ناتو و سیاست های آن در قبال افغانستان

nato.jpg

نویسنده : رحیم آریا

بخش اول

ناتو و یا پیمان اتلانتیک شمالی بعد از ختم جنگ سرد به عنوان یک سازمان یکه تاز و بدون رقب در سرتاسر اروپا و منطقه پنداشته میشد ولی بعد از اغاز جنگ با ترور و اشغال افغانستان توسط امریکا برای اولین بار در تاریخ جنگی ناتو ماموریت در خارج از اروپا به عهده ناتو قرارگرفت و این سازمان را به چالش بزرگ و مخاطره امیز در سطع جهان و منطقه قرار داد. سازمان ناتو که قبل از جنگ افغانستان، تجربیات جنگی فوق العاده نداشت ولی البته این سازمان تجربیات خوبی در عرصه جاسوسی در جهان داشت زیرا در زمان جنگ سرد این سازمان بیشتر به روی مسایل جاسوسی اتکا داشت تا مسایل جنگی

ولی نخستین تجربیات جنگی سازمان ناتو در جنگ بالکان بود با وجود اینکه سازمان ناتو زیادتر نقش میانجی را بازی میکرد تا نقش جنگی و البته ناتو زیادتر در بالکان وظیفه بازسازی و امنیت را به عنوان بازیگر دست اول بازی میکرد ولی بعد از جنگ افغانستان، اوایل ناتو نقش یک ارگان کمکی امنیتی و بازسازی را در افغانستان ایفا میکرد و نیروهای امریکایی فقط به نبرد و جنگ علیه نیروهای افراطی طالبان در کشور مشغول بودند ولی بالاخره نیروهای امریکایی بار جنگ و نبرد را به دوش ناتو گذاشتند و این سازمان برای نخستین بار قدم به جنگ واقعی و ان هم در خارج از قلمرو اروپا گذاشت.

سازمان ناتو که قبلا هم تجارب جنگی خوب نداشت و از سوی دیگر هرگز جنگ با اسلامگراهای افراطی و انتحارکننده گان را به خواب هم نمی دید اینک در مزرعه سبز و ریگستانهای هلمند و قندهار مجبور است با دشمنی باید دست و پنجه نرم نماید که از هر لحاظ بر نیروهای ناتو برتری دارند و تجارب جنگی فوق العاده برخودار هستند.

نیروهای ناتو در اوایل به این اندیشه بودند که شاید افغانستان نمونه دیگر از کوساوو باشد که دران ناتو دست توانایی در اداره و انتظامات ان کشور بازی میکرد و به اصطلاح فرمان بردار ناتو بود مگر ناتو مجبور شد بپذیرد که افغانستان کوساوو نیست و باید دست از خیالات واهی بردارد و باید در اینجا با شدت علیه اسلامگراها و طالبان رزمد زیرا شرایط موجودیت ناتو در کوساوو با افغانستان متفاوت است برای اینکه در کوساوو پس از جنگ داخلی با دخالت نیروهای نظامی ناتو و امریکا گروپ های متخاصم خلع سلاح گردیده و به عوض نیروهای نظامی صربی و کوساووی قدرت به نیروهای ناتو انتقال یافت و در انجا نیروهای ناتو به عنوان قدرت اول عمل میکرد و ناتو مسئولیت های حکومتی کشور را رسمآ به عهده داشت در حالیکه در افغانستان طالبان به حیث محور اصلی تحولات در کشور در مقابل نیروهای ضد طالبان مشغول نبرد بودند و به محض شروع حملات علیه طالبان نیروهای ناتو و امریکا با تکیه بر نیروهای ضد طالبان وارد افغانستان شدند و با روی کار امدن نیروهای ضد طالبان بر صحنه قدرت نظامیان خارجی در افغانستان به عنوان قدرت دوم عمل میکنند که این شرایط اصلا قابل مقایسه با شرایط کوساوو نیست و همچنان ناتو فکر میکرد که دیگر توان طالبان از بین رفته و انها دیگر وجود خارجی ندارند اما برعکس تجارب جنگ و حملات انتحاری سال های بعد این را ثابت کرد که طالبان نه تنها از بین نرفته اند بلکه اینبار با قوت و شدت بیشتر قیام علیه ناتو و امریکا را در افغانستان رهبری میکنند. ناتو همانطوریکه قبلا گفتیم تجارب جنگی بسیار خوب نداشت و همین نداشتن تجارب جنگی بود که طالبان را برتری نظامی داد و حتی 50% خاک افغانستان را دوباره تحت اداره و کنترول نیروهای شبه نظامی طالبان دراورد زیرا ناتو گذشته از اینکه تجارب جنگی و نظامی نداشت، تکیه بر نیروهای افغان نمود و به عنوان قدرت اول و اصلی همانند کوساوو عمل نکرد بلکه به عنوان قدرت دست دوم عمل نمود ولی همانطوریکه دیدیم نیروهای افغان نه تنها اینکه برعلیه شبه نظامیان نبرد نکردند بلکه با همدستی و همبستگی بیشتر با طالبان زمینه پیشرفت و برتری طالبان را فراهم کردند و در قدم سوم اینکه درمیان رهبران وجنرالان ناتو اتحاد و یکپارچگی موجود نیست و هرجنرال ناتو از مزدوران داخلی خود سخت حمایت می کنند که این خود طومار ختم زندگی نامقدس و نامیمون ناتو را تندتر میکند.

