مدال طلا

یا روزنه امید به خاطر حل مشکلات حقوقی افغانان مهاجر در روسیه

 

دکتور فرید طهماس

این که شما چه فکر می کنید، مربوط خود شماست. لیکن مرا عقیده بر این است که هر دستاورد چه بزرگ باشد چه کوچک، چه در داخل کشور ما و چه در خارج از آن که بتواند سبب افتخار کشور و مردم ما شود را باید به دیده قدرنگریست و از آن با خوشبینی، صداقت و صمیمیت استقبال نمود.

یکی از همین دستآوردها، مدالی است از طلای خالص، که چند روز پیش در ماسکو به یکتن از هموطنان ما اعطأ گردید.

این هموطن ما، محترم داکتر فاروق فردا است. آقای فردا که وظایف زیادی در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را به عهده دارند، در این اواخر، به حیث عضو هیأت رییسه و رییس کمیتهء سیاست مهاجرتی فدراسیون سراسری مهاجران در روسیه نیز مؤظف گردیده اند.

در ماه مارچ امسال (۲۰۱۰)، در همایش بین المللی فدراسیون سراسری مهاجران در روسیه، که در شهر ماسکو دایر گردید، به شش نفر مدال طلا داده شد که یکی از آنان، هموطن ما آقای فردا بود.

مدال طلا، سبب شد تا یکبار دیگر پیرامون حل مهم ترین مشکلاتِ هموطنان مهاجر ما در روسیه، با ایشان مصاحبه نمایم.

 

٭   ٭   ٭

 
فاروق فردا

ژورنالیست:

 

برفباریهای پیهم و سردی هوای روسیه در سالی که گذشت، موانعی را در پیشبرد وظایف اجتماعی شما ایجاد نه کرد؟

 

 

 

فردا:

 

حالا دیگر سالهاست که با این کشور و آب هوایش عادت کرده ام.

 

 

 

ژورنالیست:

 

چندین سال است که شما را می شناسم، همیشه شاداب و پرطراوت به نظر می رسید. ممکن است راز شادابی تان را با ما نیز در میان بگذارید؟

 

 

 

فردا:

 

دلیلش این است که نان کم می خورم؛ از ترکاری وسبزی ها بیشتر استفاده می نمایم؛ اکثر اوقات از خوردن گوشت و برنج نیز پرهیز می کنم.

 

 

 

ژورنالیست:

 

شما به صفت عضو هیأت رییسه و رییس کمیتهء سیاست مهاجرتی فدراسیون سراسری مهاجران در فدراتیف روسیه نیز موظف گردیده اید. به نظر شما،هموطنان مهاجر ما در روسیه، در چه وضعیتی قرار دارند و آیا از کار تان در بهبود بخشیدن زنده گی آنانی که واقعاً به کمک ضرورت دارند، راضی هستید؟

 

 

 

فردا:

 

بلی، من از کار خود رضایت دارم. کمیتهء ما به مهاجرین مشوره های لازم ارایه می کند و آنها با مراجعه به ادارات مهاجرتی روسیه، مشکلات شان را به بهترین صورت حل می نمایند.

 

 

 

ژورنالیست:

 

لیکن طوری که دیده می شود، بسیاری از هموطنان مهاجر ما در روسیه، بخصوص در ماسکو، از همکاریهای مؤثر مسوولان امور مهاجرتی چندان بهره ور نیستند.

 

 

 

فردا:

 

طبیعی است که فعالیت ما در این عرصه به خاطر کثرت مهاجرین، چندان محسوس نیست، لیکن کارهایی که به طور مثال، به خاطر بهبود زنده گی محصلین، از جمله محصلین افغانی انجام داده شده، در زنده گی اقتصادی آنها مؤثر خواهد بود.

 

 

 

ژورنالیست:

 

کدام کارهای مفید اقتصادی؟

 

 

 

فردا:

 

من شخصاً به دولت روسیه پیشنهاد کرده ام تا زمینه کار را به محصلین، منجمله محصلین افغانی هنگام فراغت درسی آنها فراهم سازد. در امریکا، انگلستان و دیگر کشورهای غربی نیز همین طور است. آنها هم درس می خوانند، هم کار می کنند. و نه تنها همین پیشنهاد، بل که از مقامات رسمی تحصیلات عالی روسیه خواهش کرده ایم تا در چوکات پروگرامهای درسی محصلین، به شمول محصلین افغانی چند مضمون را، مثلاً تاریخ کشورهای شان را به شمول زبانهای رسمی آنها، شامل سیستم درسی بسازند. چون محصلین زمانی که به کشورشان برمی گردند، بتوانند به زبان یا زبانهای رسمی شان نیز به خوبی مکالمه نمایند. البته در طرح و تدوین این پیشنهاد ها نقش بنده برجسته بود.

