۲۶ مارچ ۲۰۱۶

 

گرداننده گان عزيز سايت وزين «اصالت»!

درودهاى صميمانه اينجانب را بپذيريد. از اينكه همواره در نشر نبشته هاى ارسالى ام همكارى نموديد، جهان سپاس و امتنان از شما، اينك بار ديگر با استفاده از اسناد و مدارك دست داشته و اندوخته هاى ناچيز بنده به ارتباط صلح ننگين و شرم آور كه با “طالبان” جنايتكار، گلبدين حكمتيار جلاد و فرارسيدن هشت ثور ١٣٧١ روز آغاز چپاول و غارت كشور توسط “مجاهدين” و چگونگى پيوند غلامى آنان قبل از سال ١٣٧١ خورشيدى با سازمانهاى تبهكار استخباراتى جهان مختصراً به تحرير درآورده ام به آدرس شما ارسال گرديد اميدوارم در نشر آن توجه نمائيد.

غلام محى الدين (دستگير)

از كشور اطريش، ۲۲ مارچ ۲۰۱۶

 

 

نگاه گذرا و مختصر پيرامون

“جهاد” و “جهاد گران” افغانستان



برهان الدین ربانی با رونالد ریگن در قصر سفید

 

(كسانيكه ما از آنان حمايت مي كرديم، از كثيف ترين، كريه ترين و زشت ترين نوع
 خشك انديشان مذهبى “مجاهدين”
 بودند)

 

قسمت اول 

 

 كلمات بالائى چون كثيف ترين، كريه ترين، زشت ترين و . . . كه توسط “استيفن س. كوهن“ در سالهاى ۱۹۸۰ از مقامهاى ارشد وزارت خارجه ايالات متحده امريكا بود مي گويد، معماران “جهاد” افغانستان در كُل چنين نظريه را در سر مي پرورانيدند همچو كلمات ركيك و دشنام گونه كه به آدرس رهبران “جهادى” و “مجاهدين” افغانستان گفته شده ميتوان اظهار نظر كرد كه ديگر نبايد اين “جهادگران” بلند پرواز فريب سياستهاى رياكارانه سازمانهاى استخباراتى غرب در راس ايالات متحده امريكا را بخورند و كشور عزيز ما افغانستان و ناموس آنرا با چنين جنايتكاران رياكار و جنگ افروز بين المللى با دالر و كلدار معامله نمايند، نبايد آنچه بنام منافع ملى، استقلال ملى، حاكميت ملى، اقتصاد ملى، صلح، دموكراسى، عدالت اجتماعى و امثال آن كه خواست اوليه و همگانى مردم افغانستان است يكسره قربانى هوس هاى شوم و ناپاك خويش سازند.

امپرياليزم جنگ افروز بين المللى در راس امپرياليزم ويرانگر و تباهكن امريكا به بهانه حفظ منافع امريكا با تاثير گذارى بر رسانه هاى جمعى هر روز در پى استخراج شعارهاى جديد تبليغاتى، سناريوى جديد و سوژه جديد است تا به نحو از انحاء بتواند مردمان مظلوم و ستمديده جهان منجمله افغانستان را در لجن زار فقر و بدبختى غرق نمايند، يكى از اين سناريوى جديد پرداخت ده و نيم مليارد دالر غرامت از سوى ايران براى قربانيان حادثه يازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ كه گويا ايران در سازماندهى آن دخيل بوده در اين روزها رويدست گرفته اند در حاليكه تروريستان از كشور عربستان سعودى متحد گوش به فرمان امريكا اما بايد ايران غرامت بپردازد؟ به هر حال از اين دسته دسايس و توطئه ها كم نيست، كشور ما هم بستر خوبى براى پياده كردن دسايس و نيرنگهاى امريكا طى چهار دهه بوده و هنوز هم جريان دارد.

كلمات چون كمونيست، بى خدا، ملحد، بى دين، دشمنان خدا، شيعه، سنى، پشتون، تاجك، ازبك، هزاره، جنوبى، شمالى و امثال آن طى يك طومار طويل روى ميز هر يك شان قرار داشته مرحله به مرحله بدست اجرا مي سپارند، چنانچه از چهل سال قبل تا كنون به چنين رياكارى و جنگ افروزى در كشور ما مصروف اند، زماني كه به اميال و آرزوهاى شيطانى خود دست يافتند در فرجام كار به همه مزد بگيران خويش كثيف خطاب ميكنند، اعترافات يك ماه قبل قصر سفيد در مورد “طالبان”، اعترافات سرتاج عزيز مشاور امنيت ملى پاكستان و جنرال پرويز مُشرف ريیس جمهور بدنام پاكستان مشت نمونه خروار بحساب ميرود، با مطالعه همچو كلمات تحقير آميز از جانب سى.آى.اى امريكا شايد براى عده ی نا خوش آيند تمام شود اما در حقيقت يك درس است براى دنباله روان مزدور.

