استـاد (صـبـاح)

 

 نقش و نقشه های جدید (آی اس آی) در سردرگمی سران افغانستان

در پیوند با مرگ شریر ترین قاتل مردم ما (جنرال حمید گل) و سه و نیم دهه ویرانی و بربادی افغانستان

تحقیق و پژوهش استاد (صباح)

پژوهش مستند در عملکرد سازمان جهنمی و جاسوسی (آی اس آی)

در دهه هشتاد میلادی ژورنالیست های غربی می گفتند جنگ نام دوم افغانستان است، در دهه نود نیز کشور این نام پرخشونت را برای خود حفظ کرد تنها در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ مردم افغانستان فقط سه سال نفس راحت کشیدند و همه به اشتباه فکر می کردند فایل سیاه جنگ و خشونت در کشور برای همیشه بسته شده است اما این یک تصور کاذب، یک صلح موقت و آتش بس فریبنده بود اکنون نه فقط ژورنالیست های خارجی بلکه خود افغانها نیز واژه ی جنگ را جزو لاینفک نام افغانستان میدانند.

سالهاست انواع مختلف خشونت مانند سیل در کشور جریان دارد، جنگهای قابل تعریف و جنگهای غیرقابل تعریف، جنگهای چریکی و گوریلایی، حمله های انتحاری، جنگهای سیاسی، نبرد های استخباراتی، جنگهای نیابتی، تصفیه حساب های خونین امریکا و “القاعده” و “طالبان”، رقابت های مرگبار هند و پاکستان وایران و اعراب وانواع مختلف کشمکش های خونینی که مردم افغانستان قربانیان اصلی این جدال های تباه کننده میباشند. جدا از نبرد های جاری و نفسگیری که سالهاست میان “طالبان” و متحدین آنها از یکسو و نیروهای خارجی و دولت از جانب دیگر ادامه دارد انواع دیگری از خشونت ها و آدمکشی ها نیز درکشور به مشاهده می رسد، انگشت ها همیشه روی ماشه های تفنگ است، اردوی ملی، پولیس ملی، پولیس محلی، سربازان ناتو، “طالبان”، تروریستهای “القاعده” وجنگجویان استخبارات کشورهای خارجی و بیش ازهمه نیروهای استخباراتی بزرگترین قدرتهای جهانی و منطقوی و(آی اس آی) همه و درهر ساعت در حال آماده باش بسر میبرند، هرلحظه ممکن است یک سرباز ملی بر روی خارجی ها شلیک کند و یا سرباز دیگری همکاران خود را به رگبار ببندد و یا ایران، پاکستان، عربستان، امارت متحده عربی . . . از دیگرش انتقام بگیرند، ممکن است بازمانده گان شورای نظار، جمعیت، اتحاد سیاف، جبهه نجات مجددی، محاذ گیلانی، حرکت محمدی و حرکت شیخ محسنی . . . بر سر غنیمت بیت المال باهم از راکت و توپ استفاده نمایند و وطن را به ویرانه و کابل را به شهر ارواح تبدیل کنند- که ضمانت میکند بار دیگر از کوه تلویزیون، سه صد و پانزده، قصبه، کوتل خیرخانه، تپه شهدا، بینی حصار، چهار آسیاب، کوه قورغ، تپه اسکاد، خواجه مسافر، باغ داوود خان، تپه های فرقه هشت، ریشخور، تاق ظفر، شکردره، لته بند، پلچرخی . . . خانه و کاشانه مردم رابه رگبار توپچی و سکر و کلستر نمی بندند و از کشته ها پشته نمیسازند. ؟؟؟

در سال های اخیر همواره دولت پاکستان در معرض اتهام حمایت از گروه “طالبان” بوده است.