از طرف دیگر اعضای سازمان پیمان ناتو در مبارزه علیه ترور دارای نظریات و خواسته های مشخص خود هستند که این کشورها به سه جناح مختلف تقسیم میشوند:

الف : امریکا و کشورهای هواخواه امریکا مانند پولند خواهان حذف کامل نیروهای طالبان از صحنه قدرت نظامی و سیاسی بوده و میخواهند که با افزایش نیروهای شان درمیدانهای نبرد افغانستان این ایده شانرا بیشتر تحقیق بخشند، این کشورها بر علاوه امریکا خواهان یک اداره دست نشاهنده امریکا مانند ترکیه در افغانستان بوده و میخواهند کسانی را در راس اداره افغانستان نصب نمایند که مزدوران سرسپرده امریکا بوده و تطبیق کننده پروژه های جنایتکارانه امریکا و اوامر امریکا در افغانستان باشند. مانند کرزی و علی احمد جلالی که از جمله همین گروه مزدوران امریکایی در افغانستان هستند.

ب: انگلستان و کشورهای متحد انگلیس مانند دنمارک خواهان حضور نیروهای طالبان در افغانستان بوده و خواهان حذف کامل طالبان از صحنه نظامی و سیاسی نبوده و درصدد اند که یک حکومت ائتلافی با حضور طالبان در افغانستان وجود داشته باشد و از همین رو انگلستان با رویکار اوردن بعضی از عناصر قبلی طالبان به صحنه سیاسی افغانستان مانند مولوی وکیل احمد متوکل میخواهند که مزدوران قبلی شان هم سهم در قدرت سیاسی افغانستان داشته باشند و انگلیسی ها با ملاقات های مخفی و تماس با رهبران طالبان در صدد جلب حمایت شورشی ها نسبت به خود و مواضع انگلستان در افغانستان هستند و همچنین انگلیسی ها که دیگر میل به نگهداشتن نوکران وفادار سابق شان یعنی مجاهدین در قدرت افغانستان ندارند درصدد کنار زدن انها و تعویض انها با طالبان اسلامگرا و تاریک اندیش هستند زیرا به نظر انگلیس ها حضور طالبان در عرصه های سیاسی کشور از ۲ جهت مورد توجه انگلیسی ها قرار دارند نخست اینکه انگلیس ها که درمبارزه شدید قدرت در افغانستان با امریکا و اروپایی ها روبرو هستند تصمیم دارند که جلو جاه طلبی های امریکا را در افغانستان بگیرند و به اصطلاح سهم قابل ملاحظه ای از شکار بدست اورند زیرا امریکاییان با نصب گماشته گان وفادار خود قدرت فوق العاده درعرصه سیاسی و نظامی افغانستان دارند و میدان را بر دیگر متحدین خود تنگ نموده است از این رو انگلیس ها که دست بلندی در تولید و تجهیز طالبان در افغانستان داشتند به این فکر افتادند که بکار گرفتن طالبان و جلب انها توسط انگلیس ها و جایگزینی طالبان در مقام های ارشد دولتی افغانستان بتوانند از توازن قدرت در افغانستان استفاده نموده و با جابجایی نوکران خویش در اریکه قدرت بتوانند در براوردن مقاصد خویش در کشور استفاده نمایند.