من هم با استفاده از فرصت مطالب پند آميز و عبرت اندوز بشكل مستدل اما كوتاه و فشرده از بعضى نويسنده گان در مورد “جهاد” و ”جهادگران” كشور در اين مختصر گرد آورى نموده ام تا باشد بقول سى.آى.اى براى “جهادى” هاى خشك انديش و ويرانگر افغانستان و ”طالبان” دهشت افگن تكانه نيرومند و قوى و يك انقلاب عظيم فكرى در امر بيدارى وجدانهاى خفته در گرو بيگانگان بخصوص سى.آى.اى و آى.اس.آى كه تا همين دم عطش شان از خون مردم بيگناه افغانستان فرو ننشسته محسوب گردد

هرچند درباره به اصطلاح “جهاد” و ”جهادگران” افغانستان طى چهار دهه نويسنده گان افغانستان و كشورهاى مختلف جهان مقالات و كتابهاى وافرى بدست نشر سپرده اند كه در آنها ماهيت تخريبكارى “جهاد” افغانستان و منشاء تمويل، تجهيز و تسليح آنان بگونه تفصيلى بيان گرديده است بدين معنى كه سى.آى.اى امريكا در همدستى با شركاى جرمش چون عربستان سعودى، پاكستان، چين، كشورهاى حاشيه خليج فارس، كشورهاى اروپاى غربى و ساير كشورهاى فرمانبردار ايالات متحده امريكا چگونه در وجود به اصطلاح “جهادگران” كشور تنور آتش جنگ را در كشور ما بلاوقفه داغتر ميساختند و چوب سوخت اين آتش ويرانگر و تباه كن از يكسو ”جهادى” هاى بيسواد، خوش باور، احساساتى، سر خورده و خشك انديش بودند و از سوى ديگر مردمان ملكى و بى دفاع كشور بودند كه در آتش خانمانسوز مي سوختند و بسوى دنياى ديگر رخت سفر مي بستند تا اينكه جغرافياى بنام افغانستان را بدستور، سى.آى.اى، mi6  انگلستان، آى.اس.آى و استخبارات عربستان سعودى به خاكستر سياه مبدل نمودند مواد سوخت اين جنگ در واقع خود افغانها بودند، ايالات متحده امريكا بيش از سه بليون اگر اشتباه نكنم سه هزار مليارد دالر براى مواد سوخت اين جنگ به مصرف رساند و خود بعنوان نظاره گر و كسيكه اين آتش خانمانسوز را در كشور ما شعله ور ساخته بود، سوختن افغانها را در اين جنگ تواَم با ويرانى كشور ما از آنسوى اقيانوسها از فراز قصر سفيد با بلند نمودن جام خوشى بتماشا مي گرفتند، حالا براى امپرياليزم بين المللى در راس امپرياليزم تبهكار امريكا شعله ور ساختن جنگ از نزديك ترين تا اقصى نقاط جهان بيك امرعادى و حتى ميتوان گفت به پيشه روزمره آن مبدل شده است

 ادامه دارد . . .

* تصویر برگرفته از گوگل

 قسمت دوم 



سرکرده های باند های جنایتکار نامنهاد جهادی در پاکستان

 

 جنگ، خونريزى، ويرانى، مهاجرتهاى اجبارى، تفرقه، ترور، آشوب هاى سازمان يافته، اختطاف اينها عناصرى اند كه با استراتژى سياست خارجى قصر سفيد و پنتاگون گره خورده است.

امريكا در كشورهای كه آتش مهار ناشدنى جنگ را شعله ور ميسازد نظر به ساختار چند مليتى، قومى، قبيله ئى، لسانى، مذهبى و غيره همان كشور كه قبلاً به آن اشاره گرديد فعاليت خويش را با هزار و يك بهانه آغاز مي نمايد، وقتى به كتابهاى نويسنده گان امريكائى و غير امريكائى در مورد جنگ افغانستان مانند كتاب (جنگ اشباح) كتاب (بازى شيطان) كتاب (تلك خرس) يا حقايق پشت پرده جنگ در افغانستان نظر اندازيد بوضاحت با چنين جملات آشنا مي شويد.

