شنبه، ۸ نوامبر ۲۰۱۴


     محمد طاهر نسیم

 

 

محمد طاهر نسیم:

توضیحات ساده:

در مورد مبارزه طبقاتی!

مبارزه طبقاتی، قانون است، توقف پذیر نمی باشد!

 

برخی از علاقمندان به امور سیاسی، و اجتماعی، با شیوۀ تفکر ساده، دور از هرگونه تحلیل و بررسی درست، به این نظر اند که مبارزه طبقاتی در شرایط جامعل افغانستان امکان پذیر نیست، و مردم را از جنبش سیاسی و مبارزه ملی، دور میسازد!! و علاوه مینمایند: که از مفهوم "زحمتکشان" نباید در لابلای برنامه ها و طرحهای سیاسی یادآوری گردد، و به نظر آنان در افغاانستان "کارگری" و "پرولتاریای" وجود ندارد، تا بتوان از "زحمتکشان" یادآور شد!

از این موضعگیری به ملاحظه میرسد که آنان ترکیب و ماهیت جامعۀ وطن خویشرا به شکل دقیق و واقعبینانه علمی مطالعه و بررسی نکرده اند، و با تصورات ساده و ذهنی از موجودیت طبقات، اقشار و گروهها و تضاد های مختلف اجتماعی، تبانیات و قضاوت ها در مطالبات و نیازمندیهای زندگی گوناگون رو میگردانند و تلاش میورزند که به معجزه آسمانی، تمام مردم را- فیودال و دهقان را، کارفرما و کارگر را، وزیر و مامور را، اربابان و بینوایان را مالدار و چوپان را . . . و . . . را – گرداگرد یک سنگ آسیاب بچرخانند! و دور از هرگونه استناد بر مفاهیم علمی، و قوانین دیالکتیک و مجادله اضداد که در سال های متمادی گذشته در جوامع مختلف، منجمله افغانستان به اثبات رسانیده شده است، نظرات پوچ خود را مطرح مینمایند و در همان یک دنیای مجهول، خیال انگیز و در تصورات ذهنی بیهوده و سردرگم میغلطند و میکوشند دیگران را به سوی انحراف با خود بکشانند!

آیا جامعۀ عقبمانده قرون وسطائی افغانستان، فیودالی، قبیله سالاری که در آن نیز رسوم و عادات و اعراف دورۀ برده گی و حتی ماقبل از برده گی بملاحظه میرسد، عاری از طبقات، اقشار و تضاد های اجتماعیست . .؟!

آیا آن دانشمندان درکی از موجودیت دهقانان، فیودالان، ملاکان و اربابان، چوپانان، بورژوازی تجارتی، بانکداری، و صنایع، پیشه وران کسبه و اهل حرفه، روشنگرایان و منورین، مامورین و خدمه دولتی، کارگران بخش صنایع خصوصی، ماشین کاری و دستی، و برخی از صنایع دولتی، خدمات ترانسپورتی، هوتلداری، در ذهن خود دارند، یا خیر؟ و اگر دارند از لحاظ مرزبندی مکونات جامعه به طبقات و اقشار گوناگون، صورت گرفته است یا خیر؟ و از لحاظ شیوه های تولید و توزیع نعمات مادی با هم در تساوی قرار دارند؟ آیا اختلافاتی در منافع و ویژه گی های زنده گی و بهره برداری مادی و ثروت وجود نخواهد داشت؟!

موجودیت طبقات، اقشار گوناگون و تضاد های اجتماعی را در جامعۀ افغانستان به هیچ وجه نمیتوان منکر شد، اما عقبماندگی های بسیاری نیز وجود دارد، و تا اندازه ای که وسایل و شیوه های تولید رشد و انکشاف می یابد، در موازات آن، جامعۀ عقبمانده افغانستان و مرزبندی طبقات پیشرفت و ارتقا می یابد.

و تا اندازه ای که تحولات بنیادی زیربنائی جامعه عمق و گسترش می یابد و تکنالوژی و میتود های بهره برداری پیشرفته جاگزین وسایل و ابزار ساده و کهنه تولید گردد، روبنای جامعه، و تمام طبقات و اقشار اجتماعی نیز رشد و تکامل مشخصی، نصیب میشوند.

*    *    *

درینجا مناسب خواهد بود تا نمونه های از طرحها و سنجش های دورۀ "مشروطیت" در زمینه ایراد گردد و با ساده گی خود نشان میدهد که تضاد های اجتماعی زائیده امروزی نیست، بلکه از سالها و قرنها پیش در قانونمندی خود ادامه دارد.

در سال های چهلم و اوایل سالهای پنجاه میلادی، و بعد از جنگ جهانی دوم، با وجود اینکه دستیابی مناسب و درستی به اندیش های پیشرفته علمی، ایدئولوژیکی و سیاسی به شکل کافی صورت نگرفته بود، با آن هم دستاورد های جنبش مشروطیت در بخش های سازمانی و طرحهای فکری و برنامه ای، علائم قابل اهمیتی و انعکاس دهنده اعتراف به موجودیت طبقات و تضاد های اجتماعی بوده، و در مبارزه سیاسی مورد توجه عمده قرار گرفته است.