 

 

 

ژورنالیست:

 

به نظر من، پولی که پوهنتونهای روسیه ماهانه به محصلان هموطن ما می پردازند، خیلی کم و ناچیز است. شما با من همنظرید؟

 

 

 

فردا:

 

بلی، معاشی که به آنها داده می شود، حتی برای مصارف ابتدایی یک محصل کفایت نمی کند.

 

 

 

ژورنالیست:

 

و معاشی که سفارت افغانستان به محصلان می دهد نیز کافی نیست؟

 

 

 

فردا:

 

کافی چه که محصلین معاش ماهانهء شان را حتی پس از پنج ـ شش ماه نیز نمی توانند به دست آورند.

 

 

 

ژورنالیست:

 

علتش چیست؟

 

 

 

فردا:

 

پول معاش محصلین اصلاً از افغانستان دیر می رسد.

 

 

 

ژورنالیست:

 

دولت افغانستان به هر محصل افغانی در روسیه، ماهانه چه مقدار پول می پردازد؟

 

 

 

فردا:

 

صد دالر امریکایی که تقریباً معادل ۲۹۰۰ روبل روسی می شود.

 

 

 

ژورنالیست:

 

و قیمت یک کیلوگرام گوشت گاو در ماسکو چند روبل است؟

 

 

 

فردا:

 

از ۱۵۰ تا ۴۰۰ روبل.

 

 

 

ژورنالیست:

 

مشکلات حقوقی کسانی که محصل نیستند را چه گونه حل می کنید؟

 

 

 

فردا:

 

ما حاضریم با آن عده از هموطنان مهاجر ما که به خاطر حل مشکلات حقوقی شان تلاش دارند و می خواهند در روسیه زنده گی کنند، شانه به شانه بگردیم و مشکل شان را حل نماییم.

 

 

 

ژورنالیست:

 

شما از سال ۱۹۹۲ میلادی تا کنون در ماسکو زنده گی می کنید ؛ به نظر تان شما را در این جا بهتر می شناسند یا در افغانستان؟

 

 

 

فردا:

 

مرا در افغانستان بهتر می شناسند. همین چند وقت پیش در ولایت ننگرهار رفته بودم و دریکی از کنفرانسها اشتراک کردم و از من خیلی استقبال صورت گرفت. یکی از کنفرانس دهنده گان ضمن صحبت گفت: "خوشم که در این جا کسی را می بینم که در تدویر این گونه کنفرانسها سرش را سفید کرده است و این شخص آقای فاروق فردا است! و پس از آن بسیاری از جوانانی که در آن کنفرانس شرکت کرده بودند، توجه شان را به من معطوف داشتند و در روز دوم کنفرانس، چوکی شماره (۱) را در لین اول چوکیها به من اختصاص دادند و در روز سوم، مرا در جملهء هیأت رییسه نیز برگزیدند.

 

 

 

ژورنالیست:

 

خوش دارید به شما تعظیم بعمل آید؟

 

 

 

فردا:

 

من کاری نه کرده ام که در خور تعظیم و توصیف باشم.

 

 

 

ژورنالیست:

 

مگر در سایت انترنیتیی که خود صاحب امتیاز و مدیر مسوول آن هستید، می خوانیم که عده یی از دوستان با این گونه کلمات و القاب از شما یاد کرده اند: "حضرت عالی؛ حضور مبارک؛ جناب عالی؛ فرهنگی فرزانه . . .

 

 

 

فردا:

 

هرگاه کسانی با این گونه کلمات با آدرس من چیزی می نویسند، به معنای آن است که آنان خود اشخاص بزرگوارند. پس تعاریفی که از من می کنند، خوشم می آید.

 

 

 

ژورنالیست:

 

وظایف و مسوولیتهای اساسی شما در برابر مهاجران افغانی در چه خلاصه می شود؟

 

 

 

فردا:

 

ما از انجام وظایف در قبال مهاجرین چندین هدف داریم:
اول ــ آنها باید در فدراتیف روسیه از لحاظ فکری و روانی آرام باشند؛
دوم ــ زمینهء کار به آنها فراهم گردد؛
سوم ــ به آنها کمک شود تا خود را با شرایط و قوانین روسیه وفق دهند؛ زبان رسمی روسیه را بیاموزند؛ و امکان استفاده از کودکستان و مکتب به اولاد شان مساعد شود.