(ريیس سى.آى.اى در بخش تخريب كارى در اسلام آباد، ريیس سى.آى.اى در بخش تخريبكارى در افغانستان، ريیس سى.آى.اى در بخش تخريبكارى در سودان به همين شكل در عراق، سوريه، ليبيا و جاهاى ديگر) به همين ترتيب در هيچ كتابى نميتوان پيدا كرد كه از سى.آى.اى به عنوان حافظ منافع خلقهاى ستمديده و محروم جهان نام برده شده باشد چون سرشت آن با تبهكارى و خونريزى مردمان بيگناه عجين خورده است.

پيوند مستحكم با سازمانهاى تبهكار و تروريستى جهان با سرمايه گذارى هاى كلان، جنگهاى نيابتى را در كشورهاى دلخواه خود تقويت مي بخشد، همزمان با آن صدها مليون دالر براى پيشبرد جنگ خبرى به كشورهاى مطلوب ارسال ميدارد يكى از اين نمونه هاكه قابل ياددهانى است بتاريخ ۲۰ اگست ۲۰۱۵ آژانس توسعه بين المللى امريكا (USAID) گرانت يكصد میليون دالر براى جنگ خبرى به اوكراين ارسال نمود تا صرف سازمانهاى اجتماعى و رسانه هاى گروهى در بلاروس، قزاقستان، ارمنستان، روسيه و خود اوكراين شود به اين ترتيب معلوم ميشود كه آژانس توسعه بين المللى امريكا در جستجوى روش تاثير گذارى بر رسانه ها در جمهورى هاى سابق شوروى است. اين آژانس در واقع ساختارى براى تاثير گذارى بر سياست داخلى كشورهاى ديگر است كه به شخصيت هاى اجتماعى طرفدار امريكا كه منحصراً منافع واشينگتن را به پيش ميبرند كمك ميكند اين آژانس بيشتر در كشورهاى دچار درگيرى ها و جنگهاى داخلى از جمله افغانستان، عراق و گرجستان فعاليت ميكند. بدين لحاظ اكثريت رسانه هاى جهان جنايات و عملكردهاى غير انسانى و غيراخلاقى ايالات متحده را وارونه جلوه داده بالاى حقايق سرپوش ميگذارند، بعضى از فعالان مدنى كشورما، پارلمان، شخصيت هاى مطرح، ملاها و وسايل اطلاعات جمعى كشور در زمره همان حقوق بگيرانى اند كه به فرمان بادارانشان (سى.آى.اى و آى.اس.آى) مسير حركت تبليغاتى خويش را بسوى ماست مالى نمودن حقايق تعيین مي نمايند. در زمان حاكميت حزب دموكراتيك خلق افغانستان راديو بى بى سى در ٢٤ ساعت بيش از ١٢٠ ساعت اخبار گمراه كننده عليه دولت قانونى آنوقت پخش مينمود. و حالا راديو تلويزيون بى بى سى بيكى از مبلغين فعال داعشى ها، “طالبان” و ديگر گروهك هاى تروريستى مبدل گرديده است.

بحث “جهاد” و حاميان بين المللى “جهادگران” افغانستان را نميتوان در چند سطر و يا در چند صفحه خلاصه كرد انبار كاغذ را بايد آماده نمود و هزاران قلم بدست را گردآورد تا تبهكارى هاى عمدى و سازمان يافته سى.آى.اى، آى.اس.آى، ام آى شش(mi6)  انگلستان، استخبارات عربستان سعودى، اسرائيل و ديگر شبكه هاى جهنمى كشورها را در جهت به ثمر رساندن اعمال انتقام جويانه شان در كشور عزيز ما افغانستان به تحرير درآورد.

جنرال ضياءالحق ريیس جمهور ديكتاتور پاكستان و جنرال عبدالرحمن اختر ريیس آى.اس.آى پاكستان بدستور امريكا تاكيد بر آن داشتند كه تمام هست و نيست كابل اعم از تاسيسات سياسى، اقتصادى، نظامى و خدمات اجتماعى آن نابود گردد. شعار آنها چنين بود ”كابل بايد بسوزد” بايد تمام خطوط ارتباطى و اكمالاتى آن قطع و دایماً تحت فشار باشد بزرگترين آرزوى آنها اين بود تا بعد از سقوط حكومت شهيد دكتور نجيب الله و ويرانى كابل از آن بازديد بعمل آورده و نماز ”شكرانه” را در آنجا بر خرابه هاى كابل و نعش مردمان بيگناه و بيدفاع آن ادا نمايند كه به چنين آرزوى شوم و پليد شان دست نيافتند زيرا هر دو جنرال جنايتكار و بد طينت در يك سانحه هوائى به حكم پروردگار به بازديد جهنم فرستاده شدند.