و دوم اینکه طالبان نسبت به مجاهدین از نفوذ و قدرت بیشتری در کشور برخودار هستند که این خود تمایل انگلیسی ها را به مذاکره و کشانیدن طالبان به عرصه قدرت سیاسی افغانستان زیادتر می کند.

ج: آلمان و کشورهای طرفدار المان مانند جمهوری چک و جمهوری ایتالیا که از توازن قدرت به نفع انگلیس ها و امریکایی ها سخت ناراضی و نا خشنود هستند و سخت در صدد اند که از طریق افزایش کمک های اقتصادی حکومت کرزی را تحت فشار بگذارند که در مقابل اخذ کمک از این کشورها باید اشخاص وفادار به سازمانهای استخباراتی این کشورها به مقام های عالی در افغانستان دست یابند که نمونه خوب ان را میتوان از داکتر رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه و امین فرهنگ وزیر اقتصاد نام برد. این گروه از کشورها خواهان حضور فعال بورژوا های تحصیلکرده در خارج از کشور هستند. فرانسه البته عضو فعال دیگر ناتو که در دوران دولت ژاک شیرک رئیس جمهور قبلی فرانسه همانند آلمان و ایتالیا و انگلیس کوشش میکرد که خود را به عنوان یک کشور مطرح در افغانستان به ثبت برساند و در این کشور نقش فعالی را ایفاء نماید که بزرگترین نقش فرانسه حمایت از فهیم وزیر دفاع و دیگر جنایت کاران در کشور بود و باید گفت که زمانی که فرانسه به تربیه اردوی رژیم کرزی مصرف بود این کشور سعی میکرد تا با جابجایی پنجشیری های و یا به اصطلاح عوام تر مجاهدین (!) در اردوی رژیم بتواند عناصر مرتج خویش را در اردو، وارد نماید ولی بعد از انتخاب سارکوزی رئیس جمهور جدید فرانسه این کشور دیگر عملکرد مستقلال خویش را در افغانستان از دست داده و به اصطلاح تحت چتر امریکا فعالیت دارد.

بطور کلی باید گفت که کشورهای عضو ناتو خواهان حضور فعال در عرصه قدرت سیاسی افغانستان هستند در حالیکه امریکا نقش زیادتر و فعال تر در قدرت سیاسی افغانستان دارد که این خود اروپاییان را ناراحت نموده است زیرا اروپاییان بزرگترین رقم کمک های اقتصادی را به افغانستان به خود اختصاص دادند و از طرف دیگر کشورهای اروپایی با قدرت نظامی بزرگ سهم بزرگی را در نبرد های افغانستان به عهده دارد و بالاترین رقم تلفات و جراحت سربازان خارجی در کشور مربوط به کشورهای اروپایی و عضو پیمان ناتو میباشد که این موضوع خود برای اروپاییان خوشایند نیست.

موضوع دیگراینست که نیروهای ناتو درمبارزه با دشمن واهی خود شان درافغانستان بطور صادقانه مبارزه نمی کنند، شواهد زیادی از پیوند های نیروهای ناتو با تولید کننده گان مواد مخدر و دلال های اسلحه در کشور و منطقه وجود دارد که لازم است یاداوری شود :

نیروهای هسپانیه مستقر در کشور که در شهرهای هرات و بادغیس حضور دارند با ارتباط مترجمان شان در این مناطق یکی از بزرگترین خریداران چرس و هیرویین در این مناطق هستند و حتی با صادر کارت های شناختی ایساف (یا نیروهای کمک بین اللملی) به این تولید کننده گان مواد مخدر از انان حمایت می کنند و همچنان نیروهای انگلیسی مستقر در هلمند در زمان جمع اوری هیرویین با حمایت از زراعین مواد مخدر، مقادیر بزرگی از هیرویین و چرس تولید شده در ولایت هلمند را خریداری نموده و توسط هواپیماهای نظامی خویش به انگلیس میفرستاند. نیروهای نظامی امریکا در میدان هوایی بگرام در شمال کشور به یکی از مراکز خرید و فروش مواد مخدر برای این نیروها مبدل شده است. در اینجا نیز مترجمان این نیروها که اکثر شان حلقه های وفادار به فهیم و مسعود، جنگ سالاران و خانخواران تاریخ معاصر ما هستند با هماهنگی کامل با این نیروها و با پرداخت صدها هزار دالر به مردم مناطق شمالی، مردم را به کشت چرس تشویق می کنند و بعدا این چرس تولید شده توسط نیروهای امریکایی به قیمت های بسیار گزاف خریداری شده و به امریکا و اروپا انتقال میابد. من بعضی اسناد را نیز بدست اوردم که نشان میدهد که سفارت های امریکا، انگلیس، دنمارک، جرمنی، تاجکستان، ازبکستان در کابل بطور مستقیم با قاچاقییان مواد مخدر دست دارند و حتی دپیلومات های خارجی و داخلی مربوط وزارت امور خارجه و وکلای پارلمان هم بطور چشمگیر در کشت و قاچاق مواد مخدر دست بلندی دارند.