 

 

 

ژورنالیست:

 

لیکن بسیاری از مهاجران می گویند که در این جا، برای آنان و فرزندان شان نه اسناد حقوقیی داده شده؛ نه مکتبی وجود دارد؛ نه کودکستانی و نی کدام مرکز صحیی که حد اقل بتوانند در صورت ضرورت به داکتر مراجعه کنند. چون آنان فاقد اسناد حقوقی اند، حین مراجعه به مراکز صحی، پذیرفته نمی شوند. مگر آنان حق بجانب نیستند؟

 

 

 

فردا:

 

نی حق بجانب نیستند، می دانید چرا؟

 

 

 

ژورنالیست:

 

نی، نمی دانم.

 

 

 

فردا:

 

در قانون فدراتیف روسیه در ارتباط تعلیم و تربیه گفته شده که هر کودک واجد شریط، بدون در نظر داشت قومیت، جنسیت، زبان، تابعیت و غیره حق شمول به مکتب و کودکستان را دارد.

 

 

 

 

ژورنالیست:

 

ولی هموطنان ما در روسیه می خواهند آموزشگاهایی نیز داشته باشند که در آنها بتوانند حد اقل به زبانهای کشورما به فرزندان شان تدریس شود. شما چه فکر می کنید؟

 

 

 

فردا:

 

در همین جا، (مرکز تجارتی افغانها واقع در هوتل "سیواستوپول" شهر ماسکو) مکتبی وجود داشت که توسط ادارهء خیریه فرانسوی تاسیس شده بود. همین افغانهای ما نمی خواستند که اطفال شان در آن جا آموزش ببینند. آنها می توانستند که در آن جا زبانهای پشتو، دری و قرآن کریم را فرا گیرند. آن مکتب هم در روسیه به رسمیت شناخته شده بود و هم شهادتنامه و "سه پارچه" آن در افغانستان اعتبار داشت.

 

 

 

ژورنالیست:

 

پس چرا هموطنان مهاجر ما شکایت دارند؟

 

 

 

فردا:

 

افغانهایی که شکایت دارند، حق بجانب نیستند.

 

 

 

ژورنالیست:

 

همان مکتب تا کنون فعال است؟

 

 

 

فردا:

 

نی، افغانها خود شان به آن علاقه نه گرفتند و مکتب از بین رفت.

 

 

 

ژورنالیست:

 

چرا علاقه نه گرفتند؟

 

 

 

فردا:

 

من هم دلیلش را نمی دانم.

 

 

 

ژورنالیست:

 

و پولی کلنیک صحی چه طور؟

 

 

 

فردا:

 

ما در این با ره با مقامات رسمی روسیه در تماس شدیم. به ما گفته اند که اگر مهاجرین افغانی خواسته باشند در یک مرکز صحی تداوی و معالجه شوند، باید هر نفر سالانه مبلغ پنجهزار روبل بپردازد که در حقیقت بیمه صحی است. روسها نیز همین مبلغ را می پردازند. لیکن در صورت کمک عاجل صحی، این شرط مطرح نمی شود.

 

 

 

ژورنالیست:

 

در همایش بین المللی فدراسیون سراسری مهاجران روسیه که در مارچ امسال (۲۰۱۰)، در هوتل" پریزیدنت" شهر ماسکو دایر شد، شما یگانه افغانی بودید که در جملهء شش تن ازخارجیان مدال طلا گرفتید ؛ مبارک باشد !

 

 

 

فردا:

 

تشکر، این مدال نه تنها به من، بل که به تمام هموطنان ما مربوط می شود!

 

 

 

ژورنالیست:

 

شما نه تنها مسوول امور مهاجران در روسیه، بل که یکتن از ژورنالیستان سرشناس کشورما نیزمحسوب می شوید، اگر قرار باشد از خود چیزی بپرسید، چه می پرسیدید؟

 

 

 

فردا:

 

از خود می بپرسیدم که چه کار خوبی را در زنده گی انجام داده ام.

 

 

 

ژورنالیست:

 

ممکن است خود تان به سوال خود پاسخ دهید؟

 

 

 

فردا:

 

بلی، پاسخ می دهم: "هیچ کاری را"

 

 

 

ژورنالیست:

 

همین پاسخ فلسفی شما و مدال طلایی "دوستی" که به اخذ آن نایل گردیده اید، کافیست که روزنه امیدی باشد در برابر هموطنان مهاجرما، که به خاطرحل عملی مشکلات اساسی، بخصوص دریافت اسناد حقوقی شان، به کمکهای تاخیر ناپذیر شما به صفت مسوول مستقیم کارهای مهاجرتی ضرورت دارند ؛ سپاسگزارم.

 

1 May 2010 22:48:23

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org