گرچه رده هاى اول و دوم به اصطلاح “جهادگران” افغانستان تا همين اكنون آگاهانه و يا غير آگاهانه و احساساتى در محافل، ميتنگها و مجالس خويش باز هم با غرور و افتخار ياد مي نمايند كه گويا ما بوديم اتحاد جماهير شوروى سوسياليستى را شكست داديم، ما بوديم كه ديوار برلين را شكستانديم، ما بوديم كه جهان دو قطبى را بيك قطبى مبدل ساختيم، ما بوديم كه جمهوريت هاى سابق شوروى را آزاد ساختيم، ما بوديم چنان كرديم و چنين كرديم، فكر ميكنم كه يك گپ مهم را فراموش كرده اند شايد در مجالس بعدى خود ياد آور شوند: ما بوديم كه زمين و آسمان را تسخير نموديم و چنان ملت سر خورده و خوش باور داريم كه لاطاءلات را بيشتر مى پذيرند تا منطق و خرد.

“جهادگران” افغانستان، طرفدارانشان و هموطنان عزيزم اين ما بوديم ها را ميتوانند در كتاب بازى شيطان، كتاب تلك خرس- حقايق پشت پرده جنگ در افغانستان، كتاب اشباح و ساير آثار نويسنده گان به بررسى بگيرند و ببينيم كه تا چه حد راست مي گويند؟ آيا واقعاً در شكستاندن ديوار برلين و سقوط دادن اتحاد شوروى نقش تعيین كننده داشتند؟

و يا ياوه سرائى و جفنگ جز عادت شان شده است ؟

 

قسمت سوم 

 

 آنهایی كه مي خواهند بطور واقعى و زنده از تبهكارى هاى “مجاهدين” مطلع شوند بعد از به قدرت رسيدن شان، كابل ويران را كه بنا به وصيت جنرال ضياءالحق و جنرال اختر صورت گرفت نزد خود مجسم سازند، اسناد و مدارك فراوانى در رابطه با غارت و چپاول مال و ناموس شهروندان كابل از سوى اين موسيچه هاى بيگناه وجود دارد.

-  چرا اين “جهادگران” از اعمال نابخشودنى خويش چشم پوشى ميكنند؟

-  چرا ندامت نمي كشند؟

-  چرا به چشم مردم مرچ مي پاشند؟     

اين “جهادگران” تا امروز نگفتند ما بوديم كه كابل را به خاك يكسان نموديم، ما بوديم كه به دستور سى.آى.اى و آى.اس.آى پاكستان نيرومند ترين قواى مسلح كشور را متلاشى ساختيم، ما بوديم كه عنان اختيار ما در دستان كثيف و ناپاك آى.اس.آى قرار داشت و تا امروز قرار دارد، ما بوديم كه خواب شهريان شريف كابل را با پرتاب راكتهاى كور و مدهش از چشمانشان ربوديم، ما بوديم كه تمام زيرساختهاى كشور را فلج ساختيم، ما بوديم كه در بدل پنجصد هزار دالر امريكائى مي خواستيم تونل سالنگ را منفجر سازيم كه پلان ماعقيم ساخته شد، ما بوديم كه با بدست آوردن مليونها دالر از سى.آى.اى و آى.اس.آى پاكستان در سوم حوت ١٣٥٨ در كابل آشوب برپا نموديم، دوكانها را غارت نموديم وده ها جلد قرآن شريف را در كتابخانه ها به آتش كشيديم، ما بوديم كه . . .

- و حالا ما هستيم كه زنان و دختران را شلاق ميزنيم، به آتش مي كشيم و زنده به گور مي نمائيم

- و ما هستيم كه دو مليون جريب زمينهاى مردم و دولتى را غصب نموديم.

- حالا ما هستيم كه كارد را به استخوان مردم رسانيديم

كميت همچو اعمال جنايتكارانه و تكاندهنده به هزارها ميرسد كه جارى ساختن آن در اين مختصر گنجايش ندارد به قول معروف چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است .

ضرور است تا ببينيم سازمان جهنمى سى.آى.اى در تبانى با آى.اس.آى پاكستان چگونه توسط “مجاهدين” يا ارتش اسلامى امريكا آتش جنگ را به بهانه اسلام در خطر است و به بهانه دولت كمونيستى در سراسر كشور شعله ور ساختند ولى امروز با تغيیر تكتيك، با تغيیر شعارهاى تبليغاتى براى رسيدن به اهداف بزرگ استراتژيك عمل مشابه را در وجود ”طالبان” مزدور، داعشى هاى تروريست، گروهك تروريستى حقانى و ساير گروه هاى تروريستى افغانستان انجام ميدهند، مردم ما نمونه آنرا در دند غورى ولايت بغلان، در ولسوالى هاى گرشك، موسى قلعه، نادعلى و ساير ولسوالى هاى ولايت هلمند، ننگرهار، بدخشان و جاهاى ديگر عملاً مي بينند.

