چهارشنبه، ۲۰ فبروری ۲۰۱۳

 
امین الله مفکر امینی

 

امین الله مفکرامینی از ایالت منی سوتای امریکا

 

      طنز:

جان آغای اقتصاد دان!

 

جان آغا که تازه بعد از ختم تحصیل در رشتۀ علم اقتصاد و اخذ دیپلوم از یکی از دانشگاه های کشورهای سوسیالیستی، میخواست به وطن بازگردد، عهـد کرده بود کــــه از همان لحظه به بعد باید علم آموخته اش را در عمل پیاده کند.

 زمانیکه از طیاره به میدان هوایی کابل پایین میشود، میخواهد تکسی به کرایه بگیرد تا او را به هده یا ایستگاه بس ها و مینی بس های محل مسکونی اش که تقریبا در نزدیکــــی ولایت مشرقی ما یعنی جلال آباد میباشد، برساند.

دفعتاً به یادش می آید که این کار صحیح و درست نیست که تاکسی به کرایه بگیرد لذا معقول می سنجد و میگوید، باید اقتصاد و صرفه جویی کنم و عوض تاکسی، یک عراده گادی به کرایه بگیرم تا مرا به پل محمود خان برساند.

به گادی سوار میشود و گادی باسرعت معمول که دارد او را به مـــــحل مربوطه یعنی پل (محمود خان) طی بیشتر از یک ساعت میرساند.

 زمانیکه به پل محمود خان میرسد، همه وسایط نقلیه از قبیل تکسی ها، و سایر موتر های مستریح قبلا رفته میباشند. البته موترهای ارزان قیمت و باصطلاح موتر های غُرازه آنجا میباشد، که به قیمت خیلی ارزان سواری ها را تا مشرقی- محل بود و باش جان آغای اقتصاد دان- میتواند برساند .

 جان آغا بـه نزد خود می سنجد و میگوید که اگر منتظر بمانم و موترهای قیمتی را به کرایه بگیرم، به اقتصاد من خیلی صدمه میرسد و غیراقتصادی تمام میشود و باید اقتصاد را در نظر گرفت و از طرف دیگر وقت من هم به اثر منتظر ماندن برای چنین موتر هــا ضایع و تلف میشود. همان است که در یک موتر غُرازه با پرداختن قیمت خیلی کم می نشیند و روانه منزلگاه میشود.

موتر آهسته آهسته و لرزیده لرزیده چون مرد پیری که با عصایش آهسته برو کــرده براه بیفتد، همان طور به حرکت می افتد، گاهی انجن اش داغ میشود و دریور غــرض سرد شدن انجن موتر توقف میکند و گاهی روغنیات موتر خلاص میشود و غـــرض تبدیل روغنیات، موتر می ایستد و گاهی هم تایر موتر که خیلی ها کهنه است پنچر می شود و موتر غرض گرفتن پنچری توقف میکند. خلاصه راهی که باید در ظرف یکساعت طی شود، تقریباً چار ساعت را دربر می گیرد.

به هر ترتیب، موترغُرازه، جان آغای اقتصاد دان را به مـحلی که به منزل مسکونی اش تقریبا نزدیک است توقف میدهد. جان آغا راه باقیمانده را که باید توسط یک گادی طی کند، یادش می آید که بـــــــاید اقتصاد و صرفه جویی کند، لذا عوض گادی، خری را به کرایه میگیرد و خر، منزل باقیمانده را کـــه نهایت گل آلود و خاک آلود میباشد، آهسته آهسته و باصطلاح آهسته برو کرده طی میکند

زمانیکه جان آغای اقتصاد دان بدرب منزلش میرسد و به داخل خانه اش قدم میگذارد، با خانمش بر می خورد. چون سر و روی و لباس قشنگش کاملا از خاک آلوده میباشد، که حتی شناخت وی با آن لباس خاک آلود و خصوصا چهرهء پر از خاک به خانمش آنقدر برجسته نمیبـــاشد، خانمش میگوید:

ببخشید شما کی استید؟ شوهر میگوید منم شوهرت، جان آغا. و جان آغا علاوه میکند که در همین مدت دوری ام که غرض تحصیل علم اقتصـــاد رفته بودم و حالا برگشته ام مرا از یاد برده ای؟

زن که صدای شوهرش را تشخیص میکند، خندۀ قهقه کرده و میرود یک آئیـــنه روی می آورد و بدست شوهرش یعنی جان آغا میدهد.

شوهر به مجردی که خود را بآئینه می بیند چیغ میزند، چون حتی شناختش بـرای خود او عاری از اشکال نمیباشد و ضمنا می بیند که دریشی مقبولش که تقریبا بیش از دو یا سه هزار افغانی ارزش داشت و هم چنان بعضی تحفه های که خریده بود در بکـــس از خاک دیده نمیشد و ارزش های کالاها و تحفه ها از بین رفته بود، با خود میگوید که بخاطر کمایــی یک چار قران، زدم بیش از هزاران هزار افغانی لباسم را بشمول تحفه های که آورده ام، خساره مند ساختم.

به خانمش میگوید که من یک سفر دیگر هم باید بخاطر تحصیلات عالیتر در رشتـــه اقتصاد بازهم به کشوری که رفته بودم، بروم.

خانمش به خنده میگوید که:

نه عزیزم! همینقدر که تحصیل کرده ای، بس است و اگر بار دوم غرض تحصیـلات عالی تر بروی و به همین ترتیب باز برگردی، اینبار خو مـــن در شناخت تو در شک و تردید شدم ولی یقین دارم که بار دیگر پدرجان و مادرجان و خــواهران و برادران ترا هم نخواهند شناخت.

بعد از مدتی که عقل به سر جان آغای اقتصاد دان میِ آید و تحلیل میکند که گناه و اشتباه از خودش بوده نه از علم اقتصاد، به خانمش میگوید:

حالا میدانم که چرا پروژه های اقتصادی ما بارور نیستند، به خاطری که علم چیزی مـی گوید و در عمل ما چیزی دیگری میکنیم، یعنی که تیوری را با عمــــــل توام و تلفیق نمیتوانیم بکنیم و همین است که نتیجه مانند عمل کرد من میشود و به خاطر یک چنـــــد پول مفاد، هزاران هزار افغانی خساره مند میگردیم و اضافه میکند که حالا میدانم که نه تنها در موضوعات اقتصادی، بلکه در همه ساحه های دیگر علمی،هنری و فرهنگی و حقوقی و مذهبی و غیره، این اصل در نظر گرفته شود که تیوری علوم آموخته شــده باید درست و بـه طـور صحیح در حرف و عمل تطبیق گردند تا نتایج ثمر بخش طبـــق پلان مطروحه بدست آید.

 

۲۸ جنوری ۲۰۱۳

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org