 مقامات افغانی و آمریکایی بر این باورند که گروه “طالبان” و حتی هسته های از “القاعده” در داخل پاکستان آموزش می بینند و تجهیز می شوند. اما دولت پاکستان با رد هر گونه حمایت اسلام آباد از گروه “طالبان”، بر مبارزه با گروههای تروریستی از جمله گروه “طالبان” تاکید دارد. به اعتقاد ناظران سیاسی، نگاه ابزاری دولت مشرف به گروه “طالبان” برای گسترش نفوذ در افغانستان باعث تشدید بی ثباتی در منطقه خواهد شد. اظهارات اخیر والی ایالت سرحد نشان دهنده دیدگاه مقامات پاکستانی درباره “طالبان” است. پاكستان عامل بی ثباتی در افغانستان به شمار می رود.

 بین دو كشور از گذشته تنش های پیوسته ای بر سر خط مرزی دیورند و سالهای اخیر به دلیل حمایت گسترده پاكستان از “طالبان” و “القاعده” وجود داشته است. اختلافات مرزی از یكسو و ناكامی های پاكستان در افغانستان در پی سقوط “طالبان” از سوی دیگر سبب شده كه پاكستان همه توان و تلاش خود را برای ایجاد بحران در افغانستان و بازگرداندن “طالبان” بكار گیرد. این تلاشها در آینده هم ادامه خواهد یافت و دولت افغانستان را با مشكلات مختلفی مواجه می سازد.

از جانب دیگر در داخل کشور اگر دولت های ذیدخل در قضایا بی الایشانه میخواهند افغانستان را کمک نمایند، اولتر از همه دولت را متوجه مصلحت گرایی های بی چون وچرا آن سازد. دولتمردان ما را وادار سازند تا کارها را به اهل آن بسپارند. کمک نمایند تا در افغانستان دولتی بوجود آید که قدر رأی مردم را بداند. با حمایت مردم میتوان تروریزم و “القاعده” را نابود ساخت وپاکستان را سرجایش نشاند. نه با اشخاص و افرادی که بیشتر از یک دهه غلام گوش به فرمان پاکستان بوده اند. رفتار خشونت آمیز نیروهای آمریکایی با مردم، با واکنش شدید مردم و نمایندگان مجلس شورای ملی مواجه شده است. نمایندگان مجلس معتقدند رفتار نادرست نیروهای آمریکایی باعث تشدید خشونت و گسترش نا امنی در افغانستان شده است. این در حالی است که برخی منابع خبری از تحرکات جدید نیروهای “طالبان” در چهار ولایت هلمند، ارزگان، قندهار و زابل در جنوب افغانستان خبر می دهند.

به گفته ی این منابع “طالبان” کنترول بعضی مناطق را به دست دارند. با گذشت بیش از پنج سال از حضور نیروهای آمریکا در افغانستان، “طالبان” همچنان فعال است. آمریکاییان که با شعار مبارزه با تروریسم وارد، افغانستان شدند، در مقابله با نیروهای “طالبان” ناکام مانده اند. گسترش ناامنی ها و تشدید فعالیت “طالبان” نشان می دهد خارجی ها وبخصوص آمریکا تمایلی برای برقراری ثبات و امنیت در افغانستان ندارند. حضور پر رنگ نیروهای “طالبان” در مناطق جنوبی، باعث نگرانی گسترده مردم این کشور شده است. اکنون این سوال پیش می آید که چرا نیروهای ائتلاف در  مقابله با “طالبان”، موفق نبوده اند؟ ‌واقعیت این است که آمریکاییان وجود نیروهای “طالبان” را برای پیشبرد اهداف خود در افغانستان، ضروری می بیننداز زمانی که آمریکا به افغانستان لشکر کشید هیچ چیز پیش نرفته است و مردم از جنگ و محرومیت رنج می برند. هرج و مرج همیشگی شده، قاچاق مواد مخدر از سر گرفته شده است (نود درصد مصرف جهانی تریاک را شامل می شود) و سران قبایل، جنگ سالاران و اسلامگرایان بر دیگر مناطق کشور فرمان می رانند. سالها پس از سقوط آنها، سران “طالبان” به افراد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) فشار می آورند و خسارت های بیش از پیش مهمتری را به آنان وارد می کنند، تا حدی که در سپتامبر آنان را مجبور به درخواست نیروی کمکی کردند. طبق گفته رسانه ها، شصت درصد کشور فاقد نیروی برق است و هشتاد درصد مردم به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. خلاء ایجاد شده در اثر فقدان نیروی پولیس را انواع نیروهای مخالف دولت پرکرده اند: اسلامگرایان در جنوب، جنگ سالاران سالهای ١٩٨٠ در غرب، قاچاقچیان مواد مخدر در شمال. در این دوره، نبردها علیه نیروهای همدست “طالبان”، باعث توقف برنامه های جدید برای بازسازی و کاهش دسترسی به دست اوردها شده است.