آنچه امروز در كشور ما زير نام دين و مذهب جريان دارد بهترين و نزديكترين راه رسيدن امريكا براى مقاصد بزرگ استراتژيك اش پنداشته ميشود. ايالات متحده امريكا سالها قبل از امروز حتى نام و نشانى از ورود سربازان اتحاد شوروى به كشور ما وجود نداشت كه بشكل مستمرى براى اجيران خود حقوق پرداخت مي كرد، و در همان زمان مصروف غرس نمودن نهال هاى مثمر در زمين نرم و حاصل خيز افغانستان بود، تا اينكه نهال هاى غرس شده بدستان سى.آى.اى به درختان بزرگ مثمر با شاخ و برگهاى وسيعتر مبدل شدند، يكى از اين درختان ثمر آور به امريكا صبغت الله مجددى بود

در اوايل سال ۱۹۷۰ گزارش محرمانه سفارت ايالات متحده امريكا در افغانستان به واشنگتن تائيد ميكرد كه رهبرى مذهبى افغانستان و بخصوص خانواده روحانى مجددى، نيروى فعال قدرتمندى است، اين گزارش محرمانه مبين آن بود كه تحريكات و تبليغات تحريك آميز ملا ها دست كم در روستا ها و حاشيه شهر ها جلو رشد نيروهاى مترقى را خواهد گرفت و اينكه محافظه كارى مذهبى، پس از سالها براى نخستين بار خود را به صورت زنده و فعال عرضه ميكند و تبديل به نيروى ميشود كه دولت ناچار است با آن وارد كشمكش شود.

همچنان علاوه ميكند كه گزارش هاى مؤثق حاكى از آنند كه ملاها در مورد راه انداختن و پيش بردن جدال جدى در روستاها، به توافق رسيده اند و ادامه ميدهد اينجا در كابل اقداماتى صورت پذيرفته است تا شعله هاى مذهب را در بازار گرم نگهدارند. و در رابطه با توسعه اين كوششها در آينده بطور جدى اظهار عقيده ميكند كه  احتمالاً تا مدتها معلوم نخواهد شد كه نظامى گرى روحانيت چه قدرتى خواهد داشت، در راس اين روحانيت، خاندان مجددى قرار داشت.

مردم افغانستان با نام خاندان مجددى و نام صبغت الله مجددى آشنا اند روحانى كه در نيرنگ و ريا دست انگليس را از پشت بسته است، او بود كه به فرمان سى.آى.اى در تبانى با خانواده سلطنتى مسووليت ايجاد گروه ضد جنبش مردمى را پس از سالهاى ۱۹۶۶ بعد از بازگشت از مصر عهده دار شد و بعنوان مفتى مفته خور ترور و كشتار جوانان روشنفكر و مترقى را در كشور سازمان ميداد، او بود كه به فرمان سى.آى.اى در يك استخاره نيمه شب اشرف غنى را بر اريكه قدرت نشاند كارنامه هاى سياه و ننگين اين تعويذ نويس جادوگر كه بنام ابولحب ياد ميشود در اين نبشته كوتاه گنجايش ندارد

قسمت چهارم 

 در ميان رهبران جنبش اسلاميست در اوايل دهه هفتاد به چهره هائى چون عبدالرسول سياف كه سازمانش وابسته به اخوان المسلمين و عربستان سعودى بود، برهان الدين ربانى و گلبدين حكمتيار ميتوان اشاره كرد كه همه ی شان از رهبران اصلى “جهادى” هاى سال هاى ۱۹۸۰ بودند بناءً به گزارش اليور روى “سطح عالى جنبش تشكيل ميشد از جوانان مسلمان و سطح مخفى ترش بر استادان متمركز بود.“ رهبر استادان و مردي كه سازمان نيمه مخفى جوانان مسلمان را رهبرى ميكرد غلام محمد نيازى از دانشكده شرعيات دانشگاه كابل بود كه از مزد بگيران اصلى سى.آى.اى بشمار ميرفت و از طرف بنياد آسيا كه مركز آن در پاكستان بود تامين ميشد. در آعاز اين مرحله سى.آى.اى نقش فعال ترى در حمايت از اسلاميست ها ايفا كرد قبلاً كمك هاى سى.آى.اى در حد اعتدال بود زيرا بسيارى از اين كمك ها از طريق بنياد آسيا به دانشگاه كابل و نيروهاى متشكل تر اسلامى سرازير ميشد اما بعد از سال ۱۹۷۳ اين كمك ها رشد فزونى يافت به اساس همين واقعيت بود كه زبيگينو برژينسكى مشاور امنيت ملى امريكا در مصاحبه سال ۱۹۹۸ خود با روزنامه “نول ابزرواتور” كه اغلب از آن نقل قول ميشود، رازى را در پس راز ديگر افشاء ميكند كه كمك سى.آى.اى به “مجاهدين” در افغانستان، پيش از ورود ارتش شوروى به افغانستان صورت پذيرفته است، نه پس از آن