همچنان نیروهای المانی مستقر در ولایات شمالی در پیوند با پولیس محلی و شبه نظامی های جنگی به یکی از بزرگترین خریداران چرس مبدل شده اند و همه روزه نظامیان المانی با پرداخت پول زیاد به دهقانان، انان را به کشت هرچه زیادتر چرس تشویق میدارند که باید اخرین گزارش سازمان مبارزه با مواد مخدر ملل متحد را درباره افغانستان در نظر داشت که تمام ولایات شمالی کشور به بزرگترین تولید کننده چرس مبدل شده است.

نیروهای چکی و دنمارکی و المانی در ولایات شمال شرقی و هم مرز با سرحدات تاجکستان و ازبکستان در پیوند با قاچاقبران سلاح در سرحدات افغانستان و کشورهای ذکرشده، مقادیر زیادی از سلاح های مورد استفاده خود را به قاچاقبران فروخته و در بدل ان پول های سرشار به جیب میزنند که موجودیت نمونه های سلاح های المانی و چکی در نزد طالبان و القاعده ثبوت این ادعا را میرساند که این سلاح ها بعد از خریداری از نزد نظامیان خارجی در شمال افغانستان توسط قاچاقبران بالای طالبان بفروش رسانیده میشود.

حضور نیروهای ناتو در افغانستان همانقدر که بی فایده و غیر ضروری است، همانقدر هم به تاوان افغانستان تمام میشود چون با موجودیت ناتو در کشور همسایه های افغانستان اعم از ایران، پاکستان، روسیه و چین و کشورهای اسیایی میانه و هند به مداخلات و تجاوزات شان شدت می بخشند زیرا موجودیت ناتو در افغانستان برای این کشور ها به معنی تحت تهدید مستقیم غرب و امریکا قرار گرفتن که به هیچ عنوانی این موضوع برای همسایه ها قابل گذشت و قبول نمیباشد. همسایه های افغانستان به صورت همگانی خواهان خروج ناتو از کشور هستند ولی علت ان چی است ؟

کشور پاکستان همسایه ناپسند و نامشروع افغانستان که از اثر توطئه های انگلیس بر علیه افغانستان پا گرفته است و به اصطلاح داغ بر پیشانی افغانستان است خوب و دقیق میداند که موجودیت افغانستان قوی و مستقل در همسایگی پاکستان به معنی نابودی و از هم پاشی پاکستان است زیرا به گمان پاکستانی ها افغانها به مجردی که قوت یافتند حتما به مناطق دیورند خواهند تاخت و از سوی دیگر هند که متحد بسیار قدیمی و دوست بسیار نزدیک افغانستان است هم به یاری افغانستان خواهند شتافت و پاکستان در صورت که از دوطرف مورد تهاجم دو قدرت قرار بگیرد توان دفاع از خود را نخواهند داشت و شکست خواهند خورد و از طرف دیگر پیشتونهای انطرف خط دیورند هم به مجرد شروع حمله از طرف افغانستان به طرفداری افغانستان برخواهند خواست و پاکستان از یاداوری این مسله به خود میلرزد و به هیچ نوعی و به هیچ قیمتی اجازه نمیدهد که در افغانستان حکومت ازاد و مستقل و یا هم تحت اراده کدام کشور سوم مثلا امریکا تشکیل شود و یا پایدار بماند البته درصورتیکه امریکا و کدام کشور دیگر به پاکستان وعده تجزیه افغانستان و یا به رسمیت شناختن خطوط دیورند را توسط افغانها بدهد. و بطور خلاصه که وجود افغانستان بر علیه منافع پاکستان است و از طرفی دیگر ناتو که در گلو در بحران افغانستان غرق شده است به پاکستان به عنوان متحد اصلی خویش سخت ضرورت دارد و شدیدا مجبور است که به منافع پاکستان در افغانستان و همچنان سیاست های پاکستان در مقابل افغانستان احترام بگذارد و از ان متابعت کند و پاکستانی ها هم که میدانند ناتو در افغانستان برای جنگ با شورشیان اسلامگرای های افراطی به داشتن متحدی چون پاکستان ضرورت دارد از این حالت به نفع خود استفاده می کند. ولی در حقیقت پاکستان به عنوان متحد اصلی و استراتژایک امریکا از جایگاه ویژه ای در منطقه برخودار است و امریکا به پاکستان اعتماد کافی در امور مبارزه با طالبان دارد و از سیاست های پاکستان در منطقه بشدت حمایت می کند.

