جمعه، ۲۷ نوامبر  ۲۰۰۹

خشونت

صالحه رشیدی

 

خشونت در کشور ما به یک فرهنگ مبدل شده، در کار های روزانه خشونت مثل سایه ما را دنبال میکند، در اجتماع در میحط خانه و آغاز کار و کلام ما آمرانه و با لحن زشت است. تعصب، تعبیض لسانی و قومی و منطقوی، بدبینی، نفرت، بد گمانی، اتهام، دوروغ، تحقیر، احترام نداشتن به ارزش‌های معنوی همه و همه خشونت است و خشونت جز زندگی ما افغانها محسوب می ‌شود بنآ نمی ‌توان انکار کرد با خشونت تولد یافته ایم و با خشونت میمیریم. به خاطر علل و عوامل آن بحث وسیعی را باید دنبال کرد اما بطور فشرده می ‌شود نوشت خشونت به سه نوع ریشه‌ یابی گردیده خشونت کلتوری، خشونت ساختاری و خشونت فزیکی است.

خشونت کلتوری شامل رسم و رواج های و یا بهتر است بگویم عنعنات غیر پسندیده که همه افراد جامعه را متضرر ساخته و کشور ما را در خود پیچانیده است هزاران زن و مرد فدای این نوع خشونت می‌ شود. یکی از عوامل عمده آن عدم درک و فهم از ارزش‌ های انسانی است که انسان را از روی جنسیت درجه‌ بندی و مورد اعتبار و عنایت قرار داده و از همه حقوق انسانی نظر به موقف مادی و اجتماعی بهره مند شده نه از حق انسانی، رقابت های غیر سالم عروسی های مجلل و با شکوه، شب حنا (خینه)، شیرینی خوری، لفظ دادن (نامزدی) تخت جمعی و دعوت های بنام ختنه سوری، سالگره، پایوازی، شب شش برای طفل و بیست روزه گی و چهل روزه گی، دردناک تر از همه مراسم فاتحه گیری نه به عنوان غم شریکی و همدردی بلکه رقابتی با مصارف گزاف کمر شکن با گرفتن قرض ضربه شدید به اقتصاد خود وارد کرده، همه و همه خرافات از یک کلتور تاریک و نامأنوس در بین خانواده ‌ها و کشور ما به فرهنگ تبدیل شده عدول از این نوع رسم و رواج ها- میراث عنعنوی و قبیلوی- گناه است و عدم دسترسی به مسایل مروج باعث خشونت و پی آمد های دردناک جدایی خانواده ‌ها و کم‌ رنگ شدن روابط و صمیمیت ها شده و خشونت به شکل علنی نمایان گردیده افراد مصاب متضرر می ‌شوند.

خشونت ساختاری بخشی از سازش های غیر منطقی است که اکثراً در دوایر رسمی بین آمر و مادون، بین کارگر و کار فرما و خانواده ‌ها به خاطر گرفتن ارث که با کنار آمدن ها و دسیسه ها راه اندازی می ‌شود روابط نسبت به ضوابط در نظر گرفته شده آمرین بدون شایسته بودن و اسناد تحصیلی در گماشتن افراد غیر مسلکی با اخذ رشوه باعث نوعی از ترویج خشونت ساختاری می ‌شوند و در برابر افراد کار فهم و لایق با خشونت قابل محسوس برخورد کرده اما تداوم این نوع خشونت کوتاه است و به عادت آمرین مبدل شده جامعه آسیب‌ پذیر میشود و نسل به نسل انتقال یافته و ضربه به روان اجتماع وارد می ‌شود و یا هم سازش های بین خانواده و ازدواج تحمیلی دختر و پسر کاکا به خاطر گرفتن ارث، که بزرگان قوم با سازش های غیر منطقی به ازدواج دو جوان بدون رضایت متوصل شده پیامد نا گوار و نا خوش آیند دارد. سازش کاری خشونتی است که مثل موریانه تن و روان افراد را میخورد.

خشونت فزیکی لت و کوب ضرب و شتم است که منجر به قتل شده و عواقب بسیار وخیم دارد. خشونت فزیکی منشاء از خشونت های کلتوری و ساختاری است که از یک بگو مگو و عدم دسترسی به امکانات بهتر شروع به منازعه بسیار شدید در خانواده‌ها و قریه ها می‌ شود حتا از سلام ندادن و احوالپرسی شروع شده تا به دشمنی ها و خانه جنگی های بزرگ تا قتل متوصل می ‌شوند در کشور عقب ‌مانده حد اکثر مرگ ها از خود کشی، خود سوزی، فرار از منزل پدر یا شوهر که به قتل منجر می ‌شود از خشونت آغاز می‌ شود .همه اسباب خشونت از محیط نا سالم خانواده ها و عدم درک والدین از حالت روانی و اجتماعی است و تحمیل مناسبات قبیلوی بنا بر حاکمیت رسم و رواج های کهن و پر جنجال کلتور تاریک از جنسیت است و ایجاد فرق بین دختر و پسر و زن و مرد بوده و هر نوع اختلاف بین جنسیت باعث خشونت می ‌شود و یکی از عوامل عمده و مهم آن عدم ترقی اجتماعی و انکشاف ذهنی و سهم اقتصادی است.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org