بنا به صورت ظاهرى تاريخ رسمى، كمك هاى سى.آى.اى به “مجاهدين” در خلال ۱۹۸۰ يعنى پس از ورود نظاميان شوروى به افغانستان در بيست و چهارم دسامبر ۱۹۷۹ صورت گرفته است . اما واقعيتى كه تا كنون مخفى مانده است كاملاً چيز ديگرى است؛ در واقع روز سوم ژوءيه سال ۱۹۷۹ بود كه پرزيدنت جمى كارتر نخستين دستورالعمل را براى كمك هاى محرمانه به مخالفان رژيم طرفدار شوروى كابل امضاء كرد، در همان روز، من يادداشتى براى ريیس جمهور فرستادم و در آن به او توضيح دادم كه به عقيده من اين كمك ها موجب دخالت نظامى شوروى در افغانستان خواهد شد

پشت اين راز، تازه راز ديگرى نهفته بود: ايالات متحده در طول دهه شصت گرفتار مساله طيف راست اسلامى در افغانستان و خاورميانه شده بود، جنگ افغانها نه بطور جدى در سال ۱۹۸۰ پس از عبور سربازان شوروى از مرزها آغاز شد نه در سال ۱۹۷۹ كه سى.آى.اى رسماً دست بكار شد. اين جنگ از سال ۱۹۷۸ كه طيف راست اسلاميست با هم آهنگى و حمايت كامل سرويس اطلاعاتى پاكستان در شمال شرق افغانستان سر به شورش برداشت آغاز شد، احمدشاه مسعود و گلبدين حكمتيار كه با ساير رهبران “جهاد”ى به دامان آى.اس.آى پاكستان پناه برده بودند و در آنجا زير نظر سى.آى.اى و آى.اس.آى اعمال تخريبكارى را مى آموختند، اولين حمله آنان به ولسوالى پنجشير و چند ولسوالى بدخشان بود كه همه دار و ندار آنرا غارت نمودند. يكى از ماموران سى.آى.اى در مورد احمدشاه مسعود چنين نظر دارد: مسعود ميخواست در دانشگاه پولى تخنيك كابل يك انجنير خوب ساختمان و يا نقشه بردار ساختمانى شود اما او بجاى ساختن ساختمانها، ساختمانهاى زيادى را تخريب كرد، تخريب شهر كابل بخصوص قسمت هاى افشار، سيلو، كوته سنگى، پوهنتون كابل و ديگر نقاط شهر كابل يكى از اين نمونه ها بود، گرى شرون مامور سى.آى.اى در اسلام آباد علاوه ميكند در بين سالهاى ۱۹۸۰-۱۹۹۰ ميلادى ماهانه دو صد هزار دالر نقد را براى مسعود پرداخت ميكرديم، استخبارات انگليس ام- آى- شش(mi6) در اوايل جنگ با مسعود تماس برقرار كرد و مقدار پول، سلاح و وسايل مخابراتى براى او تهيه نموده بود همچنان مسعود از استخبارات فرانسه نيز بى بهره نمانده بود پيوسته تحت نام روزنامه نگار در افغانستان در رفت و آمد بودند اما پس از آن سى.آى.اى نيز در سال ۱۹۸۴ به دادن پول زياد به مسعود آغاز نمود و همواره سخن بر زبان مى آوردند، ما مسعود را دشمن فكر نمي كنيم و كارى نمى كنيم كه كمك به او قطع شود. به همين منوال كمك هاى سخاوت مندانه سى.آى.اى و آى.اس.آى با گذشت هر روز بيشتر ميشد در واقع اين كمك ها در حكم مرگ تدريجى مسعود و پهن كردن دام فريب در سر راه مسعود بحساب ميرفت تا بعداً مسعود چگونه كشورش را به ويرانه مبدل نمايد و مردم بيگناه را قتل عام كند كه چنين كارى را از آغاز تا انجام به ثمر رساند.