 و همچنان اعلان صلح و مذاكره و شایعه سازش روحیه مردم را ضعیف و اعتماد پیروزی دولت در برابر “طالبان” را ضریب صفر نموده است، حال اكثریت مردم به این عقیده اند كه دولت و متحدین غربی اش در صدد سازش و كنار آمدن با “طالبان” اند، لذا مردم تلاش دارند از آدرس قوم، سمت و نهادهای مستقل قبل از دولت به سازش دست بزنند.

غرب عملاً در پی بزرگسازی “طالبان” است، هم در میدان نظامی و هم در جایگاه اجتماعی و هم در عرصه سیاسی و از چندی بدین سو مسؤولین بلند پایه و رسانه های غربی از دیالوگ مذاكره و پذیرش “طالبان” در نظام سیاسی کشور صحبت می كنند. هدف این بزرگسازی چیست؟ امریكا‌ و انگلیس به مشوره پاكستان از كارائی نظام فعلی مایوس شده اند لذا تلاش دارند تا فرا رسیدن دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری تاریخ را دوباره تكرار كنند.

چنانچه برای اولین بار شایعه مذاكره با “طالبان” با دولت از طریق رسانه های امریكا‌یی در بیرون درز كرد و واشنگتن پست یك نشریه معتبر امریكا‌یی از زبان معاون وزیر خارجه امریكا‌ نوشت كه “طالبان” می خواهند بعد ازین بحیث یك هسته سیاسی قوی در نظام آینده افغانستان شریك شوند. بدیهی است كه امریكا‌ می خواهد این درامه را دوباره تجربه كند.

پروسه صلح یك جهت مهم قضیه تفكرات “طالبان” را جهت حفظ منافع شان در افغانستان قابل قبول دانسته است. این تغییرسیاست در ظاهر شكست متحدین را در مبارزه شان علیه تروریزم به اثبات می رساند.

نیكولاس لنت سخنگوی ناتو در افغانستان گفت: اتكای صرف به نیروی نظامی منجر به بازگرداندن ثبات پایدار نخواهد شد. این اظهارات نشان می دهد كه پیمان اتلانتیك شمالی یك قدرت شكست پذیراست، حتی كتله كوچكی از ترویست ها با داشتن حمایت نظامی و مالی پاكستان و برخی كشورهای خلیج می تواند ایشان را به شكست معترف سازند. تا چندی قبل پیش طرح مذاكره از سوی دولت با “طالبان” همواره از یك موضع قوی مطرح می شد و “طالبان” به ترك جنگ و بازگشت به خانه و كشورشان دعوت می شدند و خبری از سهم دهی آنان در قدرت نبود، اما حالا دولت اعلان می كند اگر “طالبان” قانون اساسی كشور را بپذیرند در هر سطح پذیرفته می شوند، دیگر از پیروزی نظامی علیه “طالبان” خبری نیست، در حالیكه “طالبان” جز پیروزی به هیچ چیز دیگر قناعت ندارند.

