفتار رنگها، جستجوگري و تلاش براي رهايي را نشان ميدهد كه عمق اين جستجوگري در تقابل ياد شده مشاهده ميشود. نكتهاي كه در كنار تحليل عمومي و كلي رنگها قابل توجه و بازانديشي است، حركت چرخشي و گاه استحالهاي است كه در حوزه معنايي رنگ روي ميدهد كه اين امر، تحليل عمومي همان رنگ را در كنار مجموعههاي ديگر دچار اشكال و اختلال ميكند، اين چرخشهاي معنايي به گونههاي مختلف روي ميدهد. به عنوان مثال: در مورد رنگهاي سرخ و زرد، وجوه مختلف معنايي باعث ميشود تا آن دو رنگ گاه از وجوه مختلف معمول و آشناي خود به در آيند و بيانگر جلوهها و معاني ديگر شوند. زيرا رنگهاي سرخ و زرد هر دو از سويي معناي زندگي، روشني، غرايز و تحرك را در خود دارند و از سويي ديگر معناي خون، مرگ، بيماري، ضعف و پژمردگي را نشان ميدهند. 

سايمون استارلينگ

 

سايمون استارلينگ، هنرمند بريتانيايی که از جمله کارهايش تبديل يک اتاقک چوبی به قايق و تبديل دوباره اش به اتاقک چوبی است، به جايزه ۲۵ هزار پوندی ترنر دست يافت.

ديويد لمی، معاون وزير فرهنگ بريتانيا اين جايزه را در گالری تيت بريتانيا در لندن به استارلينگ اعطاء کرد.

استارلينگ خودش را "هنرمند خيلی خوش شانسی" ناميد که توانسته اتاقکی با پارويی در کنارش پيدا کند که "اثر هنری" اش را با آن بسازد .اين هنرمند ۳۸ ساله که هنگام دريافت جايزه "کمی مبهوت" بود، گفت: "امروز بيش از اندازه احساس خوش شانسی می کنم. من در مقابل کسانی چون گيليان کارنجی، جيم لمبای و دارن آلماند برنده شدم که بيشترين احترام را برايشان قائلم."

در اين رقابت استارلينگ همراه با گيليان کارنجی نقاش، جيم لمبای مجسمه ساز و دارن آلماند سازنده ويدئو آرت به مرحله نهايی راه يافته بود. به هر يک از اين سه هنرمند راه يافته به مرحله پايانی، 5 هزار پوند داده شد .از ديگر آثار استارلينگ که به جايزه ترنر معرفی شده بود، دوچرخه ای است که او با آن از بيانبانهای اسپانيا گذشته است. منبع انرژی اين دوچرخه الکتريکی، فقط بطری حاوی اکسيژن و هيدروژن فشرده ای بوده است و تنها چيزی که در سفر او به هدر می رفته، آب بدست آمده از مصرف هيدروژن و اکسيژن بوده که استارلينگ از آن برای ساختن رنگ بکار رفته در اثرش استفاده کرده است.

جايزه ترنر که سال ۱۹۸۴ پايه گذاری شده، در ميان هنرمندان و منتقدان هنری بسيار بحث برانگيز است. اين جايزه در سالهای گذشته عموما به آثار جنجالی هنرمندانی چون دميان هرست، کريس اوفيلی، آنيش کاپور و گريسون پری اعطاء شده است .سال گذشته ويدئو -آرت نيمه مستندی به نام "سطل حافظه" ساخته جرمی دلر که بازتاب سفری بود که دلر به تگزاس داشت، جايزه ترنر را از آن خود کرد.

شرکت تمام هنرمندان در رقابت برای دريافت جايزه ترنر به شرطی که زير پنجاه سال داشته باشند آزاد است. شرکت کنندگان بايد يا بريتانيايی باشند و يا حتما فعاليت هنری شان در بريتانيا متمرکز باشد.

 

 

 

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org