آى.اس.آى پاكستان به تشويق سى.آى.اى امريكا در پى انجام عمليات تخريبى عليه راه هاى اكمالاتى شمال كشور بودند، در پى آن بودند تا تونل سالنگ را به همكارى احمدشاه مسعود با جاسازى مواد منفجره در يك تانكر تيل منفجر کنند كه پلان شان به ناكامى انجاميد. اما به آتش كشيدن قطارهاى اكمالاتى و غارت آن كار روزمره آنان بود، با آنهم چندين تُن مواد انفجارى نوع (سى-٤) را به پاكستان ارسال كرد و استخبارات انگليس ام-آى-٦) نيز بمب هاى مخصوص مقناطيسى براى تخريب پل حيرتان كه بر سر رود آمو قرار دارد در اختيار ”مجاهدين” مسعود قرار داد باز هم پلان شان نقش برآب گرديد. يك مامور سى.آى.اى اظهار داشت: ما آنقدر مواد انفجارى نوع (سى-٤) به پاكستان ارسال نموديم كه براى تخريب نيمى از نيويارك كافى است .

در ماه مارس ۱۹۷۹ نيمه غربى كشور، بخصوص هرات در همسايگى ايران، به حالت انفجارى درآمد، يك سازمان اسلاميست كه وابسته به جنگ افروز معروف اسماعيل خان بود و از طرف ايران حمايت ميشد دست به كشتار وسيع مقام هاى دولت افغانستان و افراد ملكى زد، ده ها مستشار روسى را با همسران و فرزندانشان در اين قتل عام وحشيانه كشتند، وقتى خبرنگار از برژينسكى سوال كرد كه آيا با مرور وقايع گذشته پشيمان نيست از اينكه از رشد بنيادگرائي اسلامى حمايت كرده و به تامين سلاح و آموزش براى تروريست هاى آينده پرداخته است، برژينسكى جواب داد:

بايد ديد در تاريخ جهان اهميت چه چيزى بيشتر است؟ “مجاهدين” يا سقوط امپراطورى شوروى؟ به جنب و جوش درآمدن مسلمانان يا آزادى اروپاى مركزى و پايان جنگ سرد؟ 

يكى از چرخش ها و تغيیرات ناگهانى “جهاد” امريكائى در افغانستان اين بود كه ايالات متحده از آغاز اجازه داد سرويس اطلاعاتى پاكستان و جنرال ضياءالحق ديكتاتور مهار امور تقسيم كمك هاى امريكائى به “مجاهدين” افغانى را بدست بگيرند، استيو كول روزنامه نگار و نويسنده كتاب ”جنگ اشباح” مينويسد، جنرال ضياءالحق ريیس جمهور پاكستان هم به لحاظ سياسى براى دريافت اسلحه و پول از سى.آى.اى تلاش ميكرد، هم كنترول توزيع آنرا در دست داشت، ضياءالحق اصرار مي ورزيد كه تفنگ و دالرى كه به “مجاهدين” افغانى اختصاص مى يابد از مجراى پاكستان بگذرد.

“سى.آى.اى پذيرفته بود كه واسطه اين امر سرويس اطلاعاتى پاكستان باشد.” شاهزاده تُركى الفيصل كه آنزمان ريیس اداره كُل اطلاعات عربستان سعودى بود به واشنگتن رفت با برژينسكى و سى.آى.اى ملاقات كرد و با آنان به توافق رسيد كه بر امر تقسيم دالر هاى سى.آى.اى ميان “جهادى” هاى افغانى نظارت كند از اين گذشته براى ايالات متحده، وحدت عمل عربستان سعودى و پاكستان باعث شعف بود چرا كه هردو كشور از هم پيمانان ايالات متحده بودند و ميتوانستند در جنگ عليه اتحاد جماهير شوروى سوسياليستى شركت فعال داشته باشند. اهميت اين وحدت عمل براى دولت هاى جيمى كارتر و رونالد ريگان كه ميخواستند به هر قسمى شده پاى شوروى را به صحنه خونين جنگ افغانستان بكشانند و پاكستان كه همواره با دغدغه دشمن اصلى خود هندوستان دست و گريبان بود، افغانستان را مركز استراتژيك و هم پيمان شبه قاره اى عليه دهلى نو ميديد و جنرال ضياءالحق سوداى “پاكستان بزرگتر” را در سرمى پروراند، عربستان سعودى هم علايق خود را داشت و مناقشه در افغانستان را به مثابه بخشى از توسعه رقابت خود با ايران ارزيابى ميكرد

زبيگينو برژينسكى و بعد بيل كيسى، پيوند پاكستان و عربستان سعودى را فرخنده يافتند. اما واقعيت اين بود كه هم پاكستان و هم عربستان سعودى، نماينده گان خود را در رابطه با افغانستان داشتند. براى پاكستان، موكل مطلوب گلبدين حكمتيار نظامى كار اسلاميست بود كه گروهش معروف به حزب اسلامى بود، حكمتيار معروف به فناتيك بى رحم بود: حكمتيار محبوب جنرال ضياءالحق و سرويس اطلاعاتى پاكستان بود.