دزبراون، وزیر قبلی دفاع انگلستان با اشاره به نفوذ باورهای اسلامی در میان مردم ما، ابراز عقیده كرده است كه نمی توان تفكرات “طالبان” را در این كشور، نادیده گرفت. تا دیروز اگر حرف از پذیرش “طالبان” به‌ میان می آمد مسأله پذیرش “طالبان” محلی مطرح بود نه تفكرات و اندیشه “طالبان”ی. در آن وقت در فلسفه و منطق سیاسی معاصر، اندیشه طالبی مردود شمرده می شد اما امروز وزیر دفاع انگلیس اعتراف میكند كه نمی شود با اندیشه و تفكرات “طالبان” در افغانستان مبارزه كرد و یا تفكرات “طالبان” را نادیده گرفت. براون در كنفرانس سالانه حزب حاكم بریتانیا (حزب كارگر)، گفته است بعید به نظر می رسد كه اندیشه “طالبان” در افغانستان، پدیده ای گذرا باشد. بدین معنی كه دیگر شعار میان ‌تهی و دروغین دموكراسی در افغانستان جای ندارد و آنچه اهمیت دارد تفكرات سنتی “طالبان” است.

به همین ترتیب نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد در كابل با تأكید بر این موضوع كه باید از راه های سیاسی و مسالمت آمیز بحران جاری در افغانستان را حل كرد، عملاً به جمع نهادهایی پیوسته است كه برای نخستین بار، در تلاش فراهم كردن زمینه برای آغاز مذاكرات میان “طالبان” و دولت هستند. “طالبان” كه طی این مدت نمادی از شرارت و خشونت در جهان پنداشته می شدند و تمام جهان بخاطر برچیدن تخم طالب از زمین متحد شده بودند امروز دوباره در محراق توجه قرار گرفته باید شامل نظام سیاسی افغانستان شوند. انگلیس و پاكستان در مورد افغانستان نظر واحد دارند، آنچه را وزیر دفاع انگیس امروز می گوید، پرویز مشرف رئیس جمهور قبلی پاكستان قبلآ گفته بود. مشرف نیز گفته بود كه “طالبان” ریشه در بین تعدادی از اقوام افغانستان دارند و تفكر “طالبان” باعقاید این اقوام هم آهنگ است و باید جزء از پروسه صلح افغانستان باشند. یعنی صلح و ثبات بدون حضور”طالبان” مفهوم ندارد.

 وزیر دفاع انگلیس هم صرف بر نظریات مشرف تأكید كرده است، در گذشته دولت افغانستان اظهارات پرویز مشرف را به شدت رد كردند اما امروز روی اظهارات وزیر دفاع انگلیس غور می كنند. اهداف پاكستان و كشورهای غربی از قبل روشن است. پاكستان می خواهد در نظام سیاسی افغانستان مهره های خود را داشته باشد و غرب هم تشنه تامین امنیت شركت های نفتی خود در افغانستان است.

 شكی نیست كه نیروهای بریتانیا در افغانستان از(آی. اس. آی) الهام می گیرند و در مشوره با استخبارات پاكستان اهداف خود را دنبال می كنند. آمادگی “طالبان” برای مذاكره در هر سطح با دولت یك حركت سیاسی و مانور آزمایشی است. “طالبان” هم با این شوخی و تمسخر كوشیده اند تا توان نظامی و سیاسی دولت و متحدینش را به آزمایش بگیرند تا به جهان و مردم نشان دهند كه دولت و حامیان بین المللی اش تا چه حد آماده عقب گرد در معامله با ایشان می باشند. در حالیكه رهبری “طالبان” قطعاً در جریان برنامه نیست و نام ملا محمد عمر در فهرست تحت پیگرد امریكا‌ئیان قرار دارد و به عنوان یك تروریست حساب می شود. این اعلان از لحاظ معاملات سیاسی هیچ مفهوم و تضمین عملی ندارد.

حقیقت این است كه “طالبان” هرگز با نظام این چنینی شریك نمی شوند. “طالبان” نظام و حكومت مطلق می خواهند نه صلح و سازش. طالب پدیده صلح و مذاكره نیست و اگر طالب با نظام سیاسی كنونی یكجا شود دیگر مفهوم طالب بودن را از دست می دهند. طالب یك پدیده با ویژه گی های خاص خود است كه بیشتر با خشونت و تحجر همراه است. هر حركت تا رسیدن به قدرت دست به خشونت می زند و اما “طالبان” بعد از رسیدن به قدرت هم خشونت را تشدید می بخشد و ادامه می دهد. حكومتی كه قبلا تجربه شده است از قتل عام گرفته تا لت و كوب زنان و بستن معارف همه و همه در تمام عرصه ها خشونت بوده و بس، لذا طالب پدیده مذاكره و معامله نیست.