در برخی از مواد پیش نویس برنامه "ویش زلمیان"- جوانان بیدار-  سال ۱۹۴۷ آمده است: "تأمین وحدت ملی، و مبارزه با تبعیض نژادی،" . . "مبارزه در برابر استثمار . ." و "تأمین همآهنگی میان مردم و حکومت . ."

و در جریدۀ "انگار"، ارگان نشراتی "ویش زلمیان" که بتاریخ اول مارچ ۱۹۵۱ به چاپ رسید، بشکل روشن تر از تضاد های طبقاتی و اجتماعی یادآوری شده است: ". . تحصیل در مقیاس ملی، کار، امکانات برابر برای همه در عرصه اجتماعی، احزاب قانونی سیاسی میخواهیم، خواستار وحدت ملی به خاطر آرمان مشترک هستیم . ."

و در جای دیگر تذکر یافته است: ". . تشکیل حکومت ملی که نزد پارلمان مسئوول باشد، اشتراک همه طبقات و گروههای اجتماعی در زنده گی اجتماعی امکان پذیر است"

و بتاریخ ۲۱ مارچ ۱۹۵۱ نخستین شماره جریده "وطن" که میرغلام محمد غبار مؤرخ و پژوهشگر نامدار کشور و یکی از هواداران برجسته "جوانان بیدار" ناشر آن بود، در آن نگارش یافته است: "تبلیغ اصول دموکراتیک در کلیه عرصه های زنده گی جامعه . ."، ". . دستیابی به مساوات در برابر قانون . ."

و جریدۀ "ندای خلق" در شماره ۲ اپریل ۱۹۵۱ تاکید ورزیده است که میکوشد: "مردم را برانگیزند تا از حقوق خود بهره گیری کنند و از آن دفاع نمایند، مبارزه مردم را سمت دهی کنند و بر ضد بهره کشان برزمند"، "بحران های حاد اجتماعی سراسر کشور را فرا گرفته و مستلزم اتخاذ تدابیر عاجل است . ."!

پایان سال ۱۹۵۱ جریده ای بنام "آزاد افغانستان" ناشر آن عبدالحی حبیبی- در پاکستان- در شماره مؤرخ ۲۳- دسمبر همان سال- آمده است: "ما از انقلاب و از تحولات آن که کمک می نمایند، ملت افغان را از زیر دکتاتوری بیرون سازیم، و آنرا به آزادی، بهروزی ملی، وحدت ملی و تمدن معاصر برسانیم، استقبال می نمائیم . ."!

عبدالحی حبیبی در مقاله دیگری تاکید نموده است:

"که ساختمان کهنه اصلاح پذیر نیست و باید ویران گردد، به سخن دیگر انقلاب و تحولات بنیادی لازم است . ."!

کلیه مفاهیم یادآوری شده: "وحدت ملی"، "عرصه های زنده گی جامعه"، "مساوات"، "کارمندان . . "، "کارگران . ."، "بینوایان"، "توانگران . ."، "بهره کشان . ."، "بحران های اجتماعی"، "انقلاب"، و "تحولات بنیادی"، "ساختمان کهنه"، و "نو . ."، موجودیت طبقات و اقشار، و تضاد های اجتماعی را منعکس میسازد . . که از آن نمیتوان گریز کرد!

وقتیکه "ضرورت تأسیس احزاب سیاسی" پیشکش میگردد، بدین معنی که ترکیب جامعه، از طبقات، اقشار و گروههای مختلف متشکل است، و هرکدام آنان حق تشکیل سیاسی را دارا میباشد، چنانچه یادآوری از مفهوم "استثمار" و "بهره کشان" دلیلی بر موجودیت طبقه "استثمارگر" و "استثمار شونده" میباشد. و مبارزه به منظور دستیابی به "مساوات" و "برابری" نشانه ای روشنی است که تضاد های اجتماعی و اختلافات در جامعه حکمفرما است، که در برنامه ها از "بینوایان" و "بهره کشان"، یادآوری شده است. و اشاره به اینکه "ساختمان کهنه"، باید ویران و نابود گردد، خود مبارزه طبقاتی را که بخواهیم یا نخواهیم، نشان میدهد . .!

و از سوی دیگر وقتیکه در برنامه های مبارزه سیاسی از "زحمتکشان" تذکر می یابد، به آنعده انسان های گفته میشود که با مجهودات و زحمات دشوار گسترده و عرق ریزی مایحتاج زنده گی خود را به دست می آورند، و در راه بهبود زنده گی مبارزه سنگینی را متحمل میشوند، اینکه کارگر باشد، یا دهقان، چوپان باشد یا کسبه کار، مأمور پائین رتبه باشد و یا خدمه پاک کاری و تنظیفات. همه ی آنها در زمرۀ زحمتکشان جامعه محسوب میشوند. و همه ی آنها دارای اهداف و منافع مشترک به سوی دستیابی به نیازمندیها و زنده گی تکامل یافته بهتر در تمام عرصه ها، میباشند!

امروز اندیشه های مترقی، متکی بر جهان بینی علمی و قانونمندی دیالکتیکی زنده گی و اجتماع بدسترس تمام دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. و هیچ جائی برای "چانه" زدن به شیوه بورژوازی باقی نمانده است!

۷ نوامبر ۲۰۱۴

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org