حكمتيار از اوايل دهه هفتاد كه پاكستان شروع كرد به حمايت سرى از دانشجويان بنيادگراى كابل كه عليه دولت وقت افغانستان بر شوريده بودند، با آى.اس.آى همكارى ميكرد، از آن پس حكمتيار به عنوان بخش حائز اهميتى از ظهور موج تندرو اسلاميست در سطح جهان مطرح شد. همه اى اسناد و شواهد حاكى از آنند كه حكمتيار مسووليت مستقيم تيزاب پاشيدن به صورت آن دسته از زنان افغان را كه حجاب اسلامى را رعايت نمي كردند به عهده داشت، حكمتيار زندانيان را زنده زنده پوست ميكرد. صبغت الله مجددى مشهور به پير استخاره گر حكمتيار را ”هيولاى واقعى“ توصيف ميكند، اما چارلز ويلسون نماينده جمهوريخواهان از تكزاس كه از كمك كننده گان “جهاد” افغانى بود تاكيد مي ورزيد كه ضياءالحق كاملاً به حكمتيار اعتماد داشت براى آنكه جهان را عرصه درگيرى ميان مسلمانان و هندوها مي ديد و چنين مي پنداشت كه ميتواند روى حكمتيار به عنوان ستون پان اسلاميك كه در مقابل هندوستان بايستند، حساب كند.

يكى از مقامهاى سى.آى.اى كه نقش عمده در ايجاد به اصطلاح “جهاد” داشت ميگويد

سنگدلى و بى رحمى حكمتيار از دلايل اصلى براى ما پنداشته ميشد.

امروز دولت مريض و نا كارآمد امريكائي با چنين انسان سنگدل و بى رحم و جلاد مصالحه ميكند، هم چنان نماينده مطلوب عربستان سعودى عبدالرسول سياف رهبر اخوان المسلمين افغانستان بود. شعله جنگ كه در گرفت حكمتيار و سياف به عنوان رهبران افغانى به قوماندانان جنگجويان عرب و ”جهادى” هاى افغانستان پديدار شدند در اواخر سالهاى ۱۹۸۰ اينان بودند كه بنام “جهادى” هاى عرب و افغانى رفته رفته رهبرى نيروهاى نظامى و تروريست اسلامى در مصر، الجزيره، عربستان سعودى، عراق و ساير نقاط از جمله چيچن و ازبكستان را به عهده گرفتند، گرچه  حكمتيار و سياف متحد نبودند، اما هر دو به اوسامه بن لادن نزديك بودند، كه حركت اش براى بدست گرفتن سكان فرماندهى از سالهاى ۱۹۷۹-۱۹۸۰ آغاز شد صدها هزار ”جهادى” به صورتهاى انبوه از سراسر جهان بسوى اردوگاه هاى آموزشى مرز پاكستان و افغانستان سرازير شدند. ايالات متحده نسبت به نيروهائى كه زنجيراز پايشان گشوده و فعال شان كرده بود، تفاهم اندكى نشان ميداد اما اين مانع از آن نميشد كه دولت رونالد ريگان جنگ افغانستان را به اتحاد جماهير شوروى تحميل نكند و نام خمينى را هم از ايران در فهرست “جهادى” ها ننويسد.

يكى از مقام هاى ارشد سى.آى.اى كه سالها در جريان “جهاد”مسوول ايستگاه اين سازمان در پاكستان بود مى گويد:

دولت هاى اسلامى بدستور ايالات متحده امريكا زندانهاي شان را خالى كردند و تمام زندانيان چپاولگر، دهشت افگن و تروريست را به جبهه “جهادى” ها فرستادند، مربيان اين آدمكشان، نظاميان امريكائى بودند. سى.آى.اى همچو كار مشابه را در زمان روساى جمهور خودشان ”حامد كرزى و اشرف غنى” انجام داد تمام “طالبان” تروريست و دهشت افگن را از زندان بگرام، كابل و ديگر زندان هاى كشور ما آزاد نمودند و عليه مردم ما به جبهات جنگ فرستادند و يا زمينه آمدن ساير تروريست ها را از كشورهاى ديگر به كشور ما همين اكنون فرا هم ميسازند، حامد كرزى به كرات امريكائى ها را مورد انتقاد قرار ميداد كه از طرف شب هليكوپترهاى امريكائى “طالبان” تروريست را از يك محل به محل ديگر انتقال ميدادند

ادامه دارد . . .

* تصویر برگرفته از گوگل

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org