اتفاقات اخیر و انتشار خبر مرگ ملا عمر رهبر ”طالبان”، مرگ ایمن الظواهری رهبر “القاعده” خبر داده و سپس مرگ جلال‌الدین حقانی بنیانگذار شبکه حقانی نشان از یک طرح منطقه‌ای همکاری پاکستان و امریکا است تا به هر طریق شده داعش جایگزین “طالبان” در افغانستان شود. متاسفانه در سایه ی ضعف دولت کابل و مشکلاتی که در انتخابات ریاست جمهوری سال پیش به وجود آمد، گروه تروریستی داعش به طور قابل ملاحظه‌ ای در داخل کشور ما فعال شده، و اکنون هم بهترین زمینه برای جمع شدن تکفیری ها و افراطی های “القاعده”، “طالبان” و دیگر شبه نظامیان زیر پرچم ابوبکر بغدادی مهیا شده است. خبر مرگ ملا عمر، جلال الدین حقانی و ایمن الظواهری که هر سه جزو رقبای اصلی داعش در افغانستان، پاکستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه هستند، این دیدگاه را تقویت کرده که انتشار همزمان مرگ این سه با هدف افزایش قدرت داعش در افغانستان و پاکستان صورت می‌گیرد.

بدون شک جدید‌ترین بازیگری که از تقویت نقش داعش حمایت می‌ کند، دستگاه اطلاعاتی اردوی پاکستان (‌آی‌. اس. آی) است که پیش ‌تر از نقش آفرینی “طالبان” بهره‌ مند می‌ شد. شواهد و مدارک متعددی نشان می دهد که آی. اس. آی پاکستان در ولایت ننگرهار داعش را تغذیه مالی می‌ کند و داعش با خانواده هایشان در پنجاه یک ولسوالی این ولایت جابه‌جا شده ‌اند. هرچند باید اذعان داشت که در کنار نقش آفرینی اسلام آباد در تقویت داعش و روند جایگزینی آن با “طالبان”، باز هم آمریکا نقش اول این توطئه و بازی را برعهده دارد همانگونه که از ابتدای سال جاری میلادی کاخ سفید با همکاری اسلام آباد، تلاش زیادی برای انشعاب گروه “طالبان” انجام داد البته نه به منظور پایان دوران جنگ در افغانستان بلکه با هدف جایگزینی “طالبان” با گروه تندروتری به نام داعش.

اگر هم اشرف غنی پای اسلام آباد را به مذاکرات صلح “طالبان” با دولت به میان آورده، فقط برای ظاهر سازی است. چرا که پاکستان در ظاهر برای ایجاد یک گروه کوچک برای مصالحه با دولت کابل تلاش می ‌کند در حالی که معتقد است اکثر اعضای گروه “طالبان” از طریق اسلام ‌آباد به داعش ملحق خواهند شد و از آن پس، تمام فعالیت‌های تروریست‌ها سبب اتهام زنی به پاکستان نخواهد شد. البته در کنار هماهنگی اعلام نشده اسلام آباد- واشنگتن، نباید نقش ناپیدای عربستان را هم در تقویت داعش در افغانستان نادیده گرفت. زیرا عربستان نقش محوری در سازمان دادن داعش وگروه‌های تکفیری در جنگ‌ های سوریه و عراق دارد و می ‌کوشد با هدایت داعش به منطقه قفقاز شمالی و آسیای‌ مرکزی از تبعات حضور این نیروها در منطقه پیرامونی خود بکاهد. و متاسفانه این وضعیت کشور ما است که از خود رهبر مستقلی ندارد و هرکس در راستای منافع خود می کوشد تا آن را ناامن تر سازد.

 Sun, 27 Sep 2015 09:20:56 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org