در غرب افغانستان ایران هم وضعی بهتری از پاکستان ندارد و خواب حمله نظامی امریکا به ایران با توجه به اینکه امریکایی های در عقب دروازه های ایران حضور دارند (البته عراق و افغانستان) ایران را به وحشت انداخته است و ایرانی ها همانطوریکه در عراق به مقابله امریکایی ها برخاسته اند و راحتی و ارامی را بر امریکا در عراق حرام کردند همین هدف را نیر در افغانستان تعقیب می کنند و میخواهند که به نوعی ناتو و امریکایی ها را شرمگین و شکست خورده به سوی کشورهایشان بفرستند ولی نه از طریق طالبان زیرا در زمان حضور طالبان ایران در خطر مستقیم طالبان قرار داشت بلکه از طریق دخالت مستقیم سازمان امنیت ایران در افغانستان و از طریق تحت فشار گذاشتن هزاره های افغانستان که بهتر است از موضوع جنگ قومی هزاره ها و کوچی های پشتون در ولایت وردک افغانستان یاداوری نماییم که دست سازمان استخباراتی ایران در این مسله به روشنی معلوم شده است که این سازمان میخواهد به نوعی از جنگ قومی در افغانستان به نفع خود استفاده ببرد زیرا در طول سالهای گذشته هزاران بار کوچی ها به این مناطق می امدند و در این جا زندگی میکردند ولی نه جنگی قومی بود و نه مسله علف چرا ها و غیره، ولی چرا بعد از گذشت صد سال به یکبارگی این موضوع مانند سمارق از زمین سربلند می کند و به قیمت جان صدها انسان بی گناه تمام می شود و قابل ذکر است که دست امریکاییها هم در موضوع جنگ قومی هزاره ها و پشتونها هم سخت کار میکند و نیروهای امریکایی مستقر در وردک به طور مخیفانه با کوچی ها ارتباط داشته و انان را به جنگ در مقابل هزاره ها تشویق می کنند.

کشورهای اسیای میانه و روسیه و قدرت نو پای چین که افغانستان برای شان به عنوان یک کشور کلیدی و گذرگاه مهم تجارت جهانی به هند و کشورهای عرب ارزش دارد به هیچ عنوان نمیتوانند که امریکا را در افغانستان تحمل کنند، درست است که این کشور ها روابط خوبی با دولت کرزی دارند ولی اینها حضور دولت کرزی و حضور امریکایی ها را در افغانستان کاملا بر خلاف خواسته و منافع شان دانسته و از هر وسیله ای برای ضربه زدن به ناتو و امریکا در افغانستان استفاده می کنند و خواهند کرد و فقط عامل که میتواند صلح (!) را به افغانستان باز گرداند و کشورهای همسایه و چین و روسیه را راضی نگاه دارد فقط موجودیت دو افغانستان (!) یعنی به اصطلاح واضع تر تجزیه افغانستان و یا هم وجود افغانستان به عنوان یک کشور فوق العاده ضیعف، ناتوان، فرسوده، کشور عاری از کادر های تعلیم یافته، الوده به فساد در نقشه جغرافیای جهان میتواند همسایه های مارا راضی نگه دارد.

بخش ۲

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

پنجشنبه، ۷  اگست   ۲۰۰۸
 

